حد ضرر چیست؟ چگونه حد ضرر تعیین کنیم؟
حتماً شنیدهاید که میگویند: «جلوی ضرر را از هر جا بگیری منفعت است». از آنجا که هدف همه مردم از انجام سرمایهگذاری کسب سود و منفعت است و عمومآً بازار بورس را یکی از بازارهای جذاب برای سرمایهگذاری و رسیدن به این هدف میشناسیم، برای حفظ اصل سرمایه و همچنین کسب سود مورد نظرمان باید علاوه بر انتخاب سهم خوب و سودده با مبحث حد ضرر در بورس هم آشنا شویم.
نوسانات قیمتی در بازار احتیاج به تصمیمگیری صحیح و بهموقع برای خروج یا ادامه مسیر سرمایهگذاری دارد و گاهی اوقات تعلل، ممکن است به اصل سرمایهمان خلل وارد کند. هنگامی که قیمت برخلاف توقع ما در حال حرکت است خارج شدن بهموقع از بازار باید در اولویت کار قرار گیرد تا بتوانیم از گسترش زیان خود کم کنیم و در نهایت زیانهای بالاتری را تجربه نکنیم.
حد ضرر چیست؟
بهتر است بدانیم در بورس هیچ سهامداری ضرر نمیکند مگر اینکه خودش بخواهد! در حقیقت زمانی ضرر میکنیم که سهم خودمان را با قیمت پایینتر از قیمت خرید بفروشیم و چون ماهیت بازار بورس در میانمدت و بلندمدت سودآور است. اگر زمان ورود و خروج خود از سهمی را درست تشخیص دهیم این بازار برایمان سودآور است.
در واقع فروش به موقع سهام توسط سهامدار میزان سود و ضرر را مشخص میکند. حال این سؤال پیش میآید که زمان مناسب برای فروش چه موقع است؟ با شناسایی حد ضرر برای خود و اینکه مشخص کنیم یک سهم را تا چه زمان نگهداری کنیم به جواب این سؤال خواهیم رسید.
حد ضرر یا استاپلاس در تعریف ساده به معنی توقف زیان است. برای سهم زمان فروشی را بر اساس درصد زیانی که متحمل شدهایم مشخص میکنیم و منتظر میمانیم تا در زمان مشخص شده آن را بفروشیم.
زمانی که قیمت سهم به حد ضرر تعیین شده رسید، سهام موردنظر را باید سریع فروخت تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود. به تعبیر دیگر حد ضرر احتمالی، ابزاری است که سرمایهگذاران به کمک آن میتوانند درصورتیکه سود دلخواه را کسب نکردند، از ضرر بیشتر و از بین رفتن اصل سرمایه خود جلوگیری کنند.
در حقیقت کم شدن سود هم نوعی ضرر است. به گمان اینکه در روزهای منفی بازار، از میزان سود خود در ضرر هستیم نباید سهلانگاری کنیم.
اگر بخواهیم بدون هیچ برنامهای در بورس بمانیم باید ریسک بالایی را بپذیریم، سرمایهگذار حرفهای آن است که با بررسی کامل سهم را میخرد و با تعیین حد ضرر، مشخص میکند زمانی که سهام به سود رسید و یا از محدوده مقاومت خود عبور کرد، آن سهم را نگهداری کند یا بفروشد و زمانی هم که سهام بجای رشد، افت قیمت پیدا کرد و به حد ضرر رسید، بلافاصله از آن سهم خارج شود. بهنوعی میتوان گفت حد ضرر در بورس مانند ابزاری عمل میکند که چنانچه انتظار سرمایهگذار محقق نشد میتواند به کمک آن جلوی از بین رفتن اصل سرمایه خود را بگیرد.
مزیت تعیین حد ضرر
افراد حرفهای و آشنا به بازار مطمئناً برای خود، اهداف قیمتی تعیین میکنند. اهدافی مانند: قیمت خرید، قیمت فروش، مقدار سود و مقدار زیان احتمالی. ممکن است قیمت سهم شما بعد از مدتی ضرر به قیمت بالای حد ضرر برگردد اما خواب سرمایه شما را از بین میبرد.
زمانی که سرمایه از خواب برخوردار شود از سودهای دیگر بازار عقب میماند، به شما توصیه میکنیم حتماً حد ضرر سهامی که خریداری کردهاید را یادداشت کنید و خود را ملزم به اجرای آن کنید و به خواب سرمایه خود و میزان سود و زیانی که بر اثر گذشت زمان ممکن است بر رشد یا افت سرمایهتان تاثیر گذارد دقت داشته باشید.
چند نکته کلیدی در تعیین حد ضرر
- باید توجه داشت هنگامیکه قیمت سهام بالا میرود حد ضرر را نیز باید متناسب با قیمت افزایش داد.
- بیشتر از ۱۰ درصد مبلغ خرید را برای حد ضرر قرار ندهید این بدان معنی است که شما لازم نیست بیشتر از 10 درصد ضرر کنید. در واقع؛ حد ضرر نباید فاصله زیاد یا کمی با قیمت خرید داشته باشد.
- دیدگاه زمانی یک سرمایه گذار در تعیین حد ضرر بسیار مهم است. تعیین حد ضرر در بورس با دیدگاه میانمدت با دیدگاه بلندمدت تفاوت دارد. به تعبیر دیگر ضرر در بورس از نظر ماهیتی به ضرر مالی و ضرر زمانی طبقهبندی میشود پس باید به این نکته دقت کافی داشت.
- در معاملات کوتاهمدت حد ضرر را روی محدوده حمایت در موج نزولی قبل قرار دهید.
- در خرید سهام با دیدگاه زمانی میانمدت و بلندمدت، محدوده حمایتی معتبر را شناسایی کنید و در آن محدوده حد ضرر را قرار دهید. (بین 10 تا 20 درصد پایینتر از قیمت خرید)
- درصورتیکه مقاومت یک سهم شکسته شود و قیمت سهم در بالای محدوده مقاومتی ثابت شود، حد ضرر را روی مقاومت شکسته شده قرار دهید.
- بدون دلیل فنی و منطقی حد ضرر خود را تغییر ندهید، ممکن است این کار در بعضی مواقع جلوی نمودار سود و زیان زیان شما را بگیرد ولی در بلندمدت نتیجه خوبی نخواهد داشت.
- به حد ضرر خود پایبند باشید تا اسیر باتلاق ضرر و زیان نشوید. گاهی سهامدار از صبر برای رشد یک سهم خسته میشود و سهم را با ضرر میفروشد تا سهم دیگری که به نظر مناسب است خریداری کند اما باز در تله ضرر گرفتار میشود. در حالیکه با پایبندی به حد ضرر و سود دچار این گردابها نخواهد شد.
حد ضرر را چگونه تعیین کنیم؟
در واقع هیچ فرمول و قاعده و قانون مشخصی برای تعیین حد ضرر نداریم و این به سبک سرمایهگذاری و میزان ریسکپذیری معاملهگر بستگی دارد. زیرا همانطور که گفته شد تعیین حد ضرر یک نوسانگیر با معاملهگری که دید سرمایهگذاری بلندمدت دارد کاملاً متفاوت است ولی بهصورت کلی چند روش متداول در بررسی حد ضرر وجود دارد که در زیر به بررسی آنها میپردازیم.
روشهای متعددی برای محاسبه حد ضرر در معامله وجود دارد. برخی از این روشها با توجه به فاصله قیمتی از نقطه خرید سهام است و برخی توسط اندیکاتورها و ابزار تحلیل تکنیکال تعیین میشود. در ادامه به بررسی چند مورد از پرکاربردترین روشهای محاسبه حد ضرر میپردازیم.
- تعیین حد ضرر به روش ثابت: در این روش معاملهگر مقدار مشخص و ثابتی بهعنوان حد ضرر برای خودش در نظر میگیرد و به آن پایبند است. بهطوریکه هر زمان قیمت به آن نقطه رسید، سهم را میفروشد. در این نمودار سود و زیان روش باید به عواملی چون؛ وضعیت کلی بازار بورس، خصوصیات فردی و روحی سرمایهگذار سهام، مقدار ریسک، میزان سرمایه، قصد از سرمایهگذاری، انتظارات از سهم، تاریخچه نوسانات آن سهم توجه داشت.
- تعیین حد ضرر به روش مکانیکال: در این روش برای تعیین حد ضرر از اندیکاتورها استفاده میشود. اندیکاتورها از طریق محاسبات ریاضی که بر نمودار سود و زیان روی یک سهم انجام میشود و بهوسیله نرم افزارهای تحلیل تکنیکال محاسبه و رسم میشوند.
- تعیین حد ضرر به روش تکنیکال و رسم نمودار: داشتن علم و دانش کافی از تحلیل تکنیکال برای دستیابی به نقطه توقف یا حد ضرر از نکات کلیدی به شمار میرود در این روش معاملهگر از ابزارهای ترسیم نمودار تکنیکال استفاده میکند و با رسم نمودار و تحلیلی که از سهم مدنظر دارد حد ضرر را مشخص میکند. در این روش باید به عواملی چون؛ خط روند حمایت، امواج الیوت، الگوهای نموداری، کف دوقلو، الگوی سرو شانه، فیبوناچی و… توجه داشت.
اندیکاتور حد ضرر
اندیکاتورها ابزارهایی هستند که با محاسبات ریاضی و آماری میتوانند اطلاعات تحلیلی خوبی را در اختیار ما قرار دهند و ما را از روند سهمهای مختلف مطلع کنند. تعیین حد ضرر در معاملات بورس به کمک برخی از اندیکاتورها قابل اجرا است.
یکی از مهمترین اندیکاتورها در این زمینه، اندیکاتور Parabolic SAR است. این اندیکاتور در دسته اندیکاتورهای پیرو قرار میگیرد و میتواند در روندهای صعودی حد ضرر تریلینگ را برای سهمهای مختلف مشخص کند. ATR نیز اندیکاتور دیگری است که میتوان در تعیین حد ضرر از آن استفاده کرد. به این صورت که اگر عدد نشان داده شده در این اندیکاتور را در دو یا سه ضرب کنیم و از قیمت ورود کم کنیم، حد ضررمان مشخص میشود.
تبعات رعایت نکردن حد ضرر سهام
علاوه بر ضرر مالی، رعایت نکردن حد ضرر یا استاپلاس منجر به صدمات و لطمات روحی و ناامیدی و سلب اطمینان سهامدار از بازار خواهد شد. به همین دلیل شاید بهتر است سهامدار پس از اینکه سهمش را در موقعیت ضرر دید با رعایت حد ضرر آن را بفروشد و مدتی وارد بازار نشود.
این کار زمانی کارآمد است که سهامدار نسبت به آینده سهم خود مطمئن نیست در غیر این صورت لزومی ندارد هر بار سهمی در آستانه نزولی شدن قرار گرفت سهامدار سهم خود را بفروشد. سهامداری یک سهم خوب و مطمئن در میانمدت و بلندمدت باعث میشود نه تنها از زیان خارج شوید بلکه سودهای خوبی به دست بیاورید.
سخن آخر
در این مقاله در پایان لازم است به این نکته اشاره شود که برای موفقیت در بورس لازم است استراتژی معاملاتی داشت تا با کنترل هیجانات، ریسک سرمایهگذاری را کاهش داد. مسلماً استراتژیهای هر معاملهگر به میزان ریسکپذیری او وابسته است اما با رعایت چند نکته به ظاهر کوچک ولی بسیار مهم مانند؛ تعیین حد ضرر و یا متنوع کردن سبد سهام و تشکیل پورتفوی و… میتوان جلوی رفتارهای هیجانی را گرفت و تحت تأثیر گفته دیگران یا هیجانات خود عمل نکرد.
شاخص Realized Loss یا ضرر تحقق یافته چیست و چگونه محاسبه می شود؟
سود و زیان نتایج اجتناب ناپذیر سرمایهگذاری است. هر سرمایهگذار به دنبال سود است. اما گاهی همه چیز آنطور که انتظار داریم پیش نمیرود و ممکن است متحمل ضرر شویم. اما آیا هر ضرری به معنای واقعی از دست دادن دارایی است؟
به طور کلی سود و زیان به دو دستهی تحقق یافته (Realized loss/Profit) و تحقق نیافته (Unrealized Loss/Profit) تقسیم میشوند. سودها و زیانهای تحقق نیافته همانطور که از اسمشان پیداست تا زمانی که معامله باز است و شما به صورت رسمی سهم خود را نفروخته باشید اعتباری ندارند و دارایی شما را تحت تاثیر قرار نمیدهند. در این مقاله به طور کامل در ارتباط با شاخص Realized Loss و کاربرد آن در معاملات صحبت میکنیم.
شاخص ضرر تحقق یافته (Realized loss) چیست و چه کاربردی دارد؟
در پایان یک روز معاملاتی، سود و زیان چیزی است که سرمایهگذاران هنگام معامله هر دارایی مالی به آن توجه می کنند. ممکن است یک سرمایه گذاری روی کاغذ سودآور باشد، اما اگر هرگز سرمایهگذاری خود را نفروشید، سود واقعی نیست. دقیقاً به همین دلیل است که باید خود را با مفهوم سود و زیان تحقق یافته و تحقق نیافته آشنا کنید.
حتما برای شما هم بارها پیش آمده که سهمی را خریداری کرده باشید و نمودار سود و زیان هر روز نوسانات قیمت آن را چک کنید. با بالا رفتن قیمت سهم نسبت به قیمتی که خریداری کردید خوشحال و با پایین آمدن قیمت سهام ناراحت شدهاید.
اما آیا واقعا با پایین آمدن سهم شما به طور قطعی دچار زیان شدهاید؟ پاسخ خیر است. این نوسانات قیمتی تا زمانی که همچنان سهام را نگهداری کنید و قصد فروش آن را نداشته باشید نمیتواند دارایی شما را کم و یا زیاد کند.
به نوسانات قیمتی و یا سود و زیان سهام قبل از فروش سهم زیان تحقق نیافته و سود تحقق نیافته (Unrealized Gains and Losses) میگویند. دلیل این نامگذاری هم واضح است، زیرا هیچ چیزی هنوز به طور رسمی معامله نشده است. به عبارت دیگر سود و زیان تحقق نیافته منعکس کنندهی تغییرات ارزش سرمایهگذاری قبل از فروش است.
اما در مقابل فرض کنید که قیمت سهام از قیمت خرید شما پایینتر آمده و شما هم به هر دلیلی قصد فروش سهام خود را دارید. برای مثال در حدود 1000 سهم 5 دلاری را خریداری کردید و اکنون قیمت هر سهم نمودار سود و زیان به 4 دلار رسیده است و سهام خود را میفروشید. مقدار زیان شما در این معامله 1000 دلار است. به این نوع ضرر، زیان تحقق یافته (Realized Loss) میگویند.
به طور معمول، سرمایهگذاران سود یا زیان تحقق نیافته خود را برای افزایش قیمت آتی نگه میدارند. هنگامی که سود مورد انتظار به دست آمد، آنها میتوانند به راحتی سرمایه گذاری را نقد کنند. در آن زمان، سود محقق نشده به سود تحقق یافته تبدیل میشود.
نحوهی محاسبه میزان ضرر با استفاده از شاخص Realized Loss
تا این قسمت از مقاله با مفهوم شاخص Realized Loss آشنا شدید. اگر این شاخص را به صورت فرمولی بخواهیم توضیح دهیم کافیست یک معادلهی ساده را بررسی کنیم، به این صورت که :
مقدار سهام × ( قیمت سهام در زمان خرید – قیمت سهام در زمان فروش)
به استفاده از این فرمول ساده به راحتی میتوانید میزان ضرر تحقق یافتهی خود را محاسبه کنید. در نظر داشته باشید که تا زمانی که معامله در جریان است ضرری به شما تعلق نمیگیرد و در این حالت ضرری تحقق نیافته است.
برخلاف سود و زیان سرمایه تحقق یافته، سود و زیان تحقق نیافته معمولا گزارش نمیشود زیرا به صورت رسمی معاملهای صورت نگرفته است. اما سرمایهگذاران و شرکتها اغلب آنها را در ترازنامه خود ثبت میکنند تا تغییرات ارزش داراییها (یا بدهیها) را که تاکنون محقق نشده یا تسویه نشده است را نشان دهند.
مقایسهی سود و ضرر تحقق یافته و تحقق نیافته
وقتی ارزش یک سرمایهگذاری از قیمتی که برای آن پرداخت کردهاید بیشتر شود، این در واقع یک سود محسوب میشود. اینکه آیا واقعاً از این سود، سود میبرید یا نه، داستان دیگری است.
فرض کنید 100 سهم از سهام شرکت X را با قیمت 10 دلار برای هر سهم خریداری میکنید و ماهها بعد، قیمت به 15 دلار برای هر سهم میرسد. اگر بخواهید آن سهام را بفروشید، 500 دلار سود خواهید داشت. اما اگر واقعاً آن سهام را نمیفروختید، هیچ درآمدی کسب نمیکردید. این تفاوت بین سود تحقق یافته (Realized Profit) و سود تحقق نیافته (Unrealized Profit) است.
سود تحقق یافته، سود حاصل از سرمایهگذاری است که واقعاً فروخته شده است، همانطور که با تفاوت بین قیمت خرید سرمایهگذاری و قیمت فروش محاسبه میشود. در مقابل، یک سود محقق نشده، صرفاً یک سود روی کاغذ است. زمانی که ارزش یک سرمایهگذاری به کمتر از قیمتی که برای آن پرداخت کردهاید کاهش یابد، این یک ضرر محسوب میشود، اما اینکه واقعاً پول را از دست بدهید نمودار سود و زیان یا نه، بستگی به این دارد که با سرمایهگذاری مورد نظر چه میکنید.
فرض کنید 100 سهم از سهام شرکت Y را به قیمت هر سهم 10 دلار خریداری میکنید و چند هفته بعد، قیمت به 5 دلار برای هر سهم کاهش مییابد. اگر بخواهید آن سهام را بفروشید، 500 دلار ضرر خواهید کرد. اما اگر دست نگهدارید و کاری انجام ندهید، ممکن است حتی یک دلار هم از دست ندهید. درست مانند سود، زیان تا زمانی که سرمایهگذاریها تصفیه نشود، محقق نمیشوند. اگر سرمایهگذاری کردهاید که ارزشش را از دست داده است و نیازی نیست فوراً آن را بفروشید، بهتر است منتظر بمانید تا ببینید آیا ارزش آن دوباره افزایش مییابد یا خیر.
از طرف دیگر، گاهی اوقات بهترین گزینهی شما این است که یک سرمایهگذاری زیانده را بفروشید تا ضررهای خود را کاهش دهید. بررسی عملکرد پورتفولیوی خود میتواند به شما در تصمیمگیری هوشمندانه هنگام فروش سرمایهگذاری کمک کند. دفعهی بعد که متوجه شدید ارزش سرمایهگذاری هایتان کاهش مییابد سعی کنید وحشت نکنید. یک ضرر غیرقابل درک ممکن است ذهن شما را سنگین کند، اما تا زمانی که حرکتی انجام ندهید، در واقع پول از دست نخواهید داد.
نحوهی تحلیل نمودار با استفاده از شاخص ضرر تحقق یافته
در نمودارهای قیمت برای تحلیل تکنیکال و اطلاع از روند قیمتی سهام، جهت تصمیمگیری برای معامله از ابزارهای زیادی میتوان استفاده کرد. اما یکی از سادهترین تحلیلها مقایسهی قیمتهای یک سهام در زمانهای مختلف است. برای مثال شما قیمت یک سهم را به قیمت 2 دلار خریداری کردهاید، چنانچه نمودار قیمت بالاتر از دو دلار قرار گیرد شما در حالت سود تحقق نیافته و اگر نمودار در زیر قیمت دو دلار قرار گیرد شما در حالت ضرر تحقق نیافته قرار دارید.
همانطور که قبلا هم توضیح دادیم چون هنوز شما معاملهی خود را باز نگه داشتهاید سود و ضرر به صورت قطعی اتفاق نیافتاده است.
اما وقتی سود تحقق نیافته به وجود میآید و به طور کلی قیمت سهم به طور میانگین افزایش پیدا میکند، اتفاقی که میافتد این است که توجه سایر سرمایهگذاران به این سهم جلب میشود. افزایش خرید سرمایه گذاران از این سهم باعث رشد هر چه بیشتر سهام و افزایش سود تحقق نیافته میشود.
شاخص ارزش بازار به ارزش تحقق یافته (MVRV)
برای درک بیشتر و استفادهی هر چه بهتر از شاخص Realized Loss لازم است که با شاخص MVRV هم آشنا شویم. ارزش بازار به ارزش تحقق یافته یا شاخص MVRV نسبتی از سرمایه بازار یک دارایی به سرمایه واقعی آن است. با مقایسه این دو معیار، از MVRV میتوان این حس را دریافت کرد که قیمت بالاتر یا پایینتر از «ارزش منصفانه» است و همچنین از این شاخص برای ارزیابی سودآوری بازار میتوان استفاده کرد.
انحرافات شدید بین ارزش بازار و ارزش تحقق یافته را میتوان برای شناسایی سطوح بالا و پایین بازار استفاده کرد زیرا آنها به ترتیب دورههای سود و زیان غیر واقعی سرمایهگذار را منعکس میکنند.
نسبت MVRV و استفاده از آن بهعنوان یک ابزار تحلیلی اساساً مطالعهی رفتار کل سرمایهگذاران با حرکت قیمت از مبنای هزینهی آنها و یا قیمت خرید آنهاست. میتوان آن را به عنوان یک مدل در نظر گرفت، که در آن سقف تحقق یافته (مبنای نمودار سود و زیان هزینه کل بازار) به عنوان میانگین عمل میکند، و MVRV انحرافات از این میانگین را اندازهگیری میکند.
سیگنالهای MVRV که میتواند به ما در تصمیم گیری کند به شرح زیر است:
مقادیر بالای MVRV نشان میدهد که قیمت با حاشیه بسیار زیادی از مبنای هزینه منحرف شده است، که نشان دهندهی سودآوری بزرگ و غیر واقعی در سراسر بازار است. مقادیر کم MVRV نشان دهندهی این موضوع است که قیمت با اختلاف بسیار زیادی به زیر مبنای هزینه کل کاهش یافته است. علاوه بر این نشان میدهد سرمایهگذاران سودهای تحقق نیافته پایین و یا ضرر تحقق نیافتهی غیر واقعی دارند.
شاخص MVRV هم به راحتی محاسبه میشود، کافیست که ارزش بازار را بر ارزش تحقق یافتهی بازار تقسیم کنیم.
سخن پایانی
فروش دارایی ممکن است منجر به سود یا زیان سرمایه شود. این بستگی به افزایش یا کاهش ارزش آن نسبت به قیمت خرید اصلی دارد. اما شما همچنان میتوانید سود یا ضرر را تجربه کنید، این سود یا زیان تحقق نیافته نامیده می شود. اگرچه ممکن است از سود و زیان تحقق نیافته پولی به دست نیاورید یا از دست ندهید، اما آنها میتوانند به شما در تصمیمگیریهای مهم در مورد سبد سرمایهگذاری کمک کنند، بنابراین مهم است که عملکرد داراییهای خود را پیگیری کنید.
تایم فریم چیست؟ سود چند برابری با مولتی تایم فریم!
برای کسب سود مداوم در بازارهای مالی، معامله گران باید چگونگی تشخیص روند بازار را یاد بگیرند تا بر اساس آن، مولتی تایم فریم معامله کنند. جملات کلیشهای زیادی هم در این زمینه وجود دارند و حتما تابهحال این موارد را شنیدهاید که گفته میشود: «بر اساس روند معامله کنید»، «با روند بازار مبارزه نکنید» و «روند دوست شما است».
- 1) تایم فریم Time Frame یا مقیاس (دوره) زمانی چیست؟
- 2) انواع تایم فریمهای مرسوم در نمودارهای قیمت
- 3) تایم فریم، شاه کلید تشخیص روند بازار
- 4) عوامل تاثیرگذار در انتخاب تایم فریم
- 5) چگونه بهترین تایم فریم معاملاتی را انتخاب کنم؟
- 6) استفاده از تایم فریم کوتاهمدت ممنوع!
- 7) مولتی تایم فریم چیست؟
- 8) بهترین ترکیب Time Frame در تحلیل تکنیکال کدام است؟
- 9) ترکیب (پیشنهادی) مولتی تایم فریم برای انواع معامله گران
- 10) کلام پایانی
اصلیترین سوالی که در این بخش برای شما ایجاد میشود، این است که اصولا یک روند چهقدر طول میکشد و چهزمانی برای ورود به بازار و خروج از آن مناسب است؟ آیا باید بهمحض مشاهده هر حرکت افزایشی یا کاهشی در نمودارهای قیمت اقدام به خرید و فروش کنیم؟!
حتما شما هم بهعنوان یک معامله گر، در گفتوگوهای ذهنی خود با چنین مواردی روبهرو شدهاید. این سوالات کاملا منطقی است و برای پاسخ به آنها صرفا نمیتوان به عبارات کلیشهای سرمایه گذاری استناد کرد. اگر یک معامله گر تکنیکالی هستید، پیش از اینکه بخواهید با استفاده از ابزار تحلیل نموداری روند بازار را تشخیص دهید، باید تایم فریم Time Frame تحلیل و معاملات خود را تعیین کنید یا حتی در بعد حرفهایتر، باید تایم فریمهای چندگانه (مولتی تایم فریم) خود را مشخص کنید. پیش از شروع مطلب اصلی و برای درک بهتر اهمیت مبحث تایم فریم در تحلیل تکنیکال، به یک موقعیت فرضی توجه کنید.
شما نمـودار قیمت را مشاهده میکنید؛ در تایم فریم هفتگی (W1) یک حرکت صعودی میبینید. تایم فریم روزانه (D1) نشان میدهد که بازار در حال ثبت نقاط سقف و کف پایینتر (روند نزولی) است. نمودار یک ساعته (H1) نیز حاکی از این است که قیمت توانی برای افزایش یا کاهش ندارد و بازار در وضعیت خنثی (رنج) است. در این شرایط شما چه تصمیمی میگیرید، خرید یا فروش؟!
برای پاسخ به این سوال و درک مفهوم تایم فریم در ادامه مطلب همراه ما باشید.
تایم فریم Time Frame یا مقیاس (دوره) زمانی چیست؟
زمانی که به یک نمـودار قیمت نگاه میکنیم، دو بعد اصلی تشکیل دهنده نمودار شامل قیمت و زمان است؛ در واقع نمودارهای بازار سهام، دادههای قیمت را بر حسب مولفه زمان برای ما نمایش میدهند. تایم فریم یا دوره زمانی، یک مقیاس یا چهارچوب برای نمایش نوسانات قیمت در یک دوره زمانی مشخص است. برای درک بهتر این مفهوم به یک مثال ساده توجه کنید.
در مقاله «انواع نمودار قیمت در تحلیل تکنیکال» بیان کردیم که نمودار کندل استیک، از شمع یا اصطلاحا کندلهای قیمتی تشکیل شده است که هر کندل از چهار پارامتر شامل قیمت باز شدن (Open-O)، بسته شدن (Close-C)، بیشترین (High-H) و کمترین (Low-L) ایجاد میشود. حالا یک کندل 5 دقیقهای که راس ساعت 12 در نمودار ایجاد شده را در نظر بگیرید؛ این کندل نشاندهنده نوسانات قیمت در بازه زمانی ابتدای 12:00 تا پایان 12:04 یعنی همان 5 دقیقه منحصربهفرد است. بهطور مشابه، شما برای مشاهده نوسانات در سایر بازههای زمانی باید تایم فریم نمودار خود را عوض کنید تا بهطور مثال، نوسانات قیمت در بازه یک ساعت اخیر را مشاهده کنید.
انواع تایم فریمهای مرسوم در نمودارهای قیمت
- 1 دقیقهای (M1)
- 5 دقیقهای (M5)
- 15 دقیقهای (M15)
- 30 دقیقهای (M30)
- یک ساعته (H1)
- چهار ساعته (H4)
- روزانه (D1)
- هفتگی (W1)
- ماهیانه (MN)
بهطور کلی، بسته به تایم فریم و دادههای قیمتی نمودار، تعداد میلهها یا کندلهایی که در نمودار مشاهده میکنید متغیر خواهد بود. در مورد تایم فریم به این نکته توجه داشته باشید که تایم فریمهای کوتاهمدت (مثلا نمودارهای دقیقهای و ساعتی) معمولا فرصتهای معاملاتی بیشتری ایجاد میکنند و به همان میزان، امکان خطا و نوسانات کاذب نموداری بیشتری هم دارند! بهعبارت دیگر، نمودارهای قیمت با تایم فریم کوچکتر سرعت نوسانات بیشتر و ثبات کمتری دارند، در نتیجه حین انتخاب تایم فریم باید به این نکته مهم توجه کنید.
تایم فریم، شاه کلید تشخیص روند بازار
روندهای قیمتی به 3 دسته کلی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تقسیم میشوند. بر همین اساس، معامله گران تکنیکالی هم باید افق سرمایه گذاری خود طبق همین فرمول مشخص کنند. در واقع شما باید بر اساس عواملی نظیر روحیات شخصی، سرمایه، زمان کاری و…، افق و سبک سرمایه گذاری خود را مشخص کنید. به بیان ساده، شما نمیتوانید هم سرمایه گذار میانمدت و بلندمدت باشید و هم بهواسطه معاملات دقیقهای نوسانگیری کنید! برای درک بهتر این مفهوم به تصویر زیر توجه کنید.
نمودار فوق مربوط به اتریوم است که بهصورت همزمان و مقایسهای، 3 تایم فریم شامل نمودار 1 دقیقه، 15 دقیقه و یک ساعته این ارز دیجیتال نمایش داده شده است. پر واضح است که از نظر روند، تطابق مشخص و قطعی بین 3 نمودار بالا وجود ندارد و در هر کدام از تایم فریمها، شرایط متفاوتی را مشاهده میکنیم. البته توجه داشته باشید که این یک قاعده قطعی نیست؛ اما باید بدانیم که شرایط و روند نمودار در هر تایم فریم میتواند متفاوت و یا شاید متناقض باشد. بنابراین توجه به Time Frame یکی از پیشنیازهای کلیدی تشخیص روند بازار است.
عوامل تاثیرگذار در انتخاب تایم فریم
روحیات شخصی و سبک سرمایه گذاری
یکی از جذابیتهای اصلی بازارهای مالی نظیر ارز دیجیتال، نوسانات و فراریت بالای این بازارها نسبت به رقبای سنتیشان است. همین موضوع سبب میشود که بسیاری با رویای نوسانگیری روزانه و کسب سودهای افسانهای (و البته بهصورت مداوم!) وارد این بازار شوند. اگر روحیات سرمایه گذاری شما بلندمدت است، باید تایم فریمهای بزرگ را انتخاب کنید اما در غیر این صورت، تایم فریمهای روزانه و بالاتر برای معاملات شما مناسب نخواهد بود.
ساختار روش و ابزار تحلیل
اگر بر اساس تحلیل فاندامنتال (بنیادی) ترید میکنید، مبحث تایم فریم برای شما موضوعیت چندانی ندارد و صرفا باید به افق سرمایه گذاری خود (که اغلب در این صورت بلندمدت است) توجه کنید؛ اما اگر تحلیلگر تکنیکال هستید، باید ابزار معاملاتی خود را در تایم فریم مورد نظر بهصورت بک تست (تست استراتژی در گذشته بازار) و فوروارد تست (تست استراتژی در زمان حال که معمولا با استفاده از حساب تمرینی انجام میشود) ارزیابی کنید تا متوجه شوید که آیا این تکنیک معاملاتی میتواند مثلا در نمودار 1 دقیقه کارایی داشته باشد یا خیر؟!
بهعنوان مثال، ممکن است استفاده از سیستم تقاطع میانگینهای متحرک در نمودار هفتگی سالانه صرفا چند سیگنال معاملاتی صادر کند و نیازمند صبر و سرمایه بالایی باشد اما همین سیستم، در Time Frameهای ساعتی یا دقیقهای شرایط کاملا متفاوتی دارد.
مدیریت نمودار سود و زیان ریسک
فرآیند مدیریت ریسک در معامله گری بر اساس تحلیل تکنیکال، ارتباط مستقیمی با تایم فریم مورد استفاده شخص دارد. زمانی که شما از تایم فریمهای بزرگتر برای تحلیل و معامله استفاده میکنید، معمولا فاصله نقطه ورود تا نواحی حد ضرر و سود زیاد است و در صورتی که بازار بر خلاف موقعیت معاملاتی شما حرکت کند، متحمل زیان سنگینی میشوید! از طرف دیگر، امکان نرسیدن به حد سود تعیین شده نیز وجود دارد. البته باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که معامله گری در تایم فریمهای کوچک ممکن است منجر به بروز ضررهای متعدد شود و در هر دو صورت، توجه به مدیریت معامله و محافظت از سودها الزامی است.
چگونه بهترین تایم فریم معاملاتی را انتخاب کنم؟
برای انتخاب تایم فریم باید به 2 سوال اساسی پاسخ دهید:
- در طول روز، چقدر زمان آزاد برای تحلیل و معامله گری دارید؟
- مناسبترین تایم فریم برای استراتژی معاملاتی شما کدام است؟
تایم فریم باید بهطور کامل با روحیات و سبک معامله گری شما انطباق داشته باشد. برخی معامله گران یک نمودار 5 دقیقهای پر نوسان با تعداد معاملات نسبتا بالا را ترجیح میدهند. در حالیکه، برخی دیگر یک نمودار 30 دقیقهای به نسبت کم نوسان که نویزهای نمودار 5 دقیقهای را پوشش میدهد را مناسبتر میدانند. طرفداران Time Frameهای کوتاهمدت معتقدند که فرصتهای معاملاتی بیشتری در این نمودارها وجود دارد و در نتیجه، میتوان سود بیشتری بهدست آورد! حتی برخی سرمایه گذاران موفق (با افق سرمایه گذاری بلندمدت) که سالها است در بازارهای مالی فعالیت میکنند نیز گاها وسوسه میشوند تا به معاملات کوتاهمدت در نمودارهای دقیقهای بپردازند؛ اما باید بدانیم که تایم فریمهای کوچک همیشه و برای همه سودآور نیست!
بهعنوان یک قاعده کلی، اگر تجربه بالایی در زمینه تحلیل تکنیکال و معامله گری ندارید، استفاده از نمودارهایی با تایم فریمهای بزرگتر یا اصطلاحا نمودارهای بلندمدتی برای شما بهتر است تا اسیر نوسانات کاذب و ناگهانی بازار نشوید.
استفاده از تایم فریم کوتاهمدت ممنوع!
معامله گری در تایم فریمهای کوچک و به قصد نوسانگیری تا حدودی سختتر است زیرا شما زمان کمتری برای تصمیمگیری در مورد ناحیه ورود، حد ضرر، حد سود و حجم معامله دارید. همچنین در کنار این نوسانات سریع و کوچک، باید کارمزدهای معاملاتی را نیز در نظر داشته باشید؛ بنابراین یک موقعیت معاملاتی کوتاهمدت با نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) کوچکتر در انتظار شما است. در نهایت این عوامل سبب میشوند که معاملات کوتاهمدتی در تایم فریمهای کوچک، نسبت به معاملات بلندمدتی در تایم فریمهای بزرگ شرایط سختتری داشته باشد.
علاوه بر موارد فوق، تغییرات قیمت در تایم فریمهای کوچک بهسرعت اتفاق میافتد و میتواند منجر به ایجاد یک تجربه دردناک همراه با ضرر سنگین شود؛ زیرا معامله گران در اغلب اوقات نمیتوانند همگام با حرکات قیمت، خود را با شرایط جدید بازار وفق دهند!
مولتی تایم فریم چیست؟
تحلیل مولتی تایم فریم یا چند زمانی، شامل بررسی و تحلیل دادههای قیمتی یک دارایی مثلا بیت کوین در چند تایم فریم نموداری است. بهطور کلی، هیچ محدودیتی برای اینکه چند تایم فریم را چک کنید یا فرمول خاصی برای انتخاب تایم فریمهای چندگانه وجود ندارد اما برخی اصول در این زمینه وجود دارند که در ادامه مطلب به آنها اشاره میکنیم. هدف اصلی از تحلیل مولتی تایم فریم این است که در دام حرکات کاذب قیمت گرفتار نشویم و تسلط کاملی نسبت به وضعیت و روند کلی بازار داشته باشیم.
بهعبارت دیگر، مولتی تایم فریم یک تکنیک معاملاتی است که با استفاده از آن بتوانیم اصطلاحا از بالا به پایین تحلیل کنیم؛ یعنی باید برای تشخیص روند بازار و بهترین نقاط ورود و خروج تایم فریم بالا را بررسی نماییم، سپس برای پیدا کردن سیگنالهای (نشانههای) ورود از تایم فریم پایین استفاده کنیم.
بهترین ترکیب Time Frame در تحلیل تکنیکال کدام است؟
استفاده از 3 تایم فریم مختلف در تدوین یک رویکرد معاملاتی مولتی تایم فریم، کاملا استاندارد و بهینه است؛ زیرا در این حالت دادههای قیمتی به اندازه کافی در دسترس شما قرار میگیرد. برخی معامله گران از ترکیب 2 تایم فریم استفاده میکنند اما در این روش، احتملا تحلیل کاملی صورت نمیپذیرد چون اطلاعات نمودار را بهطور کامل بررسی نکردهاید. در طرف مقابل، برخی افراد بیش از 3 تایم فریم را برای تحلیل بازار بهکار میبرند! توجه داشته باشید که در این روش باید اطلاعات زیادی را بررسی کنید و گاها ممکن است منجر به سردرگمی کامل شود.
اگر تصمیم دارید از تایم فریمهای سه گانه استفاده کنید، بهتر است به قانون «یک چهارم» توجه کنید. شما باید در ابتدا یک Time Frame میانی مناسب انتخاب کنید تا بتوانید روند میانمدت بازار را بهطور واضح در این مقیاس زمانی تشخیص دهید. در مرحله بعد باید یک تایم فریم کوچکتر برای تشخیص نقاط ورود و خروج که اصطلاحا تریگر نام دارد، انتخاب کنید. بنابراین شما باید تایم فریمی معادل یک چهارم مقیاس زمانی تایم میانی تعیین نمایید. بهطور مثال، اگر تایم فریم میانی شما یک ساعته (60 دقیقه) است، تایم فریم تریگر شما باید 15 دقیقهای باشد. تایم فریم بزرگتر یعنی تایم تشخیص روند بلندمدت و نقاط چرخش احتمالی اصلی بازار را باید 4 برابر مقیاس زمانی تایم میانی در نظر بگیرید. یعنی در مثال قبلی، تایم فریم بزرگتر باید نمودار 4 ساعته باشد.
همانطور که در مباحث قبلی اشاره نمودیم، توجه به روحیات و سبک استراتژی در انتخاب ترکیب دورههای زمانی ضروری است. حین انتخاب تایم فریمها با خودتان صادق باشید و به رویکرد دیگران توجه نکنید زیرا روحیات و شرایط زندگی معامله گران بهندرت یکسان است؛ در واقع فرمول برنده دیگران لزوما برای شما هم موفقیتآمیز نیست!
ترکیب (پیشنهادی) مولتی تایم فریم برای انواع معامله گران
تریگر | میانی | ساختار | تایم فریم/ سبک معامله گری |
H4 | D1 | W1 | Position trader (بلندمدت) |
H1 | H4 | D1 | Swing trader (میانمدت) |
M15 | H1 | H4 | Day trader (کوتاهمدت) |
M1 یا M5 | M15 | H1 | Scalper (نوسانگیر) |
کلام پایانی
با توجه به مطالب ذکر شده در این مقاله، متوجه میشویم که Time Frame یکی از مفاهیم پایهای و مهم در تحلیل تکنیکال است. بدون آشنایی با این مفهوم و انتخاب تایم فریم یا تایم فریمهای مورد نیاز، هرگز نباید اقدام به تحلیل و معامله کنیم.
در پایان امیدواریم این مقاله از داموندمگ نیز برای شما کاربردی و مفید واقع شود و با استفاده از مطالب فوق بتوانید معاملات پرسودی داشته باشید. مثل همیشه منتظر شنیدن نظرات شما در بخش کامنتها هستیم. مطمئنا پیشنهادات شما، در ارائه محتوای آموزشی کاربردی و اثربخش به ما کمک میکند.
توضیحات شستا درباره عرضه اولیه و صورت سود و زیان ۳ ماهه زیرمجموعه تاپیکو
شستا از انتشار صورت سود و زیان ۳ ماهه اول سال جاری پالایشگاه ستاره خلیج فارس و عرضه اولیه سهام آن تا پایان سال خبر داد و با توقف نماد، آماده بازگشایی برای فردا شد.
شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی باتوجه به تغییرات قیمت میعانات گازی و فرآورده های نفتی از انتشار صورت سود و زیان دوره مالی 3 ماهه اول سال جاری پالایشگاه ستاره خلیج فارس و عرضه اولیه سهام آن تا پایان سال خبر داد و با توقف نماد، آماده بازگشایی برای فردا شد.
براین اساس، "شستا" درخصوص تغییرات با اهمیت در عملکرد شرکت های تحت کنترل تاپیکو در سهام شرکت نفت ستاره خلیج فارس اعلام کرد: بر اساس نرخ های ابلاغی وزیر نفت به شرکت های حاضر در صنعت پالایشی، تغییرات قیمت میعانات گازی و فرآورده های نفتی دارای تأثیر با اهمیت در عملکرد مالی شرکت نفت ستاره خلیج فارس بوده که اطلاعات سود و زیان دوره مالی 3 ماهه اول سال 99 آن شرکت بر اساس نرخ های ابلاغی ارائه می شود.
عملکرد شرکت طی سه ماهه اول سال از منظر سود عملیاتی و سود خالص مبلغ 2.1 هزار میلیارد تومان و 835.8 میلیارد تومان است که طبق دستورالعمل نرخ گذاری قبلی، سود عملیاتی و سود خالص 1.1 هزار میلیارد تومان و 21.3 میلیارد تومان برای دوره مذکور بوده است. در ضمن در راستای سیاست پذیرش شرکت های تابعه در بورس، عرضه اولیه شرکت نفت ستاره خلیج فارس تا پایان سال 99 در دستور کار تاپیکو و سایر سهامداران قرار دارد.
نمودار سود و زیان
کاربرد نظریه بدهکار بستانکار در مورد حساب های درآمد و هزینه بر رابطه این حسابها با سرمایه استوار است.سود یا زیان ویژه هر دوره در حقیقت نمودار خالص افزایش یا کاهش است که در نتیجه عملیات تجاری در سرمایه واحد پدید آمده است.درآمد در حال افزایش در سرمایه است بنابراین همانگونه که افزایش در سرمایه در بستانکار حساب سرمایه میشود افزایش در درآمد در طی دوره حسابداری نیز باید در بستانکار حساب درآمد بحث هزینه سرمایه را کاهش میدهد و ماهیت کاهش در سرمایه در حساب سرمایه به کار میشود افزایش در حساب های هزینه ای در بدهکار حسابهای مذکور منعکس میشود بدهکار کردن حسابهای هزینه اگرچه به معنی کاهش در سرمایه است اما آن را افزایش در هزینه هم می توان دانست قرص متداول این است که در طی یک دوره مالی بدهکار به حساب های هزینه یا مفهوم مثبت افزایش در هزینه و نه به صورت منفی کاهش در سرمایه تصور شود.
قواعد بدهکار و بستانکار به ترتیبی که برای ثبت حساب های درآمد و هزینه مورد استفاده قرار میگیرند در نمودار زیر نشان داده شده است:
در پایان هر دوره حسابداری مانده های حساب ها درآمد و هزینه در صورت سود و زیان واحد منعکس می شوند معمولاً در پایان دوره مانده های حساب های درآمد و هزینه به یک حساب اغلب تحت عنوان حساب سود و زیان در دفتر کل منتقل و بدین ترتیب حساب های درآمد و هزینه بسته میشوند.
سپس مانده حساب مذکور که نشان دهنده سود یا زیان دور است به حساب سرمایه حساب سود تقسیم نشده نمودار سود و زیان در شرکتهای سهامی انتقال مییابد و حساب سود و زیان نیز بسته میشود و حساب هایی که به ترتیب فوق در آخر دوره بسته میشوند حساب های موقت سرمایه با حساب های اسمی نام دارند حساب هایی که مانده آنها در ترازنامه پایان دوره انعکاس و به سال بعد انتقال می یابد حساب های دائمی نامیده می شوند.
دیدگاه شما