حسابداری - حسابرسی - کارشناسی ارشد
به نام خدای حسابگر-حسابساز-حسابدان-حسابرس وحسابدار آسمان و زمین و هر آنچه در اوست.
ارزش جایگزینی یعنی چه؟
ارزش جايگزيني هر سهم، ارزش يك ورقه بهادار است با فرض اينكه قصد ايجاد شركت مورد نظر در تاريخ محاسبه را داشته باشيم. براي محاسبه آن، ابتدا تمام هزينههايي كه براي راهاندازي شركت با وضعيت فعلي آن لازم است برآورد شده و رقم به دست آمده بر تعداد سهام شركت تقسيم ميشود.
از آنجا كه ارزش دفتري داراييها در ترازنامه نميتواند قابليت اعتماد بالايي در ارزشيابي شركت داشته باشد، تحليلگران از محاسبه ارزش جايگزيني در برآوردهاي خود مدد ميگيرند. بدين ترتيب ابتدا داراييهاي ثابت شركت، شامل اموال، ماشينآلات و تجهيزات آن به نرخ روز ارزيابي ميشوند؛ زيرا با گذشت زمان و به خصوص در شرايط تورم، ارزش روز اين داراييها با ارزش دفتري اختلاف پيدا كرده است. همچنين داراييهاي نامشهود شركت مانند سرقفلي، امتيازات آب و برق و. نيز ارزيابي ميشوند.
در كنار اين موارد بايد برخي از داراييهاي جاري همچون مطالبات كه ذخيره براي آنها ناكافي است و نيز برخي از اقلام همچون ذخاير مالياتي نيز مورد ارزيابي قرار گيرند. پس از ارزيابي اين موارد و جايگزيني مقادير آنها در ترازنامه شركت، با كسر نمودن بدهيها از داراييهاي شركت، مقدار حقوق صاحبان سهام جديد به دست ميآيد كه همان ارزش جايگزيني است. با تقسيم اين مقدار بر تعداد سهام ارزش جايگزيني به ازاي هر سهم مشخص ميشود. اگرچه اين روش ارزيابي در مقايسه با ارزش دفتري كاملتر است ولي كاستيهايي را نيز دربردارد؛ از جمله آنكه در اين روش به بازدهي و سودآوري شركت توجه چنداني نميشود. براي مثال، هماكنون شركتهايي در بورس هستند كه ارزش سهام آنها با استفاده از اين روش مقدار بالايي را نشان ميدهد، ولي بازدهي چنداني را نصيب سهامدار نميكنند.
در «گفت و شنود» امروز ابعاد استفاده از اين روش در ارزيابي سهام را در گفتوگو با «ندا بشيري» كارشناس امور ناشران بورس اوراق بهادار تهران بررسي كردهايم.
مقصود از ارزش جايگزيني چيست؟
در حسابداري صنعتي، ارزش توليد مجدد يك موجودي مواد و كالا را ارزش جايگزيني ميگويند اما در حسابداري مالي، ارزش جايگزيني به معني پول لازم براي تحصيل آن دارايي ميتواند باشد. يعني ميتوان گفت ارزش جايگزيني بدان معناست كه اگر واحد تجاري، دارايياي را بخواهد جايگزين نمايد، نهايتا چه ميزان بايد پرداخت كند كه همان دارايي را به دست آورد. ارزش جايگزيني در تئوري بايد به ارزش بازار كاملا نزديك باشد هرچند در واقعيت معمولا اين طور نيست.
چگونه ميتوان از خلال اطلاعات صورتهاي مالي به كشف ارزش جايگزيني پرداخت؟
با توجه به اينكه صورتهاي مالي با قاعده بهاي تمامشده در زمان تحصيل دارايي ثبت ميگردد و در بسياري موارد، تورم قيمت داراييها را با گذشت زمان بالا برده است (ولي نحوه گزارشگري و ارزشيابي شركت تغيير نكرده) پس كشف دقيق ارزش جايگزيني داراييها با تكيه بر صورتهاي مالي مشكل است.
آيا ارزش جايگزيني ميتواند ملاكي براي تصميمگيري در خريد سهام باشد؟
تحليلگران در هنگام خريد سهام به ارزش جايگزيني دقت ميكنند، البته اين مساله بايد در كنار ساير موارد و با ضريب اهميت خاص خود در نظر گرفته شود؛ زيرا مواردي چون درآمدزايي و سودآوري شركت از محل فعاليت عملياتي مهمتر از ارزش جايگزيني است.
بعضا عنوان ميشود كه شركتهاي بزرگ مثل ايران خودرو تا 5 برابر ارزش بازار خود، ارزش جايگزيني دارند. علت اين فاصله قابل توجه بين قيمت روز و ارزش مزبور چيست؟
دارايي شركتها طي سالهاي مختلف با قيمت تمام شده، ثبت شده است و در صورتهاي مالي تغيير نميكنند؛ بنابراين با سپري شدن زمان، ارزش روز كه ميتواند معرف ارزش جايگزيني باشد، به روز رساني نميگردد و به همين دليل مخصوصا در شركتهايي كه سابقه فعاليت بيشتري دارند اين فاصله قيمتي بيشتر به چشم ميخورد.
برخي نسبت به سبقت قيمت روز از ارزش جايگزيني هشدار داده و مثلا در شركتهاي پتروشيمي مساله رشد شديد ارزش بازار به علت رشد سودآوري را مدنظر قرار دادهاند؛ از نظر شما اين هشدارها آيا محلي از اعراب دارند؟
به طور كلي افرادي كه تنها به ارزش جايگزيني شركت در تعيين بهاي سهام آن دقت ميكنند، به اصل «تداوم فعاليت» يعني ادامه فعاليتهاي شركت در مدت زمان نامعلوم از يك طرف و استفاده از داراييها براي جريان درآمدزايي از سوي ديگر توجه ندارند بنابراين بايد گفت اگر شركت قصد فروش داراييهاي خود را نداشته براي تعيين قيمت سهام بهتر است به خالص جريانات نقدي آينده كه سهام براي سرمايهگذار ايجاد مينمايد، توجه نماييم؛ همين مساله (پتانسيل سودآوري) توجيهكننده رشد قيمت سهام شركتهاي پتروشيمي است.
برخي معتقدند با رشد نرخ ارز، ارزش جايگزيني شركتها از نظر دلاري افت شديدي كرده و اين پتانسيلي براي خريد سهام محسوب ميشود. نظر شما در اين مورد چيست؟
چنانچه شركتي براي تحصيل تجهيزات مورد نياز خود به خريد از خارج از كشور متكي باشد، براي تحصيل نمونه مشابه آن، سرمايهگذار بايد مبالغ بيشتري را بپردازد بنابراين، ميتوان گفت ارزش جايگزيني اين گروه از شركتها رشد كرده است. از طرفي چنانچه به دليل افزايش نرخ ارز، منابع پولي بورس به سمت بازار ارز جريان يافته باشد و كاهش قيمت را به دليل كاهش تقاضاي سهام و نه موارد ديگر شاهد باشيم، زمان مناسبي براي خريد است.
سهامداران چگونه بايد مساله ارزش جايگزيني را در تصميمگيريهاي خود براي سرمايهگذاري لحاظ كنند؟
شركتي كه قصد فروش داراييهاي خود را نداشته و به فعاليت معمولش ادامه ميدهد، از مابهالتفاوت ارزش جايگزيني با بهاي تمامشده تاريخي سودي نميبرد، مگر اينكه قصد فروش دارايي را داشته باشد كه در آن صورت نيز سود ناشي از فروش دارايي، سود غيرعملياتي بوده و به روند كلي فعاليت شركت ارتباطي ندارد و تكرارشونده هم نيست. بنابراين، توصيه ميشود سهامداران خرد كه معمولا نگاه مديريتي و استراتژيك به شركتها ندارند، سودآوري و توانايي توليد جريانات نقدي در سهام شركتها را به ميزاني به مراتب بيشتر از ارزش جايگزيني در تصميمگيري خود مدنظر قرار دهند.
حسابداری
ارزش جاري دربرگيرنده سه نگرش متفاوت است كه عبارتند از ارزش ورودي (بهاي جايگزيني)، ارزش خروجي (خالص ارزش فروش) و ارزش اقتصادي (ارزش فعلي جريانهاي نقدي مورد انتظار از كاربرد مستمر دارايي و فروش نهايي آن توسط مالك فعلي). در برخي موارد از قبيل ارزشيابي سرمايهگذاري در اوراق بهادار نرخبندي شده، سه نگرش فوقالذكر بهمبالغ تقريباً نزديك بههم منجر ميشوند و تفاوت آنها كم بوده و ناشي از هزينههاي انجام معامله است. در ساير حالات همچون ارزيابي داراييهاي ثابت مشهود خاص واحد تجاري، تفاوت بين مقياسهاي مختلف ارزش جاري احتمالاً بااهميت خواهد بود.
بايد قاعده مشخص و معقولي براي انتخاب يكي از مقياسهاي مختلف اندازهگيري ارزش جاري دراختيار داشت. معيار " ارزش براي واحد تجاري " چنين قاعدهاي را به دست ميدهد. طبق اين قاعده، ارزش جاري برابر اقل " بهاي جايگزيني جاري دارايي و مبلغ بازيافتني " آن تعيين ميگردد.
" مبلغ بازيافتني " دارايي بالاترين ارزشي است كه مالك فعلي دارايي ميتواند بدان دست يابد و برابر خالص ارزش فروش دارايي يا ارزش اقتصادي آن، هركدام بيشتر است، ميباشد. " ارزش براي واحد تجاري " را ميتوان نوعي بههنگامكردن بهاي تاريخي با استفاده از قاعده سنتي "بهاي تمام شده يا كمتر " دانست .
در مورد داراييها، ارزش جاري مناسب طبق قاعده " ارزش براي واحد تجاري " انتخاب ميشود. قاعده مزبور، دارايي را درصورت بالاتر بودن مبلغ بازيافتني، به جاي بهاي تمامشده تاريخي، به بهاي جايگزيني ارزيابي ميكند مشروط به آنكه جايگزيني دارايي توجيهپذير باشد. اگر جايگزيني دارايي قابل توجيه نباشد، دارايي به مبلغ بازيافتني ارزيابي ميشود. كاربرد قاعده " ارزش برايواحد تجاري " در مورد بدهيها چندان ضرورتي ندارد چرا كه ارزشهاي مختلف بدهي، همگي به يك ارزش واحد ختم ميشوند.
مبلغ بازيافتني : خالص ارزش فروش يا ارزش اقتصادي يك دارايي، هركدام که بيشتر است.
بهاي جايگزيني : عبارت است از مخارجي كه بايد براي خريد يا ساخت يك قلم موجودي كاملاً مشابه تحمل شود.
خالص ارزش فروش : عبارت است از بهاي فروش (بعد از كسر تخفيفات تجاري ولي قبل از تخفيفات مربوط به تسويه حساب) پس از كسر:
الف . مخارج براوردي تكميل، و
ب. مخارج براوردي بازاريابي، فروش و توزيع.
ارزش اقتصادي : ارزش فعلي خالص جريانهاي نقدي آتي ناشي از کاربرد مستمر دارايي ازجمله جريانهاي نقدي ناشي از واگذاري نهايي آن.
ارزش منصفانه : مبلغي است كه خريداري مطلع و مايل و فروشندهاي مطلع و مايل ميتوانند در معاملهاي حقيقي و در شرايط عادي، يك دارايي را در ازاي مبلغ مزبور با يكديگر مبادله كنند.
بهاي جايگزيني مستهلک شده : عبارت است از بهاي ناخالص جايگزيني يک دارايي (يعني بهاي جاري جايگزيني يک دارايي نو با توان خدمتدهي مشابه) پس از کسر استهلاک مبتني بر بهاي مزبور و مدت استفاده شده از آن دارايي.
بهاي تمام شده : مبلغ وجه نقد يا معادل نقد پرداختي و يا ارزش منصفانه ساير مابهازاهايي كه جهت تحصيل يك دارايي در زمان تحصيل يا ساخت آن واگذار شده است و در صورت مصداق، مبلغي که براساس الزامات خاص ساير استانداردهاي حسابداري (مانند مخارج تأمين مالي) به آن دارايي تخصيص يافته است.
مبلغ دفتري : مبلغي كه دارايي پس از كسر استهلاك انباشته و زيان كاهش ارزش انباشته مربوط ، به آن مبلغ در ترازنامه منعکس ميشود.
ناخالص مبلغ دفتري : بهاي تمام شده دارايي يا ساير مبالغ جايگزين بهاي تمام شده
مبلغ استهلاكپذير : بهاي تمام شده دارايي يا ساير مبالغ جايگزين بهاي تمام شده در صورتهاي مالي ، به كسر ارزش باقيمانده آن.
ارزش باقيمانده : مبلغ برآوردي که واحد تجاري در حال حاضر ميتواند از واگذاري دارايي پس از كسر مخارج برآوردي واگذاري بدست آورد، با اين فرض که دارايي در وضعيت متصور در پايان عمر مفيد باشد.
ارزش باقيمانده تضمين شده : عبارت است از:
الف.در مورد اجارهكننده، آن بخش از ارزش باقيمانده دارايي كه توسط اجارهكننده يا شخص وابسته به وي تضمين گرديده است (مبلغ تضمين شده حداكثر مبلغي است كه ميتواند تحت هر شرايطي قابل پرداخت باشد)، و
ب.در مورد اجارهدهنده، آن بخش از ارزش باقيمانده دارايي كه توسط اجارهكننده يا شخص ثالثي تضمين شده است.
ارزش باقيمانده تضمين نشده : عبارت است از آن بخش از ارزش باقيمانده دارايي كه اجارهدهنده نسبت به تحقق آن اطمينان كافي ندارد يا تنها توسط شخص وابسته به اجارهدهنده تضمين شده است.
ارزش جایگزینی (بازسازی)در بیمه
منظور از ارزش جایگزینی و بازسازی، مقداری از هزینه است که برای تعمیر یا جایگزینی دارایی موجود لازم است. این هزینه، هزینه جابه جایی یکسان ماشین آلات، تجهیزات یا انواع مشابه ارزش جایگزینی چیست؟ دارایی هاست. یکی از مهم ترین مشکلات عملی که در تعیین ارزش جایگزینی با آن روبه رو می شویم این است که آیا آن دارایی را می توان دقیقا به حالت اول تولید برگرداند. بیشتر دارایی های فیزیکی با گذر زمان از نظر تکنولوژی در حال منسوخ شدن و نیز استهلاک فیزیکی هستند.
تخمین استهلاک ایجاد شده هیچ ارتباطی با استهلاک حسابداری ندارد و تا اندازهای شخصی و نظری است مگر این که قیمت مشخصی برای دارایی مستهلک شده در بازار وجود داشته باشد. منابع منتشر شده در مورد برآورد ارزش بازار کالاهای مستعمل برای این گونه ارزیابی ها سودمند خواهد بود.
مفهوم ارزش نقدی واقعی عبارت است از هزینه جاری جایگزینی یک دارایی یا هر واحد، با نوع مشابه جدیدش منهای معادل پولی استهلاک فیزیکی و منسوخ شدن آن از نظر کهنگی اقتصادی. در حقیقت، در خصوص اقلام شخصی، ارزش نقدی واقعی اساسا
همان ارزش بازاری دارایی جانشین است. همان طور که انتظار می رود بیشترین اختلاف هنگامی آشکار می شود که دارایی جانشین که توانایی ارائه خدمات مشابه به مالک خویش را داشته باشد در بازار یافت شود.
ارزش هزینه تعمیر به عنوان گزینه دیگری به جای ارزش هزینه جایگزینی پیشنهاد شده است. این ارزش به طور کلی به ارزش بازار بستگی دارد و براساس هزینه جاری تعمیر یا جایگزینی دارایی خسارت دیده یا از بین رفته، محاسبه می شود.
?مفهوم ارزش جایگزینی در بازار سرمایه ?
مفهوم ارزش جایگزینی در بازار سرمایه
اگر فرض کنیم شرکت سهامی الف که ۳ سال پیش تأسیسشده، قصد جایگزینی داراییهای خود را به تاریخ امروز داشته باشد، به مبلغی که باید بپردازد تا بتواند همان دارایی را تهیه کند، ارزش جایگزینی گفته میشود. ارزش جایگزینی، ارزش یک سهم شرکت است بهطوریکه یک شرکت دقیقاً مانند همان شرکت در تاریخ محاسبه، ایجاد شود. چنانچه شرکت قصد فروش دارایی خود را داشته باشد، از این طریق میتواند سود غیرعملیاتی خود را شناسایی کند. سود بهدستآمده به روند کلی و اصلی فعالیت شرکت ارتباط ندارد. بر اساس این روش، تمام هزینههای تأسیس و راهاندازی مجدد شرکت تا شرایط کنونی آن، برآورد شده و بر تعداد سهام منتشرشده تقسیم میشود. در این ارزیابی باید دقت کنیم که داراییهایی نظیر زمین، تجهیزات و املاک (داراییهای ثابت) به قیمت روز آنها در نظر گرفته شوند.
? تصمیمگیری براساس ارزش جایگزینی
سرمایهگذاران به هنگام تصمیمگیری و تحلیل، باید به ارزش جایگزینی ارائهشده برای سهام یا دارایی دقت داشته باشند. اما این ارزش باید در کنار موارد دیگری ازجمله سودآوری و نسبتهای مالی شرکت موردسنجش قرار گیرد.
افرادی که تنها به ارزش جایگزینی داراییهای شرکت تکیه داشته باشند، اصل ” تداوم فعالیت” در شرکت و همچنین کیفیت استفاده از داراییها را در درآمدزایی شرکت در نظر نگرفتهاند.
در شرایط تورمی، بهای تمامشده اطلاعات کاملی را در اختیار استفادهکنندگان قرار نمیدهد؛ درنتیجه تحلیلگران به دنبال روشی بودند که ارزیابی صحیحتری در خصوص داراییها ارائه دهد. ارزش جایگزینی یکی از روشهایی است که با استفاده از آن ارزش موجود در ترازنامه به ارزش واقعی نزدیکتر است.
مطالب بورسی در کانال تلگرام? [email protected]
?کاربران کارگزاری آگاه
برای بالا رفتن سطح و امتیاز و تخفیف ، میتونید تو کانال عضو بشید و پاسخ سوالات باشگاه آگاه رو هر روز در کانال ببینید
با امید موفقیت در بورس و بازارهای سرمایه امیدوارم این مطلب برای شما دوستان مفید باشد
خالص ارزش داراییها یا ناو (NAV) چیست؟
ناو را در همه شرکتها بعنوان معیاری برای ارزش گذاری میتوان استفاده کرد؛ اما بیشترین کاربرد آن در ارزش گذاری شرکتهای سرمایه گذاری و هلدینگها است. در شرکتهای دیگر در کنار سایر روشهای ارزش گذاری، ناو نیز میتواند بهعنوان یه معیار کاربرد داشته باشد؛ ولی اصلیترین معیار نخواهد بود. بطور مثال در یک شرکت تولیدی معیار اصلی ارزش گذاری، روشهای مبتنی بر سودآوری است چرا که در این شرکتها قصد تولید و فروش وجود داشته و آنچه برای سرمایه گذار اهمیت دارد میزان سودآوری حاصل از عملیات است. هرچند خالص ارزش داراییهای این شرکتها مهم است ولی از آنجا که در کوتاه مدت قصد فروش داراییها وجود ندارد برای سرمایه گذاران خرد معیار کم اهمیتتری است .
به عبارتی در شرکتهای تولیدی یا سایر شرکتها به استثنای هلدینگها و شرکتهای سرمایه گذاری، استفاده از معیار NAV برای سرمایه گذاران عمده به نسبت سرمایه گذاران خرد که قصد خرید سهام مدیریتی و قدرت کنترل شرکت را دارند معیار مهمتری است.
نحوه محاسبه ناو (NAV)
منطق محاسبه ناو به این صورت است که در ابتدا ارزش روز کلیه داراییهای یک شرکت محاسبه میشود سپس ارزش روز کلیه بدهیهای شرکت از آن کسر میشود؛ نتیجه خالص ارزش داراییها یا ناو است.
ترازنامه یک شرکت نیز از سه بخش داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام تشکیل شده است. حقوق صاحبان سهام برابر با داراییها منهای بدهیها است. از آنجا که صورتهای مالی بر اساس اصل بهای تمام شده تاریخی، تهیه و منتشر میشوند؛ در کشور ما که شرایط تورم بالایی را دارد بعد از چند سال عملا اقلام صورتهای مالی با ارزش های روز فاصله معنیدار خواهند داشت. لذا محاسبه NAV، راهی برای به روز کردن قسمت حقوق صاحبان سهام شرکتها است.
دو روش برای محاسبه ناو وجود دارد: در روش اول ارزش روز کلیه دارایی ها محاسبه شده، ارزش روز بدهی ها نیز محاسبه می گردد حاصل تفاضل این دو عدد بیانگر خالص ارزش روز داراییهای شرکت میباشد.
در روش دوم بجای محاسبه ارزش روز کلیه دارایی ها و بدهی ها، صرفا ارزش روز داراییها و بدهیهایی که با بهای تمام شده تاریخی (یا ارزش دفتری) خود فاصله معنادار دارند محاسبه شده، سپس مابه التفاوت ارزش روز این داراییها و بدهیها با ارزش دفتری آنها به حقوق صاحبان سهام شرکت طبق صورتهای مالی اضافه میگردد. این روش کاربرد بیشتری دارد و سادهتر نیز میباشد.
در مقاله نحوه محاسبه ناو(NAV) شرکتهای سرمایه گذاری استانی میتوانید با شرکت های سرمایه گذاری استانی ارزش جایگزینی چیست؟ آشنا شوید.
بطور مثال فرض کنید ترازنامه شرکت آلفا به تاریخ 30 اسفندماه 1399 به شکل زیر است:
ارقام : میلیون ریال | |||
موجودی نزد بانک ها | 100 | حسابهای پرداختنی | 400 |
حساب های دریافتنی | 500 | پیش دریافتها | 100 |
زمین و ساختمان | 1500 | جمع بدهیها | 500 |
ماشین آلات و تجهیزات | 3000 | حقوق صاحبان سهام | 4600 |
جمع دارایی ها | 5100 | جمع بدهیها و حقوق صاحبان سهام | 5100 |
البته در مثال فوق برای سادگی درک منطق محاسبات، ترازنامه شرکت از نظر شکلی متفاوت با ترازنامه شرکتها بر اساس استانداردهای حسابداری ارائه شده است ولی از نظر ماهیت و منطق محاسبات تفاوتی وجود ندارد.
برای محاسبه ناو شرکت آلفا، از روش دوم استفاده می کنیم. دلیل کاربرد بیشتر این روش این است که ارزش روز برخی از داراییهای شرکتها با ارزش دفتری آنها تفاوتی نداشته و نیازی به محاسبه ارزش روز همه داراییها و بدهیهای شرکت نمیباشد.
از سرفصل داراییهای شرکت آلفا، ارزش روز زمین و ساختمان و ماشین آلات نیاز به محاسبه و ارزیابی مجدد دارد و ارزش روز سایر سرفصلها برابر با ارزش دفتری آنها است .
فرض کنید بر اساس ارزیابی انجام شده ارزش روز داراییهای فوق به شرح زیر است:
ارقام : میلیون ریال | |||
شرح | ارزش دفتری | ارزش روز | مابتفاوت |
زمین و ساختمان | 1500 | 5000 | 3500 |
ماشین آلات و تجهیزات | 3000 | 6200 | 3200 |
جمع | 4500 | 11200 | 6700 |
در گام آخر برای محاسبه ناو شرکت، نتیجه محاسبات فوق به ارزش حقوق صاحبان سهام طبق صورتهای مالی اضافه میشود. در نتیجه حاصل جمع 6700 میلیون ریال و 4600 میلیون ریال (حقوق صاحبان سهام) برابر است با 11300 میلیون ریال که بیانگر خالص ارزش روز داراییهای شرکت آلفا است .
محاسبه NAV شرکتهای سرمایه گذاری
همانطور که ذکر شد بیشترین کاربرد ناو در ارزش گذاری شرکت های سرمایه گذاری است. در این شرکتها معمولا تمرکز بر پرتفوی سهام شرکتها بوده و از ارزش روز سایر داراییها صرف نظر میشود؛ مگر اینکه مشخص شود که این شرکتها علاوه بر پرتفوی سهام، داراییهای با ارزش دیگری نیز دارند که باید در محاسبات آورده شود.
برای محاسبه ناو یک شرکت سرمایه گذاری یا یک شرکت هلدینگ، مابه التفاوت ارزش روز پرتفوی سهام و بهای تمام شده پرتفوی سهام، به حقوق صاحبان سهام شرکت افزوده میگردد. برای اینکه معیار ملموس تری از ناو شرکتها در دسترس باشد، معمولا ناو شرکت به ازای هر سهم محاسبه میشود. برای این کار کافیست ناو کلی شرکت بر تعداد سهام شرکت تقسیم گردد.
از آنجا که شرکتهای سرمایه گذاری و هلدینگ ها عموما صورت وضعیت پرتفوی سهام خود را بر روی سایت کدال منتشر میکنند، دستیابی به مازاد ارزش روز پرتفوی سهام، به بهای تمام شده آن ساده است.
نکته قابل توجه این است که، چنانچه در این شرکتها، سهام غیر بورسی قابل توجهی وجود داشته باشد لازم است که این سهام نیز ارزشگذاری شده و در محاسبات ناو آورده شوند تا دقت محاسبات افزایش پیدا کند.
در بازار بورس برای مقایسه ارزندگی سهام شرکتهای سرمایه گذاری از نسبتی بنام P/NAV استفاده میشود. این نسبت حاصل تقسیم قیمت سهام شرکت بر ناو شرکت (به ازای هر سهم) است. هرچه این نسبت پایینتر باشد بیانگر ارزندگی بیشتر و ریسک کمتر سهام آن شرکت خواهد بود و نسبت بالای 1 نیز عموما بیانگر جذابیت کمتر و ریسک بیشتر شرکت است.
برای سرمایه گذاری موفق دربورس مقاله راز های موفقیت در بورس را مطالعه کنید .
تفاوت NAV با ارزش جایگزینی
یکی از معیارهای مهم در مبحث سرمایه گذاری توجه به ارزش جایگزینی شرکتها است. ارزش جایگزینی یک شرکت به این معنا است که ساخت و ایجاد یک شرکت با شرایط مشابه شرکت مورد بحث، چقدر منابع مالی نیاز دارد. ناو به این مفهوم اشاره دارد که ارزش روز داراییها پس از کسر ارزش جایگزینی چیست؟ ارزش روز بدهیهای شرکت چه مبلغی خواهد بود. بنابراین NAV و ارزش جایگزینی از نظر مفهومی تا حدود زیادی نزدیک به هم میباشد؛ اگرچه در عمل تفاوتهای جزیی برای آنها قابل ذکر است.
دیدگاه شما