بازار نمیتواند چیزی از شما بگیرد؛ مگر آنکه خود اجازه دهید. وقتی پولی را از دست میدهید یا بیشتر از حد ریسک خود متضرر می شوید، گ درواقع پول خود را به معاملهگری دیگر دادهاید. درنهایت و به هر شکل ممکن، با حس انتقامجوییتان، پدیدآورنده دشمنی میشوید و آن دشمن را رودرروی خود قرار میدهید. اگر فردی هستید که پول خود را به بازار تقدیم کرده است؛ پس، همانی هستید که خود اجازه این کار را به بازار دادهاید و مسئولیتش فقط پای خودتان است. اگر شما از دست خود عصبانی هستید که چرا اجازه دادم آخرین معاملهام اینگونه شود، با اینکه بازار اکنون فرصتی دیگر را مقابل پای شما قرار میدهد، بازهم راضی نمیشوید. از دید روانشناسی، شما فرصت بهدستآمده جدید برای کسب سود را رد میکنید، بهدلیل اینکه هنوز واقعیت آخرین معامله را کاملا نپذیرفته و هضم نکردهاید. در این صورت، با انکار این فرصت جدید، خود را بهخاطر اشتباه اخیر مجازات میکنید. درواقع، نهتنها به بازار برنگشتهاید، بلکه با حس انتقامجویی زادهشده در خود اجازه میدهید که افکارتان به گذشته برگردد و دوباره در همان شرایط قرار گیرد.
انضباط در معامله گری
تفاوتی ندارد در چه بازاری معامله میکنید، ارزهای دیجیتال، سهام یا سایر بازارهای مالی.
در هر حال حالات روحی شما نقش بزرگی در موفقیت شما دارد.
منظور ما از روش SCORE چیست؟
SCORE در واقع مخفف پنج ویژگی یا حالتی هستند که معاملهگران موفق در انجام معاملات خود به کار میگیرند:
- S elf-Discipline – به معنای انضباط شخصی
- C oncentration – به معنای تمرکز
- O ptimism – به معنای خوش بینی
- R elaxation – به معنای آرامش
- E njoyment – به معنای لذت بردن
این ویژگیها یا حالات در کتاب S.C.O.R.E. for Life اثر جیم فَنین (Jim Fannin)، که البته به طور مستقیم مرتبط با معاملهگری نیست، توضیح داده شدهاند. با این حال این مفاهیم را مطابق با نیاز معامله گران در ادامه این مطلب بیان میکنیم.
انضباط شخصی
یکی از مهمترین ویژگیهایی که به عنوان یک معاملهگر به آن احتیاج دارید انضباط شخصی است. انضباط شخصی برای پیادهسازی موثر یک استراتژی ضروری است. این ویژگی همچنین میتواند هنگامی که برنامهتان حکم میکند که نباید معامله کنید، شما را از انجام معامله دور نگاه دارد.
انضباط شخصی توسط تمرین انضباط شخصی ایجاد شده و قوت میگیرد. هیچ میانبری وجود ندارد و چیزی نیست که داشته یا نداشته باشید.
هرکس میتواند از طریق پایداری، یک برنامه انضباط شخصی ایجاد کند. هر گامی که در روند معاملات برمیدارید، از ایجاد برنامه معاملاتی گرفته تا اجرا و نظارت بر عملکرد آن، احتیاج به انضباط شخصی دارد زیرا چیزهای دیگر به طور مداوم ذهنتان را منحرف میکنند.
بگویید که میخواهید چطور معامله کنید و آن را بنویسید، سپس دنبالش کنید. انضباط شخصی را تمرین کنید.
تمرکز
بیشتر معاملهگران روزانه تنها یک تا چهار ساعت از روز معاملاتی دست به معامله میزنند – اغلب در اولین ساعات و آخرین ساعات روز معاملاتی.
با اینکه روز کاری یک معاملهگر که روزانه ترید میکند کوتاهتر از سایر حرفههاست، داشتن تمرکز و حفظ آن اولویت اصلی کار است. هر معامله احتیاج به دقت دارد و یک اشتباه میتواند به منزله ضرری باشد که معاملهگر حتی حدسش را هم نمیزده.
اندکی حواسپرتی در زمان ورود به یک معامله یا حد ضرر میتواند تفاوت بین برد و باخت باشد؛ تنها یک ثانیه دیرتر عمل کردن میتواند به معنای از دست دادن یک معامله باشد.
وقتی فرصتی پیش آمد باید از آن استفاده کرد، اما فرصتها همیشه پیش نمیآیند. یک معاملهگر روزانه باید بتواند روی بازار تمرکز کند، اگر انضباط در معامله گری شرایط مساعد نبود در آن گیر نکند، و با این حال هنوز هم اگر فرصت معاملهای در جفت ارز، ارز مجازی و… پیش آمد بتواند در کسری از ثانیه عمل کند.
خوش بینی
به روش خود اعتماد داشته باشید. اگر به سیستم معاملاتی خود – و اینکه این سیستم میتواند در طول روزها، هفتهها، ماهها، و سالها سودآفرین باشد – اعتماد نداشته باشید معامله به سبک دلخواهتان غیرممکن خواهد بود. هرچه به برنامه خود بیشتر اعتماد داشته باشید و هر چه در مورد تواناییهای آن خوشبینتر باشید، به احتمال بیشتری میتوانید آن را به طور دقیق پیاده کنید.
اگر به روش خود خوشبین نیستید، پس چرا با آن معامله میکنید؟ در طول مرحله تمرینی میتوانید ایده خوبی از نحوه عملکرد برنامه معاملاتی خود به دست آورید. پس از رسیدن به چند موفقیت قابل تکرار در طول ماههای تمرینی، خوشبینی شما باید در درجهای باشد که بتوانید به آنچه انجام میدهید اعتماد داشته باشید و مایل به ادامه آن برنامه باشید.
آرامش
تمرکز و خوشبینی باید با آرامش همراه شود.
این سه ویژگی باعث رسیدن تمرکز به حداکثر سطح خود میشوند.
هنگامی که یک سیگنال معاملاتی در دسترس باشد، تمرکز شما نیز در بالاترین حد خود خواهد بود. هنگامی که شرایط برای معامله مساعد نباشد، آرامش بیشتری خواهید داشت و به ذهنتان استراحت میدهید. در طول روز معاملاتی، مدام از حالت تمرکز به حالت آرامش رسیده و دوباره به حالت تمرکز باز خواهید گشت.
آرامش ضروری است.
البته به این معنا نیست که کاملا آسوده شوید و با تماشای تلویزیون یا خواندن ایمیلهایتان خود مشغول شوید. در عوض، فقط برای چند لحظه توجه خود را از مانیتور دور کنید، چند نفس عمیق بکشید، چند حرکت کششی انجام دهید یا چند لحظه بایستید.
در این شرایط، از اینکه چه اتفاقی در بازار می افتد آگاه هستید و معاملات را زیر نظر دارید، اما نیازی نیست به طور کامل هشیار باشید.
اینکه سعی کنید تمام مدت انجام معامله کاملا هوشیار باشید – حتی اگر فقط چند ساعت طول بکشد – خسته کننده است و ممکن انضباط در معامله گری است باعث شود اشتباهات بیشتری انجام دهید.
در هر ساعت چند دقیقه وقت صرف آرامش خود کنید.
آرامش خارج از معاملات نیز اهمیت دارد. دقیقا به همان دلیل که نباید چند ساعت بدون تنفس معامله کنید، نباید چند روز یا چند هفته پشت سر هم بدون استراحت خود را خسته کنید.
آرامش باتری شما را دوباره شارژ میکند و تمام کارهایتان لذتبخشتر میشوند که این خود به عملکرد شما کمک خواهد کرد. سلامتیتان (چه جسمی و چه روحی) را از یاد نبرید. بیشترین شانس موفقیت شما هنگامی است که کاملا هوشیار و آماده اقدام باشید.
از کاری که میکنید لذت ببرید. ساده به نظر میرسد اما بسیاری افراد برای دلایل اشتباه معامله میکنند.
برای لذت از معامله، معامله کنید. از چالش و روند آن لذت ببرید.
اگر از این چالش لذت نبرید، موفق نخواهید بود زیرا این چالش مانعی بر سر راهتان میشود.
هر معاملهگر موفقی عاشق بازار و معامله کردن است. این لذت یا اشتیاق چیزی است که باعث تدوین استراتژیهای معاملاتی و پایداری به آنها میشود و معاملهگر متواند به عنوان یک حرفه اصلی به معاملهگری در بازارهای مالی بپردازد.
سخن آخر: S.C.O.R.E را به خاطر بسپارید
انضباط شخصی، تمرکز، خوشبینی، آرامش و لذت همگی حالاتی هستند که معاملهگرها باید در معاملات خود لحاظ کنند. همه این ویژگیها با هم میتوانند شما را به بهترین وضعیت ممکن برسانند، وضعیتی که در آن هر آنچه انجام میدهید (یا انجام نمیدهید) مناسب خواهد بود.
اصول و قوانین ساده داد و ستد
اصول و قوانین بازی اوراق بهادار نقش بسیار موثری در بهبود داد و ستد دارند.
۱) پیش از پرش یاد بگیرید
یکی از رایج ترین اشتباهاتی که اکثر سرمایه گذاران و معامله گران تازه کار مرتکب می شوند این است که وارد بازار می شوند ، بدون اینکه در مورد کاری که می خواهند انجام دهند بیاندیشند . به بیان دیگر بدون هیچ برنامه و تصمیمی آغاز به فعالیت و داد وستد می کنند . اینگونه افراد پیش از آنکه دارایی خود را به خطر بیاندازند سعی نمی کنند تا مدتی را صرف یادگیری کنند. آنها در پی یافتن چگونگی عملیات بازار نیستند . اگر می خواهید برای تجارت خود سیستمی داشته باشید ابتدا آن را روی کاغذ پیاده کنید و نقاط ضعف و قدرت خود را تشخیص دهید . می توانید سیاست و استراتژی خود را آزمون کنید . آزمایش کنید و با سیاست گذاری و استراتژی تجاری خود روراست و امین باشید. هر دادو ستدی قواعد و قوانین خاص خود را دارد و نیاز است که پیش از پرش فراگیرد .
۲) انضباط بسیار حیاتی است
معامله گران و سرمایه گذاران منضبط که همواره با سیستم و نقشه های تجاری آزمایش شده فعالیت می کنند سود بیشتری را نسبت به آنهایی که براساس احساسات وارد بازار می شوند خواهند برد . این گفتار به ما می گوید که همواره یک سیستم صحیح و نقشه تجاری را سرلوحه کار خود قرار دهیم .
۳) سود را افزایش دهید و جلوی زیان را بگیرید
این یک ضرب المثل است که از قول تجار مدت هاست شنیده می شود : (زیان انضباط در معامله گری های خود را کاهش دهید و اجازه دهید تا سودهایتان زیادتر شود ) اشتباه رایجی که معامله گران و سرمایه گذاران تازه کار انجام می دهند آن است که در بازار بازنده به مدت زیادی باقی می مانند . به این امید که رونده بازار دوباره باز خواهد گشت . همین طور هرگاه در حالت برنده شدن هستند تمایل دارند ناگهان و خیلی زود سود بدست آمده را نقد کنند . این حالت های افراطی معمولا به زیان معامله گران خواهد بود .
۴) روی تغییرات تمرکز کنید
شاید به نظر برسد که دقت کردن روی تغییرات به جای سود کردن حقیقی کار درستی نباشد . ولی معامله گران حرفه ای عقیده دارند این کار بسیار حیاتی است ، چرا که زیان کردن در بازار های مالی جزو اجتناب ناپذیر تجارت است . کسانی که فقط به فکر پول ساختن هستند بیشتر زیان خواهند دید ، زیرا مواقعی که سرمایه آنها در یک روند رو به پایین غیر قابل اجتناب (برخلاف روند مورد انتظار) قرار می گیرد. نمی توانند بطور موفقیت آمیزی آن را هدایت کنند . شما نمی توانید هر بار مسیر ارقام بازار را تصحیح کنید و یا به دلخواه خود تغییر دهید به خاطر داشته باشید که هیچ یک سیستم عالی و مطلق وجود ندارد .
۵) زمان خروج خود را بشناسید :
پیش از ورود به هر بازاری سرمایه گذار بایستی بداند که چه وقت و در کجا از بازار خارج شود . این موضوع کمک خواهد کرد که حدس دومی در ذهن بوجود نیاید و شانس دخالت احساسات در دادو ستد کم شود . دانستن این که در کجا جلوی ضرر را بگیریم و در کجا سود خود را نقد کنیم یکی از مهمترین بخش های دستگاه سیاست هر معامله گری می باشد .
۶) پولتان را مدیریت کنید:
معامله گران حرفه ای پیشنهاد می کنند که درصد مشخصی از سرمایه خود را به خطر بیاندازید . هرگز این درصد را تغییر ندهید. در هنگام داد و ستد مدیریت می تواند به صورت موفقیت آمیزی بر روی زیان ها صورت گیرد . این بخش مهمی از سیاست تجاری شما است . با دارایی خود آن طور که واقعا هست دادو ستد کنید و در این راه منتظرین بدترین حالت ها و سناریوها باشید. برای باقی ماندن در قدرت و افزایش داد و ستدهای سودآور تمرکز خود را از دست ندهید و در هنگام خطر از تمام تمرکز خود بهره گیرید. خود را کنترل کنید. معامله گران تازه کار پس از این که بخشی از نقشه های تجاری خود را وارونه می بینند به سرعت کنترل و تمرکز خود را از دست می دهند . خطر بزرگی آنها را تهدید می کند و در این هنگام مدیریت صحیح سرمایه ، نجات دهنده خواهد بود . زنده بمانید تا یک روز دیگر بجنبید.
۷) روند دوست شماست:
بسیاری از معامله گران حرفه ای توصیه می کنند که حرکت با جریان روند بازار بهتر از آن است که صعود و نزول بازار را حدس بزنید . برخی از سرمایه گذاران ترجیح می دهند تا در هنگام تغییر رو ند خرید یا فروش انجام دهند که پیدا نمودن این نقاط نیاز به صرف زمان زیاد دارد و شاید گاهی در عمل نتوانیم آن را به اجرا در آوریم . معامله گران تازه کار تلاش می کنند که در نقاط پایین و کف قیمت به خرید بپردازند گرچه این طرز عمل ممکن است در مواردی مناسب بنظر آید اما ماهیت بازارهای کار را تصمیم گیری بدین صورت را با مشکل مواجه می سازد . بهتر است سوار بر موج شوید و از روندها سود بگیرید . زمان را از دست ندهید . روند دوست شماست .
۸) متوجه باشید که چه فردی زیان می کند:
داشتن یک فکر آرام برای ایفا نقش صحیح در بازار بسیار حیاتی است . این گفته به نظر آشنا می آید . به خاطر داشته باشید که نقشه تجاری منسجم با خیال آسوده شکل می گیرد . در این حالت به نقشه ای که کشیده اید تکیه کنید و هرگز اجازه ندهید فکر دوم یا حدس و گمان دیگری بر احساسات شما غلبه کند . اغلب احساسات ما گول زننده هستند . با فکری آسوده نقشه های خود را دنبال کنید .
۹) متوجه باشید که چه فردی زیان می کند:
بازار بورس به و اسطه ماهیت خود صحنه یک نبرد است . دشمن خود را شناسایی کنید. در برابر هر برنده ای به نظر بایستی بازنده ای وجود داشته باشد و کاملا مشهود است که همه می خواهند برنده باشند . اگر در بازار وارد شدید و در موقعیتی چه کوتاه مدت چه بلند مدت قرار گرفتید بررسی کنید که چه کسی در طرف مقابل شما در همان موقعیت تصمیم گیری می کند. روند داد و ستد با ایجاد مداخله در بازار تغییر می کند و چه بسا افرادی برای کسب سود در این جریانات نقش ایفا می کنند . آنها معمولا برای نزول روند بازار شروع به فروش می کنند و همچنین برای تغییر روند به سمت بالا به خریدهای خود می افزایند .
۱۰) فروتن باقی بمانید:
افرادی که تصور می کنند از بقیه هوشیار و زرنگتر هستند و در بازار شانس را جایگزین مهارت می کنند ، به احتمال زیادی در بلند مدت پابرجا نخواهند ماند . همواره فروتن انضباط در معامله گری بمانید و به موفقیت های زودگذر چشم ندوزید.
۱۱) مانند یک چریک بجنگید:
بایستی یاد بگیرید که موضع خود را در برخی موارد سریع عوض کنید . اگر طرف برنده در حال تغییر است در پیوستن به گروه جدید تردید به خود راه ندهید و تمامی نیروی خود را در این طرف بکار گیرید و تا زمانی که شرایط بازار تغییر کند ، منتظر شوید . نیروهای شما شامل سرمایه ، فکر و اندیشه عقل و احساس می باشند . با معاملاتی که انجام می دهید ازدواج نکنید و برای مدت طولانی با هر معامله ای پیوند برقرار نکنید.
۱۲) به اصول و سیستم تجاری خود پایبند باشید:
داد و ستد تنها قرار گرفتن در یک موقعیت خرید و فروش نیست . دلایل رفتن در وضعیت داد و ستد و نیز مشخص نمودن سطوح خروج از بازار نیز جزو معاملات محسوب می شود . در یک مبارزه طولانی و در زمانی که بازار شرایط متلاطم و سختی دارد، انضباط و اصول پایه ای تجارت ، نجات دهنده شما خواهد بود . به نقشه و اصولی که طراحی کرده اید پایبند بمانید .
۱۳) بر روی موج ها سوار شوید:
هنگامی که فکر می کنیدروند را شناخته اید شناور شوید و از نوسانات بازار استفاده کنید . برطبق قوانین پیشین که فرا گرفته اید روند دوست شماست . بهترین وضعیت همواره آن نیست که در پایین ترین حالت بخریم و در بالاترین موقعیت بفروشیم ، سعی نکنیم که گیرنده ماهی در عمق یا در سطح باشید.
۱۴) زمینه های فکری خود را گسترش دهید و مانند یک تحلیل گر معامله کنید:
در آن سوی زمینه های فکری خود برای سرمایه گذاری می بایست که تحلیل های بنیادی و تکنیکی را کاملا فهمیده باشید. زمانی که ادراک بنیادی با ادراک تکنیکی یک سمت را نشان می دهد شانس زیادی برای یک معامله موفق خواهید داشت. همسویی بینش تحلیل بنیادی و تکنیکی تضمین کننده نیست اما اطمینان در ساختن یک معامله خوب را افزایش می دهد.
۱۵) در بازار رو به رشد می توانید دیدگاه بلند مدت داشته باشید:
بسیاری از مردم این اصل را فراموش می کنند که وضعیت روندهای کوتاه مدت متغیر هستند و در داد و ستد همواره نوسانات کوتاه مدت وجود خواهد داشت . این امر باعث از دست دادن تعادل روحی سرمایه گذاران می شود که اغلب زیان به همراه خواهد داشت . وقت بیشتری برای شناسایی نقاط مناسب ورود صرف کنید و به نقاط ضرر تکیه نکنید. صبور باشید و کمی بازار را به حال خود بگذارید.
۱۶) صبور باشید:
هر چه عقاید ، نظرات و تحلیل های شما عمیق تر باشد برای دیگران بیشتر زمان می برد که از آن مطلع شوند و همین طور برای بازا ر بیشتر طول خواهد کشید که مسیری را که شما در نظر دارید انتخاب کند و به حرکت در آن ادامه دهد . صبور باشید و به خود و داد و ستدی که قصد انجام آن را دارید مجال بیشتری دهید .
۱۷) روشنفکر و صادق باشید:
هرگاه اشتباهی را مرتکب می شوید آن را قبول کنید. از آن درس بگیرید و آماده داد و ستد بعدی شوید. بازار پاسخ روشنفکران خودخواه را با زیان جبران می کند و این برای کسانی روی خواهد داد که تنها به نقطه نظرهای خود وابسته باشند و به هیچ قیمتی حاضر نباشند که از آن فرضیات و نظرات خود دست بکشند حتی اگر شواهد ، عکس آن را نشان دهد.
۱۸) به زیان های خود اضافه نکنید:
افزودن به ضررها یک فاجعه است ، مخصوصا هنگامی که بازار تغییر مسیر داده است. از زیان های قبلی خود درس بگیرید و تلاش کنید که با فکر آرام زیان های خود را کاهش دهید . برخی معامله گران اصرار دارند در بازارهایی که به زیان آنها می افزاید باقی بمانند . در این حالت تنها به کاهش زیان و خروج از بازار بیاندیشید.
۱۹) یک معامله برنده را بازنده نسازید:
در جایی که پیش از این برای خروج و گرفتن سود مشخص کرده اید ، داد و ستد خد را متوقف کنید و بیاموزید که سود ببرید. تغییر مسیرهای ناگهانی و شدید موجب در هم ریختگی فکری سرمایه گذاران می شود و گاهی به زیان منجر می شود . هرگز طمع نکنید و در بازاری که برنده هستید سود خود را خارج سازید . در شرایطی برخی معامله گران سعی می کنند که سود بیشتری نصیب خود سازند اما در همین راه یک معامله سودآور را با زیان به پایان می برند. سعی کنید که عادت در سود گرفتن را تقویت کنید.
۲۰) به قوی ترین روند بازار ،وارد شوید:
در موقعیت هایی که روند بازار به حد کافی قوی نیست متمرکز نشوید . همچنین در نوسانات بیش از حد بالا و پایین بازار احتمال شکست افزایش می یابد . نیروی خود را بیشتر روی روندهای قوی تر بکار گیرید.
۲۱) زیان ها را بپذیرید:
خود را از نظر ذهنی و احساسی آماده هرگونه رویداد بکنید . در بازار امکان هر حادثه ای وجود دارد . اگر ضربه ای سخت به شما وارد شد استراحت کنید و با روحیه ای تازه برگردید. این بخشی از بازی است .
۲۲) با داد و ستدهایی که انجام می دهید، نجنگید:
کلمات تاسف بار بکار نبرید. در هنگامی که برخی سرمایه گذاران مرتکب اشتباه می شوند تمرکز خود را از دست می دهند و خود را بطور مداوم سرزنش می کنند . بهتر است برای خود چند معامله صوری انجام دهید تا به شرایط روحی پیشین بازگردید. خود را با ذهنیت مثبت آماده سازید و آنگاه موفقیت بیشتری در انتظار شماست . می توانید در معاملات واقعی همچون معاملات صوری با آرامش سود بگیرید. مثلا در اینگونه معاملات تمرین می کنید که اگر به این قیمت برسد آن را خریداری می کنم.
۲۳) اصرار به معاملات زودگذر نداشته باشید:
روندها معمولا از نظر بنیادی درست عمل می کنند . صبور باشید و منتظر برگشت روند بمانید . وقتی که تحلیل های تکنیکی و بنیادی به سمت دیگری برمی گردند ، کمی صبر کنید و سپس وارد بازار شوید . در برابر معاملات زودگذر مقاومت کنید و شرایط را دقیق بررسی کنید.
آموزش مبانی بورس؛ مبانی روانشناسی معاملهگری
هنگام معامله در بازارهای مالی، شما کنترلی بر بازار ندارید؛ پس باید روی خودتان تسلط پیدا کنید. راز افراد موفق در بازار سرمایه همین است: آنها بهجای تلاش برای کنترل بازار، برای تسلط بر خودشان تلاش میکنند.
روانشناسی معامله یکی از اصول مهمی است که هر معاملهگری باید به آن توجه داشته باشد. درواقع بهگفته بسیاری از معاملهگران مطرح جهان، در معامله موفق، تنها ۲۰ درصد از فرایند به سبک معاملاتی مناسب و کارامد مربوط است و ۸۰ درصد دیگر به پیروی از اصول صحیح روانشناسی معامله ربط پیدا میکند. با وجود این اهمیت بسیار زیاد، کمتر کسی است که به اصول روانشناسی در معامله بها بدهد.
متأسفانه یکی از ضعفهای بزرگ در بین معاملهگران خُرد در ایران پیروینکردن از اصول صحیح روانشناسی در معامله است که باعث تحمیل ضررهای هنگفت به معاملهگران میشود. در این مطلب، قصد داریم چند توصیه مهم برای تج به معاملهای کارامد به شما ارائه کنیم. بدیهی است که در چنین مطلب کوتاهی، نمیتوان تمام موضوع را پوشش داد؛ اما در صورت پیروی از توصیههای ارائهشده در این مطلب، میتوانید سودآوری و موفقیت خود در بازار سرمایه انضباط در معامله گری را افزایش دهید.
پیش از صحبت درباره بازار سرمایه، باید به این درک کلی برسید که شما کنترلی بر روند بازار ندارید. بازار مسیر خود را میرود و شما تنها میتوانید تصمیم بگیرید که آیا وارد معامله بشوید یا نه. تمام اختیار شما پیش از ورود به معامله تمام میشود و بعد از آن، دست نامرئی بازار است که قیمتها را حرکت میدهد. پس برای موفقیت در بازار سرمایه، باید بتوانید پیش از هرچیز بر خودتان مسلط باشید. احتمالا این حرفی است که تمام معاملهگران از آن اطلاع دارند؛ اما کمتر از ۱ درصد آنها به این حرف عمل میکنند. بااینهمه، چگونه میتوان بر خود کنترل داشت؟
۱. تعیین اهداف
پیش از ورود به بازار سرمایه، باید اهداف خود را مشخص کنید. قصد شما از ورود به بازار سرمایه چیست؟ عدهای برای حفظ سرمایه وارد بازار شدهاند؛ و عدهای بهدنبال تغییر شغل هستند و میخواهند بهجای شغل کارمندی معاملهگری در بازار سرمایه را امتحان کنند؛ و عدهای قصد دارند درکنار شغل اصلی خود، با معامله در بازار سرمایه نیز درآمد کسب کنند. جدا از این دلایل، شما نیاز به اهداف مشخص دارید؛ اما اهداف باید چه ویژگیهایی داشته باشند؟
واقعبینبودن
بسیاری از افراد با تأثیرگرفتن از فیلمهای سینمایی یا پیجهای اینستاگرامی، اهداف خود را بسیار بلندپروازانه در نظر میگیرند؛ اما در بازارهای مالی جایی برای رؤیاپردازی نیست. اگر سرمایه اولیه دهمیلیونتومانی دارید، نمیتوانید و نباید هدف خود را رسیدن به سرمایه یکمیلیاردتومانی در یک سال قرار بدهید.
دستیافتنیبودن
فرض کنیم فردی با سرمایه دهمیلیونتومانی قصد دارد در ماه به سود پنجمیلیونتومان برسد. این هدف دستنیافتنی و ناممکن است. اگرچه شاید برحسب اتفاق یا رخدادهایی بتواند در یک یا دو ماه به چنین سودی دست پیدا کند، قطعا نمیتواند این سودآوری را ادامه بدهد. درمقابل، اگر فردی با سرمایه دهمیلیونتومانی قصد دارد به سودآوری پانصدهزار یا حتی یکمیلیونتومانی در ماه برسد، میتوان گفت وی بهدنبال هدفی نسبتا امکانپذیر است. حال بهمرورزمان میتواند به هدفش بالوپر دهد و آن را تا ماهی پنج یا حتی ده میلیون تومان نیز برساند. توصیه مهم به معاملهگران تازهکار این است که حتما از اهداف کوچک و خُرد شروع کنند و بهتدریج اهداف خود را افزایش دهند و همواره نسبت اهداف با سرمایه موجود را مدنظر قرار بدهند.
اندازهگیریپذیر بودن
اهداف شما باید اندازهگیریپذیر باشد؛ اهدافی مانند اینکه «میخواهم موفق باشم» یا «میخواهم کسب سود کنم» مفید نیستند. شما باید در هر لحظه بدانید که در کجای مسیر قرار دارید تا هر لحظه احساس کردید از مسیر خارج شدهاید، تغییر مسیر دهید و به مسیر اصلی بازگردید.
۲. ضررها را دوست داشته باشید
شاید انضباط در معامله گری در نگاه اول، این توصیه سادهلوحانه بهنظر برسد و تصور کنید قصد ما طبیعی جلوهدادن ریزشهای بازار است. بااینحال، چه بخواهید و چه نخواهید، ضرر یکی از دوستان شما در تبدیل به معاملهگر موفق است. ضررکردن نباید موجب رنجش شما شود؛ البته هیچکس از ضررکردن خوشحال نخواهد شد. باید توجه کنید که شما برای پیشرفت در بازارهای مالی نیازمند تجربه هستید و هیچ تجربهای مانند تجربه تلخ ازدستدادن پول نمیتواند به شما کمک کند. زمانیکه سود کسب میکنید، هرگز بهدنبال بهبود روش معاملهگری خود نیستید؛ ولی باید هنگام معامله توجه کنید طوری معامله کنید که ضررهای زیاد به شما آسیب خاصی نزند. نکته دیگر اینکه ارزش و بهای این تجربه کاملا به خود شما بستگی دارد. اگر هنگامیکه ضرر کردید علل این ضررها را بررسی نکنید، درواقع، فقط ضرر کرده و از این ضررها هیچ اندوختهای کسب نکردهاید. سپس دوباره معامله میکنید و دوباره همان اشتباه و بازهم ضرر بیشتری میبینید. درحقیقت، پولی که شما از دست دادهاید، در جیب معاملهگرانی است که قبلا از ضررهای خود درس گرفته و روش معاملهگری خود را بهبود بخشیدهاند.
معاملهگر موفق با ضرردهبودن بعضی معاملات کنار میآید و قبول میکند که گاهی معامله ضررده خواهد بود؛ اما معاملهگر ناموفق هنگامیکه معامله وارد ضرر میشود، همواره به امید این باقی خواهد ماند که جهت حرکت بازار تغییر خواهد کرد و به سودآوری خواهد رسید. اکثر افراد این واقعیت ساده را که معاملات گاهی ضررده خواهد بود، به بدترین شکل ممکن یاد میگیرند و پیش از اینکه به این درک برسند، پول زیادی را از دست دادهاند.
اگر پیش از اینکه معاملهای انجام دهید، احتمال ضرردهبودن آن را در نظر نگرفته باشید، احتمالا با ورود معامله به منطقه قرمز، ترس بر شما غلبه خواهد کرد و توانایی فکرکردن صحیح را از دست خواهید داد. مارک داگلاس، نویسنده کتاب تحسینشده «معاملهگر منضبط» میگوید:
معاملههای زیانده را بهمحض درک زیاندهبودن متوقف کنید، پیش از آنکه خسارت جبرانناپذیری به شما بزند.
۳. انعطاف کلید موفقیت
یکی از مشکلات اکثر معاملهگران حتی معاملهگران موفق این است که بهسختی قبول میکنند جهت انتخابی گشان برای معامله اشتباه بوده است. ممکن است شما بعد از روزها تلاش و بررسی چندده سهام مختلف، به نتیجه رسیده باشید که سهام شرکت الف صعودی خواهد بود؛ اما بهمحض شروع معامله، قیمت رو به کاهش میگذارد. احتمالا برای شما سخت است که بپذیرید تمام روزهایی که صرف کردهاید تا این سهم را انتخاب کنید، آورده مثبتی نداشته است. نداشتن انعطافپذیری در چنین مواقعی، میتواند بهای سنگینی برای معاملهگران بههمراه داشته باشد.
انعطافپذیری، تنها درباره معاملهها صادق نیست و معاملهگر موفق درزمینه روش و سبک معاملهگری خود نیز انعطافپذیر است. ممکن است سبک معاملهگری شما برای یک سال بهخوبی عمل کند؛ اما ناگهان متوجه شوید که این روش دیگر بهدرستی گذشته کار نمیکند. ناگفته نماند این اتفاق در بازارهای مالی رایج است. در چنین وضعیتی، باید انعطاف به خرج دهید و سیستم معاملاتی خود را بهروزرسانی کنید. نکتهای که باید بهیاد داشته باشید، این است که همیشه وقت برای سودآوری هست؛ پس با خروج از معاملههای زیانده، میتوانید فرصت بیشتری برای ورود به معامله سودآور داشته باشید.
۴. از قوانین خود تخطی نکنید
هیچچیز بهاندازه تخطی از روش و سبک و قوانین معاملاتی به شما آسیب نمیزند؛ خصوصا اگر این تخطی برایتان سودآور نیز باشد. عدهای میگویند قوانین برای این ایجاد شدهاند که شکسته شوند؛ اما در بازارهای مالی این توصیه میتواند بهسرعت شما را به نابود بکشاند. نظم و انضباط در بازارهای مالی حرف اول را میزند. البته تمام معاملهگران در طول زندگیشان حداقل یکبار با این دوراهی مواجه شدهاند که آیا از قوانین تخطی کنند یا به سبک خود پایبند بمانند؟ جوابی که در این مواقع داده میشود، مرز میان معاملهگر موفق و ناموفق را تعیین میکند.
۵. از معاملههای انتقامی بپرهیزید
معاملهگران، تنها به یک دلیل دست به معامله انتقامجویانه میزنند و آن هم مقصردانستن بازار است. بسیاری از معاملهگران پس از کسب ضرری اندک در معامله، فورا برای جبران آن دست به معاملهای دیگر میزنند. در چنین مواقعی، بسیار کم پیش میآید که معامله جدید سودآور باشد.
اگر شما زمان کافی برای بررسی معامله زیانده اختصاص ندهید، درواقع دوبار ضرر کردهاید: بار اول، زیان ناشی از معامله اول و بررسینکردن ضعفها و دلیلهای اشتباه در معامله که به ازدسترفتن تجربهای ارزشمند منتهی میشود؛ بار دوم، زیان ناشی از معاملهای بیبرنامه که در نهایت به خسارتی مضاعف برایتان تمام میشود.
مارک داگلاس دراینباره میگوید:
بازار نمیتواند چیزی از شما بگیرد؛ مگر آنکه خود اجازه دهید. وقتی پولی را از دست میدهید یا بیشتر از حد ریسک خود متضرر می شوید، گ درواقع پول خود را به معاملهگری دیگر دادهاید. درنهایت و به هر شکل ممکن، با حس انتقامجوییتان، پدیدآورنده دشمنی میشوید و آن دشمن را رودرروی خود قرار میدهید. اگر فردی هستید که پول خود را به بازار تقدیم کرده است؛ پس، همانی هستید که خود اجازه این کار را به بازار دادهاید و مسئولیتش فقط پای خودتان است. اگر شما از دست خود عصبانی هستید که چرا اجازه دادم آخرین معاملهام اینگونه شود، با اینکه بازار اکنون فرصتی دیگر را مقابل پای شما قرار میدهد، بازهم راضی نمیشوید. از دید روانشناسی، شما فرصت بهدستآمده جدید برای کسب سود را رد میکنید، بهدلیل اینکه هنوز واقعیت آخرین معامله را کاملا نپذیرفته و هضم نکردهاید. در این صورت، با انکار این فرصت جدید، خود را بهخاطر اشتباه اخیر مجازات میکنید. درواقع، نهتنها به بازار برنگشتهاید، بلکه با حس انتقامجویی زادهشده در خود اجازه میدهید که افکارتان به گذشته برگردد و دوباره در همان شرایط قرار گیرد.
۶. فعال باشید، نه منفعل
اگر قرار است در بازار برنده یا بازنده باشید، بهتر است برنده یا بازنده فعال باشید. افرادی هستند که پس از معامله، شروع به دعا کردن میکنند که جهت بازار بهسمت دلخواهشان حرکت کند. دعاکردن و امیدداشتن و آرزوکردن بهخودیخود هیچ اشکالی ندارد؛ اما در بازارهای مالی جایی برای امید و آرزو نیست. مشکل از جایی آغاز میشود که ما در بازارهای مالی نیز برمبنای امیدها و آرزوها معامله میکنیم. این مسئله ما را درمقابل عملکردمان منفعل و بیمسئولیت میکند. درنهایت نیز، هنگامیکه جهت بازار برخلاف حرکت مدنظرمان نرفت، هسته معاملاتی، عملکرد حقوقیها، تیم اقتصادی دولت، تحریمهای سازمان ملل، شورشهای هنگ کنگ و کالیفرنیا و. را مسبب ضرر و زیانهایمان میدانیم.
باید هرچه سریعتر دست از آرزوکردن بردارید و بدانید همانطورکه سودهای شما متعلق به هیچکس نیست، مسئول زیانهای شما نیز هیچکس نیست. همانطورکه در ابتدا گفته شد، شما جهت حرکت بازار را کنترل نمیکنید؛ پس باید خودتان را کنترل کنید. همین امروز تصمیم بگیرید که اگر هم قرار است ببازید، بازنده فعال باشید نه کسی که در گوشهای به امید بازگشت بازار نشسته است.
۷. مواظب ترس و طمع باشید
ترس و طمع دو دشمن اصلی انجام معاملات هدفمند و موفق هستند. بازارهای مالی ظرفیت سودآوری و درعینحال زیانرسانی درخورتوجهی دارند. هنگامی که فردی یکمیلیون تومان سود میکند، انتظار دارد بلافاصله یکمیلیون تومان دیگر نیز سود کند و سپس یک میلیون تومان دیگر و. . این طمع مدام افزایش پیدا میکند و اجازه تمرکز را از فرد میگیرد. باید توجه کنید که معامله شما قرار نیست برایتاندخانهای بخرد یا اجارهبهای شما را بپردازد. معامله فقژ قرار است در جهت انضباط در معامله گری حرکت بازار حرکت کند و هیچ ارتباطی به نیازهای شما ندارد.
پس روی اهدافتان تمرکز کنید و اجازه ندهید آرزوهای درونیتان شما را از تمرکز روی قیمتها منحرف کند. توجه کنید طمع یکی از راههای سریع برای اشتباهکردن است.
نقطه مقابل طمع، ترس است. اصل مهمی در دنیای بازارهای مالی وجود دارد: معاملهگران تازهکار در بدترین زمان ممکن وارد بازار میشوند. این موضوع دو مسئله بههمراه دارد: ۱. بدبینی عموم مردم به بازارهای مالی؛ ۲. زیان هنگفت این معاملهگران. چرا این اتفاق رخ میدهد؟ هنگامیکه بازارهای مالی حبابوار رشد میکند، در مردم احساس ترس ازدستدادن یا FOMO ایجاد میشود. آنها همواره بین دو ترس سرگرداناند: ۱. هر لحظه در حال ازدستدادن فرصت هستند؛ ۲. ممکن است دیگر برای ورود دیر شده باشد. بااینحال، عدهای هستند که به ترس خود غلبه میکنند و وارد میدان میشوند.
این معاملهگران تازهوارد متوجه نیستند که در حال خرید زیانهای افراد باتجربه هستند. سپس، قیمتها از سقف خود شروع به ریزش میکند و معاملهگران تازهوارد را در خود غرق میکند. مشابه این موضوع در همهجای دنیا دیده شده و شاید معروفترین نمونههای آن سقوط قیمت بیتکوین و سقوط قیمت سهام آمریکا در دهه ۱۹۲۰ باشد.
مجموعه مقالات بیتکوین:
تقریبا نمیتوان معاملهگر تازهکاری را یافت که در ابتدای مسیر خود، متحمل زیانهای هنگفت نشده باشد؛ اما همانطورکه گفته شد، معاملهگر موفق کسی است که از این زیانها درس بگیرد. ترس افراد از معاملهکردن طبیعی است و شاید لازم هم باشد؛ ولی اگر این ترس مدیریت نشود، میتواند معامله پرسود را به معامله پرضرر تبدیل کند. معاملهگر ترسو با مشاهده اندکی نوسان در قیمت، فورا از معامله خارج میشود؛ درحالیکه با کمی صبر میتوانست به سود مطلوبی دست پیدا کند. توجه کنید که ترس از نداشتن اعتمادبهنفس میآید. اگر به خود اعتماد داشته باشید و بدانید همواره به بهترین وجه تصمیم گرفتهاید، هرگز ترسی به خود راه نخواهید داد.
نتیجهگیری
آنچه در این مطلب گفته شد، تنها بخش کوچکی از مبحث روانشناسی معامله بود. در بازارهای مالی، هرگز نباید از دانستن و آگاهی بیشتر خسته شوید و همواره مشتاق خواندن و دانستن اطلاعات جدید باشید؛ اما قطعا خواندن هیچ متن و کتابی بهاندازه بهکاربردن این آموختهها در دنیای واقعی نتیجهبخش نیست.
نظم در فارکس
اگر می خواهید یک تریدر موفق باشید باید به نظم در این بازار اهمیت بدهید .
نظم در معامله چیست؟ آیا اهمیت نظم در معامله گری را می دانید؟
واژه نظم یا دیسیپلین حتی در زندگی روزمره ما نیز دارای جایگاه ویژه ای است. اما وقتی از نظم در معامله صحبت می کنیم دقیقا منظور نظرمان چیست؟
می دانیم که بازار بزرگ فارکس، بازار فرصتها و شکستهاست. دستیابی به موفقیت در فارکس نیازمند پیروی کردن از قوانینی می باشد که رعایت نظم در معاملات یکی از آنهاست.
اما چگونه به دیسیپلین یا نظم در معاملات برسیم؟
برای پی بردن به اهمیت نظم در معامله گری، تا پایان مقاله نظم در معامله ما را همراهی کنید.
ما، تیم تحقیقاتی بروکر نیکس تلاش می کنیم تا مطالب مناسب و مفیدی را در اختیار شما کاربران گرامی قرار دهیم. مفاهیمی از قبیل: نظم انضباط در معامله گری در معاملات چیست؟ و همچنین جایگاه و اهمیت نظم در معامله گری در فارکس با هم بررسی می کنیم.
فهرست مطالب
قانون برای انضباط در معاملات فارکس
تاثیر نظم در معامله فارکس
چرا معامله گران نظم خود را در فارکس از دست می دهند
نظم نداشتن در معاملات باعث چه می شود ؟
قانون برای انضباط در معاملات فارکس
داشتن نظم، یکی از راهکارهای غلبه بر ترس در فارکس است. به این معنا که یک تریدر بر اساس یک طرح، انضباط در معامله گری معاملاتش را انجام می دهد. نه بر اساس احساسات و نه بر اساس حدس و گمان .
وقتی از قانون برای انضباط در معاملات فارکس صحبت به میان می آِید. یعنی علیرغم تمام شرایط، مشکلات، حالات روانی و احساسی باید از آن پیروی کرد چرا؟ چون قانون است. برای دستیابی به موفقیت در فارکس باید از قوانین پیروی کرد. و برای پیروی از این قانون باید نظم در معامله داشته باشید و منظم باشید.
تاثیر نظم در معامله فارکس
نظم در معامله فارکس به عنوان یک مهارت موفقیت در فارکس محسوب می شود.
شاید در ابتدا سخت و حتی غیر ممکن به نظر برسد. اما وقتی برنامه خود را به شدت پیگیری کنید و نظم و انضباط را برای حدود یک ماه بطور پیوسته حفظ کنید و به قوانین پایبند باشید. نظم در معامله رفته رفته تبدیل به طبیعت دوم شما می شود. در این بخش به چند راهکار برای نظم در معامله اشاره می کنیم.
- یک هدف مشخص برای خود تعیین نمایید.
اولین راهکار برای رسیدن به نظم در معامله داشتن هدف مشخص است.
برای آغاز هر سفری باید مقصد و هدف مشخصی در نظر داشته باشیم، اگر ندانیم که به کجا میرویم قطعا سردرگم خواهیم شد و از سفر هم لذتی نخواهیم برد. معامله گری نیز مانند یک سفر است اگر هدف را به وضوح مشخص کنید باعث حرکت شما و رشد شما خواهد شد. اگر بدانید که چه می خواهید و آن را مکتوب کنید و جایی در مقابل چشمانتان قرار دهید که مرتب آن را ببینید، این باعث می شود که در ضمیر ناخودآگاهتان وارد شود، و هر باری که آن را می خوانید به تدریج باعث ایجاد ایده در ذهن شما می شود. البته ذکر این نکته لازم است که هدف باید واقع بینانه باشد.
- پیشرفت خود را یادداشت کنید و به آن افتخار کنید.
راهکار دوم رسیدن به نظم در معامله این نکته است باید همه چیز را یادداشت کنید از جمله جزئیات معاملاتی که انجام شده ، مشاهدات بازار و همچنین بسیاری موارد دیگر را بنویسید. در مورد آنچه باید بنویسید هیچ گونه محدودیتی نخواهید داشت.
اما چرا باید بنویسیم؟ از آنجا که حافظه دارای محدودیت هایی می باشد لذا نمی توان تمام ایده های مفیدی را که به ذهنمان می آید و یا همه مشاهدات مفیدی که انجام می دهیم را بخاطر بسپاریم بهترین کار نوشتن آنهاست تا اطلاعات را فراموش نکنیم.
هر زمان که مجله تجاری خود مرور می کنید با مطالعه آن چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت و همینطور به شما کمک زیادی در درک عملکرد گذشته خود می کند. پس ، یک مجله تجاری به شما کمک می کند تا انگیزه پیدا کنید و به سمت هدف خود حرکت کنید.
- برنامه معاملاتی خود را ایجاد کرده و به آن پایبند باشید
عامل بعدی که برای رسیدن در نظم در معامله در مورد آن در اینجا صحبت می کنیم داشتن برنامه معاملاتی است.
داشتن یک برنامه برای انجام هر کاری به صورت سازمان یافته اهمیت بسیاری دارد. لذا زمان بندی و تعداد ساعاتی را که هر روز قصد انجام معامله در فارکس دارید را تعیین کنید و تا آنجا که ممکن است به آن متعهد باشید. آیا می دانید ساعات کار بازار فارکس ساعات مشخصی است ؟ لذا در این ساعات معامله کنید تا نتایج بهتری بدست آورید.
عامل آخری که به عنوان راهکار دیگری برای دست یافتن به نظم در معامله در این مقاله به آن می پردازیم صبور بودن است.
شما باید بسیار صبور باشید و شاید برای مدت طولانی باید منتظر بمانید تا بتوانید نتایج خوبی را در معاملات بگیرید.
بسیاری از تریدرهای تازه کاراحتمالاً در ابتدا تسلیم می شوند.اما باید بدانیم که فارکس بازار فرصتهاست اما موفقیت در معاملات سالها طول می کشد و هیچ چیز یک شبه اتفاق نمی افتد.
بیان زیبایی از ارسطو می گوید صبر تلخ است اما میوه آن شیرین است. بله درست است. برای چشیدن نتیجه شیرین موفقیت در بازار فارکس، باید صبر و حوصله کافی داشت.
۵ نتیجه مهم که از بررسی ترس در معامله برای گروه از معامله گران میتوان گرفت
ما معاملهگران را از نظر ترس در معامله به ۲ گروه تقسیم میکنیم
مبتدی که از نظر روانی متعادل نیستند
حرفهای که از نظر روانی متعادل هستند
انسان همواره از ناشناختهها در هراس است و عملاً از خود ترس هم میترسد. ما بهعنوان یک معاملهگر وارد حوزهای شدهایم که آینده نامعلومی دارد.
همین شرایط کافی است که یک معاملهگر مبتدی، همیشه در ترس باشد؛ اما وقتی این معاملهگر مبتدی به درجهایی میرسد که میتواند مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه خود را بهصورت حرفهای اجرا کند، دیگر تبدیل به یک معاملهگر حرفهای شده است و ترس زیاد را از خود دور میکند.
او بهنوعی ترس خود را به تعادل میرساند زیرا آینده دیگر معلوم است او هیچوقت ورشکسته نخواهد شد.
ترس غیر متعادل گروه اول
ترس از شروع کار جدید
بیشتر افرادی که اقدام به فعالیت در بورس میکنند چنین تصور میکنند که از کار خستهکننده و پرمشغله چندین ساله فعلی خود خارج شوند (عملاً از آن فرار کنند) و درآمد رؤیایی خود را در بورس کسب کنند.
ازآنجاکه این افراد اطلاعات و تجربه اندکی در این حوزه دارند همیشه با ترس زیادی اقدام به فعالیت در بورس میکنند. حتی هنگام کسب سودهای مقطعی هم ترس همچنان همراه آنها است. به همین دلیل است که از دید عامه مردم، کار در بورس، کاری بسیار ترسناک به نظر میرسد. (مقاله بهبود روش معامله را هم مطالعه نمایید)
ترس از نابودی سرمایه
اکثر افرادی که عملاً از کار اصلی خود فرار کردهاند و به کسب درآمد در بورس پناه آوردهاند، قطعاً در کار قبلی خود موفق نبودهاند که چنین تصمیم هیجانیای اتخاذ کردهاند. این افراد معمولاً سرمایه کمی دارند و بهواسطه ضعف مالی که همیشه همراه آنها بوده، ترس از بین رفتن سرمایه کم خود را دائماً حس میکنند.
ترس از اتمام بازار سودده
بیشتر مواقع این بازار برای معاملهگران مبتدی طنازی میکند؛ به این معنی که وقتی معاملهگر برای اولین بار شروع به باز کردن معامله میکند چند معامله اول منتهی به سود میشود و معاملهگر در این ترس فرو میرود که نکند این بازار خوب به پایان برسد.
ترس از خوششانس نبودن
معاملهگران مبتدی همیشه در پس تصمیمات خود این ذهنیت رادارند که فرد خوششانسی هستند و ازاینرو شانس زیادی برای موفقیت خود در این کار میبینند؛ اما پس از طی مدت کمی از کار در بازارهای مالی و مواجهه با زنجیرهای از معاملات زیانده، اعتمادبهنفس ناشی از خوششانس بودن در آنها، به ترس از بدشانس بودن تبدیل میشود.
ترس ناشی از مواجهه با خبرهای متفاوت
تمام معاملهگران مبتدی در این مورد مشترک هستند که صحبتهای دیگران، شایعات، خبرها و … روی تصمیمگیری نهایی آنها تأثیر جدی دارد؛ و به همین دلیل حتی خبرهای بیاهمیتی که در تضاد با اصول اولیه فکری آنها در باز کردن معامله است، آنها را بهشدت دچار ترس میکند.
ترس از مشخص نبودن آینده کاری (ترس از آینده نامعلوم)
معاملهگران مبتدی هرگز نمیتوانند عمیقاً باور کنند که کار معاملهگری یک شغل دائمی برای آنها است. ازآنجاکه تصوری از مسیر معاملهگری ندارند، همیشه از آمدن روزی که در این کار ورشکسته شوند میترسند.
ترس از قضاوت دیگران
اکثر معاملهگران مبتدی بهصورت هیجانی کار خود را رها و با پسانداز خود، کار معاملهگری را شروع کردهاند و به همین دلیل زیر ذرهبین اطرافیان هستند. این افراد در معاملات خود همیشه میترسند که در این کار به موفقیت نرسند و در مقابل دیگران سرافکنده شوند.
ترس از زیان
معاملهگران مبتدی وقتی معاملهشان کمی در زیان میرود، از اینکه معامله زیانده خود را ببندند بهشدت میترسند و همین ترس سبب میشود که به امید برگشت قیمت، جای زیادی به زیان بدهند.
ترس کاهش سود
معاملهگران مبتدی وقتی معاملهشان کمی در سود میرود میترسند که قیمت هرلحظه برگردد و از سود آن لحظه کاسته شود؛ پس معاملات سوده خود را زود میبندند. ترس باعث میشود که امید نداشته باشند قیمت به حرکت صعودی خود ادامه دهد و عملاً به سود جای زیادی نمیدهند.
ترس کم، افزایش بیباکی
معاملهگر مبتدیای که به هر دلیلی در باز کردن معاملات خود بیباک است (ترس کمی دارد) ریسک زیادی را به سرمایه خود تحمیل میکند و خود را در مسیر ورشکستگی قرار میدهد.
ترس متعادل گروه دوم
معاملهگر حرفهای باسابقه بالا هم بعد از باز کردن معامله ترس را تجربه میکند. این ترس کاملاً عادی است و جزئی از ذات بازارهای مالی است. معاملهگر حرفهای بهراحتی با ترس کنار آمده و آن را متعادل نگه میدارد زیرا مسلح به اسلحه مدیریت ریسک و سرمایه قوی است.
نتیجه:
- افرادی که علاقهمند به شغل معاملهگری هستند، نباید پیش از آنکه به معاملهگری حرفهای تبدیل شوند، شغلی که هزینههای زندگیشان را تأمین میکند رها کنند.
- افرادی که علاقهمند به کار معاملهگری میشوند، باید دانش و تجربه خود را به حد مطلوبی برسانند و سپس وارد بازارهای مالی شوند؛ یعنی باید ابتدا با دانش لازم به سطحی برسند که سیستمی شخصی خود را خلق کنند.
آنها باید سیستم خود را حداقل در دو سال گذشته بازار چک کنند و حداقل سه ماه بازار را بر اساس سیستم معاملاتی خود، روی کاغذ بررسی کنند تا در جریان سطح سودآوری سیستم معاملاتی قرار گیرند. این افراد بعدازاین مرحله مفهوم مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه را درک خواهند کرد و پسازآن با امنیتی مطلوب میتوانند با سرمایه خود وارد بازارهای مالی شوند.
- کسب دانش و تجربه مطلوب، برای معاملهگر یک سیستم معاملاتی به ارمغان میآورد و تغییرات بنیادینی در بینش او ایجاد میکند. ازجمله این تغییرات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- او باور دارد، ازآنجاکه روز ورشکستگی وجود نخواهد داشت، ترس از نابودی سرمایه معنی ندارد.
- معاملهگر به دلیل شناختی که از معاملهگران بازار به دست آورده به این باور میرسد که بازار مملو از فرصتهای سودآور است و بهراحتی میتوان پشت سر مارکت میکر حرکت کرد.
- معاملهگری که طبق سیستم معاملاتی خود معامله کرده باشد، با توجه به مدیریت سرمایه، به زیان جا نمیدهد ولی به سود جای زیادی میدهد. ازآنجا که او روش خود را بر اساس شناخت بازیگران بازار ساخته است، بیشتر معاملاتش منجر به برد میشود. وقتی بعد از صد معامله کارنامه کاری خود را بررسی کند خواهد دید که کارنامه او سودده بوده پس دلیلی ندارد که از بدشانسی بترسد.
- گفتههای دیگران در معاملهگری که بهطور منظم از سیستم دستور میگیرد و آن را اجرا میکند رسوخ نخواهند کرد؛ درنتیجه او هنگام مواجهه باخبرهای متفاوت ترسی نخواهد داشت.
- وقتی معاملهگر مانند سیستم معاملاتی خود عمل میکند، کارنامه کاری او در بلندمدت سودده خواهد بود و دیگر ترسی از مشخص نبودن آینده کاری نخواهد داشت.
- معاملهگرانی که ترس کمی در باز کردن معامله دارند بهراحتی در مسیر ورشکستگی قرار میگیرند.
- داشتن سیستم معاملاتی مدون و وفاداری به آن، ترس در معامله را متعادل میکند.
ترس در معامله گری، دوست شما است
ترس در معاملات یک از مهمترین عواملی است که کارنامه معامله گری شما را تحت تاثیر قرار می دهد. ترس زیاد باعث می شود سود مناسبی از معاملات خود نداشته باشیم و ترس کم، از معامله گر یک قمار باز می سازد. پس ترس در معاملات یکی از فاکتور های بسیار مهمی است که باید حتما له آن توجه داشته باشید
بسیاری از تمرینهای روانشناسی هستند که فقط بر روی آغاز روند تغییر تمرکز دارند شاید برای برخی از شما پیشآمده باشد که رژیم غذایی خاصی یا ورزش کردن را شروع کرده باشید و پس از مدتی به روند قبلی زندگی بازگشتید. درست است که تمرینهای روانشناسی حس خوبی در افراد ایجاد میکند اما زمانی میرسد که شخص میفهمد که برای تغییرات به تلاشهای متفاوت دیگری نیاز دارد. من برای کاهش وزن سالهای زیادی بدون هیچ موفقیتی با رژیمهای متفاوت دستوپنجه نرم کردم.
در همان حین متوجه شدم که به بیماری دیابت نوع دو هم مبتلا هستم و در صورت عدم اعمال تغییرات لازم سلامتی خود را از دست میدهم. در آن زمان بهوضوح برای من روشن شد که باید رژیم خود را تغییر دهم.
باید وزن خود را کم کنم و در صورت عدم اعمال این تغییرات حتی جان خود را از دست خواهم داد؛ بنابراین رژیم خودم را شروع کردم و تا به امروز به آن پایبند ماندم؛ اما مسئلهای که روند تغییر مرا سرعت بخشید چه بود؟ گفتن اینکه باید یک رژیم غذایی متفاوت داشته باشم و یا ورزش روزانه بیشتر داشته باشم کمکی به من کرد؟ خیر. آن نتوانست تغییری در من ایجاد کند تنها یک تجربه احساسی از ضرورت تغییر باعثشدکه من با تمام وجود اهمیت تغییر را درک کنم.
این موضوع در مورد معامله گران نیز صدق میکند. شاید بارها و بارها به خود گفته باشید که باید از قوانین معاملاتی خود پیروی کنم ولی هنوز اشتباهات قبلی خود را تکرار میکنید و پول خود را از دست میدهید و سرخورده میشوید. حالا انضباط در معامله گری چرا تمام تلاشهای شما برای تغییر، تغییری در شما ایجاد نمیکند؟
به این دلیل که نیرویی احساسی ندارد. طبق آخرین تحقیقات روانشناسان مشخصشده که تجربههای احساسی هستند که قدرت ایجاد تغییر را دارند و نه صحبت کردن شخص با خود.
هیچکس با ایستادن در مقابل آینه و گفتن عباراتی درباره ارتقاء فردی احساس ارزشمند بودن نکرده است. شما میتوانید به خود بگویید که فرد شایستهای هستید اما تجربه عبور موفقیتآمیز از چالشها است که میتواند حس کارآمدی پایدار را در شما ایجاد کند. لذت و درد تجربههای احساسی ما را درونی میسازند و باعث میشود آنچه را که سطح زندگی شما را بالا میبرد دنبال کنید و ازهر آنچه به شما آسیب میزند دوریکنید.
با درونی کردن تجربههای احساسی قدرتمند میتوانید تغییراتی را آغاز کردهایم را حفظ کنیم. بازگشت به رفتار و طرز تفکر بیهوده گذشته بدون تلنگرهای احساسی کاملاً طبیعی و منطقی است. آیا حاضرید از امروز بهعنوان یک معاملهگر روی خودکار کنید؟ حاضرید بدون توجه به مقدار سودآوری از همین امروز برای انضباط در معامله گری یادگیری هرچه بیشتر خود تلاش کنید؟ قصد کار کردن روی چه بخشی از روش معاملاتی خود را دارید؟
اولین و مهمترین قدم :
در نظر گرفتن یک هدف است. اگر درک روشنی از فردی که اکنون هستید و فردی که تمایل دارید در آینده به آن تبدیل شوید نداشته باشید هرگز و هرگز تغییر نخواهید کرد.
قدم مهم بعدی:
ثبت این هدف یا ضبط صدای خود درحالیکه هدف را شفاف توضیح میدهید است؛ و مهمترین موضوع آیا تلاشهای شما برای رسیدن به هدف از قدرت احساسی برخوردار است؟ آیا میتواند شما را از کسی که تنها به تغییر فکر میکند به کسی که مأمور تغییر خودش است مبدل کند؟ اگر هدف شما فقط یک خواسته باشد تا زمان وجود شور و اشتیاق برای آن هدف آن هدف را دنبال خواهید کرد اما اگر هدف شما یک نیاز ضروری باشد با تمام وجود و امکانات خود برای دستیابی به آن تلاش میکنید؛ بنابراین تنها به این دلیل که ما میخواهیم معاملهگر بهتری باشیم این اتفاق نخواهد افتاد.(در ادامه مقاله ساعت کار فارکس و غلبه بر ترس در فارکس را هم مطالعه نمایید)
این تمرینات را انجام دهید. قبل از شروع روز معاملاتی در موقعیت راحت بنشنید و با ریتم آهسته نفس عمیق بکشید حالا شرایطی را تجسم کنید که روز معاملاتی آغازشده و شما حرکات بازار را در جستجوی نقطه ورود مناسب دنبال میکنید اگر هدف شما انجام معاملات خرید در انتهای حرکت اصلاحی است خود را در آن شرایط مجسم کنید که صبورانه منتظر اتمام اصلاح هستید و سپس وارد معامله میشوید در ادامه تجسم کنید که توانستهاید به هدف خود دست پیدا کنید و اجازه دهید بابت تکمیل آنچه در نظر داشتید احساس غرور کنید. روان شناسان این حالت را حس کارآمدی شخصی میگویند.
اگر خود را بهعنوان فردی موفق تصور کنید و لذت موفقیت را احساس کنید احتمال موفقیت شما بیشتر میشود. اینکه خود را در حال پول درآوردن تصور کنید بهعنوان یک هدف روزانه چندان واقعگرایانه نیست. ولی میتوانید تصورات مربوط به معاملهگری خود را داشته باشیم و احساس غرور و مهارت کنید. زمانی که خود را شخصی کارآمد تصور کنید احتمال انجام تغییرات و حفظ آن بیشتر خواهد شد.
بسیاری از معاملهگران تنها بعد از متحمل شدن ضررهای زیاد به مرحله مربیگری شخصی خودشان میرسد؛ مانند من زمانی که با تشخیص بیماری خود و اینکه نمیخواستم زندگیام نابود شود به سمت تغییر رژیم غذایی کشیده شدم.
وقتی معاملهگر مقدار زیادی از سرمایه خود را از دست میدهد برای جلوگیری از تکرار این وضعیت به معاملهگری صحیح رو میآورد و نه به این دلیل که به خود قول میدهد که قوانین معاملاتی را رعایت کند، بلکه نبود انضباط و نتایج آن موجب برانگیخته شدن یک نیروی احساسی قدرتمند در او میشود این احساس رعایت نظم را در معاملات الزامی میسازد.
برخلاف طرفداران تفکر مثبت ترس کاربردهای خودش را دارد بسیاری از افراد معتاد به الکل به دلیل ترس از تغییر بازگشت به درد و ناراحتی ناشی از عواقب نوشیدن الکل میتواند تغییرات را تحمل کند در اینجا نیز احساس باعث حفظ تغییر میشود.
دیدگاه شما