تفاوت آنالیز فنی و بنیادی


دیکشنری تصویری تحلیل تکنیکال

در این مقاله تعدادی از لغات تخصصی تحلیل تکنیکال به ویژه سبک نیوتنی به همراه تصاویر برای درک بهتر گرد آوری شده است:

Bear Market=Bearish بازار نزولی

Bull Market=Bullish بازار صعودی
Risk free بدون ریسک
.Spread اسپرد
.Bid Price قیمت پیشنهادی خرید
.Ask Price قیمت پیشنهادی فروش
.Target هدف
.Correlation همبستگی
.Trailing Stop دنبال کردن حد ضرر
.pending order دستور شرطی
.range رنج
.Chart Pattern الگوی نمودار
.Gap پرش قیمت و ایجاد یک فضای خالی

Hidden Gap
Head and Shoulders سر و شانه
Descending Triangle مثلث کاهشی
Ascending Triangle مثلث افزایشی
Symmetric Triangle مثلث متقارن
Rectangle مستطیل
Flag(Pennant) پرچم

Wedge کنج یا گوه
Double Top
Double Bottom
Triple Top
Triple Bottom
Trigger تریگر ورود(ماشه)
Wash شست و شو
Break Out Failure(BOF) شکست ناموفق
Break Out(BO) شکست
Pull Back(PB) برگشت مجدد به سطح
Trend line خط روند
Pivot نقطه چرخش

.Minor Pivot نقطه چرخش مینوری
.Major Pivot نقطه چرخش ماژوری
Change In Behaviour(CIB) تغییر رفتار
.Action عمل
.Reaction عکس العمل
.Impulse Wave موج جنبشی
.Correction wave اصلاحی
Sliding Parallel موازی لغزنده

.Andrews’ pitchfork چنگال اندروز

.Median line خط میانی

.Trigger line خط ماشه

.Warning line خط هشدار

.Stop loss(SL) حد ضرر
.Take Profit(TP) حد سود
.Entry ورود به معامله
zoom کندل پرقدرت
.Re-test تست مجدد
.Test-Retest تست و تست دوباره
Back-test برگشت و تست

Gartley Pattern پترن گارتلی

Channel کانال
Trend روند
UP Trend روند صعودی
Down Trend روند نزولی
.LOW کف
.High سقف
.Higher High(HH) سقف بالاتر
.Higher Low(HL) کف بالاتر
.Lower low(LL) کف پایین تر
.Lower high(LH) سقف پایین تر
Fibo Fan فیبو فن
Fibo Expansion فیبوناچی انبساطی
fibo Retracement فیبو اصلاحی
Change of polarity تغییر قطبیت
Dologa Pitchfork تفاوت آنالیز فنی و بنیادی چنگال دولوگا
Schiff pitchfork چنگال شف
Original Pitchfork چنگال اورجینال
Modified Schiff pitchfork چنگال مدیفای شف
Regression Channel کانال رگرشن
Frequency Line خط فرکانس
Maximum Excursion Line خط بیشترین انحراف
Energy Point نقطه انرژی
Multi Pivot Line (MPL) خط چند پیوته
Risk to Riward نسبت سود به ضرر

Point Of Interest(POI) نقاط مهم
Point Of Confluence(POC) تقاطع دو خط هم شیب
.Fundamental analysis تحلیل بنیادی
.Technical analysis تحلیل فنی
.Economic calendar تقویم اقتصادی
.Currency Pair جفت ارز
.Contract for Difference(CFD) قرارداد برای تفاوت
.Commission کمیسیون
.Swap بهره شبانه
.Pip پیپ(واحد اندازه گیری مقدار حرکت قیمت)
.Lotلات(واحد حجم معامله)
.Leverage اهرم
.Order دستور
.Margin call درخواست واریز
.Position موقعیت
.win rate احتمال موفقیت
.break even سر به سر شدن
.Session جلسه
.Fibonacci فیبوناچی
.Currency ارز
.Draw Down در ضرر رفتن حساب در نتیجه معامله
.Long=Buy خرید
.Short=Sellفروش
.Long‑term بلند مدت
.Short‑term کوتاه مدت
مطالب پیشنهاد شده

چنگال و الگوهای هارمونیک

سبک های مختلف متد اندروز

آشنایی با اندیکاتور ایچیموکو

چنگال اندروز

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

افشای ریسک و سلب مسئولیت

فعالیت در بازار های مالی با ریسک همراه است و امکان از دست دادن قسمت، یا کل سرمایه وجود دارد.
کلیه مطالب سایت تحلیل بازار بورس و ارز جنبه علمی آموزشی دارد و عواقب فعالیت در بازار های پر ریسک مالی بر عهده فرد معامله گر میباشد و مجموعه tbba هیچ مسئولیتی در قبال ضرر کاربران و مهمانان سایت نخواهد داشت.

معرفی تحلیل تکنیکال

Technical تکنیکال - http://abcbourse.ir/

امروزه سرمایه گذاری در بازارهای معاملاتی مانند بورس، طلا،ارز و… در بین مردم جهان طرفداران زیادی پیدا کرده است. در کشور ما نیز به خاطر نوسانات زیاد در بازارهای مالی مردم به دنبال حفظ ارزش پول خود و سود بردن از این جریان هستند . اما سرمایه گذاری در بورس یا هر بازار مالی دیگری نیاز به مهارت های خاص خود دارد. از جمله پر کاربردترین این ابزار ها تحلیل پایه و تحلیل تکنیکال می باشد. تحلیل تکنیکال به خاطر سرعت عمل در تجزیه و تحلیل سهام، عرض یا هر کالایی در بین تحلیلگران بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد.

تحلیل تکنیکال در بازار های مالی روشی برای پیش بینی رفتار احتمالی نمودار از طریق داده های گذشته همچون قیمت و تغییرات آن، حجم معاملات و … است. این روش در تمام بازار هایی که بر اساس عرضه و تقاضا فعالیت می کنند کاربرد دارد، بازار های همچون ارزهای خارجی، بورس اوراق بهادار و بازار طلا، فلزات گران بها و مسکن را با استفاده از این روش می توان تحلیل کرد. تحلیلگران تکنیکال بر خلاف تحلیلگران بنیادی ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازه‌گیری نمی‌کنند، آنها از روی تحلیل و بررسی نمودارها رفتار آتی قیمت را پیش بینی می کند.

پایه و اساس تحلیل تکنیکال

ابتدا شخصی به نام داو نظریه ای را در قرن بیستم میلادی مطرح کرد که در سال های بعد باعث به وجود آمدن تحلیلی به عنوان تحلیل تکنیکال شد.تئوري داو نظريه اي را بنيان گذاري کرد که بعدها به عنوان تحلیل تکنیکال نوين شناخته شد. از نوشته های به جا مانده از داو مشخص است که سه قضیه از نظر آن بسیار مهم بوده است.

1- نوسان قيمت بیانگر همه چیز است.

از آنجا که هر عاملی حال چه سیاسی، چه اقتصادی، اجتماعی و یا…بر قیمت سهام موثر است در نمودار مشخص می شود. هر تغییر قیمتی با یک محرک خارجی همراه بوده و از این جهت بررسی دقیق و تحلیل این موارد بسیار حائز اهمیت است. با استناد به این دلایل می توان گفت که تحلیل نمودار قیمت های گذشته به ما امکان پیش بینی آن در آینده را می دهد. از این دلیل به عنوان مهمترین اصل تحلیل تکنیکال نیز نام برده می شود.

در تحليل پايه اي به اینکه چرا این اتفاق برای سهم افتاده است توجه می شود درست برعکس تحلیل تکنیکال زیرا در این تحلیل، تحلیلگر به نمودارها دقت می کند و به چرایی عوامل تاثیرگذار بر سهم توجه ندارد و به دنبال پیدا کردن روند برای پیش بینی حرکت سهم است.

2- تکرار تاريخ

تحلیل تکنیکال رابطه مستقیمی با روانشناسي انسان دارد.حالات روانشناسی بازار را توسط الگوهای گرافیکی در نمودارها نمایش داد. اين الگوهاي قيمت در صد سال گذشته تقسيم بندي شده است. همچنین می توان روند بازار را تشخیص داد.

3- حرکت قيمت در يک روند جابجا می شود.

این قضیه شاکله همه متدهای تحلیل تکنیکال را شکل می دهد و در زمانیکه حرکت قیمت با روند بازار همجهت باشد امکان پیش بینی به وجود می آید. در اینصورت دو حالت پیش می آید؛
احتمال ادامه روند فعلی بسیار زیاد است و قيمت به قبل باز نخواهد گشت، مگر بخاطر برخی از بی نظمی ها در بازار .

در صورتی که روندی مخالف روند فعلی شکل بگیرد روند قبلی تغییر می کند. یعنی زمانیکه روندی نزولی است. این روند ادامه پیدا خواهد کرد مگر روندی مخالف آن شروع به شکل گیری کند.

تعریف روش تکنیکال

به تحلیلی که با کمک شکل و نمودار انجام گیرد و با آن بتوان حرکت سهام در آینده را با نگاه به گذشته سهم پیش بینی کرد تحلیل تکنیکال می گویند.

امکان استفاده از تحلیل تکنیکال برای سهام، شاخص يا کالا و غيره وجوددارد. رياضيات در این تحلیل بسیار دخیل است در چارت و انديکاتور (شاخص) نمایان می شود.

اعتقاد يک تحليل گر تکنيکال براین است که در سابقه قیمت هر سهام همه اطلاعات آن وجود دارد و می توان روند حرکت قيمت آن را درآینده پيش بيني کرد. سرعت تحلیل تکنیکال بسیار بالا است و شما درقیاس با تحلیل پایه در زمان کمتر،تعداد سهام بیشتری را می توانید تحلیل کنید.

تحلیل تکنیکال برخلاف تحلیل پایه می تواند توسط هر فردی صورت بگیرد و دانش زیادی در زمینه های سیاسی و اقتصادی لازم ندارد. این روش تحلیل بسیار در بین تحلیل گران طرفدار دارد به طوریکه تحلیلگران در همه جای دنیا با کمک آن سود بدست می آورند. یکی از دلایل محبوبیت تحلیل تکنیکال سرعت آن در تحلیل می باشد.

قابلیت های تحلیل تکنیکال

تمرکز روي قيمت: یکی از تفاوت های مهم در تحلیل تکنیکال سرعت در پیش بینی است و این بخاطر متمرکز بودن تحلیلگران تکنیکال روی قیمت است. این تمرکز به تحلیلگر این تفاوت آنالیز فنی و بنیادی قدرت را می دهد که سهام یا ارز مورد نظر را در 6 ماه آینده پیش بینی کند. تحلیل گران بایستی بازار را به دقت رصد کنند و به دنبال نشانه های تغییر روند باشند این نشانه ها می توانند کمک کنند تا زمان جهش سهام و ارز یا سکه را بفهمند.

1- از این نشانه ها می توان به افزایش تقاضا برای خرید اشاره کرد که علامتی از سمت بازار برای تغییر مثبت آن می باشد. همچنین زمانیکه افزایش عرضه دیده می شود علامتی است به معنی کاهش قیمت آن سهم. همین توجه و تشخیص تفاوت ها بین این دوحالت می تواند معاملات یک سرمایه گذار تکنیکال را از معاملات دیگر سرمایه گذاران بسیار متفاوت کند.

2- قابلیت استفاده در تمامي نمودارها: در همه بازار های معاملاتی معامله گران و تحلیلگران به دنبال استراتژی های مفید تر هستند تا از آن برای پیش بینی بهتر در زمان سریع تر بهره ببرند. با تحلیل تکنیکال می توان نمودارها و چارتهای موجود در هر بازاری را بررسی و تحلیل کرد. يک تحليلگر تکنيکال مي تواند از استراتژي خود در تمام بازارها و روي تمام چارتها استفاده کند. در مقابل تحلیلگران پایه که باید تحلیل خود را تفاوت آنالیز فنی و بنیادی بر صورت های مالی که ممکن است کثرت داشته باشند، انجام بدهند، تحلیل تکنیکال بر نمودارها تمرکز دارد که این خود مزیت بزرگی است.

بررسی صورت های مالی، گزارش های ماهانه، سالانه، تجزیه و تحلیل اعداد و ارقام حسابداری شرکت، رصد و دنبال کردن اخبار روز سیاسی، اقتصادی و … می توانند زمان بسیار زیادی را از تحلیلگران خواهد گرفت و تحلیل تکنیکال راه سریعتری را برای سرمایه گذاران فراهم کرده است.

3- پيشينه قيمت بصورت تصويري: نمودار یک شکل و نمایش تصویری از روند قیمت در محدوده زمانی مشخص است.این نمودار ها حتی برای تحلیلگران پایه نیز سودمند است زیرا اطلاعات زیادی را به آسانی و در زمان کم بدست می آورند. دستیابی به این اطلاعات با نگاه کردن به یک نمودار در مقایسه با جدولی از اعداد بسیار آسانتر است. نمودار بسيار خواناتر و گوياتر از يک جدول اعداد است.

4- حمايت / مقاومت: درجه حمایت و مقاومت بر اساس دوره های تراکم مشخص می شود . منظور از دوره تراکم محدوده قیمتی که قیمت تغییر می کند است. اگر قیمت از این محدوده عبور کند به این معنی است که تغییری در عرضه و تقاضا به وجود امده است و یکی بر دیگری پیروز شده و غلبه کرده است.

5- تشخيص زمان خريد به سهولت: تحليل تکنیکال در تشخيص زمان خريد کمک زيادي مي کند. روش بنيادي براي شناسايي سهام مناسب برای خريد و تحلیل تکنیکال براي تشخيص زمان خريد مناسب است. زمان مناسب خريد، نقش مهمي در عملکرد تحلیلگر دارد. تحلیل تکنیکال مي تواند در تشخيص تقاضا يا عرضه و همچنين زمان خروج از بازار موثر واقع شود. خروج از بازار در نرخ هايي بالاتر از عرضه و يا خريد در نرخ هايي در نزديکي نرخ هاي تقاضا بازده را بهبود می بخشد .

سابقه تاريخي قيمت يک سهم مهم می باشد، زیرا اگر شما سهمي را در دو سال گذشته به عنوان يک سهم عالي تشخیص داده اید ولي روند ثابت بود نشان می دهد بازار سهام مخالف نظر شما را دارد. سهمي که به اندازه زياد رشد کرده بايد منتظر عقبگرد آن سهم بود. يا اگر سهمي بیش از حد مورد انتظار افت داشته شايد اين ارزش را داشته باشد که آن را بخريد و توقع روند رو به رشدش را داشته باشید.

چه اطلاعاتی از نمودار بدست می آوریم؟

یک نمودار بر حسب اینکه در تحلیل تکنیکال چه قدر مهارت پیدا کرده اید می تواند اطلاعات زیادی در اختیار تحلیلگر قرار دهد. از قبیل اطلاعاتی که می توان بدست آورد؛ واکنشهاي قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و مبلغ معاملات گذشته، وضعيت نسبي يک سهم نسبت به کل بازار می باشد.

عیب های تحلیل تکنیکال

1- سلایق یک تحلیلگر تکنیکال بر تصمیم گیری آن تاثیر زیادی دارد: همانند تحليل بنيادي، تحلیل تکنیکال ذهني بوده و علايق شخصي تحليل گر در آناليز تاثير گذار می باشد. در نظر داشتن اين مطلب در هنگام بررسی يک نمودار مهم است . اگر تحليل گر تعصب خاصی روي سهمي داشته باشد تمام تحليل وي تحت تاثير قرار خواهد گرفت و همچنين چنانچه نسبت به يک سهم بدبين باشد نتيجه تحليل احتمالا انتظار روند نزولي خواهد بود.

2- نمی توان سهام تازه وارد را ارزشگذاري کرد: از جمله نقاط ضعف تحلیل تکنیکال مي توان به دشواري در جمع آوری اطلاعات برای نرم فزار جهت استفاده از نمودارهاي قيمت اشاره کرد. همچنين تحليل تکنيکال در بررسي سهام تازه عرضه شده ناتوان است.

3- پشيمان شدن سرمايه گذاران و بازار: تمامي الگوها و علايم خريد و فروش با تحلیل تکنیکال هميشه درست از آب در نمي آيد .قوانين تکنیکال هميشه صدق نمي کنند و مي تواند تحت تاثير پارامترهایي مثل حجم و ارزش معاملات نیز قرار بگيرد. يک نمودار ميانگين 50 روزه ممکن است براي تشخيص نقاط حمايت / مقاومت شرکت بانک پاسارگاد بسيار خوب کار کند ولي نمودار ميانگين 70 روزه براي سهم بانک کشاورزی ممکن است بهتر کار کند. اینکه خيلي از مباني تحليل تکنيکال کليت دارند درست است. سهام هر شرکت خصوصيات و مشخصات خاص خود را داراست. ممکن است اين قانون براي يک سهم کار نکند ولی براي ديگري موثر باشد .

4- امکان تفاسير مختلف: با اینکه اصول و قواعدی وجود دارد اما ممکن است دو تحلیلگر تکنیکال دو تحلیل متفاوت از یک سهم در یک زمان داشته باشند که این نیز خود از همان علایق نشات می گیرد.

در حاليکه اين مي تواند نا اميدکننده به نظر برسد، تحلیل تکنیکال بيشتر شبيه هنر است تا علم. اينکه نيمه پر يا خالي ليوان را ببينيم بستگي به نظر بيننده دارد.

4 تفاوت تحلیل تکنیکال باتحلیل بنيادي

تفاوت های زیادی بین تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی(پایه) وجود دارد که در زیر به چهار مورد از مهمترین تفاوت های آنها اشاره می کنیم.

1. در روش بنيادي هدف شناسایی موارد اثر گذار بر ارزش ذاتي فعلي و آينده سهام با تاکيد بر گزارش و صورت های مالی، بنيادهاي اقتصادي و عوامل درون شرکتی است. در تحلیل تکنیکال هدف بررسی موارد تاثير گذار بر قيمت با توجه به اشتياق بازار می باشد.

2. روش بنيادي به بررسي مطلوبيت يک سهم مي پردازد ولی تحلیل تکنيکال مقبوليت يک سهم را می سنجد.

3. روش بنيادي قادر به ارزش گذاري بر سهام شرکت تازه وارد نیز مي باشد، اما تحلیل تکنیکال در تحليل شرکت هاي تازه وارد ناتوان است. به طور مثال شرکت های عرضه اولی در بورس اوراق بهادار.

4. تحليل بنيادي قدرت و توان يک شرکت را جهت افزايش ارزش بررسی مي کند، تحلیل تکنیکال زمان ورود و خروج به سهم را تعیین مي کند.

آموزش صفر تا صد تحلیل تکنیکال بازار بورس ایران

مفتخریم که در جلسه ی آموزش صفر تا صد بورس با شما هستیم، در این قسمت از آموزش قصد داریم به شما آموزش دهیم که کی سهام بخرید و کی نخرید! برای این تحلیل ، در واقع باید از تحلیل تکنیکال استفاده کنید، هدف ما از این مقاله، آموزش تحلیل تکنیکال برای درک بهتر شما برای زمان خرید و فروش سهامتان است، قطعا با خواندن این پاراگراف ترغیب شده، تا آخر متن با ما خواهید بود.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تجزیه و تحلیل فنی مطالعه داده های بازار تاریخی ، شامل قیمت و حجم است. با استفاده از بینش های روانشناسی بازار ، اقتصاد رفتاری و تحلیل کمی ، تحلیلگران فنی قصد دارند از عملکرد گذشته برای پیش بینی رفتار آینده بازار استفاده کنند. دو شکل متداول تجزیه و تحلیل فنی الگوهای نمودار و شاخص های فنی (آماری) است.

درک تحلیل تکنیکال

  • تجزیه و تحلیل فنی سعی در پیش بینی حرکات آینده قیمت ها ، ارائه اطلاعات لازم برای سودآوری به سرمایه گذاران دارد.
  • معامله گران برای شناسایی نقاط ورود و خروج برای معاملات بالقوه ، ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی را در نمودارها اعمال می کنند.
  • فرض اساسی تحلیل تکنیکی این است که بازار کلیه اطلاعات موجود را پردازش کرده و در نمودار قیمت منعکس شده است.

تجزیه و تحلیل فنی به شما چه می گوید؟

تجزیه و تحلیل فنی اصطلاحی کلی برای انواع استراتژی ها است که به تفسیر عملکرد قیمت در یک سهام بستگی دارد.

بیشتر تجزیه و تحلیل های فنی معطوف، به تعیین تداوم یا نبودن روند فعلی و در غیر این صورت ، زمان معکوس شدن آن است.

بیشتر تحلیل گران فنی از ترکیبی از ابزارها برای شناسایی نقاط احتمالی ورود و خروج برای معاملات استفاده می کنند. به عنوان مثال یک شکل نمودار ممکن است یک نقطه ورود برای یک فروشنده کوتاه مدت را نشان دهد ، اما معامله گر برای بررسی زمان های مختلف به بررسی میانگین های متحرک می پردازد تا احتمال خرابی را تأیید کند.

نحوه استفاده از تجزیه و تحلیل فنی

اساس اصلی تفاوت آنالیز فنی و بنیادی تحلیل فنی این است که قیمت بازار، تمام اطلاعات موجود را که می تواند بر یک بازار تأثیر بگذارد منعکس می کند. در نتیجه ، دیگر نیازی به بررسی تحولات اقتصادی ، بنیادی یا جدید نیست زیرا آنها قبلاً قیمت گذاری شده اند. تحلیلگران فنی به طور کلی معتقدند که قیمت ها در روند حرکت می کنند و هنگامی که صحبت از روانشناسی کلی بازار می شود تمایل به تکرار دارد. دو نوع عمده تجزیه و تحلیل فنی الگوهای نمودار و شاخص های فنی (آماری) هستند.

تفاوت بین تجزیه و تحلیل فنی و تجزیه و تحلیل بنیادی

همانطور که در آموزش تحلیل بنیادی بورس (فاندامنتال)، درمورد این نوع تحلیل، توضیحات کاملی دادیم، حال قصد داریم در این پاراگراف، تفاوت بین تجزیه و تحلیل فنی و بنیادی را برایتان شرح دهیم.

  • تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکی دو جنبه بزرگ در امور مالی هستند. در حالی که تحلیلگران فنی معتقدند بهترین روش پیروی از روندی است که از طریق اقدام در بازار شکل می گیرد ، تحلیلگران بنیادی معتقدند که بازار غالباً از ارزش چشم پوشی می کند.
  • تحلیلگران بنیادی روند نمودار را به نفع جستجوی ترازنامه و مشخصات بازار یک شرکت در جستجوی ارزش ذاتی که در حال حاضر در قیمت منعکس نشده است ، نادیده می گیرند.
  • نمونه های زیادی وجود دارد که سرمایه گذاران موفق را با استفاده از تجزیه و تحلیل بنیادی یا فنی برای هدایت معاملات خود و حتی کسانی که عناصر هر دو را در خود دارند ، نشان می دهند.
  • در کل ، تجزیه و تحلیل تکنیکی به سرعت سریع تری برای سرمایه گذاری منجر می شود ، در حالی که تحلیل بنیادی به طور کلی دارای مهلت تصمیم گیری طولانی تر و مدت زمان نگهداری به دلیل زمان لازم برای انجام مراقبت های لازم است.

چند مرحله اساسی برای شروع این تجزیه و تحلیل وجود دارد و مراحل زیر عبارتند از:

  • برای تهیه استراتژی های تحلیل بنیادی ، ابتدا باید شرکت را به خوبی درک کنید
  • مرحله دوم، استفاده از نسبت های مالی است. نسبت ها منبع اصلی اطلاعات مورد نیاز برای این تجزیه و تحلیل هستند.
  • مرحله سوم مطالعه گزارش های مالی و سالانه شرکت است.
  • گام چهارم نیز در مورد خواندن گزارش های سالانه اما از شرکت های رقیب است.
  • گام بعدی مقایسه ساختار بدهی شرکت با همتایان و رقبای خود است
  • سرانجام ، شما باید چشم انداز شرکت را تجزیه و تحلیل کنید تا ارزش آن را دریابید.

نقش تحلیل بنیادی در معاملات

نقش تحلیل بنیادی در معاملات بسیار مهم است. بدون شک بهترین راه ممکن برای کشف ارزش واقعی هر سهام است.

تجزیه و تحلیل بنیادی چیست؟

تجزیه و تحلیل بنیادی (FA) روشی برای اندازه گیری ارزش ذاتی امنیت با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط است. تحلیلگران بنیادی هر چیزی را که می تواند بر ارزش امنیتی تأثیر بگذارد ، از عوامل کلان اقتصادی مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل خرد اقتصادی مانند اثربخشی مدیریت شرکت را مطالعه می کنند.

هدف نهایی رسیدن به عددی است که یک سرمایه گذار می تواند آن را با قیمت فعلی یک امنیت مقایسه کند تا ببیند آیا امنیت پایین آورده یا گران شده است. این روش تجزیه و تحلیل سهام برخلاف تجزیه و تحلیل فنی در نظر گرفته شده است ، که از طریق تجزیه و تحلیل داده های تاریخی بازار مانند قیمت و حجم ، جهت قیمت ها را پیش بینی می کند.

تحلیل بنیادی

درک تحلیل بنیادی

تمام تجزیه و تحلیل سهام سعی می کند تا تعیین کند که آیا امنیت در بازار گسترده تر ارزش دارد یا خیر. تجزیه و تحلیل بنیادی معمولاً از یک دیدگاه کلان و خرد به منظور شناسایی اوراق بهادار که قیمت مناسبی در بازار ندارد انجام می شود.

تحلیلگران به طور معمول ، قبل از تمرکز بر عملکرد شرکتهای خاص ، به منظور دستیابی به یک ارزش بازار عادلانه برای سهام ، به ترتیب وضعیت کلی اقتصاد و سپس قدرت صنعت خاص را مطالعه می کنند.

تجزیه و تحلیل بنیادی از داده های عمومی برای ارزیابی ارزش سهام یا هر نوع امنیت دیگر استفاده می کند. به عنوان مثال ، یک سرمایه گذار می تواند با نگاهی به عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و وضعیت کلی اقتصاد ، تجزیه و تحلیل اساسی را در مورد ارزش اوراق بهادار انجام دهد ، سپس به مطالعه اطلاعات مربوط به صادرکننده اوراق قرضه مانند تغییرات احتمالی در اعتبار خود بپردازد.

برای سهام ، تجزیه و تحلیل بنیادی از درآمد ، سود ، رشد آینده ، بازده سهام ، حاشیه سود و سایر داده ها برای تعیین ارزش اصلی شرکت و پتانسیل رشد آینده استفاده می کند. همه این داده ها در صورت های مالی یک شرکت موجود است (اطلاعات بیشتر در مورد زیر).

سرمایه گذاری و تحلیل بنیادی

اگر ارزش ذاتی بالاتر از قیمت فعلی بازار باشد ، سهام کم ارزش تلقی می شود و توصیه خرید داده می شود. اگر ارزش ذاتی پایین تر از قیمت بازار باشد ، سهام بیش از ارزش ارزیابی شده و توصیه فروش صادر می شود.

سرمایه گذاران طولانی می روند (با این انتظار که سهام افزایش پیدا کند) شرکت هایی که قوی هستند ، و کوتاه می روند (فروش سهام که معتقدید با انتظار خرید مجدد آنها با قیمت پایین تر کاهش می یابند) شرکت هایی که ضعیف هستند.

این روش تجزیه و تحلیل سهام خلاف آنالیز فنی به حساب می آید ، که از طریق تجزیه و تحلیل داده های بازار تاریخی تاریخی مانند قیمت و حجم ، جهت قیمت ها را پیش بینی می کند.

تحلیل بنیادی کمی و کیفی

مشکلی که در تعریف کلمه اصول وجود دارد این است که می تواند هر چیزی را که مربوط به رفاه اقتصادی یک شرکت است ، پوشش دهد. بدیهی است که آنها اعدادی مانند درآمد و سود را شامل می شوند ، اما می توانند هر چیزی را از سهم بازار یک شرکت گرفته تا کیفیت مدیریت آن در بر گیرند.

عوامل اساسی مختلف را می توان به دو دسته کمی و کیفی طبقه بندی کرد. معنای مالی این شرایط تفاوت چندانی با تعاریف استاندارد آنها ندارد. در اینجا نحوه تعریف اصطلاحات فرهنگ لغت آورده شده است:

کمی – قادر به اندازه گیری یا بیان از نظر عددی است.

کیفی – مربوط به یا بر اساس کیفیت یا شخصیت چیزی ، که اغلب مخالف اندازه یا کمیت آن است.

در این زمینه ، مبانی کمی اعداد سخت است. آنها تفاوت آنالیز فنی و بنیادی ویژگی های قابل اندازه گیری یک تجارت هستند. به همین دلیل بزرگترین منبع داده های کمی صورت های مالی است. درآمد ، سود ، دارایی و غیره را می توان با دقت بسیار زیاد اندازه گیری کرد.

اصول کیفی کم ملموس است. اینها ممکن است شامل کیفیت مدیران کلیدی یک شرکت ، شناخت نام تجاری ، ثبت اختراعات و فناوری اختصاصی آن باشد.

نه تحلیل کیفی و نه کمی ذاتاً بهتر نیستند. بسیاری از تحلیلگران آنها را در کنار هم می دانند.

تحلیل بنیادی

مبانی کیفی برای در نظر گرفتن

چهار اصول اساسی وجود دارد که تحلیلگران همیشه در مورد یک شرکت در نظر می گیرند. همه کیفی هستند نه کمی. آنها شامل موارد زیر هستند:

مدل تجاری: شرکت دقیقاً چه کاری انجام می دهد؟ این همانقدر که به نظر می رسد ساده نیست. اگر الگوی تجاری یک شرکت مبتنی بر فروش مرغ فست فود باشد ، آیا پول خود را از این طریق می کند؟ یا این فقط هزینه حق امتیاز و حق رای دادن است؟

مزیت رقابتی: موفقیت دراز مدت یک شرکت عمدتا به دلیل توانایی آن در حفظ مزیت رقابتی و حفظ آن است. مزایای قدرتمند رقابتی ، مانند نام تجاری Coca Cola و تسلط مایکروسافت بر سیستم عامل رایانه های شخصی ، ایجاد شكلی در اطراف مشاغل ایجاد می كند كه به آن اجازه می دهد تا رقبا را در معرض خطر قرار دهد و از رشد و سود بهره مند شود. هنگامی که یک شرکت می تواند به یک مزیت رقابتی دست یابد ، سهامداران آن می توانند به مدت چند دهه به خوبی پاداش دهند.

مدیریت: برخی معتقدند مدیریت مهمترین ملاک برای سرمایه گذاری در یک شرکت است. معقول است: حتی اگر رهبران شرکت نتوانند به درستی این طرح را اجرا کنند ، محکوم به محکومیت هستیم. در حالی که ملاقات و ارزیابی واقعی برای سرمایه گذاران خرده فروشی کار سختی است ، می توانید به وب سایت شرکت ها نگاه کنید و رزومه های برنجی برتر و اعضای هیئت مدیره را بررسی کنید. آنها در مشاغل قبلی چقدر خوب عمل کرده اند؟ آیا آنها اخیراً بسیاری از سهام سهام خود را بارگیری می کنند؟

مدیریت شرکت: حاکمیت شرکت سیاست های موجود در سازمان را نشان می دهد که حاکی از روابط و مسئولیت های بین مدیریت ، مدیران و ذینفعان است. این سیاست ها در منشور شرکت و آئین نامه آن به همراه قوانین و مقررات شرکت تعریف و تعیین می شود. شما می خواهید با شرکتی کار کنید که از نظر اخلاقی ، منصفانه ، شفاف و کارآمد اداره شود. به ویژه توجه داشته باشید که آیا مدیریت به حقوق سهامداران و منافع سهامداران احترام می گذارد یا خیر. اطمینان حاصل کنید که ارتباطات آنها با سهامداران شفاف ، واضح و قابل درک است. اگر متوجه نشوید ، احتمالاً به این دلیل است که آنها شما را نمی خواهند.

در نظر گرفتن صنعت یک شرکت نیز مهم است: پایگاه مشتری ، سهم بازار در بین بنگاه ها ، رشد در سطح صنعت ، رقابت ، مقررات و چرخه های تجارت. کسب اطلاعات در مورد چگونگی عملکرد صنعت ، درک عمیق تری از سلامت مالی یک شرکت به سرمایه گذار خواهد کرد.

مبانی کمی برای در نظر گرفتن

صورتهای مالی واسطه ای است که یک شرکت اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را فاش می کند. پیروان تحلیل بنیادی از اطلاعات کمی استفاده می کنند که از صورت های مالی جمع می شوند تا تصمیم های سرمایه گذاری بگیرند. سه مهمترین صورتهای مالی عبارتند از صورتهای درآمدی ، ترازنامه و صورتهای گردش پول.

ترازنامه

ترازنامه نشان دهنده سابقه دارایی ، بدهی و سهام شرکت در یک نقطه خاص از زمان است. ترازنامه با این واقعیت مشخص می شود که ساختار مالی یک تجارت به صورت زیر تعادل می یابد:

دارایی = بدهی + سهامداران

دارایی ها منابعی را نشان می دهند که تجارت در اختیار دارد یا در یک نقطه معین از زمان کنترل می کند. این شامل مواردی مانند پول نقد ، موجودی ، ماشین آلات و ساختمانها است. طرف دیگر این تفاوت آنالیز فنی و بنیادی معادله نشان دهنده کل ارزش مالی است که شرکت برای به دست آوردن آن دارایی ها استفاده کرده است. تأمین مالی در نتیجه بدهی یا حقوق صاحبان سهام صورت می گیرد. بدهی ها بدهی را نشان می دهند (که البته باید بازپرداخت شود) ، در حالی که حقوق صاحبان سهام بیانگر ارزش کل پولی است که صاحبان مشاغل در آن مشارکت کرده اند – از جمله سود پس انداز شده ، که سود حاصل از سالهای گذشته است.

صورت درآمد

در حالی که ترازنامه برای بررسی مشاغل از یک عکس فوری استفاده می کند ، صورت سود عملکرد عملکرد یک شرکت را در یک بازه زمانی خاص اندازه گیری می کند. از نظر فنی ، شما می توانید ترازنامه را برای یک ماه یا حتی یک روز داشته باشید ، اما تفاوت آنالیز فنی و بنیادی فقط شرکت های دولتی را مشاهده خواهید کرد که به صورت سه ماهه و سالانه گزارش می شوند.

صورت درآمد اطلاعات مربوط به درآمدها ، هزینه ها و سود حاصل از عملکرد شرکت های تجاری را برای آن دوره ارائه می دهد.

گزارش گردش پول نقد

صورت جریان پول نقد نشانگر ضبط جریان وجوه نقدی یک تجارت در بازه زمانی زمانی است. به طور معمول ، بیانیه ای از جریان های نقدی بر فعالیت های زیر مربوط به پول نقد متمرکز است:

وجه حاصل از سرمایه گذاری (CFI): وجه نقدی که برای سرمایه گذاری در دارایی ها استفاده می شود و همچنین درآمد حاصل از فروش سایر مشاغل ، تجهیزات یا دارایی های بلند مدت

وام از تأمین اعتبار (CFF): وام های نقدی که از صدور و وام گرفتن وام دریافت شده یا دریافت شده است

عامل جریان نقدی عملیاتی (OCF): وجه نقد حاصل از فعالیت های تجاری روزانه

صورت جریان پول نقد از آن جهت حائز اهمیت است زیرا دستکاری در وضعیت وجهی خود برای یک تجارت بسیار دشوار است. موارد زیادی وجود دارد که حسابداران متجاوز می توانند برای دستکاری درآمدها انجام دهند ، اما جعل پول در بانک سخت است. به همین دلیل ، برخی از سرمایه گذاران از صورت جریان پول به عنوان اقدامات محافظه کارانه تر عملکرد شرکت استفاده می کنند.

مفهوم ارزش ذاتی

یکی از مفروضات اصلی تحلیل بنیادی این است که قیمت در بورس سهام به طور کامل ارزش واقعی سهام را نشان نمی دهد. چرا دیگر تجزیه و تحلیل قیمت انجام می دهیم؟

در جارگون مالی ، این مقدار واقعی به عنوان ارزش ذاتی شناخته می شود.

مثلاً بگویید سهام یک شرکت با 20 دلار معامله می کرد. پس از انجام مشق شبانه در شرکت ، شما تعیین می کنید که واقعاً 25 دلار ارزش دارد. یعنی شما ارزش ذاتی سهام را 25 دلار تعیین می کنید.

این امر کاملاً مشهود است زیرا می خواهید سهام هایی را خریداری کنید که با قیمت های قابل توجهی پایین تر از ارزش ذاتی آنها هستند.

این به دومین فرض عمده تحلیل بنیادی منجر می شود: در دراز مدت ، بورس سهام اصول را منعکس می کند. مشکل اینجاست ، هیچ کس نمی داند واقعاً “بلند مدت” چقدر است. این ممکن است روزها یا سالها باشد.

این همان چیزی است که تجزیه و تحلیل اساسی در مورد آن است. با تمرکز روی یک تجارت خاص ، یک سرمایه گذار می تواند ارزش ذاتی یک شرکت را تخمین زده و فرصت هایی را برای خرید با تخفیف پیدا کند. هنگامی که بازار به اصول می پردازد ، این سرمایه گذاری پرداخت می شود.

انتقادات تحلیل بنیادی

بزرگترین انتقادات مربوط به تحلیل بنیادی در درجه اول از دو گروه صورت می گیرد: طرفداران تحلیل تکنیکی و معتقدین فرضیه بازار کارآمد.

تجزیه و تحلیل فنی

تجزیه و تحلیل فنی شکل اصلی دیگر تجزیه و تحلیل امنیتی است. به عبارت ساده ، تحلیلگران فنی سرمایه گذاری های خود را (یا به عبارت دقیق تر معاملات آنها) صرفاً بر قیمت و حجم سهام سهام می گذارند. آنها با استفاده از نمودارها و سایر ابزارها ، تجارت را تحریک می کنند و اصول را نادیده نمی گیرند.

یکی از اصول اصلی تحلیل تکنیکی این است که بازار از همه چیز تخفیف می بخشد. تمام اخبار مربوط به یک شرکت در حال حاضر در سهام موجود است. بنابراین ، حرکات قیمت سهام بینش بیشتری نسبت به اصول اساسی خود تجارت دارد.

فرضیه بازار کارآمد

اما ، پیروان فرضیه بازار کارآمد ، معمولاً با تحلیلگران اصلی و فنی مخالف هستند.

فرضیه کارآمد بازار ادعا می کند که ضرب و شتم بازار از طریق تجزیه و تحلیل اساسی یا فنی غیرممکن است. از آنجا که بازار به طور مؤثر تمام سهام را به طور مداوم قیمت می کند ، هرگونه فرصت برای بازده اضافی تقریباً بلافاصله توسط بسیاری از شرکت کنندگان در بازار از بین می رود ، و این باعث می شود که از بلند مدت بازار برای طولانی مدت به هیچ وجه غیرممکن نباشد.

بودجه بندی

نمونه هایی از تحلیل بنیادی

به عنوان مثال شرکت کوکاکولا را بگیرید. یک تحلیلگر هنگام بررسی سهام خود ، باید به پرداخت سود سهام سالانه سهام ، سود هر سهم ، نسبت P / E و بسیاری از عوامل کمی دیگر توجه کند. با این حال ، هیچ گونه تحلیلی از کوکاکولا بدون در نظر گرفتن شناخت برند آن کامل نیست. هر کسی می تواند شرکتی را راه اندازی کند که شکر و آب بفروشد ، اما تعداد کمی از شرکت ها با میلیاردها نفر شناخته شده اند. انگشت گذاشتن دقیقا در مورد آنچه که ارزش کوک را دارد ، دشوار است ، اما می توانید مطمئن باشید که این ماده مؤثر در موفقیت مداوم شرکت است.

حتی بازار به عنوان یک کل می تواند با استفاده از تجزیه و تحلیل بنیادی ارزیابی شود. به عنوان مثال ، تحلیلگران شاخص های بنیادی S&P 500 را از 4 ژوئیه تا 8 ژوئیه 2016 بررسی کردند. در این مدت ، S&P پس از انتشار گزارش مثبت اشتغال در ایالات متحده ، به 2129.90 رسید. در حقیقت ، بازار اخیراً رکورد جدیدی را از دست داد و تقریباً در اواسط ماه مه 2015 برابر با 2132.80 بود. تعجب اقتصادی از 287،000 شغل اضافی برای ماه ژوئن به طور خاص ارزش سهام بورس را در 8 ژوئیه 2016 افزایش داد.

با این حال ، در مورد ارزش واقعی بازار نظرات مختلفی وجود دارد. برخی از تحلیلگران معتقدند که اقتصاد به سمت بازار خرس می رود ، در حالی که برخی دیگر از تحلیلگران بر این باورند که این بازار همچنان به عنوان بازار گاو نر ادامه خواهد یافت.

بهترین روش برای تحلیل سهام کدام است؟

best analysis way

بورس اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه است. مهم‌ترین وظیفه این بازار جذب سرمایه‌های پراکنده و تخصیص بهینه‌ی این منابع به واحدهایی است که هم در جهت توسعه گام بر می‌دارند و هم منافع مورد انتظار سرمایه‌گذاران را تامین می‌کنند.

سرمایه‌گذاران، با انگیزه‌های مختلف نقش اساسی در تامین منابع مالی بازی می‌کنند. واحدهای اقتصادی نیز از جذب سرمایه‌های پراکنده، اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند که هدف هر دو گروه، دستیابی به منابع بیشتر و حداکثر کردن ثروت سهامداران است.

یکی از عواملی که در توسعه و رشد پایدار سرمایه نقش موثری دارد، آشنایی سرمایه‌گذاران و معامله‌گران بازار سرمایه با روش‌های تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیل‌گری آن هاست.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری مهم در بازارها به حساب می‌آیند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. همچنین معامله‌گران و سرمایه‌گذارا بازار، از «روانشناسی بازار» نیز برای بررسی و تصمیم‌گیری استفاده می‌کنند.

شاید روانشناسی بازار را نتوان یک روش تحلیلی مستقل نامید با این حال در ادامه به بررسی این روش نیز خواهیم پرداخت.

۱- تحلیل بنیادی

fundamental-analysis

تجزیه و تحلیل بنیادی مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار (و بازار به عنوان کل) دارای ارزشی ذاتی است که بوسیله‌ی سرمایه‌گذاران قابل برآورد است.

در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغییرهای بنیادی انجام می‌شود. اگر ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، زمان برای خرید مناسب است و اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای فروش مناسب است.

در تحلیل بنیادی سرمایه‌گذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل می‌کنند تا بتوانند زمان مناسب را برای سرمایه‌گذاری تشخیص دهند.

سپس به تحلیل صنایع یا بخش‌هایی از اقتصاد می‌پردازند که دارای چشم اندازهای آتی مناسبی هستند. در خاتمه نیز تحلیل‌گر به این نتیجه می‌رسد که زمان سرمایه‌گذاری مناسب است و صنعت مناسبی با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت می‌کند و سپس به تحلیل شرکت‌های آن صنعت می‌پردازد.

از آنجا که تحلیل بازار دلالت بر زمان مناسب جهت سرمایه‌گذاری در سهام داشته و تحلیل صنعت به منظور یافتن صنایعی با روشن‌ترین آینده صورت می‌گیرد، بنابراین سرمایه گذار قادر به انتخاب شرکت‌هایی با آینده‌ای بهتر در محدوده‌ی آن صنایع خواهد بود.

به این منظور سرمایه‌گذار باید بر دو جزء مهم یعنی سودهای تقسیمی و نرخ بازگشت مورد انتظار و یا به صورت بدیل، درآمد و نسبت P/E و تحلیل آنها تکیه کند.

تحلیل بنیادی در سطح شرکت، شامل متغییرهای اصلی مالی برای تخمین ارزش ذاتی شرکت است. این متغیرها شامل فروش، حاشیه سود، استهلاک، نرخ مالیات، منابع مالی، گردش دارایی ها و عوامل دیگر است.

تحلیل‌های بعدی می‌تواند شامل موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، روابط کارگری، تغییرات تکنولوژیکی، مدیریت، رقابت خارجی و غیره باشد. نتیجه نهایی تحلیل بنیادی در سطح شرکت داده‌هایی است که برای تخمین قیمت سهام مورد تفاوت آنالیز فنی و بنیادی نیاز است.

طرفداران استراتژی‌های بنیادی معتقدند که ” قیمت در بلندمدت به سوی ارزش ذاتی میل می‌کند ” بنابراین هرگاه در فرآیند ارزش‌گذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکافی بین ارزش و قیمت روز ملاحظه کنند از این مسئله برای نتیجه‌گیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و در نتیجه خرید یا فروش سهام استفاده می‌کنند.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل بنیادی عبارتند از:

مزایای تحلیل بنیادی:

  • ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ آن اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ
  • تحلیل‌های بنیادی مناسب برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و تمرکز بر روندهای بلند‌مدت است
  • در نتیجه‌ی تحلیل بنیادی سهام مناسب برای بلندمدت شناسایی می‌شود
  • خطاهای تحلیل بنیادی دارای ضریب پایین‌تری نسبت به خطاهای تحلیل تکنیکال هستند

معایب تحلیل بنیادی:

  • نیاز به تخصص بیشتری در زمینه‌ی مالی دارد
  • بکارگیری این تکنیک باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکت‌ها متفاوت باشد، و لازمه‌ی آن تحقیقات زمان‌بر و پر هزینه است
  • نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکت‌هاست و ﻣﺤﺪودیت‌های اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکت‌ها از موانع آن به حساب می‌آیند
  • درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه می‌شود
  • یادگیری آن پیچیده و زمان‌بر است

۲ – تحلیل تکنیکال

technical-analysis

تجزیه تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های سنتی انتخاب سهام عادی و کاملا متمایز از روش بنیادی است.

برخلاف روش بنیادی که بر داده‌هایی از قبیل سود سهام، فروش، نرخ‌های رشد و یا قوانین و مقررات دولتی مبتنی است، روش تجزیه و تحلیل تکنیکی مبتنی بر داده‌های منتشر شده‌ی بازار است. داده‌های بازار (market data) شامل قیمت سهام یا سطح شاخص بازار، حجم (تعداد سهام معامله شده) و شاخص‌های تکنیکی است.

تحلیل تکنیکال (فنی) تغییر و حرکت قیمت اوراق بهادار را مدنظر دارد و از این داده‌ها برای پیش بینی تغییرات و حرکت آینده قیمت آن استفاده می‌کند.

تکنیکالیست‌ها از نمودارهای قیمت استفاده می‌کنند که این نمودارها اطلاعات ارزشمندی از قبیل حرکات و تغییرات روند قیمت در طول یک بازه زمانی، عکس العمل قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و میزان معاملات تاریخی و قدرت نسبی یک سهم نسبت به کل بازار تفاوت آنالیز فنی و بنیادی را در اختیار ما قرار می‌دهند. همچنین تحلیل تکنیکال کمک زیادی به تشخیص زمان ورود به معامله می‌کند.

تجزیه تحلیل فنی یک روش پیش بینی قیمت با استفاده از قیمت‌های گذشته است. این روش مبتنی بر تحلیل عرضه و تقاضای کالاها، سهام، شاخص‌های معاملات آتی یا هر ابزار قابل معامله است.

اغلب به این روش، روش تجزیه و تحلیل بازار یا تجزیه و تحلیل داخلی نیز گفته می‌شود، به این علت که در این روش از طریق ثبت داده‌های مربوط به سهام به بررسی عرضه و تقاضای سهام در کل بازار پرداخته می‌شود.

هدف تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده از زمان است، بعبارت دیگر هدف آن پیش بینی تغییرات قیمتی کوتاه‌مدت در شاخص‌های بازار سهام و سهام بصورت جداگانه است.

این پیش‌بینی بر مطالعه بازار یا تغییرات سهام از طریق تجزیه و تحلیل داده‌های قیمتی و حجم مبادله سهام یا مطالعه شاخص‌های تکنیکی مبتنی است. توجه داشته باشید که تجزیه و تحلیل‌گران تکنیکی نه تنها به سطوح قیمتی بلکه بر تغییرات قیمت نیز توجه داشته و سعی می‌کنند تغییرات قیمت را پیش بینی نمایند.

به صورت خلاصه، منطق تجزیه و تحلیل تکنیکی عبارت است از:

۱. قیمت ها توسط نیروی عرضه و تقاضا تعیین می‌شوند.
۲. عوامل مختلفی از قبیل عوامل بنیادی و عوامل روانشناختی بازار بر میزان عرضه و تقاضا تاثیر می‌گذارند.
۳. قیمت سهام هم زمان با تغییر و تعدیل قیمت سهام به سطوح تعادل جدید، به روند جدید تغییر می‌یابد.
۴. روندها و تغییرات می‌توانند از طریق مطالعه تغییرات قیمتی و حجم معامله در طول زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مشخص شود.
معامله‌گرهایی که از استراتژی‌های تکنیکال استفاده می‌کنند، معتقدند “همه‌ی اطلاعات مهم بازار در قیمت‌ها و حجم معاملات منعکس شده است” و اگر بخشی از اطلاعات خود را در قیمت نشان نمی‌دهند، عملا برای فعالان بازار ارزش ندارد.

تحلیلگران تکنیکال از مفاهیم و ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها، خطوط روند، حمایت‌ها و مقاومت‌ها و… برای تحلیل استفاده می‌کنند.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل تکنیکال عبارتند از:



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.