میگویند حقیقت سه بعد دارد: آنچه تعریف میکنند، آنچه شنیده میشود و آنچه واقعا هست.
اهمیت و جایگاه تحلیل تکنیکال در فارکس
تاریخچه تحلیل تکنیکال بسیار جالب است و دانستن آن هچنین باعث کمک به طرز تصمیم گیری میشود. این تحلیل نه تنها در فارکس بلکه در هر تصمیم اقتصادی قابل توجه و ارزیابی است.
تحلیل تکنیکال که همچنین به تحلیل تکنیکی در بازار معاملات فارکس یا هر بازار معاملات دیگری معروف می باشد، یک روش بسیار مناسب و کارآمد در زمینه پیش بینی قیمت ها در بازار به حساب آمده و هدف اصلی از به کارگیری تحلیل تکنیکال این است تا به کمک آن بتوانیم به مطالعه و بررسی تاریخچه قیمت های بازار و همچنین حجم معاملات در بازار وجود دارد به صورت کاملا علمی و تایید شده بپردازیم. در صورتی که شما عزیزان می خواهید در مورد تحلیل تکنیکال اطلاعات مناسب کسب کنید و قصد سرمایهگذاری در بازار معاملات فارکس را دارید با ما در ادامه این مقاله همراه باشید:
نگاهی به صفحات تاریخ در مورد تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال و تحلیل فنی در طول تاریخ چیزی در حدود ۳۰۰ سال اعتبار و قدمت دارد و اینکه بخواهیم در طی معاملات و تبادلات از نمودار های تکنیکال و همچنین شاخص های تکنیکال استفاده کنیم بر طبق نوشته های تاریخی این موارد در قرن هفدهم به بعد دیده شده است نخستین فردی که به صورت کاملا رسمی و معتبر از تحلیل تکنیکال در مسیر اقتصادی استفاده کرده است، فردی به نام چارلز داو نام دارد که به عنوان موسس و بنیانگذار وال استریت ژورنال شناخته شده و همچنین به عنوان طراح شاخص میانگین صنعتی داو جونز شناخته می شود. این طرح با وجود تمام نقصی هایی که دارد به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای اقتصادی در سراسر دنیا شناخته می گردد.
تحلیل تکنیکال یا همان تحلیل تکنیکی این امکان را دارد تا در انواع مختلف بازار های فارکس، بازار ارز، بازار بورس، بازار اوراق بهادار، بازار بورس کالا و غیره مورد استفاده قرار گرفته و کمک بسیار زیادی به افراد معامله گر که قصد تبادل و خرید و فروش در این بازارها را دارند نماید.
کاربرد تحلیل تکنیکال
بیشتر افرادی که به انجام معاملات در بازارهای مختلف از جمله فارکس با استفاده از بروکر های مختلفی مانند آلپاری می پردازند اطلاعات زیادی در مورد روشهای به کار رفته در تحلیل تکنیکال و همچنین تحلیل نموداری نداشته و بیشتر به صورت سنتی و به صورت تحلیل بنیادی به بررسی بازار پرداخته و در نهایت معاملات خود را انجام می دهند. در واقع زمانی که این گونه به تحلیل در این بازار یا هر بازار دیگری بپردازیم در واقع ما فقط یک بخش از بازار را مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار داده ایم.
زمانی که یک معامله گر از تحلیل تکنیکال استفاده می کند بر این باور است که تمامی اطلاعات یک ارز و یا سهام در سابقه قیمتی آن نهفته شده و اگر روند حرکت قیمت یک ارز مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد می توان قیمت آینده ارز مورد نظر را تا حدودی حدس بزند در حالت کلی استفاده از تحلیل تکنیکال این امکان را به فرد معامله گر می دهد تا بتواند تعداد بسیار زیادی از سهام و ارزهای مختلف را مورد تجزیه و تحلیل و آنالیز قرار داده و همچنین بدون احتیاج به دانش بالا در زمینه اقتصاد و سیاست انجام معاملات در بازار فارکس در بازار دیگری بپردازد. در حال حاضر تحلیل تکنیکال در بسیاری از بورس های معتبر دنیا از جمله بازار فارکس رواج داشته و طرفداران بسیار زیادی دارد که از طریق آن به انجام معاملات و کسب سود می پردازند.
اهمیت تحلیل فاندامنتال تحلیل تکنیکال
اهمیت تحلیل فاندامنتال تحلیل تکنیکال
تا به حال به این موضوع فکر کردید که تحلیل فاندامنتال در کنار تحلیل تکنیکال تا چه اندازه حائز اهمیت است
تحلیل تکنیکال تا چه اندازه حائز اهمیت است
💎آموزشی تصویری | اهمیت تحلیل فاندامنتال |
📚گروه آموزشی | سرمایه گذاری و بورس |
💰شماره جلسه | 03-02 |
🎓مدرس | مهراد افشاری |
🕔زمان | 00:57 |
🔥قابل مشاهده | کانال آپارات |
💸لینک مشاهده | کانال یوتیوب |
بله! دقیقا این مورد است که اهمیت به سزایی بر روی روند عرضه و تقاضا داره چون که این روش از تحلیل است
که همه ی ابعاد مهم و تاثیر گذار بر روی قیمت را در بر می گیرد.
و عوامل اقتصادی سیاسی و اجتماعی یک کشور که تاثیر مستقیمی در روند بازار و وضعیت اقتصادی اون کشور دارد را بازگو می کند.
برای درک بهتر اگر شما تریدینک را مسابقه رالی، مهارت در رانندگی را تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال را به عنوان تحلیل فاندامنتال در نظر بگیرید
برای رسیدن به مقصد در کنار استفاده از مهارت خود باید یک دید کلی به مسیر جاده داشته باشید تا مهارت خود را در پیچ و خم جاده به کار بگیرید.
اگر مایل به افتتاح حساب در بروکر معتبری مثل آلپاری هستید و میخواهید از سود دلاری بهره مند شوید هرچه سریعتر اقدام کنید و اگر سوالی و ابهامی داشتید میتوانید به راحتی از طریق واتساپ و تلگرام اقدام کرده تا مشاورین خبره و حرفه ای ما شما را به نحو احسن راهنمایی کنند.
تحلیل رقبا در طرح کسب و کار | چگونه رقبا را تحلیل کنیم
تحلیل رقبا، بخشی کاربردی در اسناد استراتژیک مثل طرح کسب و کار و برنامه بازاریابی است. اگر شخصی به دنبال راهاندازی کسب و کاری جدید است، بدیهی است که قبل از آن به تحلیل رقبا و تحلیل بازار نیاز داشته باشد. شخصی در حال تدوین استراتژی بازاریابی نیز مجدد نیازمند تحلیل رقیب است.
هدف از تحلیل رقبا چیست؟
اجازه بدهید همینجا اهمیت تحلیل بازار بگوییم هدف از تحلیل رقبا چیست. ما میخواهیم با تحلیل رقبا به مزیت رقابتی و استراتژی رقابتی برسیم. میخواهیم بدانیم با که رقابت میکنیم و چگونه رقابت میکنیم. همچنین با تحلیل رقیب متوجه میشویم که سر چه چیزی نمیتوانیم در بازار رقابت کنیم(در مورد جایگاه یابی برند بیشتر بخوانید).
آنچه با مطالعه تحلیل رقبا در طرح کسب و کار فرامیگیرید:
- علت و اهمیت تحلیل رقبا
- سوالات اساسی برای تحلیل رقبا
- آشنایی با ماتریس CPM برای مقایسه رقبا
- تکمیل بخش تحلیل رقبا به کمک شما
فرض کنید مدیرعامل شرکت یا یک سرمایهگذار بخواهد طرح شما (طرح کسب و کار، برنامه فروش، برنامه بازاریابی و … ) را بخواند. بخش تحلیل رقبا یکی از بخشهای کلیدی و جالب توجه طرح است. به دو دلیل کلی این بخش برای مطالعهکنندگان جالب توجه است:
- اگر این بخش به خوبی کار شده باشد، نشان میدهد که شما با آگاهی از بازار، وارد بازار میشوید.
- نشان دهنده تفاوت شما نسبت به رقبا است. در نتیجه تمام نوآوریها و مزیتهای رقابتی در این بخش به سرمایهگذار چشمک میزند.
این بخش یک چالش هم دارد:
نظارت بر بازار بررسی فرایند و سیر تحولی کسب و کار رقبا است، نه صرفه وضعیت کنونی آنها
موضوع بازار و رقبا بسیار غیر قابل پیش بینی است. همچنین این عوامل از عوامل محیطی هستند که بر کسب و کار تاثیرگذار هستند. اما این عوامل الزاما تاثیرپذیر از کسب و کار شما نیست.
تاکید میکنیم که تحلیل رقبا میتواند بسیار پر جزئیات و زمانبر باشد. اما تلاش کنید در حد کفاف اطلاعات جمع کنید. در این بخش به شما ابزاری میدهیم تا تحلیل رقبا را ساده و بدون صرف زمان اضافی پیش ببرید.
رفع یک ابهام: رقیب کیست؟
این سوال اگر صحیح پاسخ داده نشود، بهترین تحلیلها هم کارساز نیست. نیاز است بتوانیم تعریف دقیق و مشخصی از رقیب ارائه کنیم. میتوانیم بر اساس مدل کسب و کار جلو برویم. اگر مخاطبان، ارزش پیشنهادی و جریانهای درآمدی دو سازمان (یا دو برند) مشابه باشند، این دو سازمان رقیب شناسایی میشوند.
فرض کنید که یک شرکت به دنبال ارائه راهکاری برای مدیریت اطلاعات و ارتباطات مشتریان است. مشتریان این شرکت، شرکتها هستند. ارزش پیشنهادی نیز در قالب نرمافزاری برای مدیریت ارتباطات مشتریان ارائه میشود. جریان درآمدی شرکت نیز از طریق فروش لایسنس نرمافزار و خدمات پس از فروش آن کسب میشود. بنابراین این دو شرکت رقیب هستند.
حال اجازه دهید موضوع را کمی پیچیده کنیم. فرض کنید فروشگاه آنلاینی به اسم دیجیکالا مشتریان لپتاپ را از جستوجوی کاربران در گوگل بدست میآورد. یک وبسایت خبری هم از طریق جذب مخاطبان مخاطب و مقالات تحلیلی در مورد لپتاپ میتواند درآمد داشته باشد. دیجیکالا و وبسایت خبری هر دو سر کاربرانی که در گوگل در مورد لپتاپ جست و جو میکنند، در حال رقابت هستند. اینجا مشاهده میکنیم که مخاطبان یکسان هستند اما ارزش پیشنهادی دیجیکالا و وبسایت یکسان نبوده است. جریان درآمدی هم یکسان نبوده است. یکی فروشنده لپتاپ است و دیگری از طریق فروش فضای تبلیغاتی در وبسایتش درآمد دارد.
اجازه دهید یک مثال دیگر بزنیم. فرض کنید شما تولیدکننده نرمافزار حسابداری هستید. مشتریان شما شرکتها هستند. شرکت دیگری است که در حوزه نرمافزار مدیریت ارتباط با مشتری فعالیت میکند. هر دو شرکت مشتریان مشابه دارند. آیا این دو شرکت با یکدیگر رقیب هستند؟ به صورت بالفعل خیر اما به صورت بالقوه چطور؟
پیچیده شدن موضوع ممکن است در تحلیل بهتر به شما کمک کند. اما باید تشخیص دهید که چقدر پیچیدگی برای شما کاربردی است. به هر حال کار را باید با رقبای بالفعل که مدل کسب کارشان در سه بخش بازار هدف، ارزش پیشنهادی و جریان درآمدی به شما تشابه دارد، آغاز کنید. اگر نیاز بود به سراغ رقبای بالقوه بروید.
تحلیل گام به گام رقبا
تحلیل رقیب با اقدامات سیستماتیک و منظمی شروع میشود و چندان کار مبهمی نیست. سعی کنید به اطللاعات معتبر دست پیدا کنید. معمولا با جستجوی ساده حجم قابل توجهی از اطلاعات به دست میآید. حداقل سه تا پنج رقیب را انتخاب کنید.
این نکته را فراموش نکنید که اگر در یک شهر فعالیت دارید، رقیب شما نمیتواند شرکت چندملیتی یا بینالمللی باشد. رقبای همان شهر مدنظرمان است. مثلا رقیب ایران خودرو سایپا و مدیران خودرو است. تویوتا و بنز رقبای ایران خودرو نیستند. شاید فکر کنید که این موضوع بدیهی و ساده است. متاسفانه همین موضوع هم بسیاری از تولیدکنندگان درک نکردند.
گام اول تحلیل رقبا: مشخص کنید رقیب شما کیست؟
اولین مرحله تحلیل رقبا شناسایی کسب و کارهای فعال بازار مورد نظر شماست. نگران نباشید کار سختی پیش رو ندارید. شاید سادهترین کار جستجو در گوگل باشد. اگر فرصت دارید بد نیست به نمایشگاههای تخصصی صنعت خود هم سر بزنید و از نزدیک با رقبای بالقوه آشنا بشوید. بازدید از شهرکهای صنعتی هم در صورت امکان میتواند راهکار مناسبی باشد. سعی کنید به عنوان مشتری، با رقبا تماس بگیرید و ببینید چکونه با شما برخورد میکنند. آنها را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید. وبسایتشان را بررسی کنید. حتی بهتر است با مشتریان آنها هم در ارتباط باشید و از نقاط ضعفشان از دید مشتری آگاه شوید.
نکته مهم این است که رقبا را صحیح شناسایی کنید. بعضی رقبا شاید در محل فعالیت شما خودشان حضور متمرکز نداشته باشند. یا اینترنتی کار میکنند یا از طریق نمایندگان و همکاران فروششان در بازار مورد نظر شما فعال هستند. به هر حال باید ردپای هر نوع رقیبی را در بازار هدف خود بررسی کنید و برای هر کدام پروفایلی داشته باشید. چند راه ساده برای شناخت رقبا به شرح زیر است:
- فروش کالا و خدمات مورد نظرتان را در گوگل جست و جو کنید تا فروشندگان را شناسایی کنید
- سایتهایی مثل کتاب اول، برترینها و … را بررسی کنید
- نشریات تخصصی و وبسایتهای تخصصی صنعت خود را بررسی کنید و ببینید چه شرکتهایی در آن تبلیغ میکنند
- از مصرفکنندگان نهایی کسب و کارهای فعال این صنعت راجع به برندهای مطرح بپرسیم
گام دوم تحلیل رقبا: در مورد رقبا اطلاعات اولیه کسب کنید
حال که کسب و کارهای فعال و رقیب را شناختید، به اطلاعات اولیهای نیاز دارید تا تحلیلشان کنید. دستیابی به اطلاعات صحیح و معتبر بخش چالشی این مرحله است(چرا که مبنای تحلیل شماست). متاسفانه در برخی از صنایع کشور ما چندان اطلاعات معتبر در دسترس نیست. حتی کسب و کارها خودشان هم از اطلاعات حیاتی مثل سهم بازارشان بیخبر هستند. به هر حال دلیل نمیشود از این موضوع دست بکشید چرا که بدون تحلیل رقبا طرح کسب و کار شما مفهومی ندارد. در موارد زیر شما نیازمند کسب اطلاعات است:
- رقبای شما کدام بخش بازار را مورد هدف قرار دادند؟ (موضوعات جمعیت شناختی که پیشتر بحث شد)
- چرا مشتریان از آنها خرید میکنند؟ (کیفیت بالا، قیمت مناسب و سایر دلایل)
- رقبای شما چگونه نظر مشتریان بالقوه بازار را ترغیب به خرید میکنند؟ آنها چیست؟
گام سوم: جمعآوری اطلاعات تکمیلی در مورد رقبا
هیچ چیز مثل بازدید حضوری رقیب تاثیرگذار نیست. اگر فروشگاه و شعبهای دارد حتما به آنجا سر بزنید. با کارمندان صحبت کنید، کالاهایشان را از نزدیک ببینید. موضوعاتی مثل شیوههای تبلیغاتی، شیوه رفتار با مصرفکننده، تخفیفاتی که ارائه میکنند و امثال اینها در بازدید حضوری بسیار آموزنده است.
میگویند حقیقت سه بعد دارد: آنچه تعریف میکنند، آنچه شنیده میشود و آنچه اهمیت تحلیل بازار واقعا هست.
پس از اینکه با رقبای کسب و کارتان ارتباط برقرار کردید و اطلاعاتی دریافت کردید، به سراغ مشتریانشان هم بروید. آنها بعد دوم حقیقت کسب و کار رقیبتان هستند. به طور مثال رقیبی که شعارش بر مبنای کیفیت است، باید بررسی شود که مشتریانش هم همین عقیده را دارند؟ رقیبی که تلاش میکند ارزان و مقرون به صرفه محصولاتش را عرضه کند چقدر موفق است؟ پاسخ دو سوال مطرح شده را کسی به جز مشتریان نمیتوانند ارائه کنند. شکاف بین ادعای رقیب و خواسته مشتری نیازهای رفع نشده بازار و شاید منبع نوآوری شما باشد. پس از اینکه اطلاعات کافی در مورد رقبا کسب کردید، فرصت به تحلیل رقبا میرسد.
تحلیل رقبا در راستای تحقق اهداف و تصمیمگیری آگاهانه
احتمالا عبارت تحقیق برای تحقیق را شنیده باشید. پروژههای اهمیت تحلیل بازار تحقیقاتی متنوعی انجام میشود و فقط اطلاعاتی بدون هدف جمع میشوند. شما که در حال مکتوب سازی طرح کسب و کار هستید، با هدف ورود به بازار تحلیل رقبا انجام دادید.
در نتیجه رسیدن به نتیجه و به کارگیری آن در تصمیمات حائز اهمیت است. یک نکته را فراموش نکنید. شما تحقیق میکنید تا به نتایج جدید برسید و برنامه را به روز رسانی کنید. تحقیق اهمیت تحلیل بازار قبل از طراحی استراتژی است. بنابراین استراتژی شما بر مبنای تمایز بر اساس تحقیقات بازار مشخص میشود.
چگونه میخواهید با آنها رقابت کنید؟
اصولا رقبای شما هر کدام بخشی از بازار را بهتر میتوانند متقاعد به خرید کنند. پس برای راحتتر پاسخ دادن سوال بالا باید بدانید آنها کدام بخشهای بازار را ببیشتر هدف گرفتهاند؟ فرض کنید شما کسب و کاری دارید که خدمات شبکه به شرکتها ارائه میکند. خوب است بدانید رقبای شما چه پروژههایی میگیرند و بیشتر به کدام نوع شرکتها خدمات ارائه میکنند. چه خدماتی ارائه میکنند که مشتریان راضی هستند و در چه زمینههایی مشتریان از آنها ناراضی هستند؟
در واقع به دنبال رسیدن به مزیت رقابتی هستیم. با علم بر موضوع بالا میتوانیم مزیت رقابتی کسب و کار را شناسایی کنیم تا مقتدرانه رقابت کنیم.
گام چهارم: تدوین ماتریس مقایسهای رقبا یا CPM
یکی از ابزارهای مفید برای تحلیل رقبا استفاده از ماتریس بررسی مقایسهای رقبا (Competitive Profile Matrix) است. به کمک چنین ابزاری تمامی رقبا در یک نگاه کلی با یکدیگر مقایسه میشوند. همچنین تفاوت و تشابههای کسب و کار شما با آنها نیز مشخص میشود. ماتریس زیر نمونه ساده است. میتوانید به عوامل بررسی وزن هم بدهید تا بر اساس اولویت رقبا امتیاز بگیرند.
نمونه جدول آنالیز رقبا
رقیب 3 | رقیب 2 | رقیب 1 | شرکت من | عوامل مقایسه |
متوسط | بالا | متوسط | بالا | سطح قیمت |
پایین | متوسط | پایین | بالا | کیفیت کالا |
پایین | متوسط | متوسط | بالا | کیفیت خدمات پس از فروش |
متوسط | متوسط | متوسط | – | میزان وفاداری مشتریان |
بله | بله | بله | بله | حضور در فضای آنلاین |
ندارد | دارد | ندارد | بله | بازاریابی شبکههای اجتماعی |
ویزیتوری | تبلیغات ایمی،لیتبلیغات در شبکههای اجتماعی | ویزیتوری | تبلیغات در فضای مجازیویزیتوری | شیوههای تبلیغات |
9 تا 17 | 9 تا 20 | 8 تا 18 | 8 تا 17 | ساعت کاری |
پیشنهاد میکنیم از عناصر آمیخته بازاریابی و عوامل موفقیت در صنعت (مثل سهم بازار، سرعت رسیدگی به خدما، تعداد شرکای بیرونی و … ) استفاده کنید. به جای توضیح کیفی مثل قیمت بالا یا میزان وفاداری مشتریان متوسط، میتوانید از طیفهای عددی استفاده کنید. به طور مثال در طیف 1 تا 5 نمره بدهید. 1 نشاندهنده کمترین و 5 نشاندهنده بیشترین امتیاز است.
سوالات پیشنهادی که در مورد هر رقیب باید پاسخ داده شود:
ماتریس CPM ابزاری است که مقایسه بین رقبا را ساده میکند. اما مواد اهمیت تحلیل بازار اولیه این ماتریس اطلاعات و سوالاتی هست که در مورد هر رقیب وجود دارد. پیشنهاد میشود تمام عوامل 7P را در این ماتریس لحاظ کنید. هم از مدلی اثبات شده جهت تحلیل کسب و کارشان استفاده کردید و هم اطلاعات اساسی را در اختیار دارید. در اینجا زمانی که کسب و کارتان را با آنها مقایسه میکنید احتمالا خودتان کسب و کارتان را راهاندازی نکردید. آنچه قرار هست اجرا کنید و میخواهید به آن برسید را ثبت کنید:
- نام شرکت و محصولاتش چیست؟
- ویژگیهای محصول و خدماتش چیست؟
- رنج قیمتی محصولاتش چگونه است؟ سیاستهای تخفیفی به چه شکل است؟
- نقاط قوتش چیست؟
- نقاط ضعفش چیست؟
- اهداف اصلیاش چیست؟ (افزایش سهم بازار؟ تولید محصولات جدید؟ ارائه محصولات ارزان؟ ورود به بازارهای جدید؟)
- از چه رسانهها و شیوههای تبلیغات و بازاریابی استفاده میکنند؟
- چگونه میتوان مشتریانشان را متقاعد کرد تا از شما خرید کنند؟
- چگونه با شما رقابت میکنند؟ نسبت به حضور شما در بازار چه واکنشی نشان میدهند؟
- کانالهای توزیع و فروشش به چه شکل است؟ (فروش مستقیم؟اینترنتی؟ فروش از طریق نمایندگان؟)
- چند سال است که در بازار حضور دارد؟
- در حال رشد و توسعه بازار خود هستند یا در حال عقب نشینی هستند؟
- اگر از بازار خارج شوند چه فرصتی برای شما ایجاد میشود؟
- منابع انسانی رقیب چه افرادی هستند؟ چه تخصصهایی دارند؟ مدیرانشان چه سابقهای دارند؟ چه ارتباطات استراتژیکی دارند؟
سخن آخر
ما به دنبال رسیدن به مزیت رقابتی هستیم و بدون مزیت رقابتی، ماندن در بازار سخت است. از همین رو صنعت و رقبا را پایش میکنیم تا همواره مزیت رقابتی داشته باشیم و از مزیت رقابتی رقبا نیز آگاه باشیم. در این مقاله مسیر تحلیل رقبا به شکل ساده بررسی شد. از شما میخواهیم کمی در مورد صنعت خود واکاوی کنید و اطلاعات مورد نیاز را در یک فایل ذخیره کنید. احتمالا کنار هم گذاشتن بخشهای مختلف اطلاعات تصویر جالبی از رقبا به شما ارائه کند. میتوانید از مقالات زیر برای کسب اطلاعات بیشتر استفاده کنید:
از نظر شما چه مدل، الگو و اطلاعات مهم دیگری هست که در تحلیل رقبا میتوانیم استفاده کنیم و از آن در تحلیل رقبا بهره ببریم؟
اهمیت انتخاب تایم فریم در تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال مملو است از مفاهیم مختلفی که تسلط بر آنها لازمه تبدیل شدن به یک تحلیلگر تکنیکال توانمند است. یکی از مفاهیم ابتدایی که در این حوزه مطرح میشود، بحث تایم فریم است. زمانی که به دنبال بررسی تغییرات قیمت دارایی در یک بازه زمانی خاص هستیم، بحث تایم فریم به میان میآید. نمودارهای کندل استیک به عنوان یکی از مشهورترین نمودارها در تحلیل تکنیکال صرفاً قیمت باز، بسته شدن و همچنین کمترین و بیشترین قیمت یک دارایی را در طول روز معاملاتی نشان میدهد. اما گاهی اوقات ما به دنبال آن هستیم که تغییرات قیمت را در یک بازه زمانی به طور پیوسته مورد بررسی قرار دهیم. در اینجا باید از نمودارهای دیگری استفاده کرد و به کمک تایم فریم بازه زمانی مورد نظر را روی نمودار تعیین نمود. اگر میخواهید بدانید که تایم فریم چیست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد، در ادامه با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله
تایم فریم چیست؟
عبارت Time Frame در زبان فارسی به بازه زمانی ترجمه میشود؛ اما بین معاملهگران در بازارهای مالی همان اصطلاح تایم فریم مرسوم شده است. وقتی صحبت از نمودار قیمت یک سهم یا دارایی دیگر به میان میآید، به طور ناخودآگاه باید مفهوم زمان نیز در نظر گرفته شود. این زمان میتواند در چند دقیقه تا چند ماه متغیر باشد. به این بازه زمانی که برای بررسی تغییرات قیمت یک دارایی در نظر گرفته میشود، اصطلاحاً تایم فریم گفته میشود.
انتخاب بهترین بازه زمانی برای تحلیل تکنیکال و پیشبینی روند قیمت یک دارایی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. معمولاً تایم فریمها به سه دسته کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تقسیم میشوند. با این وجود هر فرد باید متناسب با استراتژی معاملاتی خاص خودش و همچنین نوع بازی که در آن فعالیت میکند، تایم فریم مورد نظرش را انتخاب کند. در ادامه در خصوص انتخاب بهترین تایم فریم در تحلیل تکنیکال بحث میکنیم.
انواع تایم فریم در تحلیل تکنیکال
تا اینجا با مفهوم تایم فریم در تحلیل تکنیکال آشنا شدیم. حال نوبت به آن میرسد که انواع بازههای زمانی که در تحلیلها مورد استفاده قرار میگیرد را مورد بررسی قرار دهیم.
1. تایم فریم کوتاهمدت
تایم فریمهای کوتاهمدت صرفاً مناسب تریدرهایی است که به طور دائمی در بازار فعالیت میکنند و زمان زیادی را در معاملهگری سپری میکنند. نکته مهم در خصوص این دسته از تایم فریمها آن است که به دلیل بازه زمانی کوتاهی که برای آنها انتخاب میشود، جزئیات بیشتری از نمودار به نمایش در میآید. به همین دلیل میتوان سیگنالهای بیشتری از نمودار استخراج کرد؛ چراکه الگوهای تحلیل تکنیکال در این بازه زمانی بهتر قابل تشخیص است.
البته به تبع اینکه بازه زمانی اهمیت تحلیل بازار در این شیوه محدود است، باید توجه داشته باشید که زمان کمی برای استخراج نکات مورد نظر در نمودار دارید. تایم فریم کوتاه مدت مناسب کسانی است که به دنبال نوسان گیری در بازار هستند.
2. تایم فریم میانمدت
تایم فریمهای میان مدت معمولاً روی بازههای زمانی بین پانزده دقیقه تا یک روز تقسیم میشوند. معاملهگرانی که از این نوع تایم فریمها استفاده میکنند، نیاز به اهمیت تحلیل بازار رصد دائمی بازار ندارند و میتوانند با استفاده از تحلیل بنیادی در کنار اخبار اقتصادی پیرامون دارایی، اقدام به معامله در بازار کنند.
3. تایم فریم بلندمدت
تایم فریمهای بلندمدت از روزانه آغاز میشود تا ماهانه ادامه پیدا میکند. استفاده از این تایم فریمها بیشتر مناسب معاملهگرانی است که به دنبال تحلیل رفتار سهم در بلندمدت هستند. به این ترتیب میتوان تصویری از عملکرد قیمتی آن به دست آورد. البته بسیاری از تحلیلگران بنیادی نیز نیم نگاهی به نمودار قیمت سهام در تایم فریمهای بلندمدت میاندازند.
مهمترین عوامل مؤثر در انتخاب تایم فریم چیست؟
همانطور که اشاره کردیم عوامل متعددی در انتخاب تایم فریم معاملاتی برای هر فرد اثرگذار هستند که در اینجا به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم.
1. نوع بازار مالی
در بازار بورس ایران به دلیل محدودیت نوسان قیمت در طول یک روز، معمولاً استفاده از تایم فریمهای کوتاه مدت چندان کارایی ندارد. بنابراین بهترین تایم فریم بورس ایران در میانمدت یا بلندمدت بسته به نوع استراتژی معاملاتی تعیین میشود. اما در مقابل در فارکس و بازار ارزهای دیجیتال به دلیل آنکه بازار هیچگونه دامنه نوسانی ندارد و همچنین نوسانات بسیار زیادی در کوتاه مدت در داراییها رخ میدهد، میتوان از تایم فریم کوتاه مدت استفاده نمود. در واقع تایم فریم مناسب نوسانگیری در کوتاهمدت یا میان مدت تعیین میشود.
2. تعیین سطوح حمایت و مقاومت
یکی از مهمترین اصول در معاملهگری در بازارهای مالی، بررسی کردن سطوح حمایت و مقاومت دارایی است. بهترین تایم فریم برای تحلیل تکنیکال باید به گونهای انتخاب شود که این سطوح حمایتی یا مقاومتی با دقت بالایی تعیین شوند. در همین راستا، تایم فریمهای کوتاه مدت احتمال خطا در خرید و فروشها را افزایش میدهد ولی در مقابل هرچه بازه زمانی طولانیتر در نظر گرفته شود، درصد خطا به مراتب کاهش پیدا میکند.
3. روش تحلیل افراد
الگوهای قیمتی که در نمودار قیمت یک دارایی تشکیل میشود، به عنوان فرصتهای معاملاتی به شمار میروند که افراد برای ورود یا خروج از یک دارایی میتوانند مورد استفاده قرار دهند. وقتی تایم فریم در تحلیل تکنیکال خیلی بزرگ در نظر گرفته میشود، باید زمان زیادی را به انتظار نشست تا الگوهای قیمتی در نمودار مشاهده شود. اما هرچه تایم فریم در بازه زمانی کوتاهتری انتخاب شود، به همان اندازه امکان مشاهده الگوهای قیمتی بیشتر میشود. در نتیجه فرصتهای معاملاتی بیشتری پیش روی معاملهگر قرار میگیرد. اما هیچگاه این طور نیست که فرصتهای معاملاتی بیشتر به معنی کسب سود بیشتر باشد. بلکه لازم است تا یک حالت بهینهای بین تایم فریم و فرصتهای معاملاتی بسته به روش تحلیل انتخاب شود.
4. استراتژی معاملاتی
اگر جزء کسانی هستید که ترید کردن را به عنوان جزئی از وجود خود به شمار میآورند و لحظه به لحظه با بازار زندگی میکنند، تایم فریمهای کوتاه مدت میتواند گزینه مناسبی برای شما باشد. اما واقعیت این است که اهمیت تحلیل بازار این شیوه ترید کردن دشواریهای خاص خودش را دارد و افراد باید متحمل فشارهای عصبی زیادی شوند. ولی به هر ترتیب روحیه برخی از معاملهگران با این شرایط سازگار است و میتوانند از این شرایط سخت گلیم خود را از آب بیرون بکشند. به همین دلیل حتماً باید روحیه شخصی و استراتژی معاملاتی برای انتخاب تایم فریم مناسب در نظر گرفته شود.
5. افق زمانی سرمایهگذاری
برخی به عنوان نوسان گیر در بازار فعالیت میکنند و به همین دلیل نیاز دارند که هر لحظه در بازار حضور داشته باشند و افق زمانی معاملاتی خود را کوتاه مدت در نظر میگیرند. اما در مقابل کسانی نیز هستند که در نقش سرمایهگذار در بازار فعالیت میکنند و افق زمانی خود را طولانی مدت در نظر میگیرند. این افراد میتوانند در تایم فریمهای بلندمدت را در نظر بگیرند.
چگونه میتوان بهترین تایم فریم در تحلیل تکنیکال را انتخاب کرد؟
انتخاب بهترین تایم فریم در تحلیل تکنیکال برای هر فردی باید به صورت اختصاصی صورت بگیرد. اما با این وجود به تجربه ثابت شده است که نکات زیر در انتخاب تایم فریم باید در نظر گرفته شود:
- در بورس ایران بهترین تایم فریم برای معاملهگری معمولی، تایم فریم روزانه است. اگر به دنبال نوسان گیری هستید نیز باید از بازه زمانی 30 دقیقهای استفاده کنید.
- در بازار ارزهای دیجیتال با افق سرمایهگذاری بلند مدت بهترین بازه زمانی، روزانه است و برای نوسان گیری میتوان از تایم فریم 30 دقیقهای استفاده کرد. این بازه زمانی بهترین تایم فریم برای نوسان گیری ارز دیجیتال نیز به شمار میرود.
- در بازار فارکس نیز نباید به هیچ عنوان از بازه زمانی کمتر از یک ساعت استفاده کنید و بهترین تایم فریمها چهارساعته یا یک روزه است.
تایم فریمهای مناسب برای سبکهای مختلف معاملهگری
یک بحث مهم دیگر درباره انتخاب بهترین تایم فریم در تحلیل تکنیکال وجود دارد و آن مربوط به انتخاب تایم فریم مناسب با توجه به سبکهای معاملاتی است. البته آنچه در ادامه ذکر میکنیم برای عموم تریدرها صادق نیست و ممکن است تریدری باشد که از تایم فریمهای متفاوتی با آنچه اشاره میکنیم، استفاده کند. این مسئله به انتخاب استراتژی معاملاتی هر فرد بستگی دارد.
1. تایم فریم مناسب سبک معاملات پایان روز
کسانی که شغل اولشان ترید کردن نیست و نمیتوانند به صورت دائمی بازار را رصد کنند، از سبک معاملات پایان روز بهره میبرند. در این روش از تایم فریم روزانه، هفتگی و ماهانه استفاد میشود تا دید بلندمدت روی نمودار قیمت حاصل شود.
2. تایم فریم مناسب معاملهگران بنیادی
معاملهگران بنیادی نیز روی پارامترها و متغیرهای کلان مؤثر در بازار و داراییها متمرکز هستند. به همین دلیل خیلی در قید و بند نوسانات کوتاهمدت قرار نمیگیرند. بهترین تایم فریم برای معاملهگران بنیادی، تایم فریم هفتگی و ماهانه است. البته زمانی که التهابات در بازار به اوج میرسد برای مدیریت ریسک به سراغ تایم فریم روزانه هم میروند.
3. تایم فریم مناسب معاملات بین روزی
معاملهگرانی هستند که پوزیشنهای معاملاتی خود را در کمتر از یک روز کاری در بازار میبندند. تحیل تکنیکال پایه و اساس ترید کردن این دسته از معاملهگران است. تایم فریم یک دقیقه، پنج دقیقه، پانزده دقیقه، سی دقیقه و یک ساعت بهترین گزینه برای این گزوه از تریدرها است.
4. تایم فریم مناسب برای معامله مبتنی بر خبر
در طول یک روز دائما اخبار اقتصادی گوناگونی در بازار مخابره میشود. گاهی اوقات این اخبار به طور مستقیم به یک دارایی مربوط میشوند و در برخی مواقع نیز تأثیر غیر مستقیمی روی بازار دارند. تشخیص اخبار واقعی از دروغ و همچنین درک میزان اثرگذاری آنها بر بازار در کوتاه مدت و بلندمدت کار فوقالعاده دشواری است. تنهای عده معدودی از تریدرها در سراسر بازارهای مالی هستند که میتوانند از این دادهها و خبرها اطلاعات مورد نظر خود را استخراج کنند. در این سبک معامله نیز از تایم فریمهای یک دقیقه، پنج دقیقه و پانزده دقیقه استفاده میشود.
5. تایم فریم مناسب معاملات اسکالپ
اسکالپرها کسانی هستند که دیوانهوار عاشق بازار هستند و تمام وقت خود را در بازار سپری میکنند. این دسته از معاملهگران به ندرت از پشت سیستم بلند میشوند و هر لحظه چشمشان به صفحه مانیتور دوخته شده و بازار را رصد میکنند. این روش معاملهگری چالشهای روحی و روانی جدی را نیز برای افراد به دنبال دارد و تنها معاملهگران حرفهای که از لحظه لحظه حضورشان در بازار لذت میبرند، از آن استفاده میکنند. تایم فریمهای یک دقیقه و پنج دقیقه مهمترین تایم فریمهایی است که اسکالپرها استفاده میکنند.
کلام پایانی
در این مقاله بررسی کردیم که مفهوم تایم فریم چیست و چرا انتخاب تایم فریم در تحلیل تکنیکال باید نهایت دقت را در نظر گرفت. واقعیت این است که انتخاب بازه زمانی صحیح برای معاملهگری نیاز به تجربه دارد. برای دستیابی به تجربه نیز باید زیر نظر افراد متخصص مدتی فعالیت نمایید تا به مهارت کافی دست پیدا کنید.
معرفی عوامل کلان موثر در تحلیل بنیادی
در مقاله “چگونه یک سهام خوب انتخاب کنیم؟” گفتیم که اگر شما قصد دارید به طور مستقیم وارد بورس شوید، لازم است که قبل از انتخاب سهام یک شرکت و سرمایهگذاری در آن، سهام مورد نظرتان را به دقت تحلیل کرده و بررسی نمایید. دو روش اصلی تحلیل در بازار سرمایه تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال است. در این مقاله قصد داریم به صورت اجمالی عوامل کلان اقتصادی و سیاسی که بر روی تحلیل بنیادی اثرگذار هستند را بررسی کنیم.
به طور کلی دو دستهی عوامل اقتصادی و عوامل سیاسی در زمانهای مختلف به عنوان عوامل کلان بنیادی، میتوانند بر قیمت سهام اثرگذار باشند. لذا برای جلوگیری از ضرر و زیان و بهرهگیری حداکثری از نوسانات بازار، لازم است که ابتدا شناخت کافی نسبت به این عوامل داشته باشیم.
شایان ذکر است که عوامل و رویدادهای سیاسی هرچند ممکن است که تأثیر خود را به سرعت بر روی بازارهای جهانی و بازار سهام نشان دهند، اما در واقع این عوامل نیز در بلند مدت بر روی پارامترهای اقتصادی تأثیر خواهند داشت. لذا عوامل سیاسی برای ما بیشتر از جهت سرعت اثرگذاری و تأثیر نهایی بر روی اقتصاد اهمیت دارند.
در ادامه این مقاله به بررسی این عوامل میپردازیم…
۱- عوامل کلان اقتصادی
بازار جهانی و قیمتهای جهانی
از آن جا که بسیاری از شرکتهای فعال در بازار سرمایه محصولات تولیدی خود را به بازارهای جهانی عرضه میکنند، رصد این بازارها و قیمتهای جهانی برای یک معاملهگر سهام ضروری است. بسیاری از شرکتهای فعال در بورس (مثل پتروشیمیها و شرکتهای تولیدکننده فلزات اساسی) محصولات خود را به قیمتهای جهانی یا مطابق آن در بازارهای داخلی به فروش میرسانند. نکته قابل توجه این است که این وابستگی به قیمتهای جهانی در شرکتهای صادرات محور بیشتر نیز خواهد بود.
همچنین روند قیمت جهانی نفت به عنوان یک متغیر اساسی که بر روی قیمت محصولات پتروشیمی و پالایشگاهی اثرگذار است باید مدنظر قرار گیرد. تغییرات قیمت جهانی نفت چه به صورت مستقیم در صنایع مذکور، و چه به صورت غیر مستقیم به عنوان قیمت انرژی در سایر صنایع، میتواند اثرات قابل توجهی را بر روی بهای تمام شده ساخت محصولات و قیمت نهایی محصولات داشته باشد.
یک تحلیلگر بنیادی با بررسی و پیشبینی قیمتهای جهانی همواره خود را از ریسکهای ناشی از این نوسانات در امان نگه میدارد. برای مثال فردی که قصد سرمایهگذاری بر روی شرکتهای تولیدکننده مس (اهمیت تحلیل بازار مثل فملی و فباهنر) را دارد، ضروری است که بررسی روند تغییرات قیمت جهانی مس، با استفاده از متغیرهای بنیادی بازارهای جهانی و همچنین تحلیل تکنیکال قیمت جهانی مس را در اولویت خود قرار دهد. در این صورت نه تنها از نوسانات قیمت جهانی متضرر نخواهد شد، بلکه به راحتی میتواند سودهای بسیار زیادی را در بازار شناسایی کند.
تولید ناخالص داخلی
تولید ناخالص داخلی که به اختصار به آن GDP (مخفف Gross Domestic Product) هم گفته میشود، در بسیاری از تحلیلهای اقتصادی مورد توجه است. GDP در واقع مجموع تولیدات و خدمات ارائه شده توسط همه بنگاههای اقتصادی مقیم کشور در یک سال است. افزایش تولید ناخالص داخلی یک کشور و شتاب رشد در آن، نشاندهنده پویایی اقتصاد و کاهش یا کندی رشد آن نسبت به سایر کشورها، نشاندهنده ضعف اقتصادی یک کشور است. روشهای مختلفی برای محاسبه GDP وجود دارد، اما نکته مهم بررسی آماری این شاخص به عنوان یکی از عوامل کلان اقتصادی در تحلیلهای ما است.
شاخص قیمت تولید
شاخص قیمت تولید (Produver Price Index) به نوعی بیانگر هزینهها و قیمتها در بخش تولید است. این شاخص در واقع به محاسبه قیمت تمام شده و بهای مواد اولیه، دستمزدها و سایر هزینههایی که توسط شرکتها و بنگاههای اقتصادی انجام میشود، میپردازد. هر چقدر این شاخص نسب به دورههای قبلی افزایش یابد، نشاندهنده تورم بیشتر و افزایش بهای تمامشده و هزینه بنگاههای تولیدی است. لذا با افزایش این شاخص میزان سودآوری شرکتها کاهش یافته و ارزش سهام آنها کم میشود. برآورد رشد و شتاب رشد شاخص قیمت تولید، به عنوان یکی دیگر از عومل کلان اقتصادی در تحلیل بنیادی باید در نظر گرفته شود.
سیاستهای مالی و پولی
- سیاستهای مالی: سیاستهایی که با استفاده از تغییر هزینههای دولتی و درآمدهای مالیاتی برای رسیدن به اهداف مشخصی اتخاذ میشود. برای مثال اگر هدف یک دولت کاهش وابستگی و حفظ استقلال اقتصادی باشد، تلاش میکند که با صرفهجویی در مصارف ارزی تراز تجاری کشور را مثبت کند، اما اگر هدف اصلی کاهش بیکاری باشد، سیاستهای دولت مبتنی بر ایجاد اشتغال و افزایش تولید خواهد بود. سیاستهای مالی را میتوان به دو دسته سیاستهای مالی انقباضی و سیاستهای مالی انبساطی تقسیم کرد.
- سیاستهای پولی: سیاستهایی که با استفاده از ابزارهایی مثل نسبت سپرده قانونی، تغییر در سطح و ساختار نرخ بهره، اعطای تسهیلات بانکی و … و معمولا با هدف کنترل حجم نقدینگی و تورم توسط بانک مرکزی اجرا میشود. برای مثال ایجاد محودیت در حجم کل تسهیلات (وامها) میتواند باعث کاهش حجم نقدینگی در کشور و کنترل تورم شود.
معمولا هدف سیاستهای مالی و پولی کشورها با یکدیگر متفاوت است. در کشورهای توسعهیافته هدف دولتها اشتغال حداکثری و رفع رکود اقتصادی است. در حالی که در کشورهای در حال توسعه هدف اصلی سیاستهای مالی و پولی افزایش رشد اقتصادی و افزایش درآمدهای دولتی است.
بودجه سالانه
همانطور که میدانید دولت موظف است در نیمه دوم هر سال بودجه مورد نیاز کشور در سال آینده را به مجلس ارائه کرده و به تصویب برساند. بودجه کشور شامل بخشهای مختلفی است که به نوعی نگاه دولت به صنایع مختلف را نشان میدهد. این توجه میتواند آثار خود را به وضوح در بازار سرمایه و شرکتهای پذیرفته شده در آن نشان دهد. برای مثال توجه ویژه دولت به صنعت خودرو میتواند باعث سودآوری شرکتهای فعال در این حوزه و افزایش قیمت سهام آنها شود. یا رفع موانع صادرات تأثیر قابل ملاحظهای بر روی شرکتهای صادرات محور خواهد داشت. لذا توجه به ردیف بودجه و بودجه اختصاص یافته توسط دولت به صنایع و موارد مختلف در تحلیل بازار سهام بسیار حائز اهمیت است.
تراز تجاری
تراز تجاری یا صادرات خالص، به اختلاف بین ارزش صادرات و واردات یک کشور اطلاق میشود. در صورتی که ارزش صادرات یک کشور نسبت به واردات آن بیشتر باشد، تراز تجاری مثبت (مازاد تجاری) و در صورتی که ارزش واردات بیشتر باشد، تراز تجاری منفی (شکاف یا کسری تجاری) خواهد بود. هر چه صادرات بیشتر باشد پول ملی کشور صادر کننده نیز تقویت خواهد شد. این موضوع میتواند تأثیر قابل توجهی بر روی بازار سرمایه و قیمت سهام شرکتها داشته باشد. در این بین توجه به بازار صادرات محصولات، مشتریان، حجم و پتانسیل بازار صادرات و مواردی از این دست اهمیت بسزایی برای شرکتهای صادرات محور دارد.
نرخ رشد اقتصادی
این شاخص بیانگر تغییرات ارزش افزودهای است که در اقتصاد یک کشور نسبت به سال قبل ایجاد شده است. نرخ رشد اقتصادی به صورت درصد بیان میشود و به عبارتی بیانگر افزایش یا کاهش تولیدات ناخالص داخلی (GDP) در یک کشور است. مقایسه نرخ اقتصادی یک کشور نسبت به میانگین نرخ رشد اقتصادی در جهان، به عنوان یکی از عوامل کلان اقتصادی میتواند دید مناسبی از وضعیت اقتصادی یک کشور را به سرمایهگذاران ارائه کند.
بیکاری
یکی از معضلاتی که کشور ما در سالهای اخیر همواره درگیر آن بوده، بیکاری است. این موضوع و سیاستهای مقابله با آن، خواه ناخواه آثار مستقیم و غیر مستقیمی در بازار سرمایه نیز ایجاد میکند. در صورتی که دولت بودجه بیشتری را برای کاهش بیکاری اختصاص دهد، طبیعتا از بودجه بخشهای فرهنگی، زیرساختی و … کاسته خواهد شد. بسته به نوع فعالیت شرکتهای حاضر در بازار سرمایه تأثیرپذیری آنها از این موضوع میتواند مثبت، منفی، کمتر و یا بیشتر باشد.
اما به طور کلی میتوان گفت که کاهش نرخ بیکاری در بلند مدت، منجر به افزایش تولید و فروش محصولات شده و در سودآوری و رشد قیمت سهام شرکتهای بورسی تأثیرگذار است.
نرخ ارز
یکی دیگر از عوامل کلان اقتصادی تأثیرگذار بر قیمت سهام در همه دنیا، نوسانات نرخ ارز و ارزش پول ملی است. از آن جا که عمده شرکتهای بورسی (از نظر وزنی) در کشور ما شرکتهای صادرات محور هستند، معمولا افزایش نرخ ارز منجر به افزایش سودآوری و افزایش قیمت سهام این شرکتها میشود. اما در شرکتهایی که مواد اولیه وارداتی بوده یا دارای بدهی خارجی هستند، افزایش نرخ ارز باعث کمبود نقدینگی، افزایش هزینههای تولید، کاهش سود خالص و نهایتا کاهش قیمت سهام خواهد شد. لذا یک تحلیلگر باید همواره به صادرات یا واردات محور بودن این شرکتها و میزان وابستگی آنها به نرخ ارز توجه کند.
نرخ بهره
گفته شد که یکی از متغیرهای مهمی که در سیاستهای پولی دولتها همواره دستخوش تغییر میشود، نرخ بهره بانکی است. اگر بانک مرکزی به بانکها اجازه کاهش نرخ بهره را بدهد، سپردهگذاری بانکی برای مردم دیگر جذابیت کافی را نداشته و نقدینگی به سمت بازارهای موازی خواهد رفت. در صورتی که این نقدینگی به صورت هدفمند وارد بازار سرمایه شود، باعث افزایش اشتغال، رشد اقتصادی کشور و سودآوری شرکتهای بورسی خواهد شد. البته توجه کنید که گاهی بانک مرکزی مجبور است برای اجرای سیاستهای ضد تورمی، با افزایش نرخ بهره نقدینگی موجود در کشور را کنترل نماید.
۲- عوامل سیاسی
اتفاقات سیاسی
فضای امن سیاسی باعث افزایش اطمینان سرمایهگذاری و رونق بازار سرمایه میشود. البته در کشور ما همواره تنشهای سیاسی وجود داشته و به نوعی آثار همه آنها در بازار لحاظ شده است. عوامل و اتفاقات سیاسی هرچند ممکن است در کوتاه مدت اثرات قابل توجهی بر قیمت سهام داشته باشد، اما تجربه ثابت کرده است که در بلند مدت اصطلاحا بازار راه خود را خواهد رفت. لذا توصیه به سرمایهگذاری بلند مدت از این جهت که اتفاقات مقطعی نمیتواند خللی در امنیت سرمایهگذاری ایجاد کند، حائز اهمیت است.
رویدادهای با اهمیت
رویدادهای با اهمیت سیاسی همواره بر بازار سهام اثرگذار بوده است. توافقنامهها و نشستهای مشترک بین سران کشورها از این دست رویدادها هستند. در سالهای اخیر یکی از مهمترین این رویدادها توافق موسوم به برجام بین ایران و کشورهای عضور گروه ۵+۱ بود. معمولا اخبار و اتفاقات منفی ناشی از این رویدادها باعث کاهش قیمت سهام و به طبع آن کاهش شاخص کل، و اخبار و رویدادهای مثبت منجر به افزایش قیمت سهام و شاخص کل بورس میشود. همانطور که اشاره شد آثار ناشی از این اخبار کوتاه مدت است. اما نمیتوان اثرات بلند مدت مجموعهای از رویدادهای مثبت یا منفی را بر بازار سهام نادیده گرفت. لذا رویدادهای با اهمیت سیاسی نیز یکی دیگر از عوامل کلان اثرگذار بر بازار سرمایه هستند.
عوامل کلان موثر در تحلیل بنیادی
چکیده مطلب :
سرمایهگذاری در بازار سهام در گرفتن کد بورسی و یادگیری نحوه معامله کردن خلاصه نمیشود. مهمترین و اساسیترین قدم برای سرمایهگذاری در بورس، یادگیری تحلیل بازار و ارزشگذاری سهام شرکتهای پذیرفته شده در آن است. تحلیل بنیادی به عنوان پایه و اساس تحلیل و ارزشگذاری سهام در بازارهای جهانی شناخته میشود. یک تحلیلگر بازار سرمایه، اهمیت تحلیل بازار اهمیت تحلیل بازار برای درک بهتر از مفاهیم اقتصادی و شروع تحلیل بنیادی، نیاز به آگاهی از مفاهیم اساسی مثل سیاستهای مالی و پولی، ردیف بودجه، تولید ناخالص داخلی، نرخ رشد اقتصادی، نرخ بهره، تراز تجاری و … دارد. آگاهی از این مفاهیم به نوعی باعث برداشت صحیح و شکلگیری یک نگاه کلی و جامع نسبت به وضعیت کلی در بازارهای سرمایهگذاری به خصوص بازار سرمایه خواهد شد.
دیدگاه شما