ویژگی های استراتژی موفق


“میزان انگیزه یک کارمند نتیجه مجموع تعاملاتی است که با مدیر خود دارد.”

چگونه یک استراتژی معاملاتی درست طراحی کنیم و موفق شویم؟

هزاران نفر در بازار بورس در حال فعالیت‌ هستند و روزانه میلیاردها تومان سرمایه در این بازار رد و بدل می‌شود. افراد بسیار زیادی در این معاملات به شکل مداوم سود می‌کنند و این در حالی است که هزاران نفر نیز پس از ضررهای پشت سر هم از این بازار دلسرد و در نهایت خارج می‌شوند. این افراد با از دست دادن سرمایه از این بازار می‌روند و هرگز به آن بازنمی‌گردند. آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید که تفاوت این دو دسته از افراد در چیست؟ برخی شاید آن را به شانس نسبت بدهند و برخی دیگر علت آن را موفقیت گروه اول در تحلیل بازار می‌دانند. با این حال همه دلایل زیر چتر یک مفهوم کلی قرار می‌گیرند و آن هم استراتژی معاملاتی بورس است.

به طور کلی استراتژی معاملاتی بسیاری از فرآیندهای شما را در بر می‌گیرد و به نوعی هر آن چه که در بورس انجام می‌دهد، به استراتژی های معاملاتی مربوط است. اگر شما نیز قصد ورود به بازار را دارید و یا در آن خرید و فروش می‌کنید ولی از این مفهوم باخبر نیستید، تا پایان این مطلب همراه ما باشید. ما قصد داریم مروری بر استراتژی در بورس داشته باشیم تا بتوانید راه خود را در این بازار پیدا کنید.

استراتژی معاملاتی چیست؟

معامله اقدام به خرید و فروش در یک ابزار مالی است. اگر بتوانید به طور صحیح در این بازار عمل کنید، بهره گیری از نوسانات کوچک قیمت می‌تواند پر سود باشد. اما این مسئله می‌تواند یک بازی خطرناک برای تازه واردان یا هر کسی باشد که به یک استراتژی فکر نشده پایبند باشد. معامله گری و مدیریت ریسک در بورس در صورت تدوین استراتژی معاملاتی کار چندان دشواری نیست.

استراتژی های معاملاتی به مجموعه فعالیت‌هایی گفته می‌شوند که با فکر و تحلیل تدوین شده‌اند و وضعیت آینده شما در بازار را مشخص می‌کنند. وقتی که شما استراتژی بورس خود را درست تدوین کرده باشید، مدیریت ریسک و سرمایه کار آسانی است و برای هر اتفاقی در بازار آماده هستید. در واقع استراتژی نوعی آمادگی برای حرکت هدفمند در چهارچوب بازار است.


اصول پایه طراحی یک استراتژی معاملاتی مخصوص بازارهای سرمایه‌گذاری ایران

همانطور که می‌دانید، بازار بورس ایران ویژگی‌های خاصی دارد. تعداد شرکت‌های بزرگ سودده کم هستند، اطلاعات به صورت طبقه بندی شده به میزان فراوان وجود ندارد و نوسانات قیمت زیاد هستند. با این حال شما می‌تواند با دانش نسبت به اصول پایه طراحی یک استراتژی و ترکیب آن با مسائلی چون روانشناسی معامله گری، روانشناسی کندل ها، تحلیل‌های بنیادی و چندین دانش دیگر، به یک سری استراتژی مفید دست پیدا کنید و مدیریت سرمایه در بورس را به خوبی انجام بدهید که همان هدف نهایی تدوین استراتژی است.

1-جمع‌آوری اطلاعات از گزینه سرمایه‌گذاری مورد نظر

اولین گام اساسی در تدوین استراتژی معاملاتی جمع آوری اطلاعات در مورد سهام شرکت‌هایی است که قرار است روی آن سرمایه گذاری کنید. این اطلاعات ممکن است در هر جایی باشند. شما باید هیچ اطلاعاتی را نادیده نگیرید و کوچکترین جزئیات را در نظر بگیرید. اطلاعات مربوط به بازار ویژگی های استراتژی موفق ویژگی های استراتژی موفق بورس و یا شرکت‌های خاص را می‌توانید از اخبار تلویزیونی، افراد نزدیک به اتفاقات کانونی بازار، سایت‌های نزدیک به بازار بورس و یا گزارش‌های طبقه بندی هفتگی و روزانه سازمان بورس اوراق بهادار دریافت کنید. باید بدانید که اهمیت اطلاعات برای تدوین استراتژی بسیار مهم است و زیربنای هر استراتژی داشتن دانش و آگاهی در مورد آن است.

2-تحلیل و پردازش اطلاعات

پس از این که توانستید این اطلاعات را به خوبی از منابع مختلف جمع آوری کنید، تحلیل و پردازش آن گام بعدی شما برای رسیدن به یک استراتژی در سیستم معاملاتی است. نقش تحلیل و آموزش‌های گذرانده شده توسط شما (مانند آموزش مدیریت سرمایه، آموزش معامله گری و غیره) در این بخش بسیار مهم است. این جا همان جایی است که شما باید از دانش خود استفاده کنید تا از دل مجموعه فراوانی از اطلاعات، آن چیزی را که برای شما مهم است را بیرون بکشید.

3-خروجی اطلاعات و تصمیم گیری

پس از این که اطلاعات توسط شما پردازش شدند و توانستید اطلاعات موردنیاز را بیرون بکشید، باید تصمیم گیری نهایی خود را انجام بدهید. این تصمیم نهایی همان استراتژی معاملاتی شما در بازار خواهد بود.

دو نکته بسیار مهم برای طراحی یک استراتژی معاملاتی

1-تعهد به استراتژی

بازار بورس بازاری است که همه در آن ضرر می‌کنند ولی این که به چه مقداری ضرر می‌کنید مهم است. ممکن است شما به صورت مقطعی ضرر کمی کنید ولی پس از آن به یک سود هنگفت دست پیدا کنید. این کار با داشتن ثبات و تعهد به استراتژی ممکن است. اگر درک درستی نسبت به روانشناسی بازار بورس داشته باشید، خواهید دانست که تعهد به استراتژی و دوری از حرکات هیجانی و بی‌منطق در بازار می‌تواند شما را از دل بحران‌ها به سلامت عبور دهد.

2-سادگی استراتژی

نیاز نیست که استراتژی خود را آن قدر پیچیده کنید که وقت زیادی را صرف فهم تطابق آن با وضعیت خود در بازار کنید. این کار احتمال خطای شما را نیز بالا خواهد برد. یک استراتژی معاملاتی ساده هم به شرط این که مبتنی بر اطلاعات صحیح و تحلیل درست باشد، می‌تواند برای شما سودآوری زیادی به همراه داشته باشد.

چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق تدوین کنیم؟

حال که اصول اساسی استراتژی‌های معاملاتی را مورد بررسی قرار دادیم، خواهیم دید که چگونه می‌توان استراتژی معاملاتی درستی ایجاد کرد.

1-ایجاد یک چارچوب ذهنی حرفه ای

ذهنیت، تفاوتی اساسی بین افراد موفق و افراد شکست خورده در بازار بورس است. افراد حرفه‌ای معتقد هستند که استراتژی آن‌ها بر اساس تحلیل و منطق است و می‌توانند در بازار بورس موفق شوند. این افراد به خود اطمینان دارند و با حوادث مقطعی در بازار بورس تحت تاثیر احساسات قرار نمی‌گیرند.

2-انتخاب سبک معاملاتی بر اساس چارچوب زمانی

چهارچوب و بازه زمانی یکی از مفاهیم بسیار مهم در بازار بورس است. در واقع هر استراتژی معاملاتی در چهارچوب یک بازه زمانی تعریف می‌شود که بستگی به نظر و تحلیل شخصی فرد حاضر در بازار دارد. به عنوان مثال برخی از افراد تصمیم می‌گیرند که روی بازه‌های زمانی کوتاه مدت فعالیت خود را پیش ببرند و از نوسانات کوتاه مدت قیمت استفاده کنند. در عین حال برخی دیگر از افراد علاقمند به اجرای استراتژی‌های بلندمدت برای سوددهی هستند.

3-توانایی یافتن شاخص های مناسب جهت شناسایی یک روند

شاخص‌های زیادی هستند که در بازار با افت قیمت ناگهانی مواجه می‌شوند و ضررهای زیادی به افراد حاضر در بازار می‌زنند. عکس این شرایط نیز وجود دارد و گاها برخی از شاخص‌ها به طور ناگهانی دچار رشد می‌شوند. تشخیص شاخص‌های مناسب سودده برای خرید و ضررده برای فروش، یکی از هنرهای افراد حاضر در بازار است که فقط با داشتن دانش و آگاهی نسبت به تحلیل تکنیکال و بنیادی ممکن است.

4-بررسی نقاط ورود و خروج یک سهم

نقاط ورود و خروج یکی از مهم‌ترین فعالیت‌هایی است که باید در یک استراتژی معاملاتی مورد بررسی قرار بگیرد. شناسایی نقاط ورود به بازار باعث خواهد شد که به راحتی سود آوری کنید و توانایی یافتن نقاط خروج مناسب باعث خواهد شد که شما از ضرر جلوگیری کنید.

5-تعیین از پیش تعیین شده حد سود و ضرر

وقتی که شما درک درستی نسبت به حد سود و ضرر داشته باشید، به سادگی می‌توانید بفهمید که وضعیت شما در بازار به چه شکلی است. مثلا اگر میزان ضرر شما نسبت به حد از پیش تعیین شده بیشتر باشد، می‌توانید تشخیص بدهید که وضعیت شما در بازار خطرناک است و باید سریعا از بازار خارج شوید. وقتی که میزان ضرر شما بسیار کمتر از حد از پیش تعیین شده باشد، می‌توانید به اجرای استراتژی بلند مدت خود ادامه بدهید.

6-آزمودن استراتژی معاملاتی و تحلیل بازخورد آن

هر کسی ممکن است در طراحی و تدوین استراتژی معاملاتی خود دچار اشتباه شود. به همین دلیل باید آن را مورد آزمایش قرار بدهید و با سهام کم آن را اجرا کنید (تا در صورت ضرر، سرمایه شما از دست نرود). پس از این که استراتژی معاملاتی را مورد بررسی قرار دادید، می‌توانید مطمئن شوید که استراتژی شما به خوبی عمل می‌کند یا خیر.

7-تعهد به استراتژی معاملاتی

تدوین استراتژی و اجرای آن پایان راه نیست. شما باید به استراتژی خود متعهد باشید. بازار بورس، بازاری پرنوسان است. اگر با نوسانات کوچک بخواهید استراتژی خود را کنار بگذارید، هرگز در این بازار موفق نخواهید شد. شما باید به خوبی نوسانات کوچک را از نوسانات بزرگ تشخیص بدهید و در نوسانات کوچک بازار به استراتژی خود متعهد باشید.

نکات پایانی

در این مطلب نگاهی به استراتژی معاملاتی انداختیم و دیدیم که چگونه می‌توان استراتژی معاملاتی سودمندی را پیاده سازی کرد. ورود به بازار بورس بدون داشتن درک درستی در مورد استراتژی معاملاتی می‌تواند برای شما خطرآفرین باشد و در مدت چند ساعت تمام سرمایه خود را از دست بدهید. در صورتی که هنوز به این امر مسلط نیستید، دست نگه دارید و وارد بازار بورس نشوید. سعی کنید از متخصصان این حوزه کمک بگیرید و فرآیند آموزش بورس خود را با استفاده از منابع معتبری مثل سایت اقتصاد بیدار تکمیل کنید تا بتوانید استراتژی‌های بهتری را تدوین و اجرا کنید.

ویژگی های کسب و کار موفق

ویژگی های کسب و کار موفق

شروع یک کسب و کار مسلماً مسیری بسیار سخت و طاقت‌فرسا خواهد داشت؛ این کار طولانی و پر زحمت است. از لحاظ آماری، شروع یک کسب و کار جدید محکوم به شکست خواهد بود. اما اگر بتوانید یک ایده جدید و خاص برای کسب و کارهای کوچک خود پیدا کنید، احتمال رسیدن به موفقیت برای شما بیشتر می‌شود. در ادامه این مقاله به بررسی ویژگی های کسب و کار موفق می‌پردازیم و با راه‌های رسیدن به موفقیت آشنا می‌شویم.

تعریف کسب و کار

کسب و کار حالتی از مشغول بودن و سرگرمی است که شامل فعالیت‌هایی مانند تولید، خرید کالا و ارائه خدمات با هدف فروش آن برای کسب سود، می‌شود. برای شروع هر فعالیتی الزامات و قوانینی وجود دارد که به منظور رسیدن به موفقیت باید به آن‌ها توجه کنید. به طور مثال برای هدایت یک خودرو سنگین در جاده شما باید گواهینامه پایه یک داشته باشید.

در نتیجه اگر شما می‌خواهید در کسب و کار خود به موفقیت برسید، باید به قوانین مهم کار خود اشراف داشته باشید. با توجه به تعریف ارائه‌شده می‌توان دریافت که کسب و کار و به طور کلی تولید و فروش کالا به منظور کسب درآمد و سود است. در ادامه مطالب به برخی از ویژگی های کسب و کار موفق اشاره می‌کنیم.

بررسی ویژگی های کسب و کار موفق

بررسی ویژگی های کسب و کار موفق

حال که با تعریف کلی ایجاد کسب و کار آشنا شدیم باید به سراغ بررسی ویژگی های کسب و کار موفق و روش‌های رسیدن به موفقیت در کار برویم.

1. داشتن چشم‌انداز روشن

اولین و مهم‌ترین ویژگی ایجاد یک کسب و کار موفق، داشتن چشم‌انداز واضح و روشن برای رسیدن به اهداف تعیین‌شده در کار است.

2. داشتن برنامه کسب و کار یا Business plan

یکی از ویژگی های کسب و کار موفق، داشتن Business plan است. علاوه بر داشتن چشم‌انداز روشن برای رسیدن به اهداف تعیین‌شده شما باید یک برنامه کسب و کار درست و اصولی برای خود تنظیم کنید و در آن چگونگی رسیدن به موفقیت در کسب و کارتان را شرح دهید. در این صورت شما قدم بزرگی برای رسیدن به اهداف و موفقیت برداشته‌اید.

3. اهداف کوتاه‌مدت

غیر از داشتن برنامه و اهداف بلندمدت، موفق‌ترین کسب و کارها دارای اهداف کوتاه‌مدت نیز هستند. برای مثال آن‌ها مشخص می‌کنند که شرکت یا کسب و کارشان برای دستیابی به اهداف سالانه خود باید در فصل، ماه و یا هفته آینده به چه چیزهایی رسیده باشد. تنظیم هدف در زمان تدوین برنامه کسب و کار شما یک رویداد یک‌باره نیست، بلکه یک روند مداوم و مستمر در کار است. در نتیجه یکی دیگر از مهم‌ترین ویژگی های کسب و کار موفق، تعیین اهداف کوتاه‌مدت است.

4. توسعه مهارت‌ها

توسعه مهارت‌ها

علاوه بر موارد ذکرشده در بالا باید از پیشرفت و توسعه مداوم مهارت‌های خود اطمینان حاصل کنید. رسیدن به موفقیت در کسب و کار ثمره گسترش دانش و مهارت‌ها است. برای ایجاد موفقیت در کسب و کار بهتر است منابع و وقت خود را صرف آموزش دادن به کارمندان خود کنید. در صورت پیشرفت و تغییر ماهیت کسب و کارها باید بحث آموزش کارمندان را جدی بگیرید. شما باید ارزیابی‌های مکرر از کارمندان خود داشته باشید تا در مسیر رسیدن به اهداف خود دچار مشکل نشوید.

5. تقویت بازاریابی در کسب و کار

یکی دیگر از مهم‌ترین ویژگی های کسب و کار موفق، داشتن تیم بازاریابی قوی است. به همین دلیل برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار باید اطمینان حاصل کنید که برنامه بازاریابی روشنی در پیش دارید. البته اگر شما یک سرویس و یا خدمت با کیفیت به مشتری ارائه دهید، از بازاریابی شفاهی بهره‌مند می‌شوید.

نکته اصلی برنامه بازاریابی کسب و کار استفاده حداکثری از کانال‌های بازاریابی موجود است که کمک بسیاری به شما در این زمینه می‌کند. به عنوان مثال جذب مشتری و بازاریابی از طریق شبکه‌های اجتماعی، روزنامه‌ها و… یکی از بهترین راهکارهای جذب مخاطب است.

6. ویژگی های کسب و کار موفق: تعامل با مشتریان

مورد بعدی ویژگی های کسب و کار موفق و یکی از بهترین راه‌های رسیدن به موفقیت در کار، ایجاد تعامل و شناخت مشتریان است. توانایی درک نیازهای مشتری باید اولویت هر کسب و کار موفق باشد. هرچه بیشتر در مورد مخاطبان و مشتریان خود آگاهی داشته باشید، فعالیت‌های بازاریابی شما تأثیرگذاری بیشتری خواهند داشت. در نتیجه سریع‌تر به موفقیت می‌رسید.

7. ویژگی های کسب و کار موفق: از ایجاد تغییر نترسید

ویژگی های کسب و کار موفق: از ایجاد تغییر نترسید

یکی از اصلی‌ترین ویژگی های کسب و کار موفق ریسک‌پذیر بودن و ایجاد تغییر است. با توجه به بازار رقابتی امروز، ایجاد تغییر و تحول در صورت لزوم برای رونق کسب و کار مهم و حیاتی است. بهتر است به صورت مداوم و مرتب برنامه و اهداف تجاری خود را ارزیابی کنید. زیرا در این صورت می‌توانید از چشم‌اندازی که برای کسب و کار خود تعریف کرده‌اید اطمینان حاصل کنید و مطمئن شوید که از اهداف خود دور نشده‌اید.

8. داشتن آمادگی مالی در صورت مواجه شدن با مشکلات

یکی دیگر از ویژگی های کسب و کار موفق داشتن آمادگی مالی است. راه‌اندازی و شروع یک کسب و کار به نوعی سرمایه‌گذاری گران‌قیمت است که برای پیشرفت در آن نیاز به پشتوانه مالی دارید. اغلب کسب و کارهای نوپا در سال اول خود با مشکلاتی روبه‌رو می‌شوند که برای رفع آن‌ها باید هزینه‌های بسیاری پرداخت کنند.

طبق تحقیقات صورت گرفته دلیل موفق نبودن بیشتر کسب و کارها عدم سودآوری نیست، بلکه به دلیل عدم توانایی در پرداخت بدهی‌ها در زمان تعیین‌شده است که این خود نشان‌دهنده میزان اهمیت حضور یک پشتوانه مالی است. در نتیجه برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار بهتر است برای هر اتفاق غیر منتظره‌ای آماده باشید تا دچار بحران جدی در کار نشوید.

9. هرگز تسلیم نشوید

مسلماً زندگی صاحبان مشاغل در روزهای اولیه آسان نخواهد بود و همیشه کارهای بیشتری برای انجام دادن وجود دارد. با تمام این مسائل و مشکلات شما هرگز نباید تسلیم شوید و برای رسیدن به موفقیت باید در برابر مشکلات قوی باشید. تسلیم ویژگی های استراتژی موفق شدن نشانه ضعف و سستی است که انسان را از رسیدن به موفقیت باز می‌دارد.

هرگز تسلیم نشوید

10. اعتماد به نفس داشته باشید

تا زمانی که خودتان باور نکنید که کار و ایده شما موفقیت‌آمیز خواهد بود، داشتن یک کسب و کار موفق غیرممکن است. اگر در کسب و کار خود اعتماد به نفس داشته باشید به احتمال بسیار زیاد به موفقیت می‌رسید. داشتن اعتماد به نفس در کار یکی از مهم‌ترین ویژگی های کسب و کار موفق است.

استراتژی‌های ایجاد کسب و کار موفق

همان‌طور که گفتیم برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار خود نیاز به یک استراتژی یا طرح تجاری پیچیده نیست. بلکه یک سند ساده تک‌برگی هم می‌تواند ضامن موفقیت شما در کسب و کار باشد. البته این در صورتی است که به خوبی روی آن فکر شود و به درستی اجرا گردد.

یک طرح تجاری ضعیف که به خوبی اجرا شود، بسیار باارزش‌تر از یک طرح پیچیده است که قابل اجرا نیست. یک استراتژی خوب و استاندارد، فعالیت‌های کل سازمان را تعریف، هدایت و سازمان‌دهی می‌کند و بدون وجود آن، کسب و کار به یک کشتی بدون سکان تبدیل می‌شود. یک طرح تجاری قوی باید شامل برنامه مالی، بازاریابی، استراتژی تولید محصول و محتوا باشد.

رعایت نظم

رعایت نظم و انضباط در کار ضامن اجرای درست برنامه‌ها و رسیدن به اهداف در کسب و کار است. یکی از راه‌های دستیابی به موفقیت رعایت نظم در کارها است که در طرح تجاری شما کاملاً تعریف شده و عمل به آن برای داشتن کسب و کاری موفق الزامی است.

ریسک‌پذیر بودن

همان‌طور که گفتیم یکی از ویژگی های کسب و کار موفق، ریسک‌پذیر بودن و ایجاد تغییر در صورت نیاز است. صاحبان کسب و کارهای موفق از انجام ریسک‌های پیش‌بینی‌شده ترسی ندارند. اغلب مدیرانی که ریسک کردن را می‌پذیرند به دنبال ایجاد تغییر مثبت در کسب و کار خود هستند.

رهبران موفق و با تجربه می‌دانند که مدیریت در دنیای تجارت، به معنی واکنش نشان دادن درست به تغییرات است. در صورت ریسک‌پذیر بودن عبور از چالش‌ها برای شما آسان‌تر می‌شود و در کمترین زمان خود را با شرایط پیش‌آمده وفق می‌دهید.

برنامه اقتصادی و مالی درست

برنامه اقتصادی و مالی درست

یکی از مهم‌ترین مسائل در رسیدن به موفقیت، تنظیم یک برنامه اقتصادی و مالی دقیق، کاربردی و اجرایی است. برنامه اقتصادی به مدیران کسب و کارها یادآوری می‌کند که سرمایه خود را چگونه و در چه زمانی هزینه کنند. علاوه بر آن راهکارهایی برای اندازه‌گیری میزان پیشرفت یا کمبودها نیز ارائه می‌کند. یک برنامه مالی و اقتصادی استاندارد، سنگ بنای یک طرح تجاری موفق است.

ساده‌سازی فرایندهای کسب و کار

یکی دیگر از اساسی‌ترین ویژگی های کسب و کار موفق، ساده‌سازی فرایندهای کار یا به اصطلاح ایجاد قابلیت پیش‌بینی است. اهمیت این موضوع در کسب و کارهای کوچک کمتر از بقیه موارد درک شده است. منظور از فرایندهای کسب و کار، نحوه انجام کارها در یک تجارت است. هر شرکت فرایندهای خاص خود را دارد برخی به وضوح تعریف شده و برخی دیگر ضمنی هستند. هدف از ساده‌سازی فرایندهای کسب و کار، افزایش بهره‌وری و کاهش هزینه‌ها است. از دیگر ویژگی های کسب و کار موفق می‌توان به بهبود مداوم فرایندهای تجاری اشاره کرد.

استفاده از فناوری و تکنولوژی‌های روز

استفاده از تکنولوژی روز امری بسیار مهم و حیاتی در افزایش سرعت و دقت یک کسب و کار است. اما برای آن که کارایی لازم را داشته باشد احتیاجی به پیچیده یا پرهزینه بودن آن نیست. استفاده از تکنولوژی و فناوری روز مؤثرترین عامل ایجاد تغییر در یک شرکت و یا کسب و کار است.

ویژگی های کسب و کار موفق: بازاریابی

ویژگی های کسب و کار موفق: بازاریابی

انواع مختلفی از بازاریابی مدرن در استارتاپ ها وجود دارد. برای مثال شرکت‌هایی با مدل تجاری کسب و کار با مصرف‌کننده، نیازهای بازاریابی کاملاً متفاوتی نسب به شرکت‌های تجاری با مدل کسب و کار با کسب و کار دارند. آگاهی و درک نیاز مشتریان به شما کمک می‌کند تا بهترین شیوه بازاریابی برای محصولات و یا خدمات خود را پیدا کنید.

ویژگی های کسب و کار موفق: فروش کالا

رویکرد هر کسب و کار در موضوع فروش محصولات متفاوت و متنوع است. برخی از صاحبان کار به ایجاد همکاری استراتژیک با دیگران تمایل دارند. اما برخی دیگر تبلیغات مستقیم را برای جذب مشتری انتخاب می‌کنند. رویکرد فروشی که یک شرکت انتخاب می‌کند، اغلب با برنامه‌ریزی بازاریابی آن تعریف و تعیین می‌شود. مدیران موفق می‌دانند که فروش، فرایندی قابل اندازه‌گیری است و قابلیت بهبود یافتن دارد. در نتیجه نقش مهمی در رسیدن به موفقیت ایفا می‌کند.

آموزش و توسعه مهارت‌ها

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که با تغییرات مداوم همراه است. در این دوران اجرای فرایند آموزشی از هر زمان دیگری بیشتر اهمیت دارد. یکی از ویژگی های کسب و کار موفق سرمایه‌گذاری در امر آموزش است که ارتباط مستقیمی با رسیدن به اهداف در کسب و کار خود دارد.

تیم مشاوران در کسب و کار

حضور مشاورانی که بتوان در تمام امور به آن‌ها اعتماد کرد، برای ایجاد یک کسب و کار موفق الزامی است آن‌ها کمک بسیاری به شرکت در راستای رسیدن به اهداف می‌کنند. صاحبان کسب و کار ترجیح می‌دهند که هزینه این مشاوره را بپردازند؛ زیرا آن‌ها به دنبال افرادی هستند که موفقیت شرکت را تضمین کنند. در نتیجه یکی از ویژگی های کسب و کار موفق، حضور تیم مشاوره قوی در کنار صاحبان کسب و کار است.

مدیریت زمان

modiriyyate zamaan مدیریت زمان

مدیریت زمان از ویژگی های کسب و کار موفق است. صاحبان کسب و کارهای کوچک موفق می‌دانند که هر فرد در روز تنها 1440 دقیقه وقت دارد و این که چگونه زمان خود را مدیریت کند به طور مستقیم در توسعه تجارتش تأثیر می‌گذارد. کارآفرینان باهوش زندگی اجتماعی خود را با موفقیت در زندگی تجاری ادغام می‌کنند. این افراد زندگی خود را حول محور تجارت بنا می‌کنند و تشخیص تفاوت زندگی اجتماعی و تجاری آن‌ها از یکدیگر غیرممکن است.

جمع‌بندی ویژگی های کسب و کار موفق

ما در این مقاله به بررسی ویژگی های کسب و کار موفق پرداختیم و با استراتژی‌ها و راه‌های رسیدن به موفقیت در کسب و کار خود آشنا شدیم. همان‌طور که گفتیم کسب و کار به معنی انجام فعالیتی است که شما را به کسب درآمد و سود می‌رساند. برای رسیدن به موفقیت در هر کاری یکسری قوانین و الزامات وجود دارد که اگر رعایت شود شما به نتیجه دلخواه خود می‌رسید. عوامل بسیاری دست به دست هم می‌دهند تا یک کسب و کار به موفقیت برسد. در حقیقت با رعایت چند نکته ساده می‌توان برای ایجاد یک کسب و کار موفق اقدام کرد.

از جمله ویژگی های کسب و کار موفق می‌توان به داشتن ایده خاص، تیم مشاوره با تجربه، سرمایه کافی و زمان‌بندی مناسب برای راه‌اندازی کار اشاره کرد. در نهایت پیشنهاد ما به شما این است اگر می‌خواهید کسب و کار خود را راه‌اندازی کنید و یا کسب و کار خود را دارید اما بوم مدل آن را هنوز طراحی نکرده‌اید، با شرکت در دوره بوم مدل کسب و کار ، این بوم را با جزئیاتش برای کسب و کارتان طراحی کنید.

برای دریافت مطالب جدید در پیج اینستاگرام و کانال تلگرام جاوید مقدم عضو شوید.

حتما نظراتتان را زیر این مطلب بنویسید.

تیم تولید محتوا

ما در تیم تولید محتوای جاوید مقدم در تلاش هستیم تا بهترین مقالات آموزشی را در زمینه‌های مختلف کسب و کار و بازاریابی اینترنتی و فضای دیجیتال برای شما فراهم کنیم.

۱۱ ویژگی مشترک در افراد دارای تفکر استراتژیک

تفکر استراتژیک فرآیندی است که نحوه تفکر افراد در مورد ارزیابی، مشاهده و ساختن آینده برای خودشان و دیگران را تعریف میکند. در دوران کنونی، ضرورت تفکر استراتژیک نه تنها در محیط کسب و کار، بلکه در تصمیم گیری های شخصی هر فرد در زندگی نیز احساس می شود.

تفکر استراتژیک شامل مجموعه ای کامل از مهارت هاییست که هر یک در شکل گیری فرایند تفکر درست، نقش حیاتی دارند.

  1. متفکران استراتژیک توانایی استفاده موازی از سمت چپ (منطق) و سمت راست (خلاقیت) مغز خود را دارند. این مهارت مانند هر مهارت دیگری نیازمند تمرین است و می تواند بسیار ارزشمند باشد.
  2. آنها توانایی ایجاد یک دیدگاه مشخص و واضح برای کسب و کار و زندگی شخصی خود دارند. آنها هم در تفکر با هدف استراتژیک و هم در ایجاد یک فرایند دیدگاه سازی مهارت دارند. آنها هر دو مهارت را داشته و از آنها برای تکمیل یکدیگر استفاده می کنند.
  3. آنها توانایی مشخص کردن اهداف خود و ایجاد یک برنامه عملیاتی استراتژیک برای هر هدف و تقسیم آن به وظایف کوچکتر را دارند که هر کدام از این وظایف نیازمند منابع و محدوده زمانی خاصی است.
  4. آنها با ایجاد برخی معیارها، توانایی طراحی برنامه های انعطاف پذیر برای بررسی پیشرفت شان را دارند. در ادامه آنها از این معیارها به عنوان یک راهنما و وسیله ای برای تشخیص اینکه آیا تجدید نظر در برنامه ها لازم است یا نه، استفاده می کنند. آنها دارای توانایی ذاتی برای پیشگیری و پیش بینی تغییر، به جای واکنش به تغییرات هستند.
  5. آنها به طرز شگفت آوری آگاه، حساس و باهوش هستند. سرنخ های داخلی و خارجی بسیار ریز را تشخیص می دهند تا از آن ها در جهت ایجاد فرصت برای خود و یا سازمانشان استفاده نمایند.
  6. متفکران استراتژیک به طرز فوق العاده ای آنچه گفته می شود را گوش می دهند و درک میکنند . هر لحظه در حال شنیدن، خواندن و مشاهده می‌ باشند؛ بنابراین آنها همواره گنجینه ای از اطلاعات را همراه خود دارند. متفکران استراتژیک اغلب در حین تعطیلات، قدم زدن، استراحت کردن و در طول بسیاری از فعالیت های روزمره، در حال دریافت فرکانس هایی از محیط اطراف هستند.
  7. آنها یادگیرنده های مادام العمر هستند و از هر یک از تجربیاتشان درس می گیرند. آنها از تجربیات خود استفاده می کنند تا بتوانند به مسائل استراتژیک بهتر فکر کنند.
  8. بهترین و بزرگترین متفکران استراتژیک برای خودشان زمان صرف می کنند. این صرف زمان ممکن است به شکل انزوا و تنهایی باشد. بعضی از آنها خلوت کردن با خود را لازمه پیشرفت در جهت بهبود تفکراتشان می دانند.
  9. آنها به دنبال مشورت با دیگران هستند و به خانواده، دوستان و یا همکاران خود اعتماد کرده و افکار و نظرات خود را برای دریافت بازخورد، به آنها ارائه می دهند.
  10. متفکران استراتژیک با استفاده از منطق و عقلانیت، قابلیت متعادل کردن خلاقیت و توانایی های خود، پیرامون آنچه که در دراز مدت قابل دس یابیست را دارند. این توانایی متعادل سازی به هیچ وجه باعث تضعیف قدرت فکر کردن در آن ها نمی شود. گاهی اوقات آنها خود را به عنوان خوشبین های واقع گرا معرفی می کنند.
  11. آنها توانایی این را دارند که غیر قابل قضاوت باشند و زمانی که در مراحل ابتدایی شکل گیری و به اشتراک گذاشتن ایده ها هستند، اجازه نمی دهند قضاوت های نادرست، خودشان یا دیگران را به عقب رانده یا محدود کند. این خصوصیت به ویژه در حین انجام “تکنیک طوفان مغزی “؛ برای اطمینان از جریان گرفتن ایده های بزرگ، بسیار کمک کننده است. بعد از به نتیجه رسیدن طوفان مغزی وقت برای تست کردن ایده ها وجود خواهد داشت.
  12. آنها افراد صبوری هستند و در نتیجه گیری ها و قضاوت ها عجله نمی کنند. ایده ها و افکار بزرگ نیاز به زمان دارند تا در آینده به موفقیت های بزرگ تبدیل شوند.

بزرگترین و موفق ترین سازمان های جهان در طول چندین و چند سال در برنامه های تجاری خود، جایی برای فکر کردن و تشویق به تفکر استراتژیک در نظر گرفته اند. با این حال، امروزه چالش بزرگ بسیاری از سازمان ها، وجود رد پای خود محوری، طمع و دیگر رفتارهای غیر اخلاقی، در ارزیابی های کوتاه مدت موفقیت و سوددهی آنهاست.

یک آینده ی موفق پایدار، نیازمند یک تفکر استراتژیک است.

مدیریت استراتژیک چیست + ۵ استراتژی مؤثر

مدیریت استراتژیک چیست

مدیریت استراتژیک چیست + ۵ استراتژی برای مدیریت استراتژیک مؤثر

مدیریت استراتژیک چیست و چه تأثیری بر روند کسب‌وکار دارد؟ مدیریت استراتژیک مجموعه‌ای از تصمیم‌ها و اقدامات مدیریتی است و عملکرد بلندمدت سازمان را تبیین می‌کند. در این مقاله به پرسش مدیریت استراتژیک چیست پاسخ مفصلی می‌دهیم؛ مراحل اجرای مؤثر آن در سازمان و ویژگی‌هایش نسبت به مدیریت عمومی را هم بررسی می‌کنیم. درنهایت به تأثیر مدیریت استراتژیک بر عملکرد سازمانی می‌پردازیم.

در این مقاله می‌خوانید:

  • مدیریت استراتژیک چیست و چه مراحلی دارد؟
  • مدیریت استراتژیک چه ویژگی‌هایی دارد؟
  • انواع استراتژی در فرایند مدیریت استراتژیک
    • استراتژی رقابتی در مدیریت استراتژیک
    • استراتژی مشارکتی در مدیریت استراتژیک چیست
    • استراتژی کسب‌وکار در مدیریت استراتژیک
    • استراتژی عملکردی در مدیریت استراتژیک چیست
    • استراتژی عملیاتی در مدیریت استراتژیک

    مدیریت استراتژیک چیست و چه مراحلی داد؟

    مدیریت استراتژیک نظارت و ارزیابی بر فرصت‌ها و موانع موجود در مسیر پیشبرد کار، با توجه به نقاط ضعف و قوت سازمان است. این شکل مدیریت در واقع روندی فلسفی برای مدیریت سازمان و کسب‌وکار است. در اجرای این بوند، ابتدا مدیران سطح بالا به‌صورت استراتژیک می‌اندیشند و بعد این اندیشه‌ها را اجرایی می‌کنند. مدیریت استراتژیک این امکان را به هر سازمانی می‌دهد که خلاقانه عمل کند؛ چنین سازمانی هرگز نگاه و عملکرد انفعالی نخواهد داشت. این شیوه مدیریت باعث می‌شود که سازمان ابتکار عمل داشته باشد و فعالیت خود را طوری انجام بدهد که آینده را برای آن سرشار از موفقیت کند. البته فرایند مدیریت استراتژیک به‌شرطی درست اجرا می‌شود که همه ذی‌نفعان سازمان، مفهوم استراتژی‌های اجرایی را درک کرده باشند. فرایند مدیریت استراتژیک در سازمان‌های مختلف به‌طور کلی چهار مرحله دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از:

    • تحلیل موقعیت: در نخستین مرحله، باید اطلاعات ضروری برای ایجاد شرح مأموریت بررسی شوند. این تحلیل موقعیت به روش‌های مختلفی انجام می‌شود، که مشاهده و برقراری ارتباط، دو مورد بسیار مهم هستند. در این مرحله محیط داخلی را مشاهده می‌کنند، و بین همه ذی‌نفعان سازمان ارتباط ایجاد می‌کنند. محیط خارجی را هم تحلیل کرده و مشتری‌ها، تأمین‌کننده‌ها و رقیبان حاضر هم بررسی می‌کنند. درباره ادغام دانش تجزیه و تحلیل با استراتژی بازاریابی‌ در اینجا بیشتر بخوانید.
    • تدوین استراتژی: در مرحله بعدی مأموریت سازمان تعیین می‌شود. شناسایی عواملی که در محیط خارجی برای روند کار سازمان مانع ایجاد می‌کنند، فرصت‌هایی که وجود دارند، نقاط ضعف و قوت داخلی سازمان، تعیین هدف‌های بلندمدت، بررسی استراتژی‌های مختلف و انتخاب استراتژی موردنظر برای ادامه فعالیت سازمان، از دیگر کارهایی هستند که در روند تدوین استراتژی مدنظر قرار می‌گیرند.
    • اجرای استراتژی: سازمان باید هدف‌های سالیانه داشته باشد، سیاست‌های بلندمدت تعیین کند، برای کارکنان خود انگیزه ایجاد کند و منابع موجود را طوری تخصیص دهد که استراتژی‌های تدوین‌شده به‌درستی اجرا شوند. همه این‌ها در مرحله اجرای استراتژی باید موردتوجه قرار بگیرند.
    • ارزیابی استراتژی: در مدیریت استراتژیک، استانداردها به چالش کشیده می‌شوند. اگر سازمان نتواند به استانداردها دست یابد، استراتژی نتیجه درستی نخواهد داشت؛ یعنی موفقیت امروز نمی‌تواند موفقیت فردا را تضمین کند، پس ارزیابی استراتژی‌هایی که تدوین و اجرا می‌شوند، اهمیت زیادی دارند. سازمانی که صرفا به موفقیت امروز خود متکی باشد، و استراتژی مناسبی برای آینده نداشته باشد، شکست خواهد خورد.

    اما مدیریت استراتژیک چیست و چه ویژگی‌هایی دارد که آن را از سایر شیوه‌های مدیریتی متمایز می‌کند؟

    مدیریت استراتژیک چه ویژگی‌هایی دارد؟

    به‌طور کلی می‌توان گفت مدیریت استراتژیک همان ویژگی‌های مدیریت عمومی را داراست، اما ویژگی‌های دیگری هم دارد که آن را متمایز می‌کنند. از ویژگی‌های مدیریت استراتژیک، می‌توان به این موارد اشاره کرد:

    ۱. مدیریت استراتژیک آینده سازمان را مدنظر دارد، و تلاش می‌کند اهداف بلندمدت را موردتوجه قرار بدهد، پس به‌طور کلی جزو وظایف اصلی مدیران بلندپایه محسوب می‌شود.

    ۲. مدیریت استراتژیک به افق‌های سازمانی می‌اندیشد و تلاش می‌کند دریابد که برای رسیدن به اهداف بلندمدت، چه کارهایی باید انجام شوند.

    ۳. سازمان با محیطی که در آن قرار دارد، هم‌بستگی و تعامل دارند. هر تغییری که در محیط اتفاق بیفتد، سازمان هم از آن تأثیر می‌گیرد. بنابراین مدیریت استرتژیک نگاه ویژه‌ای به محیط و تعاملات آن دارد.

    ۴. مدیریت استراتژیک اهداف، تصمیم‌ها و فعالیت‌هایی را که مشخص می‌کند که در همه سطوح سازمانی باید انجام شوند و نقطه شروع حرکت را برای همه اعضای آن تعیین می‌کند.

    البته برای دست‌یابی به این ویژگی‌ها در عالی‌ترین سطح آن‌ها، استراتژی‌های مختلفی با توجه به نیازهای سازمان، منابع موجود و همین طور نیازهای بازار به کار گرفته می‌شوند. این استراتژی‌های مختلف چه هستند؟

    انواع استراتژی‌ در فرایند مدیریت استراتژیک

    مدیریت استراتژیک روند مستمری دارد و در این مسیر، همین طور که خروجی‌های عملکرد تحقق می‌یابند، اعضای سازمان، آن‌ها را ارزیابی کرده و در صورت نیاز، استراتژی‌ها را اصلاح و تعدیل می‌کنند. در واقع با رشد سازمان، استراتژی‌های آن هم تغییر می‌کنند و استراتژی‌های جدید ایجاد می‌شوند. پنج استراتژی مختلف در فرایند مدیریت استراتژیک داریم که عبارت‌اند از:

    • استراتژی رقابتی،
    • استراتژی مشارکتی،
    • استراتژی کسب‌وکار،
    • استراتژی عملکردی،
    • و استراتژی عملیاتی.

    در ادامه تک‌تک این استراتژی‌ها را شرح داده و مزایای هرکدام برای حضور موفق سازمان یا کسب‌وکار در بازار را بررسی می‌کنیم.

    استراتژی رقابتی در مدیریت استراتژیک

    استراتژی رقابتی در مدیریت استراتژیک به برنامه‌ای گفته می‌شود که تأثیر موقعیت‌های خارجی سازمان را با ملاحظات گسترده‌ای از موقعیت داخلی آن ترکیب می‌کند. هدف این استراتژی، کسب مزیت‌های رقابتی در بازار کار است. این مزیت‌های رقابتی از استراتژی‌هایی به دست می‌آیند که منجر به انحصار در بازار کار می‌شوند. استراتژی رقابتی روش‌های کسب‌وکار و ابتکار عمل‌هایی را شامل می‌شود که سازمان برای جلب مشتری و ارائه ارزش افزوده به آن‌ها انجام می‌دهد. استراتژی رقابتی به فعالیت‌هایی می‌پردازد که مدیران برای بهبود موقعیت بازار سازمان خود انجام می‌دهند. این استراتژی تاکتیک‌هایی را شامل می‌شود که راه‌های گوناگونی برای ساخت مزیت‌های رقابتی پایدار را تعیین می‌کنند.

    استراتژی مشارکتی در مدیریت استراتژیک چیست

    استراتژی مشارکتی در بالاترین سطح سازمانی و توسط مدیران سطح بالای آن طراحی می‌شود. استراتژی مشارکتی اهداف بلندمدت برای سازمان تعریف می‌کند. این استراتژی برای کسب مزیت رقابتی در سازمان، و با همکاری، نه مقابله با سایر سازمان‌هاست. غیر از تبانی میان رقبا که غیرقانونی است، اصلی‌ترین شکل استراتژی مشارکتی، ائتلاف استراتژیک است. ائتلاف استراتژیک به دلایل مختلفی میان سازمان‌ها یا واحدهای تجاری تشکیل می‌شود. از مهم‌ترین دلایل آن می‌توان به کسب فناوری جدید یا قابلیت‌های تولیدی و دسترسی به بازارهای خاص، کاهش ریسک سیاسی یا مالی و کسب مزیت رقابتی اشاره کرد.

    استراتژی کسب‌وکار در مدیریت استراتژیک

    استراتژی کسب‌وکار در سطح واحد طراحی می‌شود. این استراتژی را به‌نام استراتژی واحد کسب‌وکار هم می‌شناسند. استراتژی کسب‌وکار بر تقویت موقعیت رقابتی محصولات و خدمات شرکت تمرکز دارد. استراتژی‌های کسب‌وکار از استراتژی‌های رقابتی و مشارکتی تشکیل می‌شود. استراتژی کسب‌وکار همه فعالیت‌ها و تاکتیک‌های رقابت و رفتارهای مدیران در مسائل استراتژیک مختلف را پوشش می‌دهد. این استراتژی شامل برنامه‌هایی است که مدیران استراتژیک برای استفاده از منابع موجود سازمان و صلاحیت‌های متمایز برای به‌دست‌آوردن مزیت رقابتی در مقابل رقیبا‌ن به کار می‌گیرند. استراتژی کسب‌وکار به‌طور معمول با استراتژی مشارکتی همراه می‌شود. تمرکز اصلی استراتژی کسب‌وکار بر توسعه محصول، نوآوری، یکپارچگی، توسعه بازار و تنوع‌پذیری است. درباره راهکارهایی برای مدیریت کسب و کارهای کوچک بیشتر بخوانید.

    مدیریت استراتژیک چیست

    استراتژی عملکردی در مدیریت استراتژیک چیست ؟

    استراتژی عملکردی به ناحیه عملکردی خاصی از سازمان توجه دارد. این استراتژی برای دست‌یابی به برخی اهداف واحد کسب‌وکار، با حداکثرکردن بهره‌وری منابع، طراحی می‌شود. این استراتژی را به‌نام استراتژی دپارتمانی هم می‌شناسند، چون طی آن، هر فعالیت به بخش مشخصی سپرده می‌شود. استراتژی تولید، استراتژی بازاریابی، استراتژی منابع انسانی و استراتژی مالی، از انواع استراتژی عملکردی هستند.

    استراتژی عملکردی با توسعه رقابت متمایز برای فراهم‌کردن مزیت رقابتی برای واحد کسب ‌و کار سروکار دارد. هر شرکت یا واحد کسب‌وکاری، دپارتمان‌های ویژه خود را دارد و همه دپارتمان‌ها هم استراتژی‌های عملکردی خود را دارند. وقتی مدیران از کسب‌وکار مشارکتی به‌سوی استراتژی‌های عملکردی حرکت می‌کنند، برنامه‌های سازمان جزئی‌تر می‌شوند.

    استراتژی عملیاتی در مدیریت استراتژیک

    استراتژی عملیاتی، در قالب واحد‌های عملیاتی سازمان طراحی می‌شود. سازمان ممکن است استراتژی عملیاتی را توسعه دهد. این استراتژی به‌طور معمول در سطح میدانی و برای دست‌یابی به اهداف سریع طراحی می‌شود. مدیران بعضی سازمان‌ها، برای هر مجموعه اهداف سالیانه‌ای در دپارتمان‌ها یا بخش‌های مختلف، استراتژی عملیاتی تدوین می‌کنند.

    مدیریت استراتژیک چه تأثیری بر عملکرد سازمان دارد؟

    عملکرد سازمان‌هایی که مدیریت استراتژیک دارند، بهتر و موفق‌تر از سازمان‌های دیگر است. دست‌یابی به حلقه ارتباطی مناسب بین محیط سازمان و استراتژی، ساختار و فرایندهای آن سازمان، آثار مثبتی بر عملکردش دارند.

    برای اثربخش و مؤثربودن، لازم نیست همیشه مدیریت در قالب فرایند رسمی اجرا شود. شرکت‌های کوچک ممکن است به‌شکل غیررسمی و به‌طور نامرتبی برنامه‌ریزی کنند. مدیرعامل و مدیران ارشد ممکن است به‌طور اتفاقی دور هم جمع شوند، به مسائل استراتژیک بپردازند و قدم‌های بعدی را برنامه‌ریزی کنند.

    اما مدیریت استراتژیک در چهار مرحله اجرا شده و کامل می‌شود که هر مرحله هم ویژگی‌های خود را دارد. این چهار مرحله عبارت‌اند از:

    ۱. برنامه‌ریزی مالی اساسی: هدف این برنامه‌ریزی، اعمال کنترل عملیاتی بهتر از طریق تلاش برای تأمین بودجه است.

    ۲. برنامه‌ریزی مبتنی بر پیش‌بینی: هدف این برنامه‌ریزی، حرکت مؤثرتر برای کمک به رشد سازمان، از طریق تلاش برای پیش‌بینی آینده‌ای فراتر از سال بعد است.

    ۳. برنامه‌ریزی با توجه به محیط خارجی: هدف برنامه‌ریزی استراتژیک، تأمین نیازهای بازارها و موفقیت در رقابت با دیگران، از طریق تلاش برای نهادینه‌کردن و اعمال تفکر استراتژیک است.

    ۴. مدیریت استراتژیک: هدف نهایی در این مرحله، کسب مزیت رقابتی در بازار و تضمین آینده موفقی از طریق مدیریت درست منابع موجود است.

    جمع‌بندی

    مدیریت استراتژیک چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟ این مدیریت، تدوین، اجرا، ارزیابی و کنترل استراتژی سازمانی است و به‌طور کلی چهار مرحله دارد که عبارت‌اند از: تحلیل موقعیت، تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژي. مدیریت استراتژیک همان ویژگی‌های مدیریت عمومی را داراست، اما ویژگی‌های دیگری هم دارد که آن را متمایز می‌کنند. در این مقاله به چهار ویژگی بارز آن اشاره کردیم. درنهایت پنج استراتژی مختلف در مدیریت استراتژیک را هم بررسی کردیم که عبارت‌اند از: استراتژی رقابتی، مشارکتی، کسب‌وکار، عملکردی و عملیاتی. این مقاله را مطالعه کنید و اگر نکته دیگری در پاسخ به مدیریت استراتژیک چیست هم به ذهنتان رسید، با ما و سایر خوانندگان این مقاله در میان بگذارید.

    ویژگی های مدیر مالی موفق

    ویژگی ‌های یک مدیر موفق

    مدیریت کسب و کارها، به افرادی دارای مهارت کافی و با تجربه نیاز دارد. صرف این که یک شخص راهنمای خوبی باشد یا رفتار خوبی با دیگران داشته باشد، نمی تواند دلیل درستی بر مدیریت وی باشد.

    یک مدیر موفق باید به برخی از مهارت ها تسلط داشته باشد و بتواند از آنها به درستی استفاده کند. در ادامه این مطلب برخی از ویژگی هایی که برای مدیریت لازم است عنوان شده است.

    ویژگی ‌های یک مدیر موفق:

    ویژگی هایی وجود دارند که باعث می شوند شخص تعاملات خوبی با دیگران داشته باشد و وی را تبدیل به یک مدیر موفق کند که دیگران از پیروی کردن از او رضایت داشته باشند. در زیر به برخی از مهم ترین این مهارت ها اشاره شده است:

    خود انگیزی:

    توانایی انگیزه دادن به خود و سایرین، یکی از ویژگی هایی است که برای هر مدیری لازم می باشد.

    صداقت:

    یک مدیر با صداقت بهتر می تواند با پرسنل ارتباط بر قرار نماید، از حق کارمندانش دفاع کند، از قوانین سرپیچی نکند و به وعده های خود پایبند باشد.

    قابل اعتماد:

    قابل اعتماد بودن، یکی از ضروری ترین مشخصه های یک مدیر موفق است بنابراین اگر کارمندان نتوانند به مدیر خود اعتماد کنند، قدرت مدیر نادیده گرفته می شود و نمی تواند به وظایف خود به خوبی عمل کند.

    دیدگاه لینوس توروالدز:

    “راستش را بخواهید، این اعتماد افراد است که به شما قدرت زیادی می‌ دهد. جلب اعتماد دیگران قدرتمندتر از تمام تکنیک‌ های مدیریتی است.”

    خوش بینی:

    با توجه به نامعلوم بودن آینده و چشم به راه بودن برای اتفاقات، صاحبان کسب و کار با استرس مواجه هستند. لذا داشتن یک نگرش خوشبینانه به مدیران امکان افزایش توان و انگیزه را در پرسنل بیشتر می کند و انجام کارها را برای آنها لذت بخش می نماید.

    اعتماد به‌ نفس:

    یک مدیر موفق و با تجربه تصمیمات درست و منطقی خود را بر پایه اعتماد به نفس می گیرد. این اعتماد به نفس و اخذ تصمیمات درست باعث می گردد که پرسنل وی نیز دارای اعتماد به نفس باشند و به کاری که انجام می دهند ایمان داشته باشند.

    آرامش:

    حفظ آرامش مدیر در رویارویی با سختی ها و مشکلات، یکی از ارکان مهم برای مدیران می باشد زیرا باعث ثبات عمل پرسنل و نیروی کار شده و از متشنج شدن شرایط و جو جلوگیری می کند.

    انعطاف پذیری:

    در برخی مواقع لازم است که در مورد تصمیمات گرفته شده و یا روند سازمان، تجدید نظر انجام شود. اگر مدیر سازمانی از قدرت انعطاف پذیری محروم باشد، باعث می شود که با پیش بردن روند های اشتباه یا ناقص، ضرر های جبران ناپذیری به سازمان وارد گردد و باعث شکست مدیر گردد.

    دانش صنعت:

    داشتن هوش تجاری یا کسب و کار یکی از ارکان مهم برای یک مدیر موفق می باشد. با این که نیاز نیست میزان هوش یک مدیر در حد هوش یک معامله‌ گر حرفه ‌ای باشد، اما آشنایی با اصول و روال کسب ‌و‌ کار و همچنین آگاهی داشتن از صنعت مورد نظر و درک آن صنعت برای موفقیت در نحوه مدیریت وی مهم و ضروری به شمار می رود.

    موسسه مشاوران مطالعه مقاله مدیر مالی و مدیر اجرایی را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.

    دانش صنعت

    آشنایی با زمان واگذاری:

    یک مدیر موفق می داند که انجام برخی از کار ها را باید به دیگران واگذار نماید تا بتواند سایر وظایف خود را انجام دهد و با کمبود زمان و انرژی مواجه نشود. برای واگذار کردن این وظایف، لازم است شخصی انتخاب گردد که در این زمینه مهارت و تجربه لازم را داشته باشد تا بتواند از پس آن به خوبی بر آید.

    دیدگاه تئودور روزولت در این باره:

    “مدیران موفق کسانی هستند که از درک کافی برخوردارند و می‌ دانند چه کسانی را برای انجام خواسته‌ هایشان انتخاب کنند، همچنین از خویشتن‌ داری کافی برخودارند و در کاری که به دیگری واگذار کرده‌ اند، دخالت نمی‌ کنند.”

    رویکرد سازمانی:

    برای موفقیت در مدیریت، لازم است مدیر مربوطه رویکرد سازمانی را به خوبی بشناسد و از آن برای پیشبرد اهداف سازمان استفاده نماید. بنابراین بایستی یک مدیر موفق توانایی انجام کارها به نحو احسن داشته باشد.

    • بررسی روند پیشرفت پروژه ها
    • تحت نظر داشتن کارمندان و انجام وظایفشان
    • رسیدگی به تمام امور مربوط به کسب و کار

    مدیریت مقدماتی مالی:

    مسائل مالی در هر سازمانی بسیار مهم و لازم توجه می باشد که یک مدیر موفق ملزم است که حداقل با مقدمات آن آشنایی داشته باشد و بتواند مدیرت مالی پروژه ها را به درستی انجام دهد.

    سلسله‌ مراتب کاری:

    برای هر کسب و کار سلسله مراتبی وجود دارد که باید از آنها پیروی گردد. مدیر خوب به مدیری گفته می شود که این سلسله مراتب را شناسایی نموده و با درک آنها بتواند مراحل را برنامه ریزی و ابلاغ نماید.

    مفاهیم حقوقی:

    یکی از ارکان مهم و مورد توجه در کسب و کارها، آشنایی با مسائل حقوقی مورد نیاز کسب و کار می باشد که یک مدیر موفق باید به آنها آشنایی داشته باشد. برخی از این مسائل در زیر ذکر شده اند:

      و اخراج
    • مفاهیم حقوقی آزار و اذیت جنسی در محیط کار
    • محرمانه بودن اطلاعات
    • سایر مسائل مربوط به حیطه کاری مورد نظر

    ارتباطات نوشتاری:

    نحوه نگارش و املای افراد باعث ایجاد تمایز می شود و این موضوع باعث می گردد که اشخاص بتوانند با دیگران ارتباط درستی برقرار نمایند. استفاده از علائم نگارشی و دستوری به صورت حرفه ای باعث تمایز مدیران با سایرین می شود. نحوه ارتباط نگارشی می تواند به صورت های زیر انجام گردد.

    • ارسال ایمیل
    • پیام رسان های جمعی
    • ارسال نامه و درخواست
    • و سایر راه های ارتباطی با دیگران

    دیدگاه باب نلسون در این باره:

    “میزان انگیزه یک کارمند نتیجه مجموع تعاملاتی است که با مدیر خود دارد.”

    سخنرانی:

    سخنرانی شامل مواردی همچون اعلام خبرها به صورت رسمی، بیان ایده ها و برنامه های سازمان و سایر صحبت های جمعی می شود که توانایی انجام آن، یکی از ویژگی های مهم برای یک مدیر موفق به شمار می رود.

    موسسه مشاوران پیشنهاد مطالعه مقاله مهارت های حسابدار موفق را به شما عزیزان می دهد.

    بازخورد سازنده

    بازخورد سازنده:

    بازخوردهای سازنده و اعلام آنها به دیگران، یکی دیگر از ویژگی های مهم مدیران موفق به شمار می رود که وینستون چرچیل در این رابطه می گوید:

    “بازخورد شاید خوشایند نباشد، اما ضروری است. عملکرد بازخورد مانند احساس درد در بدن انسان است و توجه ما را به محل درد معطوف می کند.”

    گوش دادن فعال:

    شنونده خوب بودن یکی از ارکان بسیار ضروری است که یک مدیر موفق با داشتن این هنر می تواند اعتماد و رضایت کارمندان خود را جلب نماید و در موفقیت خود و سازمان گام موثری بردارد.

    قاطعیت:

    قاطع بودن در اجرای دستور العمل ها و کارهایی که باید انجام شوند، لازمه اجرای هر کاری است. لی آیاکوکا می گوید:

    “اگر بخواهم در یک کلمه، ویژگی ‌های یک مدیر موفق را خلاصه کنم، می گویم: قاطعیت.”

    خدمات مشتری:

    هر کسب و کاری، دارای مشتریان مخصوصی می باشد که سازمان ها باید برای ارائه خدمات خود به آنها، این ویژگی ها را ر نظر بگیرند. یکی از این ویژگی ها، ایجاد ارتباط درست با مشتریان می باشد.

    قدرت کار تیمی:

    تحقیقات ثابت کرده اند که امروزه کار تیمی بسیار بهتر از کار های انفرادی پیش می رود. یک مدیر موفق باید بتواند در یک تیم عضو شود و به خوبی از عهده وظایف خود برآید.

    احترام:

    با توجه به این امر که احترام یک رفتار متقابل می باشد، اگر یک مدیر انتظار رفتار محترمانه از دیگران دارد، باید خود نیز به دیگران احترام بگذارد و به خوبی رفتار کند.

    همکاری:

    همکاری با پرسنل سازمان و ادغام ایده های آنها با یکدیگر، لازمه اجرا و پیش بردن کار ها و اهداف هر سازمان می باشد که در این خصوص بایستی مدیر سازمان، جو همکاری را به درستی مدیریت نماید.

    ارزش قائل شدن برای دیگران:

    اگر کارمندان سازمان، احساس با ارزش بودن کنند، وظایف خود را به خوبی انجام می دهند و نسبت به سازمان وفادار خواهند بود. مدیر موفق به کسی می گویند که به اعمال کارمندان خود مهر تایید می زند و باعث می گردد نیروی کار، احساس مفید بودن داشته باشند.

    ویژگی های مهم مدیر مالی موفق:

    می توان گفت که یک مدیر مالی موفق با داشتن برنامه هایی نظیر موارد زیر، می تواند موفقیت های ویژگی های استراتژی موفق بسیاری را کسب کند.

    • داشتن طرح عملیاتی
    • پس ‌انداز کردن ده درصد از درآمد
    • به حداقل رساندن بدهی
    • تعیین اهداف مالی بلند مدت و کوتاه‌ مدت
    • داشتن استراتژی در خرج ‌کردن
    • آگاهی از تمام هزینه ها
    • توصیه‌ گرفتن از متخصصین مدیریت مالی
    • در تعامل بودن با مدیران مالی موفق
    • یادگیری مداوم استراتژی ‌های مالی جدید

    اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله استاندارد سازی را به شما پیشنهاد می کنیم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.