ترس از شروع کسب و کار
ترس، حساسیست ناخوشایند، اما طبیعی که در مقابل خطرات واقعی، درون انسان ایجاد میشود. به نوعی میتوان گفت ترس، به طور ذاتی در انسان وجود دارد؛ مثل احساسهای شادی و خشم!
ترس میتواند در اثر تجربهی اتفاقات تلخ ایجاد شود و گاهی هم به طور غریزی درون ما به وجود بیاید، مثلاً: کسی که از هواپیما میترسد، حتما قبلاً درون هواپیما برای او سانحهای رخ داده و یا تصویری را دیده که در آن برای افراد درون هواپیما اتفاق بدی افتاده است. در نوع غریزی ترس نیز، میتوانیم این مثال را بیاوریم: زمانی که ما با یک حیوان وحشی برای اولین بار مواجه میشویم، احساس ترس در ما ایجاد میشود، بدون اینکه قبلاً در این موقعیت قرار گرفته باشیم، با این مثال میتوانید درک کنید که احساس ترس بر اساس غریزه و به طور غیر مقتضی نیز میتواند در ما ایجاد شود.
چرا از انجام دادن کاری می ترسیم؟
دلیل اصلی ترس از شروع کسب و کار، تصور آیندهای نامطلوب و شکستی بزرگ است. اینکه ما نتوانیم از تمام مشکلات یک کار عبور کنیم یا پشتیبانی لازم را برای پیشرفت آن انجام دهیم، برایمان مثل یک کابوس میماند. احساس ترس، یک احساس کاملاً طبیعی است که در همه وجود دارد، فقط برخی از افراد میتوانند آن را کنترل کنند و برخی دیگر نمیتوانند و مثل پرندهای در قفسی ساخته شده از ترس، زندانیاند. شوق پرواز و صعود، چیزی است که در دل هر پرنده عمیقاً ریشه دوانده، اما فقط پرندههایی که در قفس نیستند، میتوانند این لذت را بچشند، حتی با اینکه میدانند ممکن است شکار شوند.
هر کدام ازما، برای اولین بار که سر کاری استخدام میشویم یا کسب و کار آزادی را برای خودمان دست و پا میکنیم، با ترس هایی روبرو میشویم که « نکند نتوانم کارم را درست انجام بدهم و اخراج شوم؟ » یا « نکند نتوانم سود مورد نظر را به دست بیاورم و ورشکست و بیچاره شوم؟ »، این ترسها طبیعی و کاملاً منطقه هستند، اما چیزی که منطقی نیست این است که شما به خاطر این ترسها، دست به شروع هیچ کاری نزنید! از دست دادن فرصتهای عالی با اهمیت دادن به همین ترسها به وجود میآید، در حالی که فردی دیگر با همین ترسها، براحساساتش غلبه کرده و با انرژی مثبت به فرصتها با صدای بلند « بله » میگوید!
شما باید بتوانید ترسهایتان را به نقطه قوتتان تبدیل کنید و برای یک بار هم که شده با آنها مواجه شوید و بفهمید آنقدر هم که فکر میکردهاید، جدی نبودهاند. با این کار احساس قدرت و پیروزی در شما برانگیخته میشود و راه بروز استعداد و نبوغ در مقابلتان روشن خواهد شد.
ترس از شروع کسب و کار، چرا رخ میدهد؟
برای هر صاحب کسب و کاری احساس ترس وجود دارد که ناشی از ضعفهایی در یک نقطه از اساس کسب و کار او میشود؛ یعنی هر کسی بر اساس تجربهها و دانش و استعدادش، در زمینههایی اعتماد به نفس و در زمینههایی ضعف دارد.
نمیدانم از کجا شروع کنم؟
نقطهی شروع خیلی مهم است، یعنی اینکه فرد بداند از چه چیزی یا چه کاری باید شروع کند و به کجا میخواهد برسد، اهمیت زیادی دارد. برای اینکه بدانید چطور و از کجا باید شروع کنید، در مورد افرادی که در زمینهی شغلی شما فعالیت میکنند و موفق هستند، تحقیق کنید و از آنها بپرسید که چطور کارشان را شروع کردهاند. کتابها یا مقالههایی مربوط به شغلی که میخواهید شروع کنید را بخوانید و یا مستندهایی که در این زمینه ساخته شده است را ببینید.
متخصص نیستم !
شروع یک کسب و کار برای خودتان به طور مستقل، نیاز به متخصص شدن دارد؛ یعنی اگر شما میخواهید یک نجاری باز کنید، باید از قبل در یک کارگاه نجاری کارآموزی کرده و فوت و فن کار را یاد گرفته باشید، سپس به دنبال مستقل شدن بروید. اگر اطلاعات کافی در مورد محصولی که میفروشید یا خدماتی که ارائه میدهید نداشته باشید، مشتری دلیلی برای مراجعه به شما ندارد، زیرا شما اطلاعاتی را که باید در مورد محصول به او بدهید در اختیار ندارید و او نمیتواند به شما اعتماد کند. یادگیری و تجربه نیازِ رشد است و هیچگاه تمامی ندارد.
سرمایه ندارم!
درست است که اگر کسی در ابتدای کارش، سرمایهای داشته باشد یا بتواند به راحتی با ایدهاش به بانک رفته و وام بگیرد، کار برایش آسان میشود، اما این را باید بدانید که اگر سرمایهای ندارید و یا سرمایه اندکی در اختیار دارید نیز میتوانید یک کسب و کار راه اندازی کرده و آرام آرام پیشرفت کنید، زیرا نمونههای ثابت شدهی بسیاری در جهان وجود دارد. بسیاری از ثروتمندان دنیا از گاراژ خانهشان شروع کردند و به آرامی و با ثبات قدم پیش رفتهاند. تمام تمرکز خود را بر روی تولید بیشتر بگذارید و تا جایی که میتوانید به سرمایهگذاران و وام، متکی نشوید.
مدیریت بلد نیستم!
این حقیقت نگرانی از دست دادن سرمایه نگرانی از دست دادن سرمایه را قبول دارم که مدیریت، کار سختی است، اما یاد گرفتن آن غیرممکن نیست! برای اداره کردن امور مربوط به کسب و کار، میتوانید از تجربهی دیگران استفاده کرده و یا کتابهای موجود در این زمینه را مطالعه کنید. یک مدیر، باید برنامهریز خوبی باشد و بتواند تمام کارهای لازم را در زمان مقرر با برنامهریزی به کارکنان سپرده و به انجام برساند. توانایی تشخیص فرد مناسب برای انجام کارهای مختلف در بخشهای مختلف نیز نگرانی از دست دادن سرمایه از مهارتهای یک مدیر است. بودجه بندی نیز از عوامل بسیار بحرانی در عملکرد یک مدیر است و اغلب با دورههای آموزشی مختلف، قابل یادگیری است.
راههای غلبه بر ترس از شروع کسب و کار
۱_ ترس خود را شناسایی کنید
برای هرکسی ترس از شروع کسب و کار متفاوت است؛ مثلاً یک نفر از ورشکستگی میترسد، یک نفر از تحقیر شدن، یک نفر کابوس از دست دادن سرمایه و برگشتن به نقطه اولش است، ۱ نفر نگرانی از دست دادن سرمایه از رقبا میترسد، هر کسی برای خودش ترسی دارد که دیر یا زود باید با آن مواجه شود؛ زیرا در غیر این صورت از دیگران عقب میماند و پیشرفتی عایدش نمیشود. برای شناسایی ترسهایتان به طور فرضی خود را در موقعیت شغلی که میخواهید شروع کنید، قرار داده و با تمرکز بر روی واقعی بودن آن، تمام ترسهایی که به دلتان رجوع میکند را روی کاغذ بنویسید، سپس هر روز آنها را بخوانید و کاری کنید که برایتان عادی شوند و وجود آنها را بپذیرید.
۲_ترس خود را با دیگران در میان بگذارید
شده به آدمی بر بخورید که بعد از گفتن جملهای، نفس عمیق بکشد و بگوید « آخیش راحت شدم »؟ بیان کردن ترس با دیگران نیز همین تاثیر را بر روی شما دارد. این نکته را در این مورد در نظر داشته باشید که ترسهای خود را با کسی در میان بگذارید که به او اعتماد دارید و مطمئن هستید که بعداً از ترس شما به عنوان نقطه ضعف، علیهتان استفاده نمیکند. اگر کسی را در اطرافیانتان برای این کار پیدا نکردید، میتوانید از یک روانشناسی و متخصص کمک بگیرید.
۳_ برای ترسهای دیگران راه حل پیدا کنید
بگردید و در وجود اطرافیانتان، ترسهایشان را شناسایی کرده و در تنهایی و آرامش به راه حلی برای برطرف کردن آن بیاندیشید. این کار مثل برطرف کردن ترسهای خودتان، استرس زیادی به همراه ندارد؛ زیرا این ترس، ترس شما نیست و شما قرار نیست با آن مواجه شوید. مثلاً اگر خواهرتان از رد شدن از خیابان میترسد، بنشینید فکر کنید چطور میتواند ترسش را برطرف کند؟ با هر روز رد شدن از خیابان؟ یا با یاد گرفتن اصول رد شدن از خیابان؟
یا مثلا اگر برادر کوچکتان از تاریکی میترسد، چطور میتواند بر ترس غلبه کند؟ با تنها ماندن در تاریکی؟ یا خواندن کتابهایی که در مورد ترسناک نبودن تاریکی نوشته شدهاند؟ از حل کردن همین ترسهای کوچک شروع کرده و به ترسهای بزرگتر برسید؛ مثلاً یک شرکت خدماتی در دبی چطور میتواند تمام شیشههای یک برج را در یک روز تمیز کند؟ یا در صورت افزایش تورم، یک شرکت تولید محصولات غذایی، چطور میتواند هم ضرر نکند و هم به خاطر افزایش قیمت، مشتریهایش را از دست ندهد؟
۴_ با ترس خود روبرو شوید
این مرحله، نهاییترین مرحلهی غلبه بر هر ترسی است؛ چه در زمینهی کسب و کار نگرانی از دست دادن سرمایه و چه در زمینهی ترسهای شخصی! راه حل خود من همیشه برای غلبه بر ترس، این بوده است که به دل ترس بزن و قدرتمند با هر چیزی که درون آن وجود دارد، مواجه شو ؛ اما نباید این کار را یک دفعه و ناگهانی انجام دهید، چون ممکن است شوکه شوید. مثلاً کسی که از گربه میترسد، نباید برای غلبه بر ترسش، ناگهان در خیابان سعی کند یک گربه را بغل بگیرد، چون ممکن است گربه به او حمله کند و باعث تشدید ترسش بشود. برای غلبه بر هر ترسی باید گام به گام پیش بروید.
ترسیدن، نباید هیچ وقت مانع شما در رسیدن به چیزی که میخواهید باشد. نقطه تفاوت آدم های موفق و قوی و آدمهای درجا زن، همین است. انسانهایی که میتوانند بر ترسهایشان غلبه کنند، مدام در حال جلو رفتن و پیشرفت هستند، شاید شکست بخورند، اما باز بلند میشوند و به راهشان ادامه میدهند، انسانهای گیر افتاده پشت دیوار ترس هم هیچگاه نمیتوانند به لذت غلبه بر ترسشان و رفتن به آن سمت دیوار، دست پیدا کنند.
« بیشتر مردم علاقه چندانی به آزادی ندارند، چون آزادی مستلزم و دربرگیرندهی مسئولیت است و بیشتر مردم از مسئولیت می ترسند.»
از مسئولیت پذیری نترسید و به خودتان این فرصت را داده که استعدادتان را در قالب یک کسب و کار، به دیگران نشان دهید.
روشی جالب و عجیب برای از بین بردن ترس
غلبه برترس میتواند با استفاده از راهکارهای مختلفی امکان پذیر باشد و به این ترتیب سبب افزایش کیفیت زندگی انسانها شود.
به گزارش بهداشت نیوز متخصصان علوم روانشناسی در جدیدترین پژوهشهای خود دریافتند میتوان با استفاده از نیروی تخیل به درمان و مقابله با ترسها پرداخت.
به گفته کارشناسان میلیونها انسان در سراسر جهان به دلیل ترسهای مختلف از جمله ترس از مرگ و از دست دادن پدر و مادر و عزیزان، ترس از دست دادن شغل، ترس ناشی از ابتلا به بیماریهای جسمی و روانی، ترس از برخی حیوانها، ترس به دلیل وجود برخی فوبیاها، چون ترس از تاریکی، ترس ناشی از تصادف رانندگی و مواردی از این دست با عارضههای ناشی از ترس مواجهاند.
ترس میتواند سبب ابتلای انسان به انواع بیماریهای جسمی و روانی شود، ترس سبب افت اعتماد به نفس و احساس تنهایی و در نهایت زمینه ساز ابتلای انسان به بیماریهای مختلف روانی، چون اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، افسردگی و حتی تمایل به خودکشی میشود.
کارشناسان به افراد توصیه میکنند درصورتی که افراد دچار ترس در اثر عاملهای مختلف هستند با مراجعه به متخصص به بررسی ریشهای مشکل خود بپردازند.
در کنار گذراندن دورههای مشاوره و بررسی ریشهای عامل ترس و اجتناب از به وجود آوردن موقعیتی که سبب ترس شود، مانند ترس از تاریکی و شب یا حیوانهای درنده، میتوان ازنیروی تخیل برای غلبه برترس استفاده کرد.
در این شیوه درمانی افراد میتوانند با استفاده از نیروی تخیل خود به بازسازی صحنه مواجهه با ترس پرداخته و آن را برای خود به موقعیتی شاد و خنده دار تبدیل کنند.
با استمرار در به کار گیری نیروی تخیل و تفکر مثبت درباره علت ترس به تدریج عامل ترس در ذهن افراد کمرنگ میشود. کارشناسان اعتقاد دارند درمان ترس به ویژه ترسهای مزمن که افراد سالها از داشتن آنها رنج میبرد تنها با دگرگون نگرانی از دست دادن سرمایه کردن ذهنیت خود فرد و نیروی تخیل امکان پذیر است.
کارشناسان اعتقاد دارند ترس میتواند باعث فعل و انفعالات مختلفی درمغز انسان شود که تمامی این دگرگونیها برای دانشمندان علوم روانشناسی و اعصاب وروان شناخته شده نیست و به همین دلیل نیروی تفکر مثبت و تخیل وضعیت غیر ترسناک راهکاری فوق العاده برای مهار ترس است.
این راهکار همچنین میتواند به پزشکان کمک کند به جای قرار دادن بیمار در وضعیت شبیه سازی واقعی مواجهه با ترس که ازجمله روشهای مشهور درمان ترس است، با استفاده از نیروی تخیل خود بیمار او را دروضعیت شبیه سازی قرارداده و عامل ترس را در او از بین ببرند.
چهار تکیه کلام طبقه متوسط که ثروتمندان هرگز به زبان نمیآورند چیست؟
اگر در جملاتی که بر زبان دوستان ثروتمند و افراد طبقه متوسط اقتصادی رانده میشود دقت کنید، تفاوتهایی را تشخیص میدهید که راز فاصله ثروت آنها از یکدیگر نیز در همین تفاوتها نهفته است.
تفاوتهایی که بسیاری از افراد طبقه متوسط اقتصادی جهان را دچار نگرش منفی به پول و ثروت زیاد کرده یا آنها را از تصاحب آن ناامید کرده است.
در مقابل، ثروتمندان کارآفرین معتقدند که هیچ اتفاقی نیست که رخداد آن غیرممکن باشد و هر اتفاقی هم که میافتد فرصتی برای کسب پول بیشتر است.
این تفاوتها را که ریشه در باورهای فردی آنها دارد، از بیان و به زبان نیاوردن چهار تکیه کلام میتوان تشخیص داد:
۱- مشکل من نداشتن سرمایه است
از اکثر افرادی که در طبقه متوسط اقتصادی قرار دارند مدام میشنویم که ایدههای درخشانی داشته و دارند که تنها به دلیل کمبود سرمایه و پولِ لازم برای اجرایی کردن آنها، ثروتمند نشده و عطای کارآفرینی را به لقای یک درآمد ثابت بخشیدهاند.
اما در مقابل، یک کارآفرین اگر به ایده خود ایمان داشته باشد، ریسک استقراض، دریافت وام و جذب سرمایهگذار را به جان میخرد تا ایده خود را عملی کند و به سوددهی برسانند. ولی بسیاری از افراد دارای درآمد متوسط همواره تکرار میکنند که تحمل زیر بار قرض و وام رفتن و شریک شدن با شخص دیگری را ندارند.
۲- به نان و نگرانی از دست دادن سرمایه ماستی که میخورم قانع هستم
فراتر از طبقه متوسط، این یک اعتقاد فراگیر در بین تودههاست که باید نسبت به وضع موجود رضایت داشت؛ زیرا فرد قانعی بودن یک ارزش مثبت است. گویا یک باور عمومی هست که کارآفرینی یک خصلت ژنتیک است و هر کسی قادر به ثروتمند شدن نیست.
با این حال، بررسی احوال کارآفرینان موفق جهان نشان میدهد که چه بسیارند افرادی که فقیر و بیبضاعت بودهاند ولی با هدف حل مشکل دیگران و رفع نقص موجود در جامعه، خالق کسب و کارهای بزرگی شدهاند که آنها را بدل به ثروتمندان مورد احترام مردم کرده است. به باور آنها هر کسی لیاقت و توانایی تحقق رویاهایش را دارد و میتواند ثروتمند شود.
۳- ورشکست نشوم!
اکثر مردم نگران از دست دادن پول و ثروت خود هستند و در مواجهه با هر پیشنهاد سرمایهگذاری ناگهان این جملۀ معترضه را تکرار میکنند که مبادا ورشکست شوم!
همین ترس عمومی مانع بسیاری از سرمایهگذاریها میشود.
اما کارآفرینان دارای یک پیش فرض ذهنی هستند که همانقدر که احتمال کسب درآمدهای محاسبه نشده وجود دارد، ریسک از دست دادن پول هم وجود دارد ولی مهم این است که همیشه فرصتهای جبران ضررها هست.
۴- از شغلم متنفرم
اکثر افراد حاضر در طبقه متوسط، شغلی را برای خود انتخاب کردهاند که بتواند درآمد مناسبی را تا رسیدن آنها به سن بازنشستگی تامین کند. شغلی که در بسیاری از موارد علاقهای نگرانی از دست دادن سرمایه به آن ندارند و حتی در برخی موارد از آن متنفرند.
اما کارآفرینان موفق معتقدند که اشتیاق به کار راز اصلی ثروتمند شدن است و بدون عشق و علاقه به کاری که میکنند، خلق ثروت ممکن نیست.
البته فکر کردن همانند یک کارآفرین ثروتمند به خودی خود کسی را پولدار نمیکند؛ ولی حداقل این حسن را دارد که به شما اطمینان میدهد در مسیر درستی گام برمیدارید.
چهار ذکر برای رفع ترس، اندوه و .
امام جعفر صادق (ع) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهارچیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمیبرد!
امام جعفر صادق (ع) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهارچیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمیبرد!
به گزارش سرویس دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) امام ششم شیعیان و پیشوای راستین مسلمین در شرح این چهار چیز و چهار کلمه مبارک و اثرگذار چنین میفرمایند1:
در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین درآنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جسند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید2".
در شگفتم برای کسی نگرانی از دست دادن سرمایه که اندوهگین است چگونه به ذکر «لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات میبخشیم3".
در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ» پناه نمیبرد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت4".
در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لاحول و لاقوة الا بالله» پناه نمیبرد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود میدانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد".
نگران از دست دادن سرمایه اجتماعی اصلاحات هستم
پس از گذشت بیش از ۱۷ ماه از شروع به کار مجلس دهم، شاید بتوان ارزیابی نسبتا دقیقی را نگرانی از دست دادن سرمایه از عملکرد جریانهای سیاسی در آن داشت. در همین راستا و بهمنظور بررسی آینده جریانات سیاسی کشور به گفتوگو با پروانه مافی، نماینده مردم تهران، ری، اسلامشهر، شمیرانات و پردیس در دهمین مجلس شورای اسلامی نشستیم.
برخی معتقدند که اصلاحطلبی در ایران در سالهای اخیر بهنوعی تغییر ماهیت داشته است. شما چقدر با این ادعا همنظرید؟
پاسخ به پرسش شما در گرو این است که چه تعریفی از اصلاحطلبی داشته باشیم و آن را با چه مختصات و انگارههایی در ذهن خود به تثبیت رسانده باشیم. واقعیت آن است که اصلاحطلبی و اصلاحگرایی جریانیست که ریشهای به قدمت تاریخ زیست بشری دارد.
انسان همواره با بررسی و پایش مسیر خود، درصدد شناسایی شیوهها و رویکردهای بهینه برای تحقق آرمانها، مقاصد و اهداف خود بوده است. البته که این آرمانها، اهداف و مقاصد از نقطهای به نقطه دیگر دارای تفاوتهایی بوده، اما سرشت انسان به ماهو، خواهان مجموعه مشترکی از نیکیهاست، نگرانی از دست دادن سرمایه هرچند در ظرف و قالب دیگری عینیت پیدا کند. هرچند اصلاحات (به معنای سیاسی رایج آن) در ایران پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ قوام و دوام یافت، اما برای بررسی و تحلیل جریان اصلاحات در ایران نمیتوان واقعه مهم و تاریخسازی همچون انقلاب مشروطه را نادیده گرفت.
همانگونه که نمیتوان اقدامات امیرکبیر را در اصلاح رویهها و ساختارهای حاکمیتی در نظر نیاورد و یا نسبت به تلاشهای علامه شهید مطهری و دکتر علی شریعتی در زمینه اصلاح اندیشهها غفلت داشت. در واقع، اصلاحات یک بسته است که در طول زمان و در قالب پروسهای زمانبر به ثمر مینشیند و در این مسیر و به اقتضای شرایط، یقیناً نیازمند به استفاده از ابزار و الزامات خاص خود است.
با توجه به مصادیقی که از اصلاحطلبی در ایران معاصر به کار گرفتید، آیا قائل به اصلاحات دستوری هستید یا اینکه اصلاحات را روندی از پایین به بالا میدانید؟
اصلاحات روندی سیستمی است. یعنی نمیتوان آن را صرفا از پایین به بالا یا برعکس دانست. ممکن است جریان سیاسی حاکم، مجموعه کنشهایی داشته باشد که جامعه را در مسیر اصلاحگری بیش از پیش ترغیب کند. همچنین اصلاحگری میتواند از طریق فشار نگرانی از دست دادن سرمایه افکار عمومی و پذیرش سیاستمداران عملیاتی شود. اما آنچه بسیار کلیدی است، توجه به نقش احزاب و دستههای سیاسی در فرآیند اصلاحات است.
نقش فعالان سیاسی و احزاب در روند اصلاحات، تسهیلکنندگی و تعدیلگری مسیر است. در نبود احزاب و جریانات سیاسی که کارکردی واسطهای مابین مردم و حاکمیت دارند، امکان بروز آشوبهای ناگهانی و خروج پروسه از مسیر عقلانیت بسیار پررنگ میشود و این امریست بسیار اساسی که کمتر مورد توجه کنشگران عرصه سیاست در ایران قرار گرفته است. تجارب بشر نیز نشان میدهد بهترین شیوه اصلاح و افزایش کارآمدی یک سیستم اصلاحات تدریجی است، به گونهای که سیستم از پایداری و ثبات خارج نشود.
وضعیت کنونی جریان اصلاحات را چگونه میدانید؟
در شرایط فعلی جریان اصلاحات وضعیت مطلوبی دارد؛ در انتخابات هفتم اسفند ۹۴، باوجود تمامی محدودیتها، بخش مهمی از کرسیهای مجلس شورای اسلامی را به دست آورد. در انتخابات ۹۶ نیز دولتی برآمده از شعارهای اصلاحطلبانه و تحولخواهانه توانست اکثریت آرای مردمی را اخذ کند و در بسیاری از شهرها و بهخصوص کلانشهرها، اصلاحطلبان توانستند اکثریت را به دست آورند. بنابراین مجموعه شواهد و قرائن نشانگر وضعیت مطلوب اصلاحطلبان است. اما نگرانی من از شرایط کنونی نیست، بلکه نسبت به آینده نگرانیهای اساسی دارم.
این نگرانی ناشی از چیست؟
نگرانی من بابت از دست دادن سرمایههای عظیم مردمی است؛ مردمی که در سالهای اخیر با تمام توان پای جریان اصلاحطلبی ایستادند، اکنون انتظار دارند که توجه بیشتری به خواستهها و مطالباتشان شود. من بارها در مجلس خطاب به دوستان فراکسیون امید هم اهمیت بلندنظری و دوراندیشی را یادآور شدهام. نباید گمان کنیم که مردم تا ابد پای یک جریان خواهند ایستاد. جامعه در صورتی که به این نتیجه برسد که جریانات سیاسی نمیتوانند خواستهاش را محقق کنند، از جریانات عبور خواهد کرد.
انتقاد شما شامل فراکسیون امید مجلس میشود، یا خطاب به دولتمردان است؟
من این را انتقاد نمیدانم. بلکه یک هشدار بسیار اساسی است. فراکسیون امید بنا به دلایل متعدد در برخی موارد حساس و سرنوشتساز نتوانسته انسجام کافی داشته باشد. هرچند بسیاری از اعضای فراکسیون تلاش خود را برای پیگیری مطالبات مردمی دریغ نکردهاند، اما واکنشهای مردمی نشان میدهد که از عملکرد مجموعه فراکسیون رضایت کاملی ندارند.
از سوی دیگر اصلاحطلبان مجلس نتوانستهاند سازوکار مناسبی را برای ارائه گزارش عملکرد به افکار عمومی در نظر بگیرند تا نمایندگان حاصل تلاشها و پیگیریهای خود را که در بسیاری از موارد منجر به رفع گرههای مهمی نیز شده است، به گوش مردم برسانند. البته این انتقاد صرفاً معطوف به مجلس نیست، بلکه بخشی از نگرانیهای من نسبت به سالهای آتی جریان اصلاحات، در ارتباط با شیوه کنونی عملکرد دولت دوازدهم است.
دولتی که تاکنون قدر حامیان اصلی خود را آنگونه که باید، ندانسته است. زنان، جوانان و اقلیتهای قومی و مذهبی با تمام وجود در حمایت از رئیس دولت دوازدهم نقش داشتند. اما اکنون در ارتباطات رودررو با مردم احساس میکنم که بخش قابلتوجهی از این افراد دچار سرخوردگی شدهاند. اصلاحطلبان مجلس، دولت و شوراها نباید ارتباط خود را با بدنه جامعه قطع کنند.
با توجه به مواردی که به آنها اشاره داشتید، شرایط انتخابات سال ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ را چگونه تحلیل میکنید؟
برای تحلیل انتخاباتی که بیش از دو سال دیگر در کشور برگزار میشود، هنوز زود است. اما بهطور کلی معتقدم اگر اصلاحطلبان بر مواضعی که پیش از انتخابات داشتهاند و برای مردم هم بسیار مهم است، پایداری کنند و در صورتی که در برخی موارد نتوانستند پیگیریهایشان را به سرانجام برسانند، دلیل و منطق خود را با صراحت به مردم منتقل کنند، میتوانند اعتماد دوباره مردم را جلب کنند. در هر صورت بسیار مایلم که دولت و نمایندگانی که با آرم فراکسیون امید وارد مجلس شدند، مسئولیتپذیری بیشتری نسبت به دغدغههای موکلانشان داشته باشند.
دیدگاه شما