در بازار .
الگوهای قیمت: تصاویر و اشکالی که در نمودار قیمت ظاهر شده و قابلیت پیش بینی شدن دارند. دو نوع الگوی قیمت عبارتند از:
■ الگوهای برگشتی Reversal Patterns: الگوهایی که روند قیمت در آنها تغییر جهت می دهد.
- سر و شانه (سقف و کف) Head and Shoulders
- دو قلوها (سقف و کف) Double
- سه قلوها (سقف و کف) Triple
- اسپایک ها (سقف و کف) Spike
- الگوی گرد یا نعلبکی Rounding or Saucer
■ الگوهای ادامه دهنده Continuous Patterns: پس از توقف بازار برای مدت زمانی، روند مسیر پیشین را ادامه می دهد.
- مثلث Triangle
- پرچم Flag
- گوشه Wedge
- مستطیل Rectangle
- فنجان و دسته Cup and Handle
چند نکته:
- حجم معامله نقش بسیار مهمی را در تأئید قابل اعتماد بودن یک الگو بازی می کند.
- بزرگ بودن الگو (پهنا و ارتفاع آن در نمودار) بیانگر بزرگتر بودن تحرکات پس از آن می باشد.
- الگوهای سقف معمولاْ دوره زمانی کوتاه تر و نوسان بلندتری نسبت به الگوهای کف دارند.
- حجم معامله معمولاْ در نقاط سقف (قله) اهمیت بیشتری دارد.
- هیچ کدام از الگوها قطعیت ندارند. آنها در اکثر زمان ها درست کار می کنند و نه همیشه.
الگوی برگشتی سر و شانه Head and Shoulders
خط گردن در زیر الگو کشیده شده و معمولاْ شیب مثبت دارد. در موارد کمی شیب صفر و بصورت خیلی نادری شیب منفی دارد.
پس از شکسته شدن خط گردن، هدف قیمت باندازه ارتفاع سر از خط گردن در جهت معکوس خواهد بود.
معمولاْ پس از شکست، برگشتی به خط گردن مشاهده می شود ولی قیمت موفق به شکست خط گردنی که قبلاْ یکبار آن را شکسته نمی شود. (چنانچه حجم معامله در هنگام شکسته شدن خط گردن بالا باشد، حرکت برگشتی نداریم ولیکن اگر حجم معامله کم باشد، حرکت برگشتی خواهد بود.)
حجم معاملات در شانه راست کمتر از حجم معاملات سر است.
در الگوی سر و شانه کف (معکوس)، هنگام شکسته شدن خط گردن شاهد انفجاری در حجم معاملات هستیم. تفاوت دیگر با الگوی سر و شانه سقف در این است که حرکت برگشتی قیمت پس از شکست خط گردن در این الگو رایج تر است.
حجم معاملات در شانه راست بیشتر از حجم معاملات در سر است.
الگوی سر و شانه مرکب: شامل دو سر و یا دو شانه در طرفین است. این الگو چندان رایج نیست.
به نظر شما نقاط ورود به (خروج از) بازار در الگوهای فوق کدامند؟
الگوی دوقلو (Double (Top or Bottom
از الگوهایی است که زیاد شکل می گیرد. الگوی دوقلوی سقف به شکل M و الگوی دوقلوی کف به شکل W ظاهر می شود.خصوصیات کلی این الگو بسیار شبیه سر و شانه ها بوده و نحوه محاسبه هدف قیمتی نیز دقیقاْ به همان شکل است.
الگوی سه قلو (Triple (Top or Bottom
عیناْ مشابه الگوی سر و شانه بوده با این تفاوت که ارتفاع سر و شانه ها برابر است.
مادامی که خط گردن از سوی شانه راست شکسته نشود، هیچ یک از این الگوها تکمیل نشده اند. شکست قطعی این خط زمانی صورت می پذیرد که قیمت ۳٪ به آن خط (سطح) نفوذ کند و یا قیمت لااقل دو بار پس از شکست بسته شود. (مثلاْ دو روز کاری بگذرد)
الگوی گرد یا نعلبکی Rounding or Saucer
الگوهای نادری که در هر بازار شاید طی ده ها سال فقط یکبار رخ دهد.
اسپایک ها (سقف و کف) Spike
این الگو ناگهانی و با کمترین اخطار بوجود می آید. تنها نشانه ممکن برای آن، حجم معامله فوق العاده سنگین است.
نکته آخر: به هنگام کار با الگوها باید به شدت مراقب "تله ها" بود و فریب آن ها را نخورد. اندیکاتورها (نوسان نماها) ابزارهای مفیدی در این زمینه محسوب می شوند.
آشنایی با الگوهای تک کندلی
همانطور که در مقاله اول در مورد مبانی آشنایی با الگوهای شمعی گفتیم، در این مقاله قصد دارید بهصورت جزئیتر به معرفی انواع الگوهای تک کندلی بپردازیم و در مورد کاربرد هرکدام صحبت کنیم. کندل استیکها به نوعی زبان صحبتکردن با نمودار هستند. فارق از اینکه در چه بازاری فعال هستید، آشنایی و قدرت تحلیل کندل استیک از مهمترین مهارتها برای فعالیت در بازارهای مالی است.
الگوهای شمعی در بر اساس شکل ظاهری خود، در ستههای مختلفی تقسیم بندی میشوند. برخی از آنها نشان از قدرت و برخی نشان از ضعف بازار دارند. از طریق برخی از آنها میتوان نقاط برگشتی بازار را پیدا کرد و برخی دیگر قدرت شکستن سطوح کلیدی را دارند. همانطور که چندین بار گفته شد، الگوهای شمعی بهنوعی زبان بازار هستند و میتوانند با تحلیلگر صحبت کنند. با ما همراه باشید تا در ادامه به شناخت انواع آنها بپردازیم.
الگوهای تک کندلی
برخی کندلها به تنهایی دارای معنی هستند، نیازی نیست تا آنها در کنار یکدیگر معنی پیدا کنند. الگوهای تک کندلی بسیار معتبر هستند و مزیت مهم آنها این است که بسیار زودتر از الگوهای دیگر به تحلیلگر هشدار اتفاقات بازار را میدهند. آگاهی از این الگوها از الزامات یک تحلیلگر است.
الگوی مارابوزو (Marubozu)
اگرچه استیو نیسون الگوهای کندلی را به دنیا معرفی کرد، اما باتوجه به ماهیت ژاپنی آنها برخی از اسامی ژاپنی را برای کندلها حفظ کرد. مارابوزو در زبان ژاپنی به معنی “سر تراشیده شده” است و هدف از این نوع نامگذاری این است که کندلهای مارابوزو فاقد سایه یا شادو است. مارابوزو نوعی از الگوهای تک کندلی است. ماروبزو ها کندلهایی هستند با بدنهی کشیده و قدرتمند، معمولا سایه ندارند و اگر سایهای هم داشته باشند بسیار کوچک و قابل اغماض است.
برای مطالعه و یادگیری بیشتر به مقاله “کندل مارابوزو چیست؟ کاربرد انواع کندل Marubozu” مراجعه فرمایید.
این کندل ها نشان از قدرت روند (چه در جهت صعود باشد چه نزول) دارند. همچنین معمولا با حجم معاملات بالا همراه بوده و قدرت شکستن سطوح کلیدی بازار را دارند. اقلب شکستهایی با این نوع کندلها همراه هستند معتبر بوده و بازار تمایل به ادامه روند از خود نشان میدهد.
الگوی پین بار (Pinbar)
پین بار، یکی از معروفترین و پرکاربردترین الگوهای تک کندلی است. معمولا این الگو در انتهای قلهها و درههای نمودار پدید میاید و نشان از برگشت بازار دارد( حتی به صورت کوتاه مدتی). این الگو متشکل از یک بدنه کوچه و یک سایه بلند در جهت روند است. معمولا در قلهها سایه به سمت بالا و در درهها سایه به سمت پایین است. وجود سایه نشان از ضعف در روند و پس زده شدن قیمت است، همین امر میتواند باعث تغییر جهت بازار شود. به این نوع الگوها، الگوی برگشتی نیز میگویند.
نکاتی در مورد معامله با پینبارها
معامله با پین بارها بسیار معمول و محبوب است. اگر شما نیز قصد معامله با الگوی پین بار را دارید لازم است نکات مهمی در باره آن انواع نقاط برگشتی بدانید.
- همهی پین بارها ارزش معامله ندارند، بسیار حائز اهمیت است که این الگو نزدیک سطوح کلیدی بازار تشکیل شود. بهعنوان مثال بالای حمایتهای کلیدی و زیر مقاومتهای اصلی.
- معمولا در کفها پین بارهای سبز و در سقفهای قیمتی پین بارهای قرمز اعتبار بیشتری دارند.
- معاملهگران مبتدی بهتر است تنها در جهت روند اصلی وارد معامله بشوند.
- منتظر کندل تایید ماندن نیز بسیار به کاهش ریسک معاملات کمک میکند.
الگوی فرفره (Spinning Top)
الگوی فرفره از دیگر الگوهای تک کندلی با ماهیتی انواع نقاط برگشتی برگشتی است. کاربرد این الگو چیزی شبیه به پین بار است. فرفره معمولا در کف و سقفهای قیمتی به وجود میاید و نشان از برگشت بازار دارد. در صورتی که یک الگوی فرفره و پین بار در کنار یکدیگر دیده شوند، بسیار به اعتبار آن میافزاید.
این الگو از نظر ظاهری متشکل از دو سایه بالا و پایین و یک بدنه کوچک است. سایهها معمولا باهم برابر و بهصورت متقارن قرار دارند.
تمامی الگوهای کندلی در صورتی که اطراف نواحی کلیدی بازار باشند، به مراتب معتبرتر هستند.
الگوی دوجی (Doji)
الگوی دوجی که بازهم برگفته از کلمهای ژاپنی است در دسته الگوهای تک کندلی قرار میگیرد. کندلهای دوجی فاقد بدنه هستند، به این معنی که قیمت باز و بسته شدن آنها یک قیمت است. معمولا آنها به شکل یک + تشکیل میشوند، گاهی اوقات هم میتوانند سایه بلند داشته باشد اما چیزی که اهمیت دارد عدم وجود بدنه در کندل است.
الگوهای دوجی نشان از برابری قدرت خریدار و فروشنده دارد که به طبع آن سردرگمی در روند بازار به وجود میاید. معمولا به تنهایی از کندلهای دوجی برای معامله استفاده نمیشود، اما میتوان از آن برای تشخیص کفهای قیمتی و تثبیت قیمت استفاده کرد.
جمع بندی
الگوهای تک کندلی در عین حال که پایهی شناسایی کندل استیکها هستند، بسیار پرکابرد بوده و آگاهی از آنها انواع نقاط برگشتی الزامی است. به کمک کندل شناسی ریسک معاملات کاهش پیدا کرده و بازدهی افزایش پیدا میکند. از ترکیب الگوهای گفته شده میتوان به پترنهای چند کندلی رسید، اما قبل از آن، شناخت و بدست آوردن درک عمیق از الگوهای تک کندلی الزامی است.
الگوی مثلث ادامه دهنده در بورس چیست؟ (تحلیل تکنیکال)
الگوی مثلث ادامه دهنده شامل الگوی مثلث متقارن، مثلث افزایشی، مثلث کاهشی است و اغلب جزو الگوهای ادامه دهنده محسوب میگردند ولی در عمل گاهی اوقات شباهتی به الگوهای برگشتی نیز دارند.
الگوی مثلث در بورس چیست؟
الگو مثلث ادامه دهنده و الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال این موضوع را خاطر نشان می سازند که در طی فعالیت های قیمت، روندهای خنثی تنها یک توقف مقطعی قیمت اند و پس از آن روند دوباره در همان مسیر پیشین به حرکت خودش ادامه می دهد.
انواع الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال
به طور کلی سه نوع الگوی کلی مثلث در انواع نمودار جهت انجام تحلیل تکنیکال سهام حضور دارد که در ادامه به بررسی این مدل از الگوها می پردازیم:
- مثلث متقارن
- مثلث افزایشی
- مثلث کاهشی
الگوی مثلث متقارن در تحلیل تکنیکال
در الگو مثلث ادامه دهنده متقارن دو ضلع با شیب برعکس ولی متقارن موجود است و ضلع افقی ندارد! الگوی مثلث متقارن هم جزو الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال است ولی در این الگو نیز احتمال دارد ضلع بالا و پایین بشکند! ولی تا هنگامی که شکست انجام نپذیرد تقریبا توانایی اظهار نظر موثر نیست. ولی توجه نمایید که در این الگو نیز نظیر مثلث افزایشی یا کاهشی انتظار می رود که ضلع در سمت خود روند شکسته گردد. به تصویر زیر توجه نمایید همان طور که مشاهده می کنید:
زمانی الگوی مثلث متقارن ایجاد می گردد که خریداران و فروشندگان آن قدر توانایی نداشته باشند تا روند را مشخص کنند و این موضوع منجر به تشکیل الگو مثلث ادامه دهنده می شود.
مثلث متقارن در اغلب مواقع یک نوع الگوی ادامه دهنده است. این الگو به شکل یک توقف در مسیر موجود به حساب می آید که بعد از آن، روند مجدد از سر گرفته می شود. در شکل پیشین، روند قبلی به طور صعودی است و به همین خاطر انتظار داریم پس از مکث ایجاد گردد، ادامه روند نیز کماکان صعودی باشد. اگر روند پیشین نزولی بوده به همین منوال انتظار روند نزولی را پس از توقف داریم.
برای رسم این مثلث حداقل به 4 نقطه نیازمندیم. از آن جایی که جهت رسم هر خط روند، احتیاج به دو نقطه است، پس برای رسم دو خط همگرا لا می بایستی که هر خط حداقل دو نقطه از خط روند را لمس بنماید.
الگوی مثلث ادامه دهنده ترکیب جذابی از قیمت و زمان است. دو خط نزدیک شونده، در واقع محدوده قیمت الگو را بیان می کند و از پیش میتوان فهمید که در چه نقطه ای الگو تمام می گردد و با شکستن خط روند بالایی (البته در روندهای صعودی) مجدداً به روند پیشین باز می گردد. همین طور با اندازهگیری نمودن عرض این الگو میشود زمان رخداد این رخداد را هم به دست آورد.
در الگو مثلث ادامه دهنده متقارن دقت نمایید اگر قیمت به یک پنجم نقطه پایانی مثلث نزدیک گردد اما همچنان خطی شکسته نشود این الگو تقریبا بی اعتبار است و سیگنالی هم از آن دریافت نمیگردد. ولی مثلث متقارن چه هنگامی سیگنال میدهد؟ فقط در صورتی از مثلث متقارن سیگنال دریافت می نماییم که یکی از خطوط بالا یا پایین مثلث که به شکل خط مقاومت یا خط حمایتی است توسط کندل ها بشکند و سپس یک کندل دیگر نیز آن را تایید بکند.
الگوی مثلث افزایشی در تحلیل تکنیکال
الگو مثلث ادامه دهنده افزایشی که به آن مثلث صعودی در بورس نیز گفته می شود هنگامی تشکیل می گردد که یک خط مقاومتی افقی در بالا و خط حمایتی روندی در قست پایین نمودار شکل بگیرد. در اصل الگو مثلث افزایشی هنگامی شکل میگیرد که خریداران توانایی کافی جهت عبور از سطح مقاومتی را ندارند و خریداران نیز قادر به سفارش گذاری از سطح معین نیستند اما به مرور زمان قیمت را به جهت بالا هدایت می نمایند.
الگو مثلث افزایشی در کاربرد تحلیل تکنیکال همان طور که در عکس بالا مشاهده می نمایید، خریداران توانا به عبور از خط مقاومت نیستند، اما هنوز هم کف های شکل گرفته کوتاه تر نسبت به کف های پیشین است و در آخر هم خریداران موفق به شکستن خط مقاومتی و حتی قادر به ادامه روند صعودی می شوند. به دیگر سخن، در این الگو خریداران رفته رفته قدرتمند انواع نقاط برگشتی شده و به دلیل اینکه قیمت کف، روی خط روند صعودی واقع شده و آنقدر نیز به سطح مقاومت فشار می آورد تا سرانجام از خط مقاومت عبور نماید.
اگر تجربه مورد نیاز در زمینه سرمایه گذاری در بازار بورس و تحلیل تکنیکال دارا باشید حتماً میدانید که از لحاظ علم تکنیکال در انواع بازارهای مالی هیچ 100 درصدی میسر نیست و همانطور که در عکس زیر میبینید احتمال دارد خط مقاومتی تا آن حد قوی باشد که خریداران توانایی شکستن و عبور نمودن از خط مقاومت را نداشته باشند.
الگوی مثلث کاهشی در تحلیل تکنیکال
در الگو مثلث ادامه دهنده کاهشی یا به عبارت دیگر نزولی خط افقی حمایتی در پایین نمودار و مثلث خط روند مقاومتی در بالا تشکیل می گردد. الگوی مثلث کاهشی نظیر آن چه در عکس زیر مشاهده می کنید، بیانگر این است که قیمت به کندی در حال نزول است و رفته و رفته فروشندگان در حال در دست گرفتن نبض قدرت بازارند و در بیشتر وقت ها خط حمایت را میشکند و بازار نزولی می شود. همان طور که در بالا بیان شد، هیچ چیز در بازار بورس و تحلیل های بازارهای مالی و سرمایه گذاری 100 درصدی نیست و احتمال دارد در بعضی از مواقع هم خط مقاومت به حدی قوی باشد که قیمت به آن برخورد نماید و به سرعت برگردد و شروع به صعود کند.
الگوهای مثلث معمولا از الگوهای ادامه دهنده به شمار می روند ولی گاهی اوقات نظیر الگوهای برگشتی هم عمل مینمایند. الگو مثلث ادامه دهنده نشان دهنده این است که روندهای خنثی در طی فعالیتهای قیمتی، چیزی به جز یک توقف مقطعی قیمت نیستند و بعد از آن روند دوباره در همان مسیر پیشین خودشان به حرکت ادامه می دهند. این مسئله وجه تمایز ویژه این نوع الگو با سایر الگوهای برگشتی است. تمایز دیگر الگوهای برگشتی با سایر انواع الگو مثلث ادامه دهنده در طول دوره زمانیشان است. الگوهای برگشتی اغلب در زمان طولانی تری شکل می پذیرند حال آن که مدل ادامه دهنده بیشتر در زمان ادکی ایجاد می گردد و عموماً نیز در رده الگوهای کوتاه مدت یا حتی میان مدت طبقه بندی می گردند.
اهمیت حجم معاملات در الگوی مثلث ادامه دهنده در بورس
حجم معاملات همزمان با نوسان قیمت در الگو مثلث ادامه دهنده و نزدیک گشتن به راس آن کاهش پیدا می کند. همزمان با نفوذ دامنه قیمت در مسیر انواع نقاط برگشتی خط روند، یعنی هنگامی که الگو تکمیل می گردد، حجم معاملات نیز می بایستی به صورت قابل ملاحظه ای دارای افزایش چشم گیر باشد. حرکت برگشتی اغلب با فعالیت بیشتر نرخ قیمت در زمان از سرگرفتن ادامه مسیر روند و همراه با حجم معاملات کتر یا به عبارت دیگر سبک تری انجام می گردد.
به دو نکته مهم دیگر درباره حجم معاملات میبایستی توجه بکنید. در الگوهای برگشتی اغلب در حرکات صعودی، حجم معاملات، نقش ویژهتری در برابر حرکات نزولی دارد. به همین جهت است که افزایش حجم در واقع از ضروریات از سرگیری یک روند صعودی در تمامی انواع گونگون الگوهای تثبیتی بازار است.
دومین نکته مهم و ویژه درباره حجم معاملات این است که اگر چه مقدار و میزان حجم معاملات در طی دوران شکل گیری الگوی مثلث ادامه دهنده کاهش می یابد اما اغلب بررسی دقیق حجم معاملات بورس می تواند راهنمای بسیار خوبی باشد درباره این که آیا حجم معاملات در هنگام حرکات افزایشی قیمت در بازار سنگین تر است یا در زمان حرکات کاهشی قیمت است که تفاوت چشم گیری دارد. مثلاً در یک روند افزایشی احتمال دارد در زمان صعود نمودن قیمت، معاملات سنگینتری نسبت به شرایط نزول قیمت انجام پذیرد.
به طور کلی سه نوع الگوی کلی در انواع نمودار جهت تحلیل تکنیکال حضور دارد مثلث متقارن، مثلث افزایشی و مثلث کاهشی. در الگو مثلث ادامه دهنده متقارن دو ضلع با شیب برعکس متقارن موجود است و ضلع افقی ندارد. در الگو کاهشی یا به عبارت دیگر نزولی خط افقی حمایتی در پایین نمودار و مثلث خط روند مقاومتی در بالا تشکیل می گردد.
الگوهای کنج چیست و چه کاربردی در بازار دارند؟
الگوی کنج یا گَوِه يا وجها (Wedge) نشانهٔ توقف در روند فعلی هستند.
وقتی با چنین الگویی روبرو میشوید این نشان میدهد که معاملهگران هنوز دارند تصمیم میگیرند که در مرحلهٔ بعد جفتارز را کجا و چگونه معامله کنند.
کنج نزولی یک الگوی نموداری صعودی است که در یک روند روبه بالا شکل میگیرد و خطوط به سمت پایین شیبدار میشوند.
کنج صعودی یک الگوی نموداری نزولی است که در یک روند رو به پایین دیده میشود و خطوط به سمت بالا شیبدار میشوند.
کنجها میتوانند الگوی ادامهدهنده یا برگشتی باشند.
کنجهای صعودی
کنج صعودی وقتی شکل میگیرد که قیمت بین خطوط حمایت و مقاومت شیبدار به سمت بالا تثبیت میشود.
در اینجا شیب خط حمایت بیشتر از مقاومت است.
این نشان میدهد که کفهای بالاتر سریعتر از سقفهای بالاتر شکل میگیرند.
و این منجر به الگوی شبیه کنج میشود.
با تثبیت قیمتها می دانیم که نوسانات بزرگی در راه است و تغییری ناگهانی در جهت بالا یا پایین خواهیم داشت.
اگر کنجی صعودی بعد از روند رو به بالا شکل بگیرد، معمولاً یک الگوی برگشتی است و قیمت افول میکند.
و اگر در طول روند نزولی تشکیل شود ممکن است نشاندهنده ادامه حرکت نزولی باشد.
به هر حال، نکته مهم این است که وقتی این الگوی نموداری را میبینید، باید آماده باشید برای وارد کردن سفارشات.
در مثال اول یک کنج صعودی در پایان روند رو به بالا شکل گرفت.
ببینید که چگونه قیمت پایین آمد. این یعنی تریدرهای زیادی هستند که ترجیح میدهند فروش بگیرند، نه خرید!
آنها قیمت را پایین آوردند تا خط روند را بشکنند و نشان دادند که ممکن است روند رو به پایین در آینده دیده شود.
درست مانند دیگر الگوهای نموداری که قبلاً در مورد آنها صحبت کردیم، تغییر قیمت بعد از این تغییر ناگهانی تقریباً به همان بزرگی ارتفاع الگوی شکل گرفته است.
حالا بیایید نگاهی به مثال دیگری از کنج صعودی داشته باشیم. اما این بار این الگو به عنوان سیگنال ادامه روند نزولی عمل میکند.
چنان که میبینید، قیمت قبل از تثبیت و ترسیم سقفهای بالاتر و حتی کفهای بالاتر از یک روند نزولی آمده است.
در این مورد قیمت به سمت پایین شکسته و روند نزولی ادامه پیدا کرد. به این دلیل است که به آن سیگنال ادامهدهندهی روند می گویند.
ببینید قیمت چه تغییر جالبی رو به پایین با ارتفاع کنج تشکیل داده.
تا اینجا چی یاد گرفتیم؟
کنج افزایشی که بعد از روند صعودی شکل میگیرد معمولاً منجر به وارونگی روند رو به پایین میشود در حالی که کنج صعودی که در طی روند رو به پایین شکل میگیرد معمولاً منجر به ادامه میشود (روند رو به پایین).
به بیان ساده کنجی صعودی منجر به روند نزولی میشود که یعنی یک الگوی نزولی است.
کنجهای نزولی
کنج نزولی هم درست مانند کنج صعودی ممکن است نشانه ادامهی روند یا بازگشت روند باشد.
به عنوان یک سیگنال برگشتی این الگو در کف روند نزولی شکل میگیرد و نشان دهندهی این است که روند بعدی رو به بالاست.
به عنوان سیگنال ادامهدهنده، این الگو در طی روند صعودی شکل میگیرد و بدین معناست که حرکات قیمت صعودی به سمت بالا از سر گرفته میشود.
بر خلاف کنج صعودی، کنج ریزشی یک الگوی نموداری صعودی است.
در این مثال کنج نزولی یک نشانهٔ بازگشتی هستند.
بعد از روند رو به پایین قیمت، سقفهای پایینتر و کفهای پایینتر ایجاد کرد.
توجه داشته باشید که شیب خط روند نزولی که سقفها را متصل میکند شیب بیشتری نسبت به خط روندی دارد که کفها را متصل میکند.
در شکست بالاتر از بالای کنج، جفتارز تغییر خوبی رو به بالا داشته که تقریباً برابر با ارتفاع الگو است. در این مورد افزایش قیمت بیشتر از میزان هدف بوده است؟
بیایید نگاهی داشته باشیم به مثالی که در آن کنجهای نزولی نشانهی ادامه هستند.
چنان که قبلاً گفتیم وقتی کنجی نزولی در طی روند صعودی شکل میگیرد معمولاً نشان دهندهٔ این است که روند بعداً دوبار از سر گرفته خواهد شد.
در این مورد قیمت کمی بعد از افزایش شدید ثابت شد. شاید معنایش این باشد که خریداران کمی صبر کردند تا نفسی تازه کنند و احتمالاً افراد بیشتری را جذب کردند تا با پیش خرید سهام قیمت را بالا ببرند.
ظاهراً جفتارز در حال آماده شدن برای تغییری قدرتمند است. به چه جهتی خواهد رفت؟
میبینید چگونه قیمت در قسمت بالایی شکست و بالاتر هم رفت؟
اگر ترتیب ورود را بالای این روند نزولی قرار دهیم که بالاهای دو ارز را به یکدیگر متصل کرده، میتوانیم به روند قوی رو به بالا بپیوندیم و سود کنیم!
اگر میخواهید سود بیشتری به دست آورید، میتوانید مقداری از سود را با بستن بخشی از موقعیتتان در هدف نگه دارید و بعد بگذارید که بقیهٔ موقعیتتان به روند خود ادامه دهد.
چگونه نقطه بازگشت روند در فارکس را شناسایی کنیم؟
یکی از متداولترین فعالیتها در بین تریدرهای مبتدی معاملات روند است. یکی از مشکلات این نوع معامله تعیین و تشخیص نقطه بازگشت روند است که سرمایه گذار باید قبل از آن معامله را ببندد. برعکس این موضوع هم وجود دارد. یعنی سرمایه گذار باید بیوقفه پس از شروع یک روند جدید وارد آن شود. یک سرمایه گذار برای گرفتن نتیجه مثبت باید با استفاده از ابزارهایی مثل اندیکاتورها و واگراییها این روند هارا تشخیص دهد. در ادامه مطلب به بررسی اینکه چگونه نقطه بازگشت روند در فارکس را شناسایی کنیم؟ خواهیم پرداخت..
روند و ابزار های تشخیص آن
مسلط شدن چشمگیر فروشندگان (روند صعودی) و یا خریداران (روند نزولی) بر بازار، یک روند قوی را تشکیل میدهد. زمانی که تعداد سرمایه گذاران طرف قدرتمند و حجم فعالیتهای معاملاتی آنها کاهش پیدا میکند؛ قیمت نیز در آن بازه زمانی کم میشود. در این زمان وقتی طرف ضعیفتر قدرت بیشتری پیدا میکند یک بازگشت روند رخ میدهد.
ابزار های تشخیص بازگشت نقطه روند:
- اندیکاتورهای آنالیز کننده تکنیکال
- واگرایی یا (انواع نقاط برگشتی Divergence)
- الگوهای بازگشتی روند
- سطوح (مقاومت و پشتیبانی، فیبوناچی)
- پیوت پوینت ها یا (Pivot Points)
در ادامه با این ابزار های تشخیص بازگشت نقطه روند آشنا می شویم و در رابطه با هر یک توضیحاتی داده می شود.
اندیکاتورهای آنالیز کننده تکنیکال
ابن اندیکاتور ها خود نیز انواع بسیار زیادی دارند و هرکدام روش خاصی را اعمال می کند. خوب است با برخی از انواع این اندیکاتور ها آشنا شویم.
اسیلاتور ها: این ابزار تکنیکال محدوده مورد انتطار برای معامله یا خارج از محدوده انواع نقاط برگشتی مورد انتظار را تعیین می کند. اسیلاتور ها استفاده زیادی برای شرایط پیش فروش یا خرید را در بازار مشخص می کنند؛ درحالی که بعضی از آن ها برای شناسایی روند ها استفاده می شوند.
اندیکاتور های کانال: اکثر روند های معکوس در مرز های این کانال رخ می دهد. اندیکاتور کانال قیمت به ما کمک می کند تا انواع مختلفی از کانال ها را در نمودار ها رسم کنیم.
واگرایی یا (Divergence)
در واقع اختلاف بین اندیکاتور تکنیکال و جهت قیمت را واگرایی مینامند. واگرایی سیگنالی اضافی اما در مقابل بسیار قوی است که معکوس شدن را پیش بینی میکند. پنل واگرایی در اصل یک درگاه اطلاعاتی با سیگنال های خرید و فروش است که برای همه جفت ارزها در همه بازههای زمانی قابل استفاده است.
در واگرایی به بسیاری از تفاوتهای جزئی باید توجه شود؛ زیرا در غیر این صورت دچار اشتباه میشویم. به همین دلیل این ابزار تشخیص برای همه افراد مناسب نیست.
برخی از ویژگی های پنل واگرایی:
- نمایش نکاتی برای تنظیم صحیح استاپ لاس (Stop Loss) و تیک پروفیت (take Profit)
- امکان تنطیم جفت ارز و بازه زمانی در پنجره نمودار
- ترسیم خطوط تایید واگرایی توسط اندیکاتور و مشخص کردن منطقه سیگنال
الگو های بازگشتی روند
در واقع یک الگو شکلی تکراری در تجزیه و تحلیل تکنیکال است و رفتار های روند را پیش بینی می کند. الگو ها اکثرا یک ابزار کمکی برای ساخت سطوح و داده ها و اطلاعات اندیکاتور های تکنیکال هستند.
مفهوم کاربرد عملی الگوها: مفهوم اصلی الگو ها وابسته به ثبات شکل گیری شکل اصلی آن ها است. اما باید توجه داشت که بازار آنطور که ما فکر میکنیم مرتب نیست. به بیان دیگر بایدگفت پیدا کردن یک الگوی کامل تقریبا غیر ممکن است. برای شناسایی و تشخیص یک الگو باید مهارت زیادی داشته باشید.
سطوح(مقاوت و پشتیبانی، فیبوناچی)
این یکی از ساده ترین ابزار های تشخیص نقطه بازگشت روند است. یکی از روش های رایج میان تریدر ها ساخت سطوح است. به طور مثال می توان گفت بسیاری از افراد از اعداد رند استفاده بیشتری می کنند. در این حال روی یک قیمت خاص مقدار زیادی استاپ و تیک پروفیت وجود دارد و در این زمان یک سطح مقاومت و حمایت قوی ظاهر می شود. این سطح در آینده می تواند دوباره توسط تریدر ها، یک سطح کلیدی در نظر گرفته شود.
پیوت پوینت ها یا (Pivot Points)
این ابزار تشخیص نقطه بازگشت روند نقاط محوری و کلاسیک هستند. پیوت پوینت ها میان سه سطح مقاومت و حمایت قرار گرفته اند که در آن ها فضای فارکس دچار تغییر می شود.
جمع بندی
ابزار های تشخیص نقطه بازگشت روند در فارکس انواع بسیاری دارند اما هیچ یک از آن ها کامل نیستند. نباید آن ها را با یکدیگر ترکیب کنیم زیرا باعث سردرگمی ما می شود و نتایج مثبتی ندارد. باید همیشه توجه داشته باشیم که بازار مالی را نمی توان به طور دقیق پیش بینی کرد. پس اگر این اندیکاتور های نام برده خواسته های شمارا برآورده نکردند به این معناست که از اندیکاتور صحیحی اسفاده نکرده اید و یا روش کار با آن را به درستی یاد نگرفته اید.
دیدگاه شما