انواع ریسک سرمایهگذاری چیست؟
آموزش| ریسک به معنای احتمال عدم موفقیت است ریسکپذیری پذیرفتن این واقعیت است که ما در این لحظه از فرصتهایی چشمپوشی میکنیم تا در آینده فرصتهای بیشتری داشته باشیم و در حقیقیت خطر و فرصت را در کنار هم میبینیم.
آموزش| ریسک به معنای احتمال عدم موفقیت است ریسکپذیری پذیرفتن این واقعیت است که ما در این لحظه از فرصتهایی چشمپوشی میکنیم تا در آینده فرصتهای بیشتری داشته باشیم و در حقیقیت خطر و فرصت را در کنار هم میبینیم. وقتی صحبت از پول و سرمایهگذاری به میان میآید تاثیر ریسک پذیری بیشتر دیده میشود. از آغاز پیدایش تمدن، انسانها همواره با عوامل متغیر و خطرهای زیادی مواجه بودهاند و احتمال خسارت همواره وجود داشته است. انسان نخستین با مخاطرات طبیعی مواجه بوده و به تدریج آموخته است که اتفاقات ناخوشایند را پیشبینی کند و برای مقابله با آنها آماده باشد. هر چه میزان رشد و پیشرفت انسان بیشتر میشود، در معرض تصمیمگیریها و پیچیدگیهای بیشتر و در معرض ریسکهای بیشتری قرار میگیرد. در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته میشود. این انحراف بازده میتواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته میشود که ریسک سرمایهگذاری بیشتر خواهد بود. اصل ثابتی در سرمایهگذاریوجود دارد مبنی بر اینکه سرمایهگذار از ریسک و خطر گریزان و به سمت بازده و سود تمایل دارد؛ به همین خاطر است که سرمایهگذاران ریسک گریز از ورود سرمایه خود به جایی که خطر و ریسک وجود دارد یا افق نامشخصی در برابر سود و اصل سرمایهشان هست، امتناع میکنند. ریسک گریزی را میتوان اینطور بیان کرد که سرمایهگذاران طرحهای مخاطرهآمیز را نمیپذیرند مگر آنکه بازده مورد انتظار طرح خیلی زیاد باشد. سرمایهگذاران را از منظر پذیرش ریسک میتوان به سه دسته تقسیم کرد: افراد ریسکگریز: این افراد استراتژی محافظهکارانه دارند. یک شخص ریسک گریز ترجیح میدهد که بازده مطمئن به دست آورد و در حالتی که درصد احتمال بالای موفقیت مطرح باشد شرکت خواهد کرد. افراد ریسکپذیر: این افراد استراتژی جسورانه دارند و شخص در این حالت خواهان پذیرش ریسک است و تمایل دارد شانس خود را بیازماید. افراد خنثی نسبت به ریسک: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آنها را ریسک خنثی مینامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن میدانند. برای اندازهگیری ریسک سرمایهگذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از تعادل ریسک و بازده چیست؟ تعادل ریسک و بازده چیست؟ مهمترین آنها انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایهگذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده نشاندهنده بالا بودن ریسک سرمایهگذاری میباشد.شرکتهای بسیاری زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی ریسکهای متفاوتی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند ریسک خود را ارزیابی و مدیریت کنند.
انواع ریسک در بازار:
ریسکهای واقعی یا خالص: این ریسکها در واقع همان خطرات فیزیکی هستند که بهطور روزمره ممکن است با آنها درگیر شویم. مثل خطر تصادف، بیماری، طلاق، بلایای طبیعی و … . این مسائل عمدتا در اختیار ما نیستند و در صورت وقوع نتیجهای جز خسارت ندارند. این ریسکها عموما قابلیت بیمه شدن دارند و همیشه موجب زیان میشوند.
ریسک سیستماتیک: این نوع ریسک مربوط به کل بازار بوده و سرمایهگذار نقشی در کنترل آن ندارد و غیرقابل حذف است. این ریسک تنها به یک شرکت و یا یک صنعت خاص محدود نبوده و کل بازار را دربرمیگیرد. این نوع ریسک غیرقابل پیشبینی و اجتنابناپذیر است. مواردی نظیر سیاستهای اقتصادی، نرخ تورم، شرایط سیاسی بر سود سهام و ارزش سرمایه تاثیرگذار است و سرمایهگذار دخالتی در آنها ندارد.
ریسک غیرسیستماتیک: این نوع ریسک مرتبط با یک سهم یا یک صنعت خاص است، این ریسک قابل حذف بوده و میتوان آن را کاهش داد. مثلا زمانی که یک شرکت در اثر اشتباه در تصمیمگیریهای کلان و مدیریت ضعیف با چالش مواجه میشود و ارزش سهام آن پایین میآید، سرمایهگذار میتواند با بررسی وضعیت شرکت از خرید سهام چنین شرکتی اجتناب کند.
ریسک نرخ سود: فرض کنید دو گزینه برای سرمایهگذاری دارید. خرید سهام با سود مورد انتظار ۳۰ درصد و خرید اوراق مشارکت با سود ثابت ۲۰ درصد. کسی که ریسک پذیری بالاتری داشته باشد خرید سهام را ترجیح خواهد داد. اما اگر بانک تصمیم بگیرد که نرخ سود را به ۳۰ درصد برساند در این حالت فردی که اوراق مشارکت خریداری کرده است بدون تحمل ریسک به این سود دست یافته است. این ریسک مربوط به زمانی است که تغییر در نرخ سود باعث دگرگونی ارزش یک سرمایهگذاری شود، این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی بیشتر اثر میگذارد.
ریسک نقدشوندگی: یکی از ویژگیهای دارایی خوب آن است که به سرعت به پول نقد تبدیل شود. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، خریداری برای آن سهام پیدا نمیشود، در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. در واقع هرقدر خرید و فروش یک دارایی سریعتر انجام شود ریسک نقدشوندگی کمتر میشود.
ریسک نرخ ارز: اگر شرکتی که سهام آن را خریداری کردهاید، عمده مواد مصرفی خود را از خارج از کشور تهیه میکند، زمانی که قیمت ارز افزایش پیدا میکند باید بهای بیشتری برای تهیه مواد اولیه بپردازد در نتیجه هزینههای شرکت زیاد میشود و به تبع آن ارزش سهام شرکت پایین میآید.
وظایف کلیدی یک مدیر مالی چیست؟
در مقاله قبل درباره تعریف مدیریت مالی و نقش اساسی و مهم آن در هر نوع کسبوکار و سازمانی بحث نمودیم و با جنبههای مختلف اهمیت وجود آن، به صورت اجمالی آشنا شدیم. گفتیم مدیریت مالی، مدیریت بر منابع و مصارف است و یکی از پایه های موفقیت در کسبوکار است. حال در این بخش میخواهیم وظایف مدیر مالی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم.
تواناییهای یک مدیر مالی
مهارتهای ارتباطی: یکی از مهم ترین توانایی هایی که برای موفقیت یک مدیر مالی مورد نیاز است توانایی ایجاد ارتباط موثر با سایر مدیران شرکت و سازمان های قانونی مانند تعادل ریسک و بازده چیست؟ بیمه، مالیات و شرکت های حسابرسی است. مدیران مالی به صورت منظم به این ارتباط نیاز دارند.
مهارتهای تحلیل و حل مشکلات: هدف نهایی هر شرکت و تجارتی کسب سود بیشتر است و سود نیز از جنس پول است پس در نتیجه پیچیده ترین مسائل شرکت ها به طور معمول در حوزه مالی و سرمایه گذاری میباشد. مدیر مالی باید بتواند در مراحل مختلف اقدام به شناسایی و حل موانع و مشکلات موجود با استفاده از کمک سایر مدیران کند.
مهارتهای سازماندهی: داشتن مهارت های سازماندهی به منظور مدیریت، کنترل و سازماندهی مناسب کارکنان بخش مالی و همچنین توان ارائه گزارشهای ساختار یافته و هدفمند به مدیریت ارشد بسیار ضروری است. نمیتوان یک مدیر مالی موفق را بدون وجود توانایی سازماندهی مجسم کرد.
مهارت های ریاضی و فناوری : شاید بتوان گفت یکی از مواردی که امروزه بیشتر به چشم میخورد، ضرورت تسلط بر فناوری اطلاعات و نرمافزارهای مربوط به این رشته می باشد که نقش مهمی در ثبت و گزارش دهی اطلاعات مالی دارند. و به همین دلیل است که امروزه مدیران مالی نمیتوانند بدون اگاهی و تسلط در این زمینه وظایف خود را به خوبی انجام دهند. با گسترش روز افزون فناوری اطلاعات در جنبههای مختلف زندگی امروزه، بسیاری از ابزارهای جدید به کمک مدیران در این حوزه شتافتهاند.
وظایف مدیر مالی
با توجه به تعریفی که از مدیریت مالی به عمل آمد، وظیفه مدیر مالی، بهینه سازی ساختار دارایی ها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام به منظور حداکثر ساختن ارزش سهام سهامداران است. همچنین در این زمینه تصمیماتی اتخاذ میکند که به شکل زیر میتوان آنها را بر شمرد:
تجزیه تحلیل و برنامه ریزی مالی: این بخش شامل، متناسب ساختن ساختار داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام، بهبود عملکرد شرکت و برنامهریزی آتی می باشد. در قالب این نوع تصمیمات، مدیر مالی با بررسی سلامت مالی شرکت، نیاز مالی آن را متناسب با عملکرد فعلی و رشد مورد انتظار آینده، تعیین میکند.
راهکار ۳۶۰ درجه پرداخت
ویژه کسبوکارها
تصمیمات سرمایه گذاری (تصمیمات مربوط به کاربرد وجوه تامین شده): تخصیص وجوه تامین شده بین دارایی های فیزیکی (مانند ساختمان و ماشین آلات) و مالی (مانند انواع اوراق بهادار) به نحوه بهینه و برای تحصیل بیشترین بازده.
تصمیمات تامین مالی (تصمیمات مربوط به ساختمان مالی و سرمایه): تعیین و انتخاب بهترین شیوه تامین مالی و ترکیب آن
در شرکت های بزرگ خارجی، مسئولیت های مالی مذکور به عهده ی معاون (مدیر) مالی، کنترلر و خزانهدار می باشد. معاون مالی سرپرستی کلیه فعالیت های مالی را عهده دار است و به عنوان مشاور مالی هیئت مدیره عمل میکند. خزانهدار مسئول اداره داراییها و بدهیها، برنامه ریزی مالی، بودجه بندی سرمایه ای، تامین مالی شرکت، تعیین خط مشی های اعتباری و مدیریت مجموعه سرمایهگذاریها است و به طور کلی مسئولیت امور مالی مرتبط با خارج از سازمان را به عهده دارد. در مقابل، کنترلر در ارتباط با امور مالی داخلی شرکت نظیر حسابداری مالی و صنعتی، امور مالیاتی، بودجهبندی و کنترل است.
تصمیمات مالی و تعادل بین ریسک و بازده
مفهوم تعادل بین ریسک و بازده، جز لاینفک تئوری مدیریت مالی است. کلیه تصمیمات مالی، متضمن نوعی تعادل بین ریسک و بازده می باشد . هر چه ریسک یک تصمیم مالی بیشتر باشد، بازده بیشتری مورد انتظار است. به عبارت دیگر این بدیهی است که سرمایه گذار از سرمایه گذاری در سهامی که ریسک بالایی دارد، انتظار بازده بیشتری خواهد داشت تا بتواند ریسک بیشتر را جبران کند. ارزیابی مناسب و ایجاد تعادل بین انواع مخلتف ریسک و بازده، بخشی از برنامه ریزی صحیح حداکثر کردن ثروت سهامداران و از وظایف مدیران مالی میباشد.
مدیر مالی میتواند از طریق تغییر عوامل زیر بر ثروت سهام داران تاثیر بگذارد:
- سود هر سهم فعلی و آتی
- زمانبندی، مدت ریسک و سود آوری
- خط مشی تقسیم سود
- شیوهی تامین مالی موسسه
وظیفه مدیر مالی تا حد زیادی تحت تاثیر محیطی است که در آن فعالیت میکند. سه جنبه این محیط عبارتند از:
- نوع موسسه
- موسسات و بازارهای مالی
- ساختارهای مالیاتی
در ادامه به صورت خلاصه و طبقهبندی شده وظایف مدیران مالی در هر حوزه را برمیشمریم:
وظایف مدیر مالی از بعد سود آوری شامل موارد زیر است:
- کنترل هزینه
- قیمتگذاری
- پیشبینی سود
- اندازهگیری بازده مورد نظر
وظایف مدیر مالی از دیدگاه آنچه که باید اداره گردد شامل موارد زیر است:
- مدیریت دارائیها
- مدیریت منابع مالی
وظایف مدیر مالی از بعد نقدینگی شامل موارد زیر است:
- پیشبینی جریان نقدی
- تامین منابع مالی
- اداره جریان منابع مالی
در نهایت لازم دانستیم که مدیران مالی وظایف مهمی در تصمیمگیریهای سازمانها و کسبوکار ها دارند. چرا که نبض و بقای سازمان در گرو دانش، تخصص و هنر مدیریت آنها در تمامی مراحل به خصوص، مواقع حساس است.
پرداخت امن و آسان با جیبیمو
منابع: مدیرت مالی جلد ۱ و ۲ نوشته ی دکتر احمد مدرس و فرهاد عبدالله زاده
همه چیز در مورد ریسک و بازده در رمزارز ها 📉
ریسک و بازده همیشه در انجام سرمایه گذاری ها مخصوصا در رمزارز ها ﻣورد ﺑررﺳﯽ سرمایه گذاران ﻗرار میگیرد و نمیتوان آنها را جدا از هم در نظر گرفت، زیرا تصمیمگیری برای یک سرمایه گذاری مطمئن، همیشه براساس ارتباطی که بین ریسک و ﺑﺎزده وﺟود دارد، انجام میشود.
هر یک از افراد فعال در بازار رمزارز متناسب با روش و منطق مربوط به خود فعالیت میکنند. به طور کلی برخی با استفاده از تحلیل فاندامنتال اقدام به خرید و فروش توکن ها میکنند، برخی به کمک تحلیل تکنیکال و برخی با اتکا به یک اندیکاتور و بررسی پارامترهای یک توکن. فعالین بازار رمزارز در هر گروهی از موارد فوق هم که قرار بگیرند، برای آن که تصمیمات درستی اخذ کنند، بایستی به خوبی با مفهوم ریسک و بازده آشنا باشند. در ادامه این مطلب با هر یک از این مفاهیم آشنا میشویم:
📉 بازده چیست؟
بازده را میتوان ﭘﺎداﺷﯽ تعریف کرد که سرمایهگذار در قبال تحمل سطح مشخصی از ریسک و در بازه زمانی معینی به دست میآورد؛ بازده ممکن است «بازده مورد انتظار» یا «بازده واقعی» باشد.
🎯 بازده مورد انتظار ( بازده پیش بینی شده ) و واقعی
بازده مورد انتظار مقدار بازدهای است که سرمایه گذار “انتظار” دارد آن را در مدت زمان مشخصی از سرمایه گذاری کسب کند، یعنی پیشبینی میکند که احتمالاً در سرمایه گذاری مورد نظر خود طی شش ماه آینده به میزان ۱۵ درصد سود کند.
بازده واقعی مقدار “تحقق یافته” بازدهای است که سرمایه گذار بهواسطه سرمایه گذاری خود در پایان مدت سرمایه گذاری به دست میآورد.
به عنوان نمونه فردی قصد دارد در یک سرمایه گذاری شرکت کند. انتظاری که برای کسب بازدهی دارد ۴۰ درصد است اما در پایان، سرمایهگذاری وی فقط به ۲۵ درصد بازدهی مورد نظر میرسد. در این صورت بازدهی مورد انتظار وی ۴۰ درصد و بازدهی واقعی ۲۵ درصد خواهد بود.
⚠️ ریسک چیست؟
ریسک همان احتمال اختلاف میان میزان بازده واقعی و بازده مورد انتظار است؛ بنابراین وقتی از ریسک یک دارایی صحبت میشود، تغییرات احتمالی بازده آن دارایی در آینده مورد نظر است.
بازده واقعی – بازده مورد انتظار = ریسک
ایجاد تعادل مناسب بین ریسک و بازده، مهمترین تصمیمگیری مالی به شمار میآید زیرا هر چه افراد بازده بالاتری را انتظار داشته باشند باید ریسک بالاتری را متحمل شوند. برخی به اشتباه تصور میکنند بازده در بازار رمزارز یا پلتفرمهای ترید جمعی مانند روپی تضمین شده است، در صورتی که حتی پلتفرمهای ترید جمعی نیز دارای ریسکهای مرسوم سرمایهگذاری هستند.
کسب بازدهی بیشتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکانپذیر است؛ به عبارت دیگری نمیتوان با ریسک پایین توقع بازدهی بالا از سرمایهگذاری داشت.
توجه داشته باشید بین ریسک و بازدهی یک رابطه مثبت وجود دارد و به استراتژی سرمایه گذاری شما وابسته است. همچنین میتوان گفت در دورههای زمانی بلند مدت (۱۰ ساله یا بیشتر) رابطه تاریخی میان ریسک و بازده باید مثبت باشد و در دورههای زمانی کوتاه مدت(یک تا دو سال) با اینکه انتظار میرود این رابطه مثبت باشد، ولی ممکن است منفی یا با شیبی به سمت پایین باشد.
در یک تقسیمبندی کلی ریسک به دو نوع ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک بخشبندی میشود:
🔥 ریسک قابل اجتناب (غیر سیستماتیک)
ریسکی است که به ساختار یک توکن یا کوین خاص مربوط میشود و با استفاده از برخی از روشها میتوان از آن اجتناب کرد.
این ریسکها اغلب ناشی از خصوصیات خاص توکنها و یا کوینها مربوط هستند و منشا درونی دارند؛ مانند ضعف مدیریت، اقدامات منفی هولدرها، تحولات جهانی و…
🤌 حداقل ساختن ریسک غیرسیستماتیک
ایجاد پورتفوی درست (چندین دارایی با کمترین ضریب همبستگی) که در این صورت ریسک پورتفو بهطور یقین کمتر از وزن ریسک تکتک توکنها یا رمزارز های تشکیلدهنده آن خواهد بود.
📟 ریسک غیر قابل اجتناب (سیستماتیک)
ریسکی است که کنترل آن در اختیار سرمایهگذاران و تیم آن رمزارز نبوده و برگرفته از عوامل کلان حاکم بر بازار است و همچنین غیرقابل پیشبینی میباشد. برای نمونه میتوان به وضع تحریم ها، تغییرات نرخ ارز اشاره کرد.
با استفاده از تخصیص سرمایه خود به داراییهای مختلف مانند بیت کوین ، آلت کوینها ، استیبیل کوینها و … میتوان تا حدودی از این ریسک اجتناب کرد و آن را کاهش داد، دقیقا مشابه با کاری که توسط پلتفرم ترید جمعی روپی کوین در ترکیب داراییهای آنها انجام میشود.
در سبد دارایی خود چند سهام داشته باشیم؟
تعداد سهام در سبد سهام
تعداد سهام در سبد سهام از آن دست مسائلی است که شاید هیچگاه نتوان در مورد آن به یک نتیجهی واحد دست پیدا کرد. منابع مختلف هر یک نظر متفاوتی در این خصوص دارند. بهترین تعداد سهام در پرتفوی در گروی چند عامل مختلف است. به همین دلیل است که نمیتوان با قاطعیت از آن سخن گفت. کشوری که در آن ساکن هستید و سرمایهگذاری کردهاید، افق زمانی سرمایهگذاریتان، شرایط بازار و میزان میل و رغبت شما برای دنبال کردن اخبار بازار و به روز کردن اطلاعات در مورد داراییهایتان از جملهی این عوامل به شمار میروند. درست است که پاسخ جامعی در این خصوص وجود ندارد اما به هر طریق میتوان یک بازه مطلوب را برای بهترین ترکیب سبد سهام معرفی کرد. به عنوان مثال این محدوده در ایالات متحدهی آمریکا میتواند بین ۲۰ تا ۳۰ سهم باشد. در این مقاله از اخبار بورس، به بررسی تعداد مناسب سهام در سبد دارایی تعادل ریسک و بازده چیست؟ پرداختهایم و عوامل تاثیرگذار در تصمیمگیری برای تنوع سهام را بررسی کردهایم.
درک تعداد سهام مطلوب در سبد سهام
سرمایهگذاران از طریق سرمایهگذاری در ابزارهای مالی مختلف اقدام به متنوعسازی پرتفوی خود میکنند. دلیل اصلی آنها برای این کار به حداقل رساندن ریسک است. به ویژه آن که این متنوعسازی به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا کمتر در معرض ریسکهای غیرسیستماتیک قرار گیرند. این دسته از ریسکها مخاطراتی هستند که به یک شرکت یا صنعت خاص مربوط میشوند.
بیشتر بخوانید
سرمایهگذاران نمیتوانند از طریق متنوعسازی ریسک سیستماتیک را کاهش دهند. مثلا ریسک ناشی از رکود اقتصادی که تمام بازار سهام را تحت تاثیر قرار میدهد یکی از انواع ریسک سیستماتیک است که از آن گریزی نیست. اما تحقیقات آکادمیک در رابطه با نظریهی پرتفوی مدرن نشان داده است که پرتفویی که به شکل مطلوبی متنوعسازی شده است میتواند به نحو موثری از ریسکهای غیرسیستماتیک جلوگیری کند. این تاثیر به اندازهای است که گاه سطح ریسک به نزدیک صفر نیز میرسد. این اتفاق در حالی رخ میدهد که بازده مورد انتظار از این پرتفوی کمریسک، به اندازهی سبدی است که به همان میزان در معرض ریسک است.
به بیان دیگر سرمایهگذاران برای دریافت بازده بالاتر، ریسک سیستماتیک بیشتری را متقبل میشوند. از این مسئله به عنوان تعادل ریسک و بازده یاد میشود. اما به طور کلی نمیتوان با پذیرش ریسک غیرسیستماتیک از بازده افزایشی بالقوه بهرهمند شد.
تعداد سهام بیشتر در سبد سهام ریسک غیرسیستماتیک پرتفوی را کاهش میدهد. ریسک پرتفویی با ۱۰ سهم به ویژه سهامی که مربوط به بخشها یا صنایع مختلف هستند کمتر از سبدی است که دو سهم در آن وجود دارد.
بیشتر بخوانید
البته هر چه تعداد سهام در سبد سهام بیشتر شود، هزینههای معاملاتی نیز به همان میزان افزایش پیدا میکند. پس بهتر تعادل ریسک و بازده چیست؟ تعادل ریسک و بازده چیست؟ است به طور کلی حداقل تعداد سهام لازم را به منظور کاهش ریسک غیرسیستماتیک در پرتفوی نگهداری کرد. این عدد با توجه به عواملی که در ابتدا به آنها اشاره شد، متفاوت است. در ایالات متحده که سهام حرکتی منفرد دارند و چندان به حرکت بازار کلی مرتبط نیستند، تعداد سهام میتواند بیشتر از نقاط دیگر باشد. یعنی چیزی حدود ۲۰ تا ۳۰ سهم.
تحقیقات عمدهای که در ایالات متحده انجام شده است مربوط به دوران قبل از انقلاب سرمایهگذاری آنلاین است؛ یعنی زمانی که هزینههای کمیسیون و کارمزدها بیشتر از الان بود. تحقیقات اخیر نشان میدهد که سرمایهگذاران با بهرهمندی از هزینههای پایین تراکنشها که از جانب کارگزاران آنلاین ارائه میشود، میتوانند پرتفوی خود را با نگهداری حدود ۵۰ سهم بهینه کنند. هرچند باز هم نمیتوان به یک جمعبندی کلی در این خصوص دست یافت. فراموش نکنید که این موارد همگی از دادههای گذشته و کلی بازار سهام ناشی میشوند. پس هیچ تضمینی وجود ندارد که بازار ۲۰ سال آینده ویژگیهایی مشابه بازار ۲۰ سال گذشته داشته باشد.
استفاده از صندوقهای سرمایهگذاری
اما یک قاعدهی کلی در خصوص تعداد سهام در سبد سهام وجود دارد. بیشتر سرمایهگذاران اعم از خردهفروشان و سرمایهگذاران حرفهای حداقل تعداد ۱۵ تا ۲۰ سهم را در پرتفوی خود نگه میدارند.
اگر شما از تحقیق کردن، انتخاب و حفظ آگاهی و جمعآوری اطلاعات از وضعیت ۲۰ سهم یا بیشتر میترسید، میتوانید از صندوقهای شاخص یا صندوقهای ETF کمک بگیرید. به این ترتیب میتوانید به سرعت و به آسانی به سبد سهام خود تنوع ببخشید.
در صندوقهای ETF سهام مختلف از بخشهای متفاوت و با سرمایههای بازار متفاوت نگهداری میشوند. این ابزارهای سرمایهگذاری یک مزیت بسیار کارآمد دارند. به کمک این ابزار میتوانید سبدی از سهام را تنها با انجام یک تعادل ریسک و بازده چیست؟ تراکنش خریداری کنید.
بیشتر بخوانید
نظر راسل وین دربارهی بهترین تعداد سهام
در این باره میتوان نظرات افراد مختلف را جویا شد. یکی از مدیران سرمایهگذاری به نام راسل وین (Russell Wayne) در خصوص بهترین ترکیب سبد سهام نظرات جالبی دارد. او میگوید:
تعداد سهام در سبد سهام امر مهمی نیست. چرا که تمرکز یک پرتفوی میتواند روی تعداد اندکی از صنایع باشد. در حالی که پرتفوی دیگری میتواند صنایع بیشتری را در بر گیرد. اگر تعداد صنایع موردنظرتان محدود است، شما میتوانید تعداد زیادی سهام را خریداری کنید و همچنان پرتفوی کمتنوعی داشته باشید.
در سمت دیگر ممکن است در یک سبد سهام طیف وسیعی از صنایع مختلف پوشش داده شده باشند. در این حالت بهترین تعداد سهام میتواند حدود ۲۰ الی ۳۰ سهم باشد. آنچه میتواند تفاوت عمدهای را رقم بزند، انتخاب سهام مناسب است. این مسئله میتواند به تمرکز بر بازیگران قویتر در هر صنعت بینجامد. به این ترتیب میتوان منافع بالقوهای را از هر یک از این صنایع به دست آورد.
بیشتر بخوانید
سوالات متداول با پاسخهای کوتاه
برای این سوال تعادل ریسک و بازده چیست؟ پاسخ مشخصی وجود ندارد. زیرا این مسئله به عوامل مختلفی نظیر شرایط بازار، افق زمانی سرمایهگذار، میزان ریسکپذیری و … مربوط است.
نمیتوان عدد مشخصی را بیان کرد. ممکن است یک سبد سهام با ۵۰ سهم تنها چهار صنعت را پوشش دهد. حال آن که سبدی دیگر با تعداد کمتر، طیف وسیعتری از صنایع را در بر بگیرد. در ایالات متحدهی آمریکا معمولا این تعداد بین ۲۰ تا ۳۰ سهم است.
برخی از بزرگان بازار سرمایه معتقدند آنچه مهم است، انتخاب سهام مناسب است؛ نه تعداد آن.
برای افرادی که توانایی انتخاب و جمعآوری اطلاعات تعداد زیادی سهام را ندارند چه گزینههایی در دسترس است؟
این افراد میتوانند از صندوقهای شاخصی یا ETF استفاده کنند. این صندوقها خود از سهام متنوعی تشکیل شدهاند که مدیریت آن بر عهدهی مدیران صندوق است.
روش های اندازه گیری ریسک
برای فردی که قصد سرمایهگذاری در هر نوع سرمایهگذاری و در هر نوع بازاری دارد اولین قدم مطمئن میتواند آشنایی با ریسک باشد. وقتی ریسک را بشناسید راحتتر و با استرس هرچه کمتر میتوانید به مدیریت و سودگیری سرمایه خود مشغول شوید اما در صورتی که کورکورانه و بدون آگاهی وارد این مسیر شوید متاسفانه باید بگویم احتمال اینکه مشمول زیان شوید کم نیست. این مقاله را برای آگاهی دادن به شما درباره اندازه گیری ریسک تهیه کردهایم، امیدواریم از آن نهایت بهره را ببرید.
فهرست عناوین مقاله:
ریسک چیست؟
ریسک تعاریف ساده تا پیچیده زیادی دارد، به طور خلاصه به احتمال اینکه چقدر نتیجه یک عمل میتواند زیانبار باشد ریسک گفته میشود. از سلامتی گرفته تا معاملات مالی کسر نسبت نتایج زیانبار به کل نتایج ریسک نامیده میشود، البته ریسک در تعریفی دیگر میتواند به دست آمدن سود کمتر از آن سودی باشد که انتظارش را داشتید. از دیدگاهی تخصصیتر ریسک انحراف معیار نرخ بازدهی است. اگر به خصوص درباره عوامل ریسک سرمایهگذاری صحبت کنیم میتوان به نوسانات اقتصادی اشاره کرد که باعث تغییر در قیمت سهامها، ارزش محصولات، نرخ ارز و نرخ بهره و غیره میشود. در ادامه با انواع روش اندازه گیری کردن ریسک آشنا خواهید شد.
انواع اندازه گیری ریسک
ریسک سیستمی و غیرسیستمی
در یک دستهبندی کلی و ابتدایی باید تعیین کنیم ریسک جز ریسک سیستمی یا ریسک غیر سیستمی است. ریسک سیستمی قابل دستکاری نیست اما ریسک غیرسیستمی را میتوان از بین برد. ریسک سیستمی ناشی از تحولات گسترده بازار و اقتصاد کشور است و هر چقدر یک کشور از نظر اوضاع سیاسی متغییرتر باشد بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرد و ریسک افراد آن جامعه برای سرمایهگذاری بیشتر است. ریسک غیرسیستمی زیرمجموعه سازمانهای خاص است و قابلیت تغییر بیشتری دارد. نظریهای با عنوان پرتفولیو وجود دارد که به وسیله آن ریسک غیرسیستمی را میتوان از بین برد.
ریسک بازار
وقتی به طور غیرمنتظره قیمت محصولات یا نرخها تغییر میکنند این ریسک به طور مطلق (سنجیده با پول) یا به طور نسبی به شاخص معین ایجاد میشود. در اندازه گیری ریسک نسبی بر اساس انحراف از شاخص اعمال صورت میگیرد. این ریسک دارای زیرمجموعههای کوچکتری هم میشود مثل:
ریسک کالا: ریسک سرمایهگذاری درباره محصولاتی مثل محصول کشاورزی یا فلزات ساختمانی و… .
ریسک ارزی: مربوط به مسائل خارجی موثر روی آن.
ریسک اوراق بهاداری که دارای درآمد ثابت هستند. مانند ابزار حساس به نرخ بهره.
ریسک سهام: به بازار سهام ربط دارد.
ریسک اعتباری
این ریسک در صورتی است که شرایط یکی از طرفین قرارداد جوری دستخوش تغییرات میشود که نمیتواند به تعهدات ذکر شده در مفاد قرارداد عمل کند. معمولا در قراردادهایی مثل وام، اوراق مشتقه که عرضهکننده نتواند مبلغ را به سهامدار بازگرداند و اوراق قرضه بیشتر شاهد این ریسک هستیم.
ریسک نقدینگی
در بعضی از انواع سرمایهگذاری مثل اوراق مشتقه توان نقدینگی بالا یک مزیت محسوب میشود اما همیشه ممکن است بنا بر عرضه و تقاضا و حتی به دلیل وجود همین اوراق مشتقه اوضاع بازار به طور ناگهانی تغییر کند و محل سرمایهگذاری قادر نباشد مبلغ را به سهامدار تحویل دهد پس مجبور میشود برای نقدینگی خود محصولاتش را پایینتر از قیمت اصلی به بازار بفروشد.
ریسک عملیاتی
همان طور که از اسم متوجه شدید این ریسک شامل خطایی است که افراد یا سیستمهای ناسالم یا یک سری عملکردهای داخل سازمانی اشتباه ناشی میشود. برای اندازه گیری ریسک باید سازمانها و قیمتگذاری ها، پرداخت مبالغ و تسویه حسابها همگی به دقت بررسی شوند. باید دید که این شرکتهای سرمایهگذاری از چه سیستمی استفاده میکنند و اعتبار آن و تمامی فاکتورهای عملکردی دیگر برای اندازه گیری کردن ریسک بازنگری شوند.
ریسک نرخ بهره
خیلی رویداد رایجی است و هنگام تغییرات خیلی شدید نرخ بهره ایجاد میشود. این ریسک بر جنبههای مختلف بازار تاثیر میگذارد.
ریسک تورم در اندازه گیری ریسک
علت این ریسک نوسانات قیمت است. فرض کنید شما سهمی خریداری کردهاید که انتظار دارید ۳۰ درصد به شما سود برساند و نرخ تورم ۸ درصد است، اگر این نرخ به ۲۰ درصد افزایش پیدا کند ممکن است سود مدنظر شما دیگر ارزشی برای ادامه سرمایهگذاری نداشته باشد.
ریسک مالی
مربوط به میزان بدهی شرکتهای عرضهکننده است، وقتی شرکتی بدهی بالایی داشته باشد ریسک آن بیشتر و احتمال ورشکستگی آن بیشتر است. پس قبل از سرمایهگذاری در هر شرکتی به طور کامل درباره آن تحقیق کنید.
روشهای اندازه گیری ریسک
برای اندازه گیری کردن ریسک از شاخص و فرمولهای خاص استفاده میشود. برخی از انواع شاخص عبارتند از: شاخص بتا، نیم انحراف معیار، انحراف معیار، نیم واریانس، واریانس، متوسط قدرمطلق انحرافات و ارزش در معرض خطر. دو روش اندازه گیری داریم که یکی قدیمی و دیگری جدیدتر است. انحراف معیار: اندازه گیری کردن ریسک کل یک دارایی با یک پرتفوی یا سبد سهام است و طبق این فرمول محاسبه میشود:
برای حساب کردن انحراف معیار به منظور اندازه گیری ریسک از بازدهها استفاده میشود.
شاخص بتا: روش اندازهگیری ریسک سیستمی در اوراق بهادار است. این ریسک را مثل سایر ریسکهای سیستمی با متنوعسازی میتوان اندکی کاهش داد. معمولا شاخص بتا غیرسیستمی/ بازار مساوی یک است و مقادیر بالاتر از ۱ نشاندهنده ریسک بسیار بالا و در صورت موفقیت سود بالا است. متقابلا شاخص بتا کمتر از ۱ ریسک کمتری دارند و متعاقبا در صورت موفقیت و ضرر نکردن سود کمتری دارند.
روش قدیمی اندازه گیری ریسک
شامل معیارهای آنالیز گپ، تحلیل سناریو، اندازه گیری ریسک مشتقه و آنالیز دیرش است.
- آنالیز گپ: این روش ساده است اما تنها روی تغییرات نرخ تمرکز دارد و مناسب نوسانات بازار مدرن نیست. در این روش در یک بازه زمانی مشخص میزان نرخ درآمد به نرخ بهره پیشبینی میشود، همین دارا بودن افق زمانی یک عامل محدود کننده است و به قیمت واقعی دارایی و بدهی توجه نمیشود.
- تحلیل سناریو: همان طور که از اسم پیداست در این روش انواع سناریو فرض شده و بر طبق هر یک ریسک محاسبه میگردد. متاسفانه صحت این پیشبینیها تایید شده نیست و محاسبات به نسبت زمانی که این روش کاربرد داشته است به شدت پیچیدهتر شدهاند.
- ریسک اوراق مشتقه:
کاربرد اوراق مشتقه و همچنین دلیل بهوجود آمدن آنها کاهش ریسک سرمایهگذاری در شرکتهایی با ریسک بالای سهام است اما همچنان برای تغییرات کوچک مناسب هستند و تغییرات بزرگ را نمیتوانند پوشش دهند. شاخصهای اندازه گیری کردن ریسک این اوراق شامل:
- پارامتر دلتا: تغییراتی که به ازای تغییر در اوراق اصلی نسبت به قیمت اوراق مشتقه بهوجود بیاید.
- پارامتر گاما: تغییر در پارامتر دلتا به ازای تغییری که در اوراق اصلی بهوجود بیاید.
- پارامتر رو: تغییراتی که به ازای تغییر در نرخ بهره در قیمت مشتقه ایجاد شود.
- پارامتر وگا: تغییراتی که به ازای تغییر در حجم در قیمت مشتقه ایجاد شود.
- پارامتر تتا: شاخص اندازه گیری ریسک که به ازای تغییر به ازای زمان در قیمت مشتقه ایجاد شود.
۴. آنالیز دیرش
شاخصی تعادل ریسک و بازده چیست؟ بسیار بهتر از آنالیز گپ است. بنا بر میانگین مقدار نقدینگی حساب میشود و به ارزش خالص دارایی تمرکز دارد. همچنان این روش هم امروزه نمیتواند کاربردی داشته باشد زیرا محاسبات پیچیدهتر شدهاند.
روشهای جدید اندازه گیری ریسک:
- تئوری پورتفولیو (نظریه سبد سهام مدرن): نوع سرمایهگذاری به اسم تخصیص دارایی تاکتیکی در این تئوری استفاده میشود و با آن در سهام، اوراق بدهی و پول نقد سرمایهگذاری میکنند تا ریسک کاهش پیدا کرده و به تعادل بیشتری برسد واژهی پرتفوری به معنی سبد سرمایهگذاری است و گزینههای پیش پای خریدار میگذارد که هم بتواند سود خود را دریافت کند و هم ریسک کمتری برایش به ارمغان بیاورد.
در اصل مجموعهای از گزینهها به نحو خاص پیش روی خریدار قرار میگیرد و بیشتر تمایل و علاقه آنها نیز برای انتخاب تا حدی مشخص است این گونه اندازه گیری کردن ریسک صورت میگیرد و بازار تجزیه و تحلیل میشود. البته این روش پیچیدهتر از توضیحات فوق است. طبق آخرین تحقیقات نشان میدهد اگر تنوع سبد خرید بالاتر از ۱۶ باشد و انواع اوراق بهادار در آن موجود باشد ریسک غیرسیستمی به حد ریسک سیستمی میرسد.
- ارزش در معرض ریسک (سرمایه در معرض خطر): کاربرد آن در اندازه گیری ریسک داراییهای مالی است مثل سهام و کالا و… . برای توزیع نرخ بازدهی از آن استفاده میشود و به کل برای اندازه گیری امروزه کاربرد گستردهای دارد. ۲ روش محاسبه دارد: روش پارامتری و غیرپارامتری.
A. روش پارامتری برای اندازه گیری فرضیاتی دارد مثل توزیع نرمال داشتن بازده دارایی و خطی بودن رابطه بین ریسک بازار و ارزش دارایی. و با این فرمول قابل اندازه گیری است: Var=M.ZaQT80.5
VAR= ارزش در معرض ریسک، M= ارزش بازار دارایی، a = سطح اطمینان، Q = انحراف معیار، T= طول دوره زمانی محاسبه بازده
این شاخص بسیار مناسبی برای پیشبینی سرمایهگذار است چون حتی در صورت ضرر، از پیش آماده جبران خسارتها و عمل به تعهدات خود در قراداد خواهد بود این معیاری الزامی برای استفاده در بانکها برای تعیین کفایت سرمایه است.
B. روش غیرپارامتری: سادهترین روش غیرپارامتری روش تاریخی است. این روش فرض میکند رفتار بازدهی و سود مالی همانند رفتار گذشته آنها است و دقیقا احتمال بازده جدید تابع پارامترهای پیشین است پس از تئوری پرتفوی اقدام به محاسبه میکند و ریسک را اندازه میگیرد.
فرمول روش پارامتری در این روش هم استفاده میشود با این تفاوت که انحراف معیارش با روش تاریخی حساب خواهد شد. به ترتیب محاسبه دارای این مراحل است: مشخص کردن دارایی مالی پایه، عواملی که بر دارایی مالی اثر دارند همانند نرخ بهره و نرخ ارز، سپس در صورتی که تنها یک دارایی در میان باشد سهام مورد نظر بر پایه دادههای تاریخی باید حساب شوند و دوره محاسبه بازده به طور دقیق تعیین میگردد.
حال اگر تنها یک دارایی در میان نباشد و جمعی از داراییها باشند باید تاریخچه تاریخی که مورد استفاده پرتفوی است به روزرسانی شود. مشکل این روش داشتن فرض یکسان به گذشته و آینده است که خیلی نمیتوان روی آن حساب کرد. یکی دیگر از روشهای غیرپارامتریک اندازه گیری کردن ریسک روش مونت کارلو است، در این روش نیازی به فرض کردن اینکه توزیع بازده نرمال است نداریم و برای ابزارهایی با تابع غیر خطی کاربرد دارد. مونت کارلو به جای بهرهگیری از تاریخ از نمونههای تصادفی و شبیهسازی شده بسیاری که از توسط رایانه ساخته شدهاند، استفاده میکند.
مراحل این روش به این ترتیب هستند: تعیین کردن تمام فرآیندهای احتمالی و پارامترهای موثر در متغییرهای مالی، شبیهسازی کردن قیمت برای تمامی متغییرها، تکرار مراحل قبلی به اندازهای که شبکه توزیع پرتفوری ساخته شود، محاسبه ارزش در معرض ریسک با فرمول خاص.
شاخصها و پارامترهایی که اشاره کردیم چه مواردی هستند؟برای اندازه گیری ریسک بنا بر استفاده رایج در سازمانها برای استفاده غیرمالی معمولا یکی از این موارد هستند:
EaR (مالیات در تعادل ریسک و بازده چیست؟ معرض ریسک است): حداکثر کاهش مالیاتی که در مقایسه با هدف از پیش تعیین شده با واسطه تاثیر اندازه گیری کردن ریسک بازار در یک بازه مشخص و سطح اطمینان خاص اندازه گیری میشود.
EPSAR (سود هر سهم در معرض ریسک است): در صورتی که مبنای مورد استفاده مبنی بر سود و سهم باشد سود هر سهم از روش محاسبه با بیشترین مقدار کاهش EPS نسبت به EPS هدف و تاثیر ریسک بازار به جریان مالیات اندازه گیری میشود.
CFAR (به جریان نقد در معرض ریسک گفته میشود): بیشترین مقدار کاهش جریانهای نقدی خاص نسبت به هدف از پیش تعیین شده با واسطه ریسک بازار است که در دوره مشخص با سطح اطمینان خاص برای اندازه گیری کردن ریسک استفاده میشود.
سخن پایانی
شاید در ابتدا مطالب فوق پیچیده به نظر برسند و واقعا هم همین طور است اما نیازی نیست به تمامی مسائل ریاضی آن مسلط شوید، اگر هرکدام از مفاهیم را جداگانه مطالعه کنید و درباره آنها اطلاعات به دست بیاورید به شما دیدگاهی خواهد داد که روی تصمیمگیری شما تاثیر مثبت میگذارد و کمتر در معرض ریسک و ضرر قرار خوهید گرفت. قبل از سرمایهگذاری درباره عرضه کننده تحقیق کنید و در صورتی که دارای بدهی زیادی است یا در بازاری فعالیت میکند که تورم شدید سرمایه شما را تهدید میکند بهتر است درباره آن تجدید نظر کنید و یا با خرید اوراق مشتقه از ریسک سرمایهگذاری خود بکاهید.
سوالات متداول اندازه گیری ریسک
مراحل مدیریت ریسک چیست؟
اولین مرحله از مدیریت ریسک در بازار ارزهای دیجیتال، مشخص کردن هدف است. در مرحله بعد باید ریسک و خطر شناسایی شود. سپس با ارزیابی ریسک باید مشخص شود که معامله گر قصد دارد به ریسک چه واکنشی نشان دهد. در آخر نیز باید بر تمامی مراحل قبلی نظارت شود.
مزیت استفاده از مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک باعث میشود که معامله گر در هنگام نوسانات شدید یا اتفاقات و حوادث بازار مالی واکنش هیجانی نداشته باشد و تصمیمگیریهای درستی داشته باشد. گاهی اوقات در زمان بروز خطرات یا اشتباه بودن پیش بینی، ممکن است معاملهگر نتواند از استراتژی درست کمک بگیرد. برای حل این مشکل میتوان از مدیریت ریسک استفاده کرد.
ریسک بازاری چیست؟
با کمک ریسک بازاری معامله گر قادر است به گونهای برنامهریزی کند که در تمامی معاملات خود در بازار ارزهای دیجیتال یک حد ضرر مشخص کند. بنابراین نه تنها با انجام معاملات جایگاه قبلی خود را از دست نخواهد داد، بلکه به جایگاه بالاتری جابجا میشود.
مهم ترین اقدام برای بررسی میزان ریسک چیست؟
برای بررسی میزان ریسک و خطا تمامی اخبار و اطلاعات روز مربوط به ارزهای دیجیتال را مورد بررسی قرار دهید. همین طور مشخص کردن سقف و کف قیمتی نیز به معاملهگران کمک میکند که میزان ریسک را بهتر بررسی کنند.
دیدگاه شما