مدیریت استراتژیک مالی نه تنها به معنای مدیریت امور مالی یک سازمان بلکه به معنای مدیریت آنها با هدف موفقیت است، یعنی دستیابی به اهداف شرکت و به حداکثر رساندن ارزش سهامداران در طول زمان!
مدیریت منابع مالی چیست؟ | توضیحی جامع دربارهی مدیریت منابع مالی
در این مقاله سعی داریم به توضیح مدیریت منابع مالی به طور جامع بپردازیم پس گام به گام همراهی شما افتخار ماست.
مدیریت منابع مالی این روزها در زندگی های روزمره بطور محسوس قابل لمس است. با نگاهی اجمالی بر زندگی های روزانه و بعد اقتصادی آن به اهمیت مدیریت منابع مالی پی خواهید برد.
مدیریت منابع مالی چیست؟
مدیریت منابع مالی متشکل از متدهایی است که چرخه ی مالی زندگی ما را تامین میکند و میتواند یک شمای کلی از وضعیت اقتصادی به ما دهد.به عبارت دیگر مدیریت منابع مالی کاربرد اصول اقتصادی مطرح در دنیا برای حل مسائل مختلف پیش رو است.
مدیریت مالی شامل زیر مجموعه هایی است مانند صنعت آموزش کسب و کار تولید و…. . اما اصلی ترین زیر مجموعه مدیریت مالی مربوط به مدیریت منابع مالی در زندگی است. انتخاب بهترین نرم افزار مدیریت مالی بستگی به بودجه و نیاز شما دارد و مطمئنا انتخاب گران ترین و کامل ترین نرم افزار مدیریت منابع مالی مناسب هر فردی نیست.
یکی از اهداف مدیریت منابع مالی رساندن ارزش شرکت به بیشترین حد ممکن است و از آن جایی که مدیر مالی با مالکان و افرادی که جز فعالان بازار سرمایه اند در ارتباط هستند لازم است که برنامه مناسبی از سود و رشد شرکت داشته باشند.
نقش مدیریت منابع مالی
.همانطور که می دانید از مهمترین و حساس ترین بخش یک واحد اقتصادی مدیریت منابع مالی آن را می توان برشمرد.مدیریت و راهکار مالی منجر به گسترش شرکت مربوطه می گردد.باید توجه داشت که این گسترش ، افزایش قیمت سهام های سهامداران شرکت را در پی خواهد داشت. در هر تجارتی سرمایه از مهمترین بخش های آن بنگاه اقتصادی به حساب می آید و قاعدتا مدیریت آن جایگاه ویژه ایی خواهد داشت.
اهداف مدیریت منابع مالی
یکی از اهداف شرکت ها از تشکیل مدیریت منابع مالی تضمین نوع کسب و کار می باشد و این کار بستگی به نوع مدیریت آن شرکت دارد که اگر به بهترین شکل ممکن اداره شود می توانند آن شرکت را به سمت کسب و کار عالی سوق دهند.
مدیریت منابع مالی به طور کلی به کارهایی مانند تهیه و کنترل مدیریت منابع مالی یه واحد اقتصادی می پردازد که از این اهداف مهم می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- اطمینان از کافی بودن بودجه برای واحد های اقتصادی
- اطمینان از به دست آوردن سود کافی برای سهامداران که این سود بستگی به قیمت بازار سهام و توقعات سهامداران دارد
- اطمینان از استفاده درست از منابع مالی شرکت
- اطمینان از اعتماد کردن سهامداران از امنیت موجود در شرکت برای سهام گذاری
ویژگی های مدیریت منابع مالی
1_بر اساس تحلیل پیش می روند
2_به اصول اقتصادی اهمیت می دهند
3_از اطلاعاتی که حسابداری در اختیارشان می گذارد استفاده می کنند
4_در مورد افزایش سهام و چگونگی سرمایه گذاری مطالعه می کنند
مدیران مالی می توانند از طریق سیستم مدیریت مالی و سیستم مالی خود در مورد موضوعات زیر تصمیم گیری کنند:
1_راه های افزایش بودجه
2_تصمیم گیری مالی
3_بهبود راه های سود دهی
4_افزایش مقدار پس انداز شرکت
5_افزایش سهام شرکت
نرم افزار مالی
به مجموعه ای از برنامه ها که دارای دستورالعمل و طرز اجرای خاص هستند و روی سیستم های کامپیوتر ها نصب می شوند و انجام کاری را بر عهده میگیرند نرم افزار مالی گفته می شود. یکی از وظایف نرم افزار مالی این است که درخواست های کاربر را برای کامپیوتر تبدیل به کدهایی میکند و نتیجه درک کد ها توسط کامپیوتر پردازش مفهومی برای کاربر است. همچنین نرم افزار های مالی تمام هزینه ها و درآمد شرکت را به طور دقیق محاسبه و ثبت می کند.
نرم افزارهای مالی بر اساس کارایی موثری که دارند به دسته های زیر تقسیم بندی می شوند.
1_نرم افزار های پایه
2_نرم افزار های سیستمی
3_نرم افزار های کاربردی
4_نرم افزار های کسب وکار
نرم افزارهای پایه: به نرم افزار هایی که در نقش ابزار به برنامه نویس ها کمک برای نوشتن نرم افزار جدید می کنند نرم افزار پایه می گویند. در واقع کاربرد این نوع نرم افزار ها در کامپیوتر تولید نرم افزار های دیگر کد نویسی و مترجم زبان کامپیوتر هستند.
نرم افزار های سیستمی: به نرم افزار هایی که در راه اندازی و اجرای سخت افزار ها بر روی سیستم مورد استفاده قرار می گیرند نرم افزار های سیستمی می گویند.
نرم افزار های کاربردی: به نرم افزار های معمولی که به طور عموم مورد استفاده مردم است. نرم افزار های کاربردی گرفته می شود.
نرم افزار های کسب و کار: به نرم افزار هایی که در زمینه تولید و محتوا فیلم انیمیشن و…. استفاده می شود نرم افزار های کسب و کار گفته می شود.
ویژگی های نرم افزار مالی:
1_استفاده راحت و آسان
2_کمتر کردن اشتباهات
استفاده راحت و آسان: بیشتر نرم افزار های مالی به صورت ساده ساخته شده اند. نرم افزار های مالی ویژه آنقدر ساده طراحی شده اند که حتی یک فرد بدون داشتن هیچ گونه اطلاعاتی از طرز استفاده از نرم افزار های مالی می تواند از آن استفاده و به راحتی بدون هیچ مشکلی با آن کار کند.
کمتر کردن اشتباهات: یکی از ویژگی های مهم استفاده از نرم افزار های مالی این است که اشتباهات شما به کمترین حد ممکن میرسد. به کمک نرم افزار های مالی می توانید هزینه های مالیاتی را ثبت کنید و بدون هیچ گونه خطایی مجموع مبلغ مورد محاسبه را به مفهوم برنامهریزی مالی شما گزارش می کند.
ارائه گزارش: نکته مثبت دیگر این نرم افزار ها گزارش هایی می باشد که در رمان های مشخص می توان از نرم افزار های مالی دریافت کرد. این گزارش ها به راحتی در سیستم حسابداری ثبت می شوند و این اجازه را به شما می دهد که بر روی فعالیت هایی که با این نرم افزار انجام داده اید کنترل و نظم کامل داشته باشید. همچنین این گزارش ها باعث صرفه جویی در وقت و زمان شما می شود. این نرم افزار ها قدرت دریافت گزارشات به صورت روزانه ماهانه و سالانه را دارند و این گزارش ها را در هر زمان می توانند به مدیران مالی شرکت ارائه دهند.
از کجا نرم افزار مدیریت مالی تهیه کنیم؟
نظر به این که در هر سازمان شرایطی خاص حاکم است و نیازمندیهای هر سازمان میتواند نسبت به سازمانهای دیگر تفاوت اساسی داشته باشد، برای تهیه نرم افزار مدیریت مالی باید به سراغ مجموعه ای باسابقه و تجربهی زیاد در تحلیل محیط و استقرار سامانهها رفت.
پیش نهاد ما به شما استفاده از سیستم مدیریت مالی شرکت دانشبنیان رای دانا است. برای مشاهده و آشنایی با نرم افزار شرکت ما، می توانید این لینک استفاده کنید.
امیداریم از خواندن این مقاله اطلاعات مورد نظرتان را به دست آورده باشد و مفهوم برنامهریزی مالی همچنین از اینکه ما را تا آخر همراهی کردید بسیار سپاس گزاریم.
کارآفرینی ؛ مدیریت ؛ حسابداری و حسابرسی
در بيشتر بنگاه های اقتصادی، مشكلات موجود ناشي از كمبود تلاش كاركنان نيست بلكه كمبود همكاري و هماهنگي در استفاده از منابع در دسترس سازمان (كاركنان، اطلاعات، مواد، ابزار) و در نتيجه عدم مديريت موثر در كار، عوامل اصلي به وجود آورنده اين مشكلات است.
سيستم برنامه ريزي منابع سازمان، ابزار نويني است كه رفع ناهماهنگي ياد شده را با تاكيد بر بهبود فرايندهاي سازمان و تصميم گيري صحيح تر و آسان تر مديران، هدف قرار داده است. به بيان ديگر:
- ERP يك راه حل سيستمي مبتني بر فناوري اطلاعات است كه به منظور ارتقاي مديريت فرايند و عمليات سازماني منابع سازمان را به وسيله يك سيستم به هم پيوسته، به سرعت و با دقت و كيفيت بالا در كنترل مديران سطوح مختلف سازمان قرار مي دهد.
برای برنامهریزی منابع سازمان (ERP) تعاریف متعدد دیگری نیز ارائه شده است که تقریبا همگی یک مفهوم را بیان میکنند. برای نمونه در ادامه به چند مورد اشاره میشود:
• ERP، یک علم و فن برای مدیریت منابع است.
• یک راه حل نرم افزاری است که تمام فعالیتهای واحدهای مختلف سازمان را به طور یکپارچه در یک سیستم نرمافزاری واحد تعریف و ایجاد میکند.
• یک بسته نرم افزاری تجاری است که هدف آن یکپارچگی اطلاعاتی و برقراری جریان اطلاعات بین تمامی بخشهای سازمان از جمله مالی، حسابداری، منابع انسانی، زنجیره عرضه و مدیریت مشتریان است.
در یک تعریف جامع با توجه به ویژگیهای یک ERP میتوان تعریف زیر را برای برنامهریزی منابع سازمان ارائه نمود:
• ERP یک بسته نرم افزاری کاربردی درون سازمانی، جامع و سازمان نگر، ماژولار، استاندارد و شامل یک مجموعه از ماژولهای یکپارچه، آماده راه اندازی، از پیش طراحی شده و از پیش مهندسی شده ولی قابل تنظیم و پیکربندی بر اساس نیازهای پویای سازمانها است. این راه حل کاملاً انعطاف پذیر، فرآیندگرا و اطلاعات محور بوده و شامل کلیه فعالیتها و فرآیندهای اصلی و مؤثر در ایجاد ارزش افزوده سازمان است. فرآیندهای از پیش تعریف شده در سیستم بر اساس تجربیات و گزینههای برتر استخراج شدهاند.
• با توجه به تعاریف فوق میتوان دریافت مهمترین ویژگی یک سیستم ERP فرآیندگرا بودن آن است. در واقع یکی از مهمترین ویژگیهای یک ERP و یکی از ضرورتهای شکلگیری اینگونه سیستمهای سازمانی توجه به فرآیندهای سازمانی در بین حوزههای کارکردی است.
در شکل زیر این موضوع نمایش داده شده است:
سامانههای ERP اصولاً باید شامل حداقل ویژگیهای زیر باشند:
- --Enterprise—باشد یعنی بتواند بصورت یکپارچه کلیه فرایندها و دادههای چند شرکت را در قالب یک هولدینگ (ممکن است برخی از شرکتها در کشورهای دیگر باشند) پشتیبانی نماید لذا باید بتواند زبانها، ارزها، تقویم و… بدون محدودیت پوشش دهد
- --Resource—فرایندهای مربوط به کلیه منابع سازمان (منابع مالی، منابع تولیدی ماشین آلات، مواد، منابع انسانی) را داشته باشد.
- --Planning—قابلیت برنامهریزی منابع سازمان (منابع مالی، منابع تولیدی ماشین آلات، مواد، منابع انسانی) را داشته باشد. برنامهریزی به معنی
- برنامهریزی احتیاجات مواد MRP I
- برنامهریزی تولید MRP II
- برنامهریزی تأمین منابع مالی FSCM
- برنامهریزی منابع انسانی شامل برنامه جذب، و حفظ نیروی انسانی و Carrier Plan
- برنامهریزی فروش SOP
- برنامهریزی تقاضا DP
- برنامهریزی پروژه MPS
- برنامهریزی حمل و نقل TM
تفاوت سیستمهای اطلاعات مدیریت با ERP
برنامهریزی منابع سازمان را باید جدیدترین ابزار موجود و تکامل یافته سیستمهای اطلاعات مدیریت دانست. مبنای کارکرد ERP تفکر فرآیندی به جای ساختارهای وظیفهای و تبدیل خواستههای مشتری به دادههای کمی در جهت افزایش رضایت مشتریان است. برنامهریزی منابع سازمان میکوشد تا تمام فرآیندهای سازمان به صورت یکپارچه و با نگرش فرآیندی با یکدیگر مرتبط نماید. علاوه بر یکپارچگی، ERP گزینههای برتر را نیز نشان میدهد، به همین دلیل شرکتهای بزرگ نرمافزاری از تمامی مراحل همچون تولید و پخش و توزیع مثالهایی دارند که در نسخه های خود به سازمانها ارائه میدهند و فناوری از طریق این سیستمهای جدید نرم افزاری وارد سازمان میشود. در یک دسته بندی کلی موارد زیر را میتوان به عنوان مهمترین موارد تفاوت بین سیستمهای اطلاعاتی مدیریت و سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان برشمرد.
۱- سیستمهای ERP به صورت بستههای نرم افزاری مرتبط به هم و مجتمع هستند در حالی که MISها ممکن است چنین نباشند.
۲- بستههای نرم افزاری ERP درون یک سازمان تهیه نمیشوند بلکه از فروشندگان نرم افزاری خریداری میگردند و قسمت اعظم یک سازمان را پوشش داده، جریان اطلاعات را در تمام طول سازمان تسهیل میکنند.
۳- بستههای نرم افزاری ERP بر مبنای فرآیندهای کسب و کار هستند و نه بر مبنای اجزای وظیفهای کسب و کار و این مهمترین تفاوت آنها با سیستمهای اطلاعاتی مدیریت IS به حساب میآید.
۴- ERP فقط از یک پایگاه داده استفاده میکند در حالی که MISها ممکن است مرکز دادههای خاص خودشان را داشته باشند و لزوماً با هم مرتبط نباشند.
۵- تکنولوژی تولید و محیط توسعه بستههای ERP یکسان و مشابه است ولی در MIS هر بخش ممکن است در محیط و بستر جداگانهای تهیه و اجرا شود.
مزایای ERP
- نخستین مزیتی که در کوتاه مدت و پس از پیادهسازی ERP میتوان انتظار داشت، کاهش هزینههای عملیاتی نظیر کاهش هزینههای کنترل موجودی انبار، هزینه تولید، هزینه عملیات حسابداری و ثبت وقایع مالی، هزینههای بازاریابی و پشتیبانی است. از دیگر مزایای به کارگیری ERP میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ایجاد یکپارچگی سازمانی از منظر اطلاعاتی و افزایش سازگاری در اطلاعات موجود در سازمان
- پیادهسازی برنامهریزی منابع سازمان با ایجاد پایهای قوی از انباره دادهها. این سیستم دسترسی بهتر و سریعتر به دادهها را برای مدیریت امکان پذیر میسازد و به این ترتیب مدیریت میتواند به سرعت، اطلاعات مورد نیاز خود را جهت اخذ تصمیمات در اختیار داشته باشد.
- مهمترین مزیت برنامهریزی منابع سازمان بهبود هماهنگی میان واحدهای سازمان، کاهش وقفههای کاری و افزایش کارایی فرآیندهاست.
- بهبود تدریجی فرآیندهای سازمانی بر اساس بهترین تجربیاتی که شرکتهای عرضهکننده نرم افزار از سازمانهای مختلف به دست آوردهاند.
هدف اصلي و اوليه بسته هاي نرم افزاري ERP ، گردآوري بخش ها و حوزه هاي مختلف يك سازمان در داخل يك سيستم يكپارچه است، به گونه اي كه اين سيستم بتواند جوابگوي تمامي نيازهاي بخش هاي متفاوت يك سازمان باشد.
در يك جمع بندي مي توان گفت سيستم هاي ERP ، تنها حاصل اجتماع فرايندها و وظايف مختلف سازماني در قالب يك بسته نرم افزاري نيست بلكه حداقل بايد داراي چند مشخصه كليدي باشد تا بتواند به عنوان يك راه حل درست مطرح شود. اين ويژگي ها عبارتند از:
انعطاف پذيري: سيستم هاي ERP بايد بتوانند به نيازهاي متغير سازمان ها و شركت هاي استفاده كننده پاسخ دهند.
همچنين اين سيستم بايد به گونه اي باشد كه هر جزيي از بسته نرم افزاري بتواند بدون تاثير در روش هاي ديگر در هر سازماني، تغيير كرده، اضافه يا حذف شود.
فراگير بودن: سيستم هاي ERP بايد وظايف سازماني مختلفي را پشتيباني كنند و متناسب با طيف وسيعي از سازمان ها مورد استفاده قرار گيرند.
فرا شركتي: اين سيستم ها بايد به صورت online به سازمان هاي ديگر مفهوم برنامهریزی مالی و ساير شركاي تجاري از جمله تامين كنندگان و مشتريان متصل باشند.
بهترين روش هاي موجود: مجموعه اي از بهترين روش هاي مورد استفاده و تجربه شده در جهان بايد در اين نرم افزارها گردآوري شده باشد.
شبيه سازي واقعيت: بناي طراحي و استفاده از اين نرم افزارها، شبيه سازي اقدامات و فرايندهايي است كه در سازمان انجام مي گيرد.
ساير ويژگي ها: علاوه بر موارد كليدي مطرح شده، مي توان به ويژگي هايي همچون كاهش كارها، حذف دوباره كاري و بهينه سازي منابع، محيط كاربر پسند (شامل راهنمايي online و رابط گرافيكي مناسب)، انعطاف پذيري در انطباق با قوانين كشورها (در زمينه هاي مالي، مالياتي، فروش، صادرات و واردات)، دسترسي آسان به اطلاعات و نامحدود بودن در ثبت اطلاعات از نظر حجم ركوردهاي اطلاعاتي، اشاره كرد.
حروف اختصاري( MRP -Material Resource Planning) به معناي برنامه ريزي نيازمندي مواد، در سه مفهوم متفاوت ولي وابسته به هم به كار برده مي شوند. هر يك از اين مفاهيم، درجه اي از ميزان پيشرفت و تحول MRP را نشان مي دهند.
- MRPI برنامه ريزي نيازمندي مواد
- MRP با حلقه بسته
- MRPII برنامه ريزي منابع توليدي
MRPI اولين مرحله تكاملي در MRP بود. سيستم MRP يك سيستم برنامه ريزي مواد زمان بندي شده مشروح است. اين سيستم برنامه كلان توليد را به مجموعه اي مشروح از مواد مورد نياز كه مي تواندبراي برنامه ريزي،زمان بندي و كنترل توليد در سطح كارخانه به كار گرفته شود، تبديل مي كند.
MRP با حلقه بسته، مرحله منطقي تحول MRP بود كه منجر به يك سيستم كنترلي توليد شد. يكي از اساسي ترين فرضيات يك سيستم MRP ، نامحدود بودن ظرفيت است. اين فرض در عمل، ضعيف بود. بنابراين سيستم MRP با حلقه بسته برنامه ريزي احتياجات ظرفيتي خود، به عنوان كنترل كننده ميزان پيشرفت برنامه توليد محسوب مي شود. در اين سيستم، عملكردهاي واقعي توليد و تامين مواد، اندازه گيري و با برنامه مقايسه مي شوند (حلقه بسته مي شود.) اين عمل باعث مي شود تا مديريت تشخيص دهد كه آيا نياز به اقدامات اصلاحي وجود دارد يا خير؟
MRPII تركيبي است از MRP حلقه بسته به علاوه اجزايي براي برنامه ريزي مالي- تجاري. از MRPII مي توان براي برنامه ريزي ظرفيت، حمل كالا، نگهداري و تعميرات و غيره استفاده كرد. از سوي ديگر مي توان براي برنامه ريزي امور مالي نيز جريانات نقدينگي را پيش بيني كرد. همچنين مي توان به منظور برنامه ريزي نيروي انساني، نيروي مورد نياز در آينده را برآورد كرد. MRPII از طريق هماهنگ كردن فعاليت هاي انجام گرفته در بخش هاي كاري مختلف شركت و به كارگيري يك پايگاه اطلاعاتي مشترك، يكپارچگي داخلي را مفهوم برنامهریزی مالی آسان مي سازد. اين موضوع اين اطمينان را مي بخشد كه همه از اطلاعات به روز يك نسخه مشترك استفاده مي كنند.
مراحل اجراي ERP در سازمان
1- مرحله تصميم گيري براي انتخاب: اين مرحله اولين مرحله است كه در آن مديران نياز به سيستم ERP يا انتخاب يك سيستم اطلاعاتي عمومي را بررسي مي كنند.
مرحله تصميم گيري شامل: تعريف نيازمندي هاي سيستم، اهداف و فوايد آن و تجزيه و تحليل تاثير انتخاب در كسب و كار سطوح سازماني است.
2- مرحله اكتساب: اين مرحله شامل انتخاب محصولي است كه بهترين تناسب را با نيازمندي هاي سازمان دارد. بنابراين كمترين نياز براي سفارش يك نرم افزار ويژه سازمان را مدنظر قرار داده و در مرحله بعدي (مرحله اجرا) كمپاني مشاور نيز براي كمك انتخاب مي شود. مواردي مانند قيمت، آموزش و خدمات و نگهداري، تجزيه وتحليل شده و قراردادها بسته مي شوند. در اين مرحله مي بايست تجزيه و تحليلي درباره نرخ بازگشت سرمايه محصول انتخاب شده انجام شود.
3- مرحله اجرا: اين مرحله شامل تطبيق نرم افزار ERP بر طبق نيازهاي سازمان است. اين كار به كمك مشاوراني كه آموزش را به عهده داشته و با روش هاي اجرايي آشنا هستند، صورت مي گيرد.
4- مرحله استفاده و نگهداري: اين مرحله شامل استفاده از محصول است كه منافع مورد انتظار را تامين كرده و كمترين ميزان از هم گسيختگي را داشته باشد. در طول اين مرحله يك فرد بايد از جنبه هاي مختلف مانند عمليات، قابليت كاربرد و مناسب بودن براي سازمان و فرايندهاي كسب و كار به خوبي اطلاع داشته باشد. پس از اجراي سيستم مي بايست به خوبي نگهداري شود زيرا در صورت بد عمل كردن بايد آن را اصلاح كرد. درخواست هاي خاص براي بهينه كردن عملكرد بايد مطرح شود و بهبودهاي عمومي براي سيستم انجام شود.
5- مرحله تحول (تكامل تدريجي): اين مرحله به ايجاد قابليت هاي بيشتر در سيستم ERP مربوط مي شود. ايجاد منافع جديد از قبيل برنامه ريزي و زمان بندي پيشرفته، مديريت زنجيره عرضه، مديريت ارتباط با مشتري، جريان كار و توسعه مرزها براي همكاري هاي خارجي با شركاي ديگر از موارد مختلف اين مرحله است.
6- مرحله بازنشستگي: اين مرحله در شرايط مختلفي مانند زماني كه تكنولوژي هاي جديد به وجود آمده اند يا در شرايطي كه ERP براي سازمان مناسب نيست و يا نيازهاي كسب و كار تغيير كرده است به اجرا در مي آيد. در اين مرحله مديران تصميم مي گيرند كه نرم افزار ERP را با ديگر سيستم هاي اطلاعاتي جا به جا كنند تا با نيازهاي سازماني متناسب شود.
توسعه برنامه ريزي منابع سازمان
گسترش شبكه هاي اينترنتي، تاثير شگرفي بر جنبه هاي مختلف IT و در كنار آن بر سيستم هاي ERP گذاشته است.
دسترسي آسان به منابع سيستم در هر جا و هر زمان به فروشندگان ERP كمك كرده است كه سيستم هاي ERP خود را توسعه داده و با روش هاي كسب و كار جديد از جمله مديريت زنجيره عرضه، مديريت ارتباط با مشتري، اتوماسيون نيروي فروش(SFA) ، برنامه ريزي و زمان بندي پيشرفته (APS) ، هوش كسب و كار (BI) و قابليت هاي كسب و كار الكترونيكي يكپارچه كنند.
در حقيقيت ERP در سازمان ها به عنوان پشتوانه اي براي كسب و كار محسوب مي شود و سازمان با كمك اين سيستم مي تواند كسب و كار را به صورت مستقيم از طريق اينترنت انجام دهد. اين قبيل روش ها سبب شده است كه رضايت مشتريان و فرصت هاي فروش و بازاريابي، افزايش و روش هاي پرداخت، بهبود يابد.
موانع پياده سازي سيستم هايERP
در طول مدت پياده سازي سيستمهايERP سازمان با دو گروه از تغييرات مواجه خواهد بود و كاركنان مجبورند براي اعمال اين تغييرات در سازمان، در مدتي كوتاه، هر دو گروه از تغييرات را فراگيرند. گروه اول تغييرات، مربوط به فناوري مورد استفاده در سازمان و گروه دوم ناشي از تغييرات پديد آمده در فرايندهاي سازمان است. يكپارچه سازي زير سيستم هاي مختلف سازمان با اصلاح فرايندهاي جاري در سازمان يا حتي ساختار سازماني همراه خواهد بود، به همين دليل است كه در بيشتر موارد، پياده سازي سيستم ERP در سازمان، يك پروژه مهندسي مجدد فرايندهارا نيز در پي خواهد داشت. به طور اجمال ميتوان گفت اهم مشكلاتي كه درهنگام پياده سازي اين سيستم رخ ميدهد اغلب شامل موارد ذيل است:
• هزينه استقرار، در بسياري از موارد، بيش از پيشبيني اوليه است،
• زمان وتلا ش صرف شده جهت استقرار، در بسياري از موارد بيش از پيش بيني اوليه است،
• منابع تجاري و فناوري اطلاعات مورد نياز، بيش ازحد تصوربوده است،
• نياز به مهارت (بيرون از شركت)، بالاتر از حد تصور بوده است.
• تغييرات مورد نياز در فرايندهاي تجاري، بالاتر از حد تصور بوده است،و
• به ويژه در ميان زير سيستمها تمرين و آموزش هرگز كافي نبوده است .
مدیریت استراتژیک مالی + مزایا و عناصر مربوط به آن
مدیریت استراتژیک مالی نه تنها به معنای مدیریت امور مالی یک سازمان بلکه به معنای مدیریت آنها با هدف موفقیت است، یعنی دستیابی به اهداف شرکت و به حداکثر رساندن ارزش سهامداران در طول زمان!
مدیریت استراتژیک مالی مبحث بسیار مهمی است اما، قبل از اینکه یک سازمان بتواند خود را با نگاه استراتژیک، مدیریت کند. ابتدا باید اهداف خود را مشخص، منابع موجود و بالقوه خود را شناسایی و برنامه خاصی را برای استفاده از منابع مالی و سایر منابع سرمایهای خود در جهت دستیابی به اهداف طراحی کند.
مدیریت مالی استراتژیک چیست؟
مدیریت استراتژیک مالی عبارت است از ایجاد سود برای کسب و کار و اطمینان از نرخ بازگشت قابل قبول سرمایه (ROI). مدیریت مالی از طریق تدوین برنامههای مالی، تنظیم کنترلهای مالی و سپس تصمیمگیریهای مالی انجام میشود. مدیریت استراتژی بر موفقیت درازمدت تمرکز دارد و مدیریت تاکتیکی مربوط به موقعیت کوتاه مدت است.
مدیریت مالی خود شامل درک و کنترل صحیح، تخصیص و به دست آوردن داراییها و بدهیهای یک شرکت است. این میتواند شامل نظارت بر موارد مالی عملیاتی مانند هزینهها، درآمدها، حسابهای دریافتنی و پرداختنی، جریان وجوه نقد و سودآوری باشد.
مدیریت مالی استراتژیک شامل همۀ موارد فوق به علاوه ارزیابی مداوم، برنامه ریزی و تنظیم برای حفظ تمرکز شرکت و پیگیری اهداف بلند مدت است. مدیریت استراتژیک مالی، شامل ارزیابی و مدیریت ساختار سرمایه یک شرکت، ترکیبی از بدهی و داراییهای سهام ویژه برای اطمینان از توانایی پرداخت تعهدات در دراز مدت است.
سه ویژگی اساسی مدیریت استراتژیک مالی شامل موارد زیر است:
- استراتژی مالی ایجاد سود برای کسب و کار است.
- یک برنامه استراتژیک مالی بر سود بلند مدت متمرکز است.
- برنامه ریزی استراتژیک مالی بسته به نوع سازمان یا صنعت مربوطه متفاوت است.
مدیریت مالی استراتژیک در مقابل مدیریت مالی تاکتیکی
اصطلاح استراتژیک به روشهای مدیریت مالی اشاره دارد که متمرکز بر موفقیت بلند مدت است. در مقابل، تصمیمات مدیریت تاکتیکی مربوط به موقعیت های کوتاه مدت میباشد.
اگر شرکتی به جای تاکتیکی، استراتژیک باشد، تصمیمات مالی را براساس آنچه که در بلند مدت فکر میکند صحیح است و در نهایت به نتیجه میرسد، اتخاذ میکند. این بدان مفهوم برنامهریزی مالی معناست که برای تحقق این نتایج، یک شرکت گاهی باید تحمل خسارات فعلی را داشته باشد.
سه عنصر اساسی در مدیریت استراتژیک مالی وجود دارند که به شرح زیر هستند:
۱- برنامه مناسبی در مورد امور مالی تدوین میشود.
۲- فعالیتهای مالی مطابق برنامه از پیش تعیین شده کنترل میشود (برنامه مرحله اول).
۳- درنهایت، در مورد مسائل مالی تصمیم گیری میشود.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که دامنه مدیریت مالی در کسب و کار بسیار عمیق است و به عنوان یکی از عملکردهای مهم شناخته میشود.
مدیریت استراتژیک مالی چه زمانی مؤثر است؟
بخشی از مدیریت استراتژی مالی مؤثر ممکن است شامل فداکاری یا تعدیل مجدد اهداف کوتاه مدت برای دستیابی بهتر به اهداف بلند مدت شرکت باشد. به عنوان مثال، اگر شرکتی برای سال قبل ضرر خالصی داشته باشد، ممکن است از طریق بستن امکانات یا کاهش کارکنان، پایه دارایی خود را کاهش دهد و در نتیجه هزینههای عملیاتی خود را نیز پایین بیاورد.
انجام چنین اقداماتی ممکن است منجر به هزینههای تجدید ساختار یا سایر مواردی شود که در کوتاه مدت بر مسائل مالی شرکت تأثیر میگذارد، اما موقعیت شرکت را برای موفقیت در بلندمدت بهتر میکند.
این اقدامات کوتاه مدت در مقابل بلند مدت معمولاً باید با در نظر گرفتن ذینفعان مختلف انجام شود. به عنوان مثال، سهامداران شرکتهای عمومی ممکن مفهوم برنامهریزی مالی است مدیریت را برای تصمیماتی که در کوتاه مدت بر قیمت سهام شرکت میگذارند نظم ببخشند، بطوریکه سلامت شرکت در دراز مدت با همین تصمیمات محکمتر شود.
مدیریت استراتژیک مالی و عناصر آن
یک سازمان، مدیریت مالی استراتژیک را در کل عملیات سازمانی خود اعمال خواهد کرد که این شامل طراحی عناصری است که منابع مالی شرکت را به حداکثر میرساند و از آنها به طور مؤثر استفاده میکند. در اینجا یک شرکت نیاز به خلاقیت دارد زیرا هیچ رویکرد واحدی برای مدیریت استراتژیک وجود ندارد و هر شرکت عناصری را طراحی کرده که نیازها و اهداف خاص خود را منعکس کند.
با این حال، برخی از عناصر رایج مدیریت استراتژیک مالی میتوانند موارد زیر را شامل شوند:
۱- برنامه ریزی مدیریت استراتژیک مالی
- اهداف را دقیقاً تعریف کنید.
- منابع موجود و بالقوه را شناسایی کنید.
- یک برنامه مالی خاص کسب و کار بنویسید.
۲- بودجه بندی مدیریت استراتژیک مالی
- با بهره وری مالی و کاهش ضایعات به عملکرد شرکت کمک کنید.
- مناطقی را شناسایی کنید که بیشترین هزینههای عملیاتی را تحمیل می کنند.
- از نقدینگی کافی برای تأمین هزینههای عملیاتی بدون بهره برداری از منابع خارجی مطمئن شوید.
- مناطقی را کشف کنید که یک شرکت ممکن است درآمد خود را برای دستیابی مؤثرتر به اهداف، سرمایه گذاری کند.
۳- مدیریت و ارزیابی ریسک مدیریت استراتژیک مالی
- عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری را شناسایی و آنالیز کرده و کاهش دهید.
- پتانسیل ریسک های مالی را ارزیابی کنید. هزینههای سرمایهای و سیاستهای محل کار را بررسی کنید.
- از معیارهای خطری مانند درجه محاسبات اهرم عملیاتی، انحراف معیار و استراتژیهای ارزش در معرض خطر استفاده کنید.
۴- انجام کارهای دائمی مدیریت استراتژیک مالی
- دادهها جمع آوری شده و مورد آنالیز قرار گیرند.
- تصمیمات مالی بگیرید که پایدار باشند.
- پیگیری و تجزیه و تحلیل واریانس را انجام دهید (یعنی تفاوت بین بودجه پیش بینی و نتایج واقعی)
- مشکلات را شناسایی کرده و اقدامات اصلاحی مناسب را انجام دهید.
مدیریت استراتژیک مالی و مزایای آن
مسائل مربوط به مدیریت استراتژیک مالی معمولاً توسط افراد انجام میشود، خواه برای حسابهای شخصی باشد یا خواه سازمانی! رسیدگی به این موارد با شیوه درست خود، فواید بیشماری به شرح زیر دارند:
۱- روند عملیات را هموار میکند
چه فعالیتها تجاری باشند و چه شخصی، مسائل مالی باید به راحتی پیش بروند. یکی از محرکها، جریان مالی برای تأمین هزینههای مناسب است. برنامه ريزی بهتر شامل استفاده از بودجه برای تخصيص كليه هزينهها است. به همین ترتیب، مدیریت مالی بهتر تضمین میکند که امور مالی خارج از برنامه هدایت نشود.
۲- به جلوگیری از بدهی کمک میکند
مدیریت استراتژیک مالی یکی از راههای عالی برای جلوگیری از بدهیهای غیرضروری است که میتواند بر روند حرکت سازمان مؤثر باشد. توانایی تخصیص هوشمندانه پول و اولویت دادن به مواردی که بسیار مهم هستند، حائز اهمیت میباشند. در بیشتر موارد، وقتی سازمان برای پولی که موجود است خوب برنامه ریزی كند، میتواند بدون هیچ گونه بدهی به مسیر خود ادامه دهد.
۳- سود را افزایش میدهد
از آنجا که مدیریت استراتژیک مالی در بیشتر موارد مدیریت هزینهها را در پی دارد، این مهم قطعاً سود را افزایش میدهد. کسب و کاری که میتواند روزانه سود خود را افزایش دهند، سطح بالایی از عملیات مالی خود را نشان میدهد. استخدام یک مدیر مالی حرفهای برای کسب و کار یا یک مشاور مالی برای کسب و کارهای کوچک و استارتاپها بسیار مهم است.
۴- رشد تجارت را تضمین میکند
هنگامی که یک کسب و کار بتواند روند رو به رشدی را طی کند، در این صورت میتواند پیشرفت موفقیت آمیز خود را تضمین کند. این مهم یک رشد سریع و یکنواخت را تضمین خواهد کرد. مدیریت استراتژیک مالی، رشد تجارت را در پیش بینیها اختصاص میدهد تا هر بخش از سازمان از آن آگاه باشند و در جهت دستیابی به آن تلاش کنند.
نمونههایی از مدیریت استراتژیک مالی مبتنی بر صنعت
استراتژیهای مدیریت مالی از یک شرکتی به شرکت دیگر متفاوت هستند، همچنین میتوانند با توجه به صنعت نیز متفاوت باشند. شرکتهایی که در صنایع با رشد سریعی فعالیت میکنند مانند سازمانهای فناوری اطلاعات یا خدمات فنی، میخواهند استراتژیهایی را انتخاب کنند که اهداف آنها را برای رشد تضمین و حرکت در یک جهت مثبت را مشخص کنند.
برای مثال، اهداف آنها ممکن است شامل راه اندازی یک محصول جدید یا افزایش درآمد ناخالص ظرف ۱۲ ماه آینده باشد. از طرف دیگر، سازمانهای مرتبط با صنایع با رشد کند مانند تولید شکر یا نیروگاه برق، میتوانند اهدافی را انتخاب کنند که در آن از داراییهایش و مدیریت هزینههایشان محافظت شود.
کلام آخر
مدیریت استراتژیک مالی یکی از مهمترین تکنیکهایی است که برای هر کسب و کاری لازم میباشد زیرا تا زمانی که مسائل مالی به شکلی صحیح برنامه ریزی نشوند! هیچ عملکردی در سازمان به درستی صورت نمیگیرد.
قبل از استفاده از تکنیک مدیریت مالی استراتژیک، بسیار ضروری است که اهداف سازمان به طور دقیق و واضح تعیین شوند تا بر این اساس نیازهای مالی را بتوان محاسبه کرد و سپس بودجه مورد نیاز برای عملیات مختلف را تنظیم نمود.
مدیریت مالی پروژه چیست و چه تاثیری در موفقیت پروژه دارد؟
مدیریت مالی پروژه فرآیندیست که برنامهریزی، بودجهبندی، حسابداری، گزارشات مالی، کنترل داخلی، حسابرسی، مفهوم برنامهریزی مالی تامین و تدارکات، هزینهها و پرداختها و پیشرفت فیزیکی کار را به هم متصل میکند تا در نهایت امکان مدیریت درست و بهینهی منابع را برای رسیدن به اهداف پروژه ایجاد کند.
به بیان سادهتر، هدف از مدیریت مالی پروژه، اجرای آن با بودجه و منابع تخصیصدادهشدهی اولیه است و پیشبینی هزینهها، بودجهبندی، کنترل هزینهها، نظارت و گزارشدهی اجزای اصلی آن هستند.
همهی ما درمورد پروژههایی که به دلیل مفهوم برنامهریزی مالی مدیریت ضعیف مالی شکست خورده و نیمهکاره رها شدهاند، شنیدهایم. اما برای جلوگیری از اتفاقات مشابه و در واقع برای مدیریت مالی درست چه باید کرد؟
در مرکز مدیریت مالی پروژه یک چرخهی ادامهدار از عادتهای درست مدیریتی وجود دارد. در واقع -همانطور که از تعریف بالا هم مشخص است- مدیریت مالی یک فرآیند مستقل و محدود نیست. بلکه شامل فرآیندهایی مثل برنامهریزی، سازماندهی، اجرا و کنترل تمام فعالیتهای مالی یک پروژه است. در واقع هر فعالیتی که با استفاده از منابع مالی سازمان انجام شود، در حوزهی عملکرد مدیریت مالی پروژه قرار دارد.
برای اجرای موثر مدیریت مالی پروژه چه باید کرد؟
مدیریت مالی پروژه در سه مرحلهی اصلی اتفاق میافتد:
1- برآورد هزینه، برنامهریزی، بودجهبندی
در این مرحله، تمام هزینههای پروژه که باید در فرآیندهای مالی آن در نظر گرفته شوند، مشخص میشوند.
2- کنترل و نظارت بر هزینهها
در این مرحله، مدیر پروژه (مفهوم برنامهریزی مالی یاد مدیر مالی پروژه) مواردی مثل بودجهی اولیهی پروژه، میزان تغییرات قابل قبول مالی در پروژه، هزینهها تا کنون، برآورد هزینههای باقیمانده و تفاوت برآوردها با هزینههای واقعی را زیر نظر میگیرد و تلاش میکند تا آنها را در حدود مقرر نگه دارد.
3- گزارش هزینهها
در اکثر پروژهها، گزارشهای مالی به صورت ماهیانه تنظیم میشوند و یکی از اسناد مهم پروژه هستند. فرمت این گزارشها باید از پیش تعیین شده باشد و با استانداردهای استفادهشده در سازمان سازگار باشد. این گزارشها معمولا شامل هزینههای واقعی یک ماه گذشته و مقایسهی آن با پیشبینیها، دلایل تفاوت هزینههای واقعی با هزینههای پیشبینیشده، منابع مالی باقیمانده برای ادامهی پروژه و روند هزینهکرد پروژه در طول زمان میشوند.
مدیریت مالی به چه معنا است؟ + اهداف و وظایف مدیریت مالی چیست؟
سلامت مالی یک سازمان بسیار مهم است. هدف از تشکیل بخش مدیریت مالی ضمانت سلامت مالی سازمان است. مدیریت مالی با کنترل ورودیها و خروجیها و منابع مالی، سازمان را به سمت سود دهی هدایت میکند. در این بخش تصمیم گیریهای مالی، بهبود سوددهی و پس انداز و هزینهها انجام میشود.
مدیر مالی یک شرکت نقش اساسی و محوری دارد، زیرا این افراد اطلاعات مالی را در قالب ترازنامه و صورت های مالی ارائه می دهند و به برنامه ریزی و بودجه بندی دارایی ها و نحوه کسب و کار می پردازند، به عبارتی دیگر مدیر مالی در واقع مسئولیت سلامت مالی یک سازمان را مورد بررسی قرار می دهد، در نتیجه رشد شرکت به وجود مدیر وابسته است.
مدیر یک شرکت گزارش های مربوط به مسائل مالی و فعالیت های سرمایه گذاری را تهیه کرده و در راستای اهداف مالی بلند مدت به طراحی استراتژی و برنامه می پردازد، علاوه بر آن چه بیان شده است مدیر مالی به اعضای هیات مدیره در تصمیم گیری های سازمان و تجزیه و تحلیل های امور کمک می کند.
رشته مدیریت مالی چیست؟
رشته مدیریت مالی با رشته های حسابداری و اقتصاد ارتباط نزدیکی دارد و مدیران مالی نیازمند درک مهمی از ارتباط این رشته ها می باشند، علم اقتصاد ساختاری را جهت تصمیم گیری در حوزه هایی چون تجزیه و تحلیل ریسک، تئوری قیمت گذاری از طریق روابط عرضه و تقاضا، تجزیه و تحلیل بازده رقابتی و همچنین تصویر کلی از محیط اقتصادی که شرکت ها دائماً تصمیم گیری می کنند و بسیاری از حوزه های مهم مالی را فراهم می کنند، یک مدیر مالی باید ساختار نهادی بانک مرکزی، سیستم بانک های تجاری و ارتباط داخلی بین بخش های مختلف اقتصادی را بفهمد. مدل تصمیم گیری مدیر مالی باید متناسب با متغیرهای اقتصادی از قبیل تولید ناخالص داخلی، تولید صنعتی، درآمد خالص، بیکاری، تورم، نرخ های بهره، مالیات ها و عواملی از این دست باشد و به طور صحیح بکار گرفته شود.
گاهی اوقات حسابداری را زبان مالی گویند، زیرا داده های مالی را از طریق صورت های سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقدی فراهم می آورد. مدیر مالی باید بداند که چطور از این گزارشات در تخصیص منابع مالی شرکت به منظور ایجاد بهترین بازده ممکن در یک دوره بلند مدت استفاده نماید.
رشته مدیریت مالی تئوری های اقتصادی را با ارقام حسابداری و مدیران تمام سطوح شرکت ها اعم از مدیر تولید، فروش، تحقیق، بازاریابی، مدیریت، برنامه ریزی و استراتژیک بلند مدت با یکدیگر مرتبط می کند.
شغل های مرتبط با این رشته شامل؛ مدیر مالی شرکت ها، متصدی امور بانکی، سهامدار، مدیر پورتفولیو، سرمایه گذاری بانکدار سرمایه گذاری و مشاور مالی می باشد.
مدیر مالی عبارت است از؛ مدیریت منابع و مصارف سرمایه ای به نحوی که ثروت سهامداران به حداکثر برسد. منابع همان وام ها یا بدهی هایی هستند که شرکت در اختیار دارد و یا وجوهی که صاحبان سهام به صورت سرمایه در اختیار شرکت قرار داده اند و سمت چپ ترازنامه قرار می گیرند. مصارف نیز خرید دارایی هایی همانند، ( دارایی جاری، دارایی ثابت، سرمایه گذاری و سایر دارایی ها) است که از محل منابع به دست آمده است و سمت راست تزارنامه قرار می گیرند.
اهداف مدیریت مالی چیست؟
اهداف اصلی مدیریت مالی، بکارگیری صحیح مهارت ها است که به کمک این مهارت ها اهداف اصلی شرکت های اقتصادی محقق می شود که در واقع به حداکثر کردن ثروت صاحبان شرکت می پردازد. بخش مالی برای پیشبرد اهداف سازمان و محقق ساختن این اهداف باید به برنامه های زیر عمل کنند:
چنان چه بخواهیم هدف های احتمالی مدیریت مالی را بررسی کنیم، ممکن است با موارد زیر مواجه شویم:
– بقای شرکت در صنعت
– جلوگیری از بروز مشکلات مالی و ورشکستگی
– پیشی گرفتن از رقبا
– به حداکثر رساندن فروش یا سهم بازار
– به حداقل رساندن هزینه ها
– به حداکثر رساندن سود
– به حداکثر رساندن رشد پیوسته سود
این اهداف تنها نمونه کوچکی از اهداف احتمالی است که می توان آن ها را فهرست کرد در ضمن هر یک از این اهداف، مشکلات خاص خود را برای مدیر مالی به همراه خواهند داشت.
حاشیه سود ناخالص
تقسیم سود ناخالص بر مبلغ فروش حاشیه سود ناخالص است که نشان دهنده عملکرد مدیریت در بخش فرآیند تولید است و هزینه تمام شده خدمات یا محصول را با حفظ کیفیت کاهش میدهد.
حاشیه سود عملیاتی
حاصل تقسیم سود عملیاتی بر فروش حاشیه سود عملیاتی است که بیانگر عملکرد مدیریت در زمینه درآمد و طراحی عملیات واحد کسب و کار است که اگر بالاتر باشد یعنی، سازمان روی هزینهها کنترل داشته است.
حاشیه سود خالص
سود خالص را بر فروش تقسیم کنیم تا سود دهی شرکت را برای صاحبان و سهامداران مشخص کند. موارد فوق در تصمیم گیریهای کلان شرکت اثر دارند و با بررسی آن ها استراتژی بازاریابی و بالطبع سازمان تعیین میشود.
کاهش هزینه ها
یکی از اهداف بخش مالی مدیریت هزینههای متداول و جاری سازمان است. در سازمانهای بزرگ بخشی به نام حسابداری در مدیریت مالی در نظر گرفته میشود که که با گزارشهای این بخش این هزینه ها مدیریت میشود و در سازمانهای کوچک خدمات حسابداری برون سپاری میشود.
افزایش سهم بازار
سهم بازار یعنی، مقدار فروش یک شرکت در دوره زمانی خاص بر کل فروش بازار آن محصول یا خدمات در همان دوره زمانی، که درک خوبی از جایگاه سازمان در قیاس با رقبا را ارائه میکند.
به حداکثر رسانیدن سود سهامداران
بسیاری از کار آفرینان بر این باورند در صورتی که درآمد ایجاد کنند و هزینه ها را در سطح پایین نگه دارند،دستیابی به حداکثر ساختن سود، ممکن می شود، اما حداکثر ساخت سود نمی تواند هدف مناسبی باشد، چون سود در کوتاه مدت با سود در بلند مدت تفاوت دارد، مثلاً اگر بنگاه بدون تعمیر مناسب ماشین آلات به کار خود ادامه دهد، در سال جاری هزینه را پایین نگه می دارد و به هدف حداکثر ساختن سود می رسد، اما بنگاه برای این صرفه جویی کوتاه مدت در آینده هزینه پرداخت خواهد کرد یا شرکت ها از طریق افزایش سرمایه یا استقراض، اقدام به سرمایه گذاری هایی می کنند که موجب توسعه شرکت و افزایش فروش و سود آن ها می شود، اما اگر نرخ بازده سرمایه گذاری ها کمتر از هزینه منابع مالی به کار رفته باشد در آن صورت سود هر سهم و در نتیجه قیمت سهام کاهش خواهد یافت.
هدف هیئت مدیره شرکت می تواند در مجموع این طور بیان شود که مدیر مالی باید جهت حداکثر سازی ثروت سهامداران شرکت از طریق دستیابی به بیشترین ارزش ممکن برای شرکت، تلاش کند. حداکثر سازی ثروت سهامداران کار آسانی نیست و مدیر مالی نمی تواند مستقیماً قیمت سهام شرکت را کنترل کند، اما می تواند از طریقی که با اهداف سهامداران سازگار است عمل کند. قیمت های سهام از انتظارات آینده و محیط اقتصادی تأثیر می پذیرد، حتی شرکت هایی با سودهای خوب و روند مالی مناسب نمی توانند همیشه در زمان افت بازار سهام و یا در دوره کوتاه مدت نمایش خوبی داشته باشند.
افزایش ثروت سهامداران به دو روش صورت می پذیرد
1-دریافت سود سهام
2-افزایش قیمت سهام عادی
افزایش ثروت سهامداران به معنای بازدهی ثبت سهام و کاهش قیمت سهام عادی در بازار به معنی بازدهی منفی برای سهام است.
در هر زمان، قیمت سهام هر شرکت یا ارزش بازار نشان دهنده قیمتی است که خریداران حاضر هستند در یک بازار آزاد بابت آن سهام پرداخت کنند، ارزش بازاری سهام سهامداران برابر است با حاصل ضرب ارزش سهام هر یک از سهامداران در تعداد کل. منظور از تعداد کل سهام، تعداد سهامی است که سهامداران دارند.
تعداد کل سهام × ارزش یک سهم= ارزش بازار سهام سهامداران
ثروت سهامداران به دو عامل بستگی دارد: بازده و ریسک
سرمایه گذاران سهام ها را با توجه به سود سهام آتی آن ها در آینده و افزایش بازاری آن سهام خریداری می کنند، ارزش بازار هر سهم برابر است با اندازه گیری میزان رفاه اقتصادی سهام دار.
آیا این بدان معنی است که اگر ارزش سهام بالا برود مدیریت کارش را خوب انجام داده است؟
لزوماً این طور نیست قیمت سهام گاهی اوقات می تواند به واسطه عواملی که خارج از کنترل یک مدیر است تحت تاثیر قرار گیرد. این عوامل شامل: انتظارات با در نظر گرفتن اقتصاد، بازدهی که در سرمایه گذاری های دیگر وجود دارد (مثل اوراق بهادار دراز مدت) و حتی این که چگونه به موسسات و سرمایه گذاری ها نگاه می کنند. این عوامل به وسیله تاثیر بر انتظارات مربوط به جریان پول در آینده و ارزیابی سرمایه گذاران از جریان پول آتی، موجب تغییر در قیمت سهام می شوند.
آیا هدف ما از حداکثرسازی ثروت سهامداران با مسئولیت های اجتماعی شرکت سازگار است؟
در بیشتر موارد جواب بله است با پذیرفتن سیاست های حداکثر سازی ارزش ها در بازار، شرکت می تواند سرمایه جذب کند اشتغال فراهم کند و منافعی به جامعه مفهوم برنامهریزی مالی ارائه دهد. زمانی که مدیران مالی ظرفیت سرمایه گذاری را در یک محصول تعیین می کنند در واقع میزان ریسک، احتمال سود و هزینه را برآورد می کند. اگر سود از هزینه ها کمتر باشد مدیران در آن محصول سرمایه گذاری نخواهد کرد و سرمایه خود را به جای دیگر خواهند برد، این موضوع با هدف افزایش ثروت سهامداران و کارایی اختصاصی در بازارهای اقتصادی در یک راستا است.
وظایف مدیریت مالی چیست؟
مسئولیت مدیران مالی تخصیص جریان های نقدی به دارایی های جاری و ثابت، دستیابی به بهترین ترکیب گزینه های مالی و توسعه یک سیاست تقسیم سود مناسب در زمینه اهداف شرکت است این وظایف به صورت روزانه انجام می شود.
فعالیت روزانه مدیر مالی شامل: مدیریت اعتبارات، کنترل موجودی و صورت وضعیت وجوه پرداختی و دریافتی است.
وظایف کمتر و عادی شامل: فروش سهام، اوراق قرضه، ایجاد بودجه بندی سرمایه و طرح تقسیم سود است.
همان طور که در شکل نشان داده شده، تمامی این وظایف بر اساس تعادل بازده و ریسک شرکت انجام می شود. اولویت بندی ریسک بازده مناسب بایستی با هدف حداکثر سازی ثروت سهامداران تعیین شود.
ریسک، تصمیم ریسک و بازده نه تنها بر اداره عملیات کسب و کار (سرمایه در مقابل نیروی کار یا محصول A در مقابل محصول B)، بلکه بر ترکیب تأمین مالی (سهام در مقابل اوراق قرضه و سودهای انباشته) موثر است.
1.برنامه ریزی مالی
اگر بخواهیم کاری را شروع کنیم باید سرمایه لازم و جزئیات جذب سرمایه را طی یک برنامه به عنوان مدیر مالی برنامهای مشخص کنیم.
2.کنترل فروش و هزینهها
یک مدیر مالی موفق با داشتن فروش واقعی می تواند نیازها را محاسبه کند. برای پیش بینی فروش باید مقدار هزینه برای تولید را محاسبه و همچنین میزان فروش را برای برگشت سرمایه تحت نظر داشته باشد.
3.تامین بودجه
منابع تامین بودجه می تواند دارایی مالکان سازمان، قرض از خانواده و دوستان و وام بانکی باشد که نحوه برگشت سرمایه و جلوگیری از ضرر و زیان از وظایف مهم مدیر مالی است.
4.مدیریت نقدینگی
یعنی نظارت بر ورودی و خروجیهای پول که با بخش حسابداری میبایست تعاملات صورت پذیرد و اگر گزارشهای این بخش حاکی از کمبودی در آینده بود، برای جذب سرمایه میبایست برنامه ای از سوی مدیریت مالی تدوین گردد.
5.بودجه بندی
طرح مالی مقدماتی برای مدت زمان معلوم ( یکساله متداول است) که آن را بودجه گویند. حال در طی سال آن چه که برنامه ریزی شده را با آن چه که در واقعیت است قیاس کرده و اختلافها را بررسی میکنیم و در صورت امکان انحراف ها را پس از شناسایی رفع می کنیم.
دیدگاه شما