استراتژی خروج!
مدیریت پولی یکی از مهمترین جنبههای معاملهگری است و کمتر به آن توجه شده است. بسیاری از معامله گران بدون اینکه استراتژی برای خروج داشته باشند، وارد معامله میشوند. در نبود استراتژی خروج، معاملهگر شاید با سود کمتر از معامله خارج شود و یا بدتر از آن، در ضرر معامله را ببندد. معامله گران باید استراتژی خروجی طراحی کنند تا بتوانند در زمان سود ده بودن معامله از سودهای به دست آمده حفاظت کنند و زیان معاملات را هم به حداقل برسانند.
چگونه از معامله خارج شویم؟
تنها دو راه برای خروج از معامله وجود دارد: یا با ضرر خارج خواهید شد و یا با سود! وقتی از استراتژی خروج از معامله حرف میزنیم، منظور دستورات حد سود و حد ضرر است. دستورات حد ضرر و سود به بروکر اعلام میکنند که در چه سطح قیمتی باید معامله بسته شود. اگر معامله به سود برسد، با دستور حد سود از معامله خارج خواهید شد و اگر معامله در ضرر باشد، با دستور حد ضرر از معامله خارج خواهید شد.
طراحی و توسعه استراتژی خروج از معامله
اگر میخواهید استراتژی برای خروج از معامله طراحی کنید، حتماً به این سه موضوع فکر کنید:
چقدر معامله یا پوزیشن را باز نگه خواهم داشت؟
پاسخ این سؤال بستگی به سبک معاملاتی شما دارد.
اگر بلندمدت کار میکنید، معامله بیش از یک ماه باز خواهد بود. در این صورت شاید حد سود شما چند سال طول بکشد تا فعال شود! میتوانید از دستور حد ضرر متحرک استفاده کنید تا وقتی معامله وارد محدوده سوددهی شد، بخشی از سود معامله به کمک حد ضرر تثبیت شود. هدف معامله گران بلندمدت، محافظت از سرمایه است. معمولاً معامله گران بلندمدت بر اساس مسائل بنیادی تصمیم میگیرند که کی از معامله خارج شوند.
اما اگر کوتاهمدت کار میکنید، باید دستور حد سود را به گونهای انتخاب کنید، که در افق زمانی سرمایهگذاری با حداکثر سود ممکن خارج شوید. در این روش باید از سطوح تکنیکال، مثل نقاط پیوت، فیبوناچی، خطوط روندی و سایر تئوریهای تکنیکال بهره ببرید. باید حد ضررهای سفت و سختی هم تعیین کنید تا پول شما بیش از حد درگیر یک معامله نماند.
چقدر ریسک میتوانم تحمل کنم؟
در سرمایهگذاری ریسک اهمیت ویژهای دارد. وقتی سطح ریسک سرمایهگذاریهای خود را تعیین میکنید، در واقع به این سؤال پاسخ میدهید که تا چقدر ضرر را میتوانید تحمل کنید؟ اگر آستانه تحمل ریسک شما مشخص شود، میتوان عُمر معاملات را هم بررسی کرد و از دستور حد ضرر مناسب با آن استفاده کرد.
آنهایی که به دنبال ریسکهای کمتری هستند، حد ضرر را به فاصله کمتر از نقطه ورود به معامله قرار میدهند. افراد ریسکپذیر هم دستور حد ضرر را به فاصله دورتری از نقطه ورود به معامله منتقل میکنند، تا به بازار فضای مانور بیشتری بدهند.
کجا میخواهم از معامله خارج شوم؟
شاید بپرسید که وقتی معامله سود خوبی دارد، چرا باید به فکر بستن معامله باشم؟ خیلی از مردم به طور غیرمنطقی به سرمایهگذاریهای خود میچسبند و حتی وقتی مسائل بنیادی بازار هم تغییر میکند، باز هم از خروج از معامله خودداری میکنند. در سناریوی دیگر هم معاملهگر ترسو است و معامله را خیلی زودتر از تغییر در ساختار بنیادی و تکنیکال بازار میبندد! در هر دو سناریو، معاملهگر میتواند سودهای زیادی را از دست بدهد و با زیان از معامله استراتژی خروج از بازار خارج شود. به همین دلیل باید پیش از ورود به معامله از خود بپرسید که کجا معامله را خواهید بست؟
استراتژی معاملاتی چیست؟ انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه
برای حضور در بازارهای مالی باید برنامه داشت. طراحی یک برنامه یا استراتژی معاملاتی یکی از مهمترین اقدامات برای شروع فعالیت در بازار سرمایه است. شاید هر فردی احساس کند در ذهنش برنامهای برای کسب سود دارد اما تا زمانی که این برنامه به یک استراتژی مدون و هدفدار تبدیل نشود، شانس کسب موفقیت اندک خواهد بود. استراتژیهای معاملاتی متنوع هستند. سرمایهگذار باید با توجه به شرایط یک روش مناسب برای کسب سود انتخاب کند. برای شناخت استراتژی معاملاتی و انواع آن با ما همراه باشید.
استراتژی معاملاتی چیست؟
اگر بخواهیم استراتژی یا برنامه معاملاتی را به سادهترین شکل بیان کنیم میتوانیم از جمله «در چه زمانی چه سهمی بخریم» استفاده کنیم. استراتژی معاملاتی به ما نشان میدهد در چه زمانی باید چه اقدامی داشته باشیم. ورود و خروج از بازار، خرید و فروش سهم، تغییرات سبد دارایی، تغییر میزان نقدینگی و … از جمله اقداماتی است که در استراتژی معاملاتی مشخص میشود.
برخی از بازارهای مالی یک طرفه هستند. یعنی سرمایهگذار میتواند تنها برای زمان خرید سهم به صورت قطعی برنامهریزی کند. در نتیجه استراتژی معاملاتی چنین افرادی باید بر پایه زمان و میزان خرید شکل بگیرد و حالتهای متنوعی برای فروش سهم طراحی شود.
تحلیل تکنیکال چیست و چه نقشی در برنامه معاملاتی دارد؟
قبل از آن که بخواهید استراتژی معاملاتی خود را انتخاب کنید باید با مفاهیمی مثل تحلیل تکنیکال آشنا شوید. تجزیه و تحلیل تکنیکال سهم شامل اقداماتی میشود که بر پایه مفاهیم و فرمولهای ریاضی و آماری، آینده نمودار و قیمت دارایی یا سهام را پیشبینی میکند. در تحلیل تکنیکال به اخبار، اعتبار تیم توسعه، بحرانها و اتفاقات جهانی و … توجه نمیشود و تنها دادههای ریاضی مثل قیمت، حجم خرید و فروش، میزان عرضه و تقاضا، حرکات نمودار و … مورد بررسی قرار میگیرد. گرچه امروزه شاخصهایی مثل ترس و طمع در بازار کریپتو طراحی شدهاند که هیجانها و احساسات کاربران را مورد ارزیابی قرار میدهد اما باز هم نتیجه روی کاغذ و به وسیله فرمولها تعیین میشود.
تحلیل تکنیکال به روشهای متنوعی انجام میشود. تحلیل بر اساس معاملات روزانه، نوسانها، موقعیت بازار و اسکالپینگ (Scalping) از جمله روشهای تحلیل تکنیکال و تدوین برنامه معاملاتی است.
انواع استراتژیهای معاملاتی
استراتژیهای بسیار متنوعی برای فعالیت در بازارهای مالی طراحی شده است. علاوه بر این که خصوصیات بازارهای مالی متفاوت است، دیدگاه و نظرات کارشناسان نیز تفاوتهای زیادی دارد. از طرفی هر شخصی شرایط خاص خودش را دارد و نمیتواند از هر استراتژی یا برنامهای برای کسب سود و سرمایهگذاری استفاده کند.
استراتژی ابزار محور (اندیکاتوری)
اندیکاتورها یا شاخصها اعدادی هستند که از فرمولها و ابزارهای ریاضی حاصل میشوند. این اعداد به صورت چارت، نمودار خطی یا اشکال ریاضی ترسیم میشوند تا دیدی روشن از وضعیت بازار به سرمایهگذار بدهند.
امروزه اندیکاتورهای بسیار زیادی طراحی شده است. برای مثال در بازار کریپتو شاخصهایی مثل ترس و طمع، دامیننس، مارکت کپ و … در کنار قیمت و حجم خرید و فروش به سرمایهگذاران کمک میکنند تا بهترین تصمیمات ممکن را بگیرند.
استفاده از این استراتژی معاملاتی سادهترین راه برای ورود به بازارهای مالی است. در صورت استفاده از این استراتژی باید دقت داشت که شاخصها همیشه پیشبینی صحیحی از آینده ندارند. علاوه بر این هر شاخص در بازه زمانی خاصی محاسبه میشود. بنابراین در زمان سنجش شاخصها باید به همخوانی بازههای زمانی دقت کرد.
یکی دیگر از چالشهای مهم مربوط به استراتژی معاملاتی ابزار محور، درک صحیح هر اندیکاتور است. برای مثال افزایش مارکت کپ همیشه ناشی از افزایش تقاضا نیست و گاهی رشد قیمت موقتی و کاذب باعث افزایش ارزش بازار میشود.
استراتژی پرایس اکشن
پرایس اکشن را میتوان اساسیترین روش تحلیل تکنیکال و تعیین استراتژی معاملاتی دانست. در این روش هیچ شاخصی بررسی نمیشود و تنها نمودار قیمت مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. البته نمودار قیمت دارای جزییات متعددی مثل قیمت باز استراتژی خروج از بازار شدن، سطح بسته شدن، بالاترین و پایینترین نرخ دوره زمانی و صعود یا سقوط قیمت در محدوده مورد نظر است.
بر خلاف روش ابزار محور که یادگیری جزییات آن در بازارهای مالی مختلف متفاوت است، با یادگیری روش پرایس اکشن میتوان در تمام بازارهای مالی سرمایهگذاری را آغاز کرد. این روش تمام تمرکزش را روی اتفاقات زمان حال قرار میدهد و سبب اخذ تصمیماتی منطقی و لحظهای میشود.
استراتژی محاسباتی
این استراتژی معاملاتی به کمک فرمولهای ریاضی طراحی شده است و نیازی به تحلیل ندارد. در حقیقت استراتژی محاسباتی یک مدل ساده شده از استراتژی بازار محور است. مارتینگل یا گرید از جمله معروفترین استراتژیهای معاملاتی است که توسط تریدرها و سرمایهگذاران زیادی مورد استفاده قرار میگیرد.
در این روش دادهها وارد فرمولهای ریاضی میشوند. نتایج فرمولها برابر با تصمیمات سرمایهگذار است. یعنی فرمولها به شما اعلام خواهند کرد که زمان مناسب برای خرید و فروش یا هر اقدام دیگری چه موقعی خواهد بود.
بهترین راهکار برای استفاده از این برنامه معاملاتی، بهرهگیری از معاملات خودکار است. لازم به ذکر است که بیدقتی در این روش ممکن است خساراتی سنگینی را ایجاد کند.
استراتژی ترکیبی
زمانی که سرمایهگذار از چندین برنامه معاملاتی به صورت همزمان استفاده کند میتوان گفت در حال اجرای استراتژی ترکیبی است. بسیاری از سرمایهگذاران و تریدرهای موفق از همین روش برای فعالیت در بازارهای مالی استفاده میکنند. در این روش تمام احتمالات و پیشبینیها بررسی خواهد شد. هر کدام از استراتژیهای ذکر شده مزیتها و معایبی دارند و در صورت استفاده همزمان از چند استراتژی، میتوان امید داشت که تاثیر معایب به حداقل برسد.
باید دقت داشت که به کار بستن استراتژی معاملاتی ترکیبی بسیار وقتگیر و چالشبرانگیز خواهد بود. بنابراین افرادی که وقت و حوصله زیادی برای تدوین استراتژی و برنامه معاملاتی دارند میتوانند از این روش استفاده کنند.
جمعبندی
حضور در بازار بدون داشتن استراتژی معاملاتی بازی با سرنوشت داراییها است. یک برنامه معاملاتی خوب میتواند مهمترین عامل برای کسب ثروت باشد و استراتژی نامناسب یا ناقص نیز سرمایهگذار را به مرز ورشکستگی خواهد رساند. امروزه استراتژیهای متنوعی طراحی شده است اما بهتر است تا حد امکان از دو یا چند روش به صورت همزمان استفاده کرد تا درصد خطا و احتمال شکست به کمترین میزان ممکن برسد. هر چه آگاهی ما از جزییات استراتژیهای معاملاتی افزایش یابد، تصمیمات بهتری در شرایط و موقعیتهای مختلف خواهیم گرفت و هر چه تصمیمات بهتری اخذ کنیم، سود بیشتری کسب خواهیم کرد.
خروج و بررسی انواع آن در ایران
شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر ابتدا از نهادهای ثروتمند سرمایه را جذب و سپس استارتآپها را شناسایی و بررسی میکنند. در مرحله بعد روی تعدادی از آنها سرمایهگذاری میکنند. علاوهبر سرمایهگذاری روی این استارتاپها نظارت و مدیریت هم دارند و بعد از آن خروج میکنند. از دیدگاه یک سرمایهگذار خطرپذیر خروج و دریافت نقدینگی در ازای سهام تحت مالکیت، آخرین و مهمترین مرحله از این فرآیند است که به طور متوسط 5 الی 7 سال پس از سرمایهگذاری رخ میدهد. مهمترین مرحله از این منظر که تعیینکننده میزان بازده سرمایهگذاری (Capital Gain) خواهد بود. در این یادداشت تعریف خروج، استراتژی خروج، انواع آن و شرایط آن در ایران را توضیح دادهایم.
خروج یعنی چه؟
خروج «Exit» به زمانی گفته میشود که یک بنیانگذار یا سرمایهگذار از استارتآپ خارج میشود و سود حاصل از تلاش یا سرمایهگذاری خود را نقد میکند. اگر کسب و کار موفق باشد، بنیانگذار و سرمایهگذار سود قابل توجهی بهدست میآورد و اگر موفق نباشد، باید با داشتن استراتژی خروج، ضرر و زیان را به حداقل برساند. برای بسیاری از بنیانگذاران، این چیزی است که از روز اول برای آن برنامهریزی کردهاند و حتی ممکن است به امید تک شاخ شدن استارتاپ را راهاندازی کنند. آنها این استارتاپ را با برنامهای ایجاد کردند که در مقطعی با فروش مالکیت شرکت یا به سرمایهگذاران یا به شرکت دیگری، پول نقد بهدست آورند.
استراتژی خروج
استراتژی خروج به برنامهای از پیش تعیینشده گفته میشود که هر یک از کارآفرینان، سرمایهگذاران، معاملهگران و صاحبان مشاغل با هدف تسویهحساب یا نقد کردن داراییهای مالی و… در زمان خروج اجرا میگردد که میتواند فراتر از توافقات انجامشده صورت بگیرد. این استراتژی ممکن است برای خروج از سرمایهگذاری غیرفعال و اتمام یک سرمایهگذاری بدون سود انجام گیرد؛ بنابراین در این صورت هدف از اجرای استراتژی خروج محدود کردن ضرر و زیان است. ممکن است این استراتژی زمانی اجرا شود که سرمایهگذار به سود هدفگذاری شده رسیده باشد. بهعنوانمثال، یک سرمایهگذار فرشته ممکن است در یک استارتاپ استراتژی خروج را در اولین مراحل کار اجرا نماید. از دیگر دلایل اجرای این استراتژی، میتوان به تغییرات چشمگیر بازار به دلیل اتفاقات فاجعهبار و دلایل قانونی اشاره کرد. همچنین ممکن است سرمایهگذار به دلیل بازنشستگی از کار دست بکشد و درآمد خود را نقد نماید.
انواع خروج
سرمایهگذار خطرپذیر میتواند از طریق یکی از ۳ راه زیر سرمایهگذاری خود را به پایان برساند:
۱. ادغام و تملیک (Mergers and acquisitions )
در این حالت کسبوکار توسط شرکتی معمولا بزرگتر خریداری شده یا با شرکتی دیگر ادغام میگردد. ممکن است استارتاپ با برند خود یا تحت برند خریدار و یا با برندی کاملا جدید که حاصل از ادغام دو شرکت است، به فعالیت خود ادامه دهد. هدف از این فرآیند افزایش کارایی، سهم از بازار و در نهایت سود اقتصادی شرکت خریدار با بهرهبرداری از برخی ویژگیهای شرکت هدف از قبیل قابلیتها، منابع، محصولات، منطقه جغرافیایی سرویسدهی، تکنولوژی و یا دارایی فکری، پتانسیل رشد سهام، جامعه مشتریان و عملیات سودده است. البته گاهی دو شرکت همصنعت و رقیب یکدیگر بوده و هدف از ادغام و تملیک صرفاً حذف رقابت موجود است. خرید آلونک توسط شیپور و خرید آیهوم توسط دیوار نمونههایی از این نوع خروج در اکوسیستم استارتاپی ایران است.
۲.عرضه اولیه سهام ( Initial Public Offering)
در صورتی که کسبوکار عملکرد مناسبی داشته باشد، پس از طی مراحل قانونی، سهام شرکت بهطور عمومی در بازارهای سهام عرضه میشود. بدین ترتیب سرمایهگذاران اولیه میتوانند دارایی خود را به سهامداران عمومی واگذار کرده و خارج شوند. هنوز هیچ استارتاپی در اکوسیستم استارتاپی ایران به این مرحله نرسیده است.
۳. تملک مدیریت (Management buyout)
بازخرید سهام بیشتر در مراحل بلوغ شرکتها رخ میدهد. در این نوع خروج، خود بنیانگذار و یا شرکت، سهام سرمایهگذار خطرپذیر را خریداری میکند. پیشنیاز امکان چنین خروجی وجود قرارداد سهام با اختیار فروش میان سرمایهگذار خطرپذیر و استراتژی خروج از بازار بنیانگذار است.
خروج از استارتاپ در ایران
در حال حاضر بازار مربوط به شرکتهای بالغ و بزرگ با برنامهای نظامیافته برای پایش گزینههای ادغام و تملیک و سپس انجام این فرآیند بصورت سالانه (Programmatic M&A)، در ایران شکل نگرفته است. دلیل آن هم تعداد بسیار کم شرکتهای تکنولوژی محورِ بزرگ و با منابع مالی کافی برای خرید استارتاپها، نداشتن دیدگاه استراتژیک این شرکتها و یا عدم وجود استارتاپهایی مناسب برای خرید است. حال آنکه اصلیترین استراتژی خروج از استارتاپ، ادغام و تملیک میباشد.
فارغ از احتمال بسیار کم بازدههایی بالا در استارتاپها، تعداد عرضههای اولیه عمومی حتی در کشورهایی با پیشرفتهترین تکنولوژیها رو به کاهش است. از استراتژی خروج از بازار سوی دیگر میانگین فاصله زمانی میان اولین تأمین مالی تا عرضه اولیه رو به افزایش است. برای مثال تعداد عرضههای اولیه و میانگین مدت زمان بین اولین تأمینمالی تا عرضه اولیه در سالهای اخیر در امریکا 19 استارتاپ و 10 سال بوده است، در حالیکه در سال 2013، 33 استارتاپ و با فاصله زمانی 6 سال موفق به عرضه اولیه سهام خود در بورس شدهاند. علاوه بر ندرتِ این نوع خروج، افزایش مدت زمان لازم تا عرضه اولیه، دشواری فرآیند بورسی شدن برای استارتاپ های ایرانیست! استارتاپهای ایرانی بایستی برای قدم در جاده بورسی شدن، کفشهای آهنین بپوشند.
در رابطه با خروج از طریق فروش سهام به دیگر سرمایهگذاران نیز یکی از چالشهای بزرگ، تعداد بسیار کم سرمایهگذاران خطرپذیر در مراحل پایانی و با منابع مالی قابل توجه است.بنابراین گزینههای رایج و جهانی خروج، در ایران غیررایجاند؛ یا قابل استفاده نیستند، یا در حال شکلگیریاند.
معادله تورمی بورس تهران/ استراتژی خروج پول برای حقیقی های بازار
افراد ریسکگریز غالبا حقیقیهای بازار را شامل میشود و به روایت آمار طی چند وقت اخیر استراتژی خروج پول را در پیش گرفتهاند.تجربه نشانداده این قشر از معاملهگران در حقیقت صاحبان نقدینگی داغ هستند که معمولا به محض بروز ریسک و رنگ باختن رونق اقدام جابهجایی سرمایه خود در بازار مالی کشور میکنند.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از دنیایاقتصاد، تورم همواره یکی از مهمترین دلایل افزایش قیمت در بازارهای دارایی است. این مساله به حدی در میان اقتصاددانها و متخصصان حوزه مالی بدیهی انگاشته میشود که نمیتوان حتی فکر کرد که تورم بهعنوان یک پدیده پولی راهی به جز تغییر نرخ برابری ارزها، رشد قیمت در کامودیتیها و افزایش ارزش تحلیلی سهام را به دنبال داشته باشد. با این حال به نظر میرسد که وجود یک عامل کلیدی در این رابطه میتواند کل همبستگی یادشده را در بازههای زمانی کوتاهمدت به خطر بیندازد. بررسیها حکایت از آن دارد که هنگام افزایش ترس در بازارهای پر ریسکی نظیر سهام ممکن است قیمتها به سبب ریسکهای گوناگون از حرکت در روند صعودی باز ایستند و خود را با تاخیر زیاد با شرایط تورمی وفق بدهند. این دقیقا وضعیتی است که بورس تهران به آن دچار شده؛ بازاری که به سبب ریسکهای متعددی نظیر ریسکهای قانونی و رکود جهانی از حرکت صعودی باز مانده است. این گزاره به استراتژی خروج از بازار آن معناست که تنها با تکیه بر تورم نمیتوان توصیه به خرید در این بازار داشت.
بررسی معاملات بازار سهام در بازه بلندمدت نشان میدهد که طی دهههای گذشته قیمتها در این بازار همبستگی بالایی با تورم داشتهاند. همین امر سببشده تا بسیاری از سرمایهگذاران به محض افزایش تورم و انتظارات تورمی در جامعه خود را برای رفتن به دورهای از رونق تورمی در بازار سهام آماده کنند، با اینحال همانطور که در علم آمار معروف است وجود همبستگی همیشه به معنی اثبات علیت نیست. بر این اساس اگر فرض را بر این بگذاریم که تغییر یک عامل مهم از عواملی که در دورههای قبلی سبب رونق بازار سهامی شده میتواند اینبار آن را به تاخیر بیندازد، بیراه نگفتهایم.
بازار سهام در حالی روزهای جاری را سپری میکند که خطر افزایش رکود در اقتصادهای بینالمللی کاهش قیمتها در بازار کامودیتی را بیش از پیش محتمل کرده است؛ این در حالی است که در دوره سهساله سالهای ۹۷ تا ۹۹ تورم داخلی با رشد آهسته و پیوسته قیمتهای جهانی همزمان شده بود. همین امر سبب شد تا در این سالها شاخص سهام افزایش بیش از ۲۰ برابری داشته باشد. حالا همان تجربه خوب موجبشده تا بسیاری فکر کنند افزایش آهنگ تورم و رکوردشکنی تورم نقطه به نقطه میتواند رونقی چشمگیر را به بازار سهام هدیه کند. این در حالی است که بهنظر میرسد دلیل واکنش نشانندادن مردم به تورم در تابلوهای بازار سهام که با تصور افراد خوشبین در بازار سرمایه همسو نیست. با توجه به اینکه ریسکهای فراوان موجود در اقتصاد باتجربه بد بازار سهام در سالهای قبل همراه شده و بیم تغییر شرایط در بازارهای جهانی وجود دارد، طبیعی است که صرفا به اعداد و ارقام کنونی اکتفا نشود و بسیاری از سرمایهگذاران ارقام تورم را تنها پایه و اساس تصمیمگیری خود ندانند. بهنظر میرسد سکون بازار سهام در شرایط کنونی را یا باید با رشد قابلتوجه آن در سالهای قبل توجیه کرد یا همان عدمرغبت به سرمایهگذاری در یک استراتژی خروج از بازار بازار پر ریسک. دلیل این اتفاق هرچه که باشد بهنظر میرسد که اینبار واکنش قیمتها در این بازار عامل تورم به تعویق افتاده است.
شاخصکل بورس اوراقبهادار تهران در جریان دادوستدهای دیروز با کاهش ۶۶/ ۰درصدی مواجه شد و تا سطح یکمیلیون و ۴۶۳واحدی عقبنشینی کرد، درحالیکه افزایش تحرک متقاضیان در نخستین روز معاملاتی مرداد ۱۴۰۱ موجبات رشد نماگر اصلی را فراهم کرده بود اما برخلاف انتظارات در روز یکشنبه بهطور مجدد عرضهکنندگان نسبت به خریداران سهام پیشیگرفتند. بازگشت مثبت پالایشیها به گردونه معاملات پس از برگزاری مجامع و ارائه گزارشهای مطلوب هم نتوانست مانع از ریزش بیشتر نماگر اصلی بازار سهام شود و در نهایت با تشکیل صفهای فروش در نمادهای ریالی و دلاری بازار، اغلب نماگرها با افت ارزش خود همراه شدند؛ این در حالی است که پالایشیها نیز از موج شکلگرفته ریزشی بورس تهران در امان نماندند و با مقداری افت از سقف مثبت روزانه بهکار خود پایان دادند.
درحالیکه بهطور سنتی پس از برگزاری مجامع و ارائه عملکرد مطلوب شرکتها برای مدتی بورسبازان با استقبال خرید سهام شرکتها همراه میشدند و حمایت از سهمهایی که وضعیت مالی مطلوبتری نسبت به سایرین داشتند را در دستور کار معاملاتی خود قرار میدادند، اما امسال تا حدودی در اینخصوص سنتشکنی کردند. حالا برخی از سرمایهگذاران ذخیره سود را در اولویت قرار میدهند و خروج پول همچنان ادامه دارد. منتها این جریان مختص به صنعت و یا گروه خاصی نیست بلکه کلیت بازار با چنین استراتژی همراه شدهاند. چرایی این موضوع به هراس سرمایهگذاران بازمیگردد؛ جاییکه عدماطمینان از روند آتی، ریزش دومینویی قیمت سهام صنایع و شرکتهای مختلف را در پی دارد. در عین حال که صورتهای مالی از ارزندگی و بهبود شرایط مالی شرکتها (باثبات شرایط فعلی و عدمبروز ریسک جدید) خبر میدهند اما برخی از بورسبازان رغبتی برای ماندگاری در بازار ندارند. بزرگان بازار و صنایع داخلی غالبا با افت قیمت سهام خود مواجه هستند و تشدید فشار فروش از سوی سرمایهگذاران تا حدودی مانع از بازگشت بازار به استراتژی خروج از بازار نقطه تعادلی شده است. کرکاسپرد یکی از محورهای حائزاهمیت در صنعت پالایشی کشور بهشمار میرود. هر چند در تیرماه این پارامتر اثرگذار تحتتاثیر افت قیمت نفت در بازارهای جهانی برای مدتی با نوساناتی همراه بود اما برآیند کلی، از وضعیت متعادل کرکاسپرد پالایشیها حکایت دارد. ارقامی که در صورت پایداری میتوانند نوید افزایش حاشیه سود پالایشیها و رشد سودآوری سرمایهگذاران را به بازار بدهند.
در پیشگاه ارقام دلاری
در هفته گذشته بازارهای جهانی عمدتا وضعیت متعادلی داشتند و محصولاتی نظیر سرب، روی، نیکل، آلومینیوم و مهمتر از همه مس و نفت در مجموع برآیند هفتگی مثبت بودند. روز یکشنبه نیز (تا لحظه تنظیم این گزارش) نفتبرنت در ارقامی بیش از ۱۰۰ دلار در بازارهای جهانی موردمعامله قرار گرفت.
روی خط تورم
روند حرکتی کامودیتیها در بازارهای جهانی از هفته گذشته با تعدیلاتی همراه شده است، هر چند نمیتوان همچنان ریسک بازگشت به مدار نزول کالاییها را در نظر نگرفت اما بهبود فرآینده معاملاتی در بازارهای جهانی موضوعی است که میتواند حداقل در شرایط فعلی به نفع بازار سهام باشد. بهطور مشخص نفت بهعنوان عاملی اثرگذار در تعیین مسیر قیمتی و سودسازی پالایشیها شناخته میشود. این کالای استراتژیک که طی چند وقت گذشته به ارقامی کمتر از ۱۰۰ دلار نزول کرد و بهطور مستقیم شاخص کرکاسپرد را با چالشهایی مواجه کرده بود، از هفته گذشته تاکنون توانسته سیگنال مثبتی را به سرمایهگذاران این بخش ارسال کند. در عین حال همانطور که اشاره شد ایجاد فاصله از سقف مثبت روزانه پالایشیها پس از برگزاری مجامع و بازگشایی در دادوستدهای دیروز با اینکه وضعیت کرکاسپرد این صنعت از سوی فعالان بازار سرمایه مطلوب ارزیابی میشد اما به دلیل حاکمبودن ریسک و نبود چشمانداز شفاف معاملاتی از آینده بازار سرمایهگذاران تصمیم به فروش گرفتند.
روز صعود خودروییها
دیروز فراخوان عمومی جذب سرمایهگذار جهت واگذاری ۷۷/ ۳۱درصد سهام ایرانخودرو متعلق به شرکتهای گسترش سرمایهگذاری ایرانخودرو منتشر شد. بدین ترتیب ۱۷ مردادماه زمان برگزاری مزایده در نظر گرفتهشده است. با توجه به اینکه طی چند وقت گذشته اخبار مثبت برجامی به نفع خودروسازان بود و موجی از امیدواری را در دل سهامداران این صنعت ایجاد کرد و در ادامه نیز خبر از واگذاری بلوکی سهام تودلی شرکتهای خودروسازی بهمیان آمد، بازار نیز بهطور مجدد روی خوش به اخبار نشان داد و به استقبال خرید سهام این قبیل از شرکتها رفت. حالا اما به باور کارشناسان، بازار اخبار مثبت احتمالی را طی چند وقت اخیر پیشخور کرده است. دیروز که خبر واگذاری منتشر شد هر چند خودروییها مثبت بودند اما واکنش معاملهگران موجب شد تا این گروه در نهایت رو به منفی گذارد. احتمال اینکه خریدار قدرتمندی حاضر به خرید بلوک خودروییها به دلیل بالا بودن رقم نشود، در واقع ریسکی است که گریبانگیر فعالان این صنعت شده است. حال تورم را میتوان نکته حائزاهمیت بازارهای مالی در نظر گرفت. مرکز آمار به تازگی نرخ تورم تیرماه را منتشر کرد و در آن از افزایش ۶/ ۴درصدی سطح قیمتها خبر داد، بنابراین نرخ تورم نقطه به نقطه به رقم ۵۴درصد رسید. رویدادی که در واقع میتواند نقدینگی را به سمت بخش مولد اقتصاد کشور کانالیزه کند اما رفتار معاملهگران خلاف این مهم را به نمایش میگذارد. عدمواکنش مثبت به چنین رویدادی قابلبررسی است. درخصوص چرایی این مهم میتوان به تعدد ریسک اشاره کرد؛ بهعبارتی تعدد ریسک در فضای اقتصادی و سیاسی کشور به حدی بالاست که سرمایهگذار در تصمیمگیری خود با مشکلات متعددی مواجه میشود، در برخی مواقع نیز توقف سرمایهگذار در بنبست تصمیمگیری میتواند موجبات افزایش ریسک را فراهم کند. تشدید ریسک هم در جای خود دیگر رویدادی درنظر گرفته میشود که میتواند در ابتدا سهامدار خرد را با چالشهایی مواجه کند. بهطور معمول ریسکگریزی پیامد مقابله با چنین چالشی خواهد بود. خروج پول و تزریق به بخش غیرمولد را میتوان در گامهای بعدی از سوی معاملهگر متصور بود. به باور برخی از کارشناسان بازار سرمایه مداخله در پروسه فعالیت صنایع (در حوزه قیمتگذاری کالاها و تعیین نرخ مواداولیه) که اصطلاحا از آن بهعنوان ریسک دولتی یادمیشود در برخی مواقع اثرات منفیتری نسبت به ریسکهای بیرونی بازار (سیاست خارجه در حوزه برجام) که اتفاقا کنترلی روی آن نیست، خواهد داشت. بهعنوان مثال قطع برق صنایع موضوعی است که اتفاقا تحتکنترل داخلی بوده و سیاستگذار میتوانست در صورت ایجاد تعامل با بخشهای مختلف (وزارتخانههای صمت و نیرو) مانع از چنین رویدادی شود، منتها سادهترین راهحل انتخاب شد و در نهایت سرمایهگذار متضرر اصلی چنین رویدادی بود چراکه افزایش قیمت برخی محصولات اعم از سیمان و حاشیههای پیرامون آن از جمله ممانعت از فروش با حذف صلاحیت خریداران صورت گرفت.
بورس؛ علیت یا همبستگی
موضوع دیگر اینکه سالگذشته ۳۹درصد حجم نقدینگی افزایش پیدا کرد. حال نیز نقدینگی کشور رقمی بیش از ۵هزارهزار میلیاردتومان را به خود اختصاص داده است. هر چند در برخی از محافل از بهصدا درآمدن زنگ خطر ابر تورم هم شنیده میشود اما این مهم در این گزارش موضوعیت ندارد. نکته اینجاست که تورم نقطه به نقطه برای دومین سالمتوالی افزایش قابلتاملی داشته است. این پارامتر در سالگذشته بیش از ۵۲درصد و در سالجاری بیش از ۵۴درصد را در کارنامه خود به ثبت رسانده است. در عین حال بورس تهران و فرابورس ایران نسبت به تورم واکنش خاصی از خود نشان ندادهاند. بسیاری بر این باور هستندکه تورم به خودی خود میتواند بهعنوان دلیلی برای افزایش قیمت در بازار سهام نقشآفرینی کند؛ این در حالی است که همواره «وجود همبستگی به معنای وجود علیت نیست.» رفتارشناسی بازیگران تالار شیشهای نشان میدهد که اکنون چند مسیر پیشروی بورسبازان قرار گرفته است. برخی خرید سهام از گروههای مختلف بازار را حتی بدون توجه به وضعیت بنیادی شرکتها در دستور کار معاملاتی خود قرار میدهند. این قشر از سرمایهگذاران بر این باورند که با توجه به حجم بالای انتظارات تورمی پیشروی جامعه، تداوم تحریمها، پایداری اختلافات برجامی توام با اختلالات موجود در فروش نفت همگی میتوانند زمینه رشد قیمت سهام شرکتها را با محوریت افزایش تورم
فراهم کنند. در این نوع از نگرش برخی فعالان با توجه به اینکه ۳۰درصد از صنایع بورس تهران داخلی هستند و اثرات به مراتب کمتری را از نتایج برجام میپذیرند، بر این باورند که تداوم مسیر فرسایشی مذاکرات و حتی عدمحصول توافق موضوعی است که میتواند این بخش از بازار را بهعنوان مامن جذب پول به معاملهگران معرفی کند و در ادامه تعدیلات مثبتی نیز برای سرمایهگذاران خرد بههمراه داشته باشد، منتها در چنین نگرشی زمان بازگشت به صعود مشخص نیست. دیگر بورسبازان نیز همچنان دستیابی به توافق بزرگ بینالمللی را دور از انتظار ارزیابی نمیکنند. این قشر از سهامداران که غالبا نگاه محتاطتری (نسبت به سایر معاملهگران) به جریان دادوستدها دارند بخشی از پرتفوی را به خرید سهام بنیادی و کامودیتیمحور با توجه به میزان ارزندگی قیمت سهام شرکتها اختصاص دادهاند.
افراد ریسکگریز غالبا حقیقیهای بازار را شامل میشود و به روایت آمار طی چند وقت اخیر استراتژی خروج پول را در پیش گرفتهاند.تجربه نشانداده این قشر از معاملهگران در حقیقت صاحبان نقدینگی داغ هستند که معمولا به محض بروز ریسک و رنگ باختن رونق اقدام جابهجایی سرمایه خود در بازار مالی کشور میکنند. بازگشت رونق به هریک از بازارهای مالی در حقیقت موتور محرکی در راستای سرازیرشدن نقدینگی این قشر به بازار هدف در نظر گرفته میشود.
خروج و بررسی انواع آن در ایران
شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر ابتدا از نهادهای ثروتمند سرمایه را جذب و سپس استارتآپها را شناسایی و بررسی میکنند. در مرحله بعد روی تعدادی از آنها سرمایهگذاری میکنند. علاوهبر سرمایهگذاری روی این استارتاپها نظارت و مدیریت هم دارند و بعد از آن خروج میکنند. از دیدگاه یک سرمایهگذار خطرپذیر خروج و دریافت نقدینگی در ازای سهام تحت مالکیت، آخرین و مهمترین مرحله از این فرآیند است که به طور متوسط 5 استراتژی خروج از بازار الی 7 سال پس از سرمایهگذاری رخ میدهد. مهمترین مرحله از این منظر که تعیینکننده میزان بازده سرمایهگذاری (Capital Gain) خواهد بود. در این یادداشت تعریف خروج، استراتژی خروج، انواع آن و شرایط آن در ایران را توضیح دادهایم.
خروج یعنی چه؟
خروج «Exit» به زمانی گفته میشود که یک بنیانگذار یا سرمایهگذار از استارتآپ خارج میشود و سود حاصل از تلاش یا سرمایهگذاری خود را نقد میکند. اگر کسب و کار موفق باشد، بنیانگذار و سرمایهگذار سود قابل توجهی بهدست میآورد و اگر موفق نباشد، باید با داشتن استراتژی خروج، ضرر و زیان را به حداقل برساند. برای بسیاری از بنیانگذاران، این چیزی است که از روز اول برای آن برنامهریزی کردهاند و حتی ممکن است به امید تک شاخ شدن استارتاپ را راهاندازی کنند. آنها این استارتاپ را با برنامهای ایجاد کردند که در مقطعی با فروش مالکیت شرکت یا به سرمایهگذاران یا به شرکت دیگری، پول نقد بهدست آورند.
استراتژی خروج
استراتژی خروج به برنامهای از پیش تعیینشده گفته استراتژی خروج از بازار میشود که هر یک از کارآفرینان، سرمایهگذاران، معاملهگران و صاحبان مشاغل با هدف تسویهحساب یا نقد کردن داراییهای مالی و… در زمان خروج اجرا میگردد که میتواند فراتر از توافقات انجامشده صورت بگیرد. این استراتژی ممکن است برای خروج از سرمایهگذاری غیرفعال و اتمام یک سرمایهگذاری بدون سود انجام گیرد؛ بنابراین در این صورت هدف از اجرای استراتژی خروج محدود کردن ضرر و زیان است. ممکن است این استراتژی زمانی اجرا شود که سرمایهگذار به سود هدفگذاری شده رسیده باشد. بهعنوانمثال، یک سرمایهگذار فرشته ممکن است در یک استارتاپ استراتژی خروج را در اولین مراحل کار اجرا نماید. از دیگر دلایل اجرای این استراتژی، میتوان به تغییرات چشمگیر بازار به دلیل اتفاقات فاجعهبار و دلایل قانونی اشاره کرد. همچنین ممکن است سرمایهگذار به دلیل بازنشستگی از کار دست بکشد و درآمد خود را نقد نماید.
انواع خروج
سرمایهگذار خطرپذیر میتواند از طریق یکی از ۳ راه زیر سرمایهگذاری خود را به پایان برساند:
۱. ادغام و تملیک (Mergers and acquisitions )
در این حالت کسبوکار توسط شرکتی معمولا بزرگتر خریداری شده یا با شرکتی دیگر ادغام میگردد. ممکن است استارتاپ با برند خود یا تحت برند خریدار و یا با برندی کاملا جدید که حاصل از ادغام دو شرکت است، به فعالیت خود ادامه دهد. هدف از این فرآیند افزایش کارایی، سهم از بازار و در نهایت سود اقتصادی شرکت خریدار با بهرهبرداری از برخی ویژگیهای شرکت هدف از قبیل قابلیتها، منابع، محصولات، منطقه جغرافیایی سرویسدهی، تکنولوژی و یا دارایی فکری، پتانسیل رشد سهام، جامعه مشتریان و عملیات سودده است. البته گاهی دو شرکت همصنعت و رقیب یکدیگر بوده و هدف از ادغام و تملیک صرفاً حذف رقابت موجود است. خرید آلونک توسط شیپور و خرید آیهوم توسط دیوار نمونههایی از این نوع خروج در اکوسیستم استارتاپی ایران است.
۲.عرضه اولیه سهام ( Initial Public Offering)
در صورتی که کسبوکار عملکرد مناسبی داشته باشد، پس از طی مراحل قانونی، سهام شرکت بهطور عمومی در بازارهای سهام عرضه میشود. بدین ترتیب سرمایهگذاران اولیه میتوانند دارایی خود را به سهامداران عمومی واگذار کرده و خارج شوند. هنوز هیچ استارتاپی در اکوسیستم استارتاپی ایران به این مرحله نرسیده است.
۳. تملک مدیریت (Management buyout)
بازخرید سهام بیشتر در مراحل بلوغ شرکتها رخ میدهد. در این نوع خروج، خود بنیانگذار و یا شرکت، سهام سرمایهگذار خطرپذیر را خریداری میکند. پیشنیاز امکان چنین خروجی وجود قرارداد سهام با اختیار فروش میان سرمایهگذار خطرپذیر و بنیانگذار است.
خروج از استارتاپ در ایران
در حال حاضر بازار مربوط به شرکتهای بالغ و بزرگ با برنامهای نظامیافته برای پایش گزینههای ادغام و تملیک و سپس انجام این فرآیند بصورت سالانه (Programmatic M&A)، در ایران شکل نگرفته است. دلیل آن هم تعداد بسیار کم شرکتهای تکنولوژی محورِ بزرگ و با منابع مالی کافی برای خرید استارتاپها، نداشتن دیدگاه استراتژیک این شرکتها و یا عدم وجود استارتاپهایی مناسب برای خرید است. حال آنکه اصلیترین استراتژی خروج از استارتاپ، ادغام و تملیک میباشد.
فارغ از احتمال بسیار کم بازدههایی بالا در استارتاپها، تعداد عرضههای اولیه عمومی حتی در کشورهایی با پیشرفتهترین تکنولوژیها رو به کاهش است. از سوی دیگر میانگین فاصله زمانی میان اولین تأمین مالی تا عرضه اولیه رو به افزایش است. برای مثال تعداد عرضههای اولیه و میانگین مدت زمان بین اولین تأمینمالی تا عرضه اولیه در سالهای اخیر در امریکا 19 استارتاپ و 10 سال بوده است، در حالیکه در سال 2013، 33 استارتاپ و با فاصله زمانی 6 سال موفق به عرضه اولیه سهام خود در بورس شدهاند. علاوه بر ندرتِ این نوع خروج، افزایش مدت زمان لازم تا عرضه اولیه، دشواری فرآیند بورسی شدن برای استارتاپ های ایرانیست! استارتاپهای ایرانی بایستی برای قدم در جاده بورسی شدن، کفشهای آهنین بپوشند.
در رابطه با خروج از طریق فروش سهام به دیگر سرمایهگذاران نیز یکی از چالشهای بزرگ، تعداد بسیار کم سرمایهگذاران خطرپذیر در مراحل پایانی و با منابع مالی قابل توجه است.بنابراین گزینههای رایج و جهانی خروج، در ایران غیررایجاند؛ یا قابل استفاده نیستند، یا در حال شکلگیریاند.
دیدگاه شما