شما روابط فیبوناچی را از ابتدا تا انتهای الگو اندازه گیری می کنید یا از سقف تا کف؟
این سوال توسط احمد پسنانی فرستاده شده است. نحوه استفاده از روابط فیبوناچی (در نئوویو) بایستی به عوامل مختلفی بستگی داشته باشد. از جمله اینکه بازار در یک موج شتابدار یا تصحیحی قرار دارد یا اینکه آیا الگو با یک بخش ناقص به پایان می رسد و یا اینکه تصحیحی که شما با آن سرو کار دارید ماهیتی مثلثی دارد یا خیر؟
بطور کلی، روابط فیبوناچی در امواج شتابدار بصورت ” داخلی ” و در امواج تصحیحی بصورت ” خارجی ” اتفاق می افتد. روابط داخلی آنهایی هستند که طول هر یک از امواج ( مستقل از دیگران) اندازه گیری می شود و با موج دیگر مقایسه می شود. روابط خارجی با مشخص کردن نقاط شروع و پایان امواج و اندازه گیری فاصله آنها مشخص می شود و سپس روابط بین آن فواصل شناسایی می گردد.
این موضوع وقتی پیچیده می شود که الگوها در ماکزیمم (High) و مینیمم (Low) قیمت، شروع یا پایان نیابند. هنگامی که این اتفاق می افتد، بهترین رویکرد اندازه گیری طول امواج هم از ابتدا تا انتها و هم از ماکزیمم تا مینیمم قیمتی و انتخاب هر کدام که بهترین نتیجه را برای استفاده در امواج بعدی فراهم می نماید.
Do you measure Fibonacci relationships from the beginning to end of a wave or from high to low?
ANSWER:
This question was sent in by Ahmad Pesnani. The way in which Fibonacci relatioships should be applied depends on various factors, such as whether the market is in an Impulsive or Corrective pattern, whether the pattern ends with a faliure and whether the correction you are dealing with is of a triangular nature or not.
In general, Fibonacci relationships occur “internally” in Impulsive patterns and “externally” in Corrective patterns. Internal relationships are those in which the length of each wave is measured (independent of the others), then compared. External relationships are identified by noting the price levels where waves start and stop, calculating the distance between those price levels, then identifying relationships between those distances.
This issue is further complicated when patterns do not begin or end at the high or low of a trend. When that occurs, the best نسبت های الیوت approach is to measure the length of each wave from both high to low, and beginning to end, selecting the approach that yields the best relationships for future application.
For a much more detailed discussion of Internal and External Fibonacci relationships, go to page 12-22 of Mastering Elliott Wave.
بعضی اوقات شما زمان صرف شده توسط یک الگو را از نقطه ماکزیمم تا مینیمم اندازه گیری می کنید و بعضی وقت ها از ابتدا تا انتهای یک الگو. علت چیست ؟
پاسخ:
اولین و بهترین روش برای اندازه گیری زمان در یک الگو از نقطه ماکزیمم تا مینیمم موج مورد نظر و استفاده از اطلاعات آن برای بدست آوردن نسبت های الیوت نقطه چرخش یا انتهای موج بعدی می باشد.
اگر این اندازه گیری غیر قابل اطمینان باشد، بهترین انتخاب بعدی، اندازه گیری زمان یک الگو از نقطه مینیمم – در یک روند صعودی و یا نقطه ماکزیمم – در یک روند نزولی تا انتهای واقعی الگو می باشد.( حتی اگر انتهای الگو پایین تر از سقف و یا بالاتر از کف الگو باشد). از این اندازه گیری برای پیدا کردن انتها یا نقطه چرخش الگو بعدی استفاده کنید. اگر این پیش بینی هم غیر قابل اطمینان بود، فرض شما درخصوص شکل گیری این الگو احتمالا اشتباه است.
Sometimes you measure time consumed by a pattern from its highest to lowest point. At other times, you measure from the beginning or end of a pattern. Why?
ANSWER:
The first and best method for measuring time in a pattern is to start at the highest and/or lowest points of the wave segment(s) in question and use that information to project or confirm a future turn. If that measurement proves unreliable, the next-best choice is to measure the time of a pattern from its lowest point – in an uptrend or its highest point in a downtrend – to the actual conclusion of the pattern (even if that conclusion is below a high or above a low). Use that measurement to project or confirm a future turn; if that projection also proves unreliable, your assumption about the pattern forming is probably wrong.
امواج الیوت اصلاحی
در مطلب امروز سایت آموزش بورس درباره امواج الیوت اصلاحی صحبت خواهیم کرد.
در دو آموزش بورس قبلی با تئوری امواج الیوت و امواج پنجگانه اصلی در الیوت آشنا شدیم.
اما میدانیم که در اغلب موارد در پی ۵ موج اصلی و محرک یا انگیزشی، معمولا ۳ موج اصلاحی خواهیم داشت.
در موجهای ۳ گانه اصلاحی نیز موج ۱ و ۳ با هم همجهت هستند و خلاف جهت موج دوم میباشند.
پس اگر موج اول و آخر اصلاحی، نزولی باشند، آنگاه موج دوم یا میانی صعودی خواهد بود و بالعکس.
همچنین اگر ۵ موج اصلی در جهت کاهش باشند، آنگاه ۳ موج اصلاحی افزایشی است و بالعکس.
قوانین امواج الیوت اصلاحی
در این بخش از آموزش بورس به ۴ حالت از آرایشهای ممکن در بروز امواج الیوت اصلاحی میپردازیم.
امواج ۳ گانه اصلاحی در نمودارها ممکن است به چهار صورت مختلف دیده شوند. این ۴ حالت نسبت های الیوت عبارتند از:
۱- آرایش زیگزاگی Zigzag
۲- آرایش مسطح یا تخت Flat
۳- آرایش مثلثی Triangle
۴- آرایش ترکیبی Combination
در آرایش زیگزاگی سقفها و کفهای جدیدتر، همگی غیر همسطح هستند و در بین دو خط موازی یا کانال امتداد دارند.
در آرایش تخت یا فلت سقفها و کفهای جدید، همگی تقریبا در یک سطح هستند و تشکیل یک رنجباند میدهند.
در آرایش مثلثی سقفها و کفهای جدید، هم سطح نیستند و تشکیل یک پترن مثلث میدهند.
در آرایش ترکیبی نیز ممکن است پترنی جدید و از ترکیب این ۳ مدل و آرایش تشکیل شود.
حال چنانچه هر ۵ موج اصلی روند و سپس ۳ موج اصلاحی آن نسبت های الیوت در ادامه تشکیل شوند، ۸ موج الیوت کامل خواهند شد.
یعنی با پایان ۵ موج اصلی صعودی و ۳ موج اصلاحی نزولی آنها، حال باید منتظر صعود قیمت باشیم.
همچنین با پایان ۵ موج اصلی نزولی و ۳ موج اصلاحی صعودی آنها، باید منتظر نزول قیمت باشیم.
۱۰ فیلم که هرگز نباید بازسازی شوند
هالیوود در قرن بیست و یکم وسواس عجیبی نسبت به راه اندازی مجدد، بازسازی، اسپینآف و ساخت دنباله برای فیلمهای قدیمی پیدا کرده است. به نظر میرسد که هیچ کدام از فیلمهای نوستالژیک محبوب از این روند در امان نیستند و احتمالا بازسازی شده یا اسپینآفی از آنها ساخته خواهد شد.
در حالی که برخی از این فیلمهای بازسازیشده با استقبال خوبی مواجه شدهاند، اما برخی دیگر به شدت مورد انتقاد قرار گرفتند و حتی باعث شدند که فیلم اصلی هم جذابیت خود را از دست بدهد.
در عصری که در آن گویا هیچ حد و مرزی برای بازسازی فیلمها وجود ندارد و فیلمهایی مانند لایو اکشن «پینوکیو» و برداشت جدید نتفلیکس از ماتیلدا، توانستهاند طرفداران خودشان را داشته باشند، کاربران وبسایت ردیت به بحث در رابطه با این موضوع پرداختهاند که بهتر است کدام فیلمها هرگز بازسازی نشوند.
۱. بازگشت به آینده (Back To The Future)
بسیاری از کاربران ردیت به این موضوع اشاره کردهاند که فیلم «بازگشت به آینده» یکی از آن فیلمهایی است که باید همانند روز اول نگه داشته شود و از دسترس فیلمسازان مدرن دور بماند و تماشاگران باید فقط همان نسخهی اصلی را تماشا کنند. اگرچه برخی از طرفداران این فیلم گفتهاند که رابرت داونی جونیور و تام هالند میتوانند در نقش داک براون و مارتی مک فلای خوب ظاهر شوند، اما به نظر میرسد اکثر طرفداران این سه گانه سفر در زمان، بازسازی مجدد این سری فیلمها را کاری بیهوده میدانند.
به نظر میرسد باب گیل، یکی از خالقان این اثر، با این سری از بینندگان موافق است و قول داده که تا وقتی زنده است سه گانه اصلی را حفظ کند. در واقع، تصویری که این فیلم از سفر در زمان نشان داده به احتمال زیاد بهترین تصویری است که میشد در دههی ۸۰ از این موضوع ارائه داد، بنابراین منطق علمی-تخیلی فیلم با دنیای مدرن همخوانی ندارد و بهتر است در همان دوران نگاه داشته شود.
۲. فارست گامپ (Forrest Gump)
از آنجایی که تام هنکس بازیگری همه فن حریف است و همواره بازی بینظیری را از خود به یادگار میگذارد، بازسازی «فارست گامپ» هیچ دلیل قابل توجیهی ندارد و داستان آن را هم نمیتوان با فرهنگ مدرن تطبیق داد. این فیلم محصول سال ۱۹۹۴ چندین دهه از تاریخ آمریکا را از نگاه شخصیت اصلی فیلم که تام هنکس ایفای نقشش را بر عهده دارد روایت میکند و درسهایی را که او در طی این دوره آموخته به مخاطب نشان میدهد.
اما به جرات میتوان گفت که بازسازی فیلم «فارست گامپ» جز جنجال و هیاهو هیچ چیز دیگری را در پی نخواهد داشت. چشم انداز فرهنگی مدرن آنقدر تغییر کرده که قطعا فیلم نمیتواند بزرگترین رویدادهای تاریخی سالهای اخیر را در خود جای دهد و تنها به موضوعات پیش پا افتاده خواهد پرداخت و همین امر باعث خواهد شد که نسخهی بازسازی شده نتواند داستان فیلم کلاسیک رابرت زمکیس را در خود جای دهد.
۳. هواپیما (Airplane)
بسیاری از کاربران وبسایت ردیت معتقد هستند که فیلم کمدی «هواپیما» محصول سال ۱۹۸۰ با بازی لزلی نیلسن فیلمی است که نباید دوباره بازسازی شود. در واقع این فیلم اصلا ارزش راه اندازی مجدد را ندارد. نیلسن سبک کمدی خاصی داشت که فقط در زمان خودش قابل قبول بود.
در واقع ممکن است هنوز مخاطبانی که فیلم اصلی محصول سال ۱۹۸۰ را دیدهاند کمدی نیلسون را دوست داشته باشند و آن را خنده دار بدانند اما اینگونه فیلمها نه تنها برای مخاطبین امروزی خنده دار نیست بلکه مضحک و بیمعنی هم به نظر میرسد بنابراین چنین فیلمهایی نمیتوانند مخاطبان زیادی برای خود دست و پا کنند.
۴. عروس شاهزاده (The Princess Bride)
بسیاری از کاربران ردیت معتقدند فیلم فانتزی کلاسیک «عروس شاهزاده» محصول سال ۱۹۸۷ نباید دوباره بازسازی شود. به عقیدهی بسیاری، این فیلم یکی از بهترین فیلمهای فانتزی دوران خود بود که توانسته بود جایگاهی ارزشمند را در قلب بسیاری از بینندگان به خود اختصاص دهد.
این فیلم داستانی بینظیر داشت که به زیبایی به پایان رسید و بنابراین دیگر نه به بازسازی نیاز دارد، نه راه اندازی مجدد و نه دنباله. زیرا داستان فیلم به هیچ گونه توضیح اضافی احتیاج ندارد. با این وجود، شایعات اخیر نشان میدهد نسبت های الیوت که قرار است دنبالهای برای این فیلم کلاسیک ساخته شود و همین امر هم باعث شده بسیاری از طرفداران و بازیگران فیلم اصلی عصبانی شوند و نسبت به این موضوع اعتراض کنند.
۵. مانتی پایتون و جام مقدس (Monty Python And The Holy Grail)
بسیاری از کاربران وبسایت ردیت به این موضوع اشاره کردهاند که کمدی کلاسیک قرون وسطایی «مونتی پایتون و جام مقدس»، نیاز به هیچ دنبالهای ندارد و در واقع هالیوود میتواند هر چیزی جز مونتی پایتون را بازسازی کند. این فیلم طنز که با هزینهی بسیار پایینی ساخته شده به واسطهی طنز خشک و پوچ خود توانست طرفداران زیادی را به سمت خود جذب کند. طرفدارانی که دههها به این فیلم وفادار ماندند.
در واقع فیلم «مانتی پایتون و جام مقدس» اصلا قرار نبود طرفداران زیادی داشته باشد، اما زمان بندی خیره کننده، نقل قولهای عجیب و جوکهای توام با بیاحترامیاش آن را به یکی از بینظیرترین آثار کلاسیکی تبدیل کرد که تا به امروز ساخته شده و همین چیزها باعث شد که این فیلم بتواند به درون فرهنگ عامه نفوذ کند. در واقع نمیتوان جهانی به وسعت این فیلم را در یک بطری جای داد زیرا نه تنها امکان پذیر نیست بلکه احمقانه هم هست.
۶. داستان عامه پسند (Pulp Fiction)
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- بازیگران: جان تراولتا، ساموئل ال جکسون، کریستوفر واکن
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۴
- امتیازIMDbبه فیلم: ۸.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
به گفتهی بسیاری از کاربران ردیت فیلم «داستان عامه پسند» ساختهی کوئنتین تارانتینو آنقدر کامل و تمام عیار است که به هیچگونه بازسازیای نیاز ندارد. کوئنتین تارانتینو یکی از متمایزترین سبکهای کارگردانی هالیوود را داراست به نحوی که میتوان فیلمهای او را به راحتی تشخیص داد.
بنابراین فیلمهای او بدون هیچ چون و چرایی به او تعلق دارند و بازسازی هر یک از فیلمهایش به کارگردانی فرد دیگری تنها باعث میشود که داستان فیلم به داستانی پوچ و بیمعنی تبدیل شود که ارزش تماشا کردن را ندارد.
۷. سه گانه ارباب حلقهها (The Lord Of The Rings Trilogy)
وقتی از بسیاری از کاربران ردیت خواسته شد تا یک اثر هنری سینمایی را که نیازی به بازسازی مجدد ندارد انتخاب کنند بیشتر آنها تنها به «سه گانه ارباب حلقهها» اثر پیتر جکسون اشاره کردند. این اثر مدرن توانسته جوایز متعددی را از آن خود کند و در دهههای اخیر خوش بدرخشد. در حقیقت سهگانهی ارباب حلقههای جکسون به طرز غیرقابل باوری مملو از نقل قولهای نمادین، صحنههای اکشن و موضوعات جذاب است که بینندگان، آنها را هرگز فراموش نخواهند کرد.
این فیلمها نه تنها توانستند طرفداران سرزمین میانه را به وجد بیاورند، بلکه توانستند با اقتباس آزاد از کتابهای کلاسیک تالکین، برترین آثار داستانی تمام دوران را خلق نمایند. بنابراین راه اندازی مجدد و یا بازسازی آنها تنها میتواند به دستان یک احمق انجام شود. با همهی اینها، اسپینآفهایی مانند «حلقههای قدرت» شانس بیشتری برای جلب رضایت طرفداران خواهند داشت.
۸. کنار من بمان (Stand By Me)
یکی دیگر از کاربران ردیت در پاسخ به این سوال که کدام فیلمها نباید هرگز بازسازی شوند گفته فیلم «کنار من بمان» و در ادامه بیان داشته که بازیگر جوان فیلم، نقشش را آنقدر زیبا ایفا کرده که هیچ بازیگر مدرنی نمیتواند جایش را بگیرد. «کنار من بمان» که بر اساس رمان «پسر» استیون کینگ ساخته شده، داستانی عاطفی در رابطه با دوران بلوغ را روایت میکند که اگرچه در دههی ۸۰ اتفاق میافتد، اما تمامی نسلها میتوانند با آن همزاد پنداری کنند.
مضامین فیلم که حول محور دوستی در دوران کودکی، بلوغ و سرنوشت جریان دارند، همگی به زیبایی یکدیگر را تکمیل میکنند. بنابراین تماشای آن میتواند تصویر زیبایی را در ذهن مخاطب به یادگار بگذارد.
۹. روز گراند هاگ (Groundhog Day)
برخی کاربران ردیت معتقدند که بازی کمدی بیل مری در «روز گراند هاگ» هرگز نباید بازسازی شود، اما دیگر کاربران به شوخی گفتهاند: «این فیلم باید دوباره بازسازی شود اما طوری که گویا یک فیلم جدید است، بدون اینکه به فیلم قبلی هیچگونه اشارهای داشته باشد.»
در طول سالیان متمادی، این فیلم توانسته الهام بخش کارگردانهای زیادی باشد و باعث ساخت فیلمهایی مانند «لبه فردا» و «پالم اسپرینگز» شده هر چند هیچ کدام نتوانستهاند همانند فیلم اصلی خوش بدرخشند.
۱۰. مشکل بزرگ در چین کوچک (Big Trouble In Little China)
بسیاری از کاربران ردیت معتقدند که هیچ فیلمی نمیتواند دوباره خودروی کرت راسل در فیلم «مشکل بزرگ در چین کوچک» را در خود جای دهد و این فیلم تا ابد یونیک و منحصربهفرد خواهد نسبت های الیوت بود. در واقع این فیلم در زمان خود آنقدر کامل و تمام عیار بود که نیازی به بازسازی ندارد.
به جرات میتوان گفت «مشکل بزرگ در چین کوچک» باید همانند الماسی در گنجهی جواهرات هالیوود دست نخورده بماند زیرا توانست در زمان خود به موفقیت بالایی دست پیدا کند و هر دنباله یا بازسازی مجددی قطعا با فیلم اصلی مقایسه خواهد شد. بنابراین حتی اگر بهترین فیلمسازان برای ساخت آن به کار گرفته شوند و بهترین فیلم را هم بسازند باز هم فیلمشان چندان به دل نخواهد نشست.
۱۰ فیلم که هرگز نباید بازسازی شوند
هالیوود در قرن بیست و یکم وسواس عجیبی نسبت به راه اندازی مجدد، بازسازی، اسپینآف و ساخت دنباله برای فیلمهای قدیمی پیدا کرده است. به نظر میرسد که هیچ کدام از فیلمهای نوستالژیک محبوب از این روند در امان نیستند و احتمالا بازسازی شده یا اسپینآفی از آنها ساخته خواهد شد.
در حالی که برخی از این فیلمهای بازسازیشده با استقبال خوبی مواجه شدهاند، اما برخی دیگر به شدت مورد انتقاد قرار گرفتند و حتی باعث شدند که فیلم اصلی هم جذابیت خود را از دست بدهد.
در عصری که در آن گویا هیچ حد و مرزی برای بازسازی فیلمها وجود ندارد و فیلمهایی مانند لایو اکشن «پینوکیو» و برداشت جدید نتفلیکس از ماتیلدا، توانستهاند طرفداران خودشان را داشته باشند، کاربران وبسایت ردیت به بحث در رابطه با این موضوع پرداختهاند که بهتر است کدام فیلمها هرگز بازسازی نشوند.
۱. بازگشت به آینده (Back To The Future)
بسیاری از کاربران ردیت به این موضوع اشاره کردهاند که فیلم «بازگشت به آینده» یکی از آن فیلمهایی است که باید همانند روز اول نگه داشته شود و از دسترس فیلمسازان مدرن دور بماند و تماشاگران باید فقط همان نسخهی اصلی را تماشا کنند. اگرچه برخی از طرفداران این فیلم گفتهاند که رابرت داونی جونیور و تام هالند میتوانند در نقش داک براون و مارتی مک فلای خوب ظاهر شوند، اما به نظر میرسد اکثر طرفداران این سه گانه سفر در زمان، بازسازی مجدد این سری فیلمها را کاری بیهوده میدانند.
به نظر میرسد باب گیل، یکی از خالقان این اثر، با این سری از بینندگان موافق است و قول داده که تا وقتی زنده است سه گانه اصلی را حفظ کند. در واقع، تصویری که این فیلم از سفر در زمان نشان داده به احتمال زیاد بهترین تصویری است که میشد در دههی ۸۰ از این موضوع ارائه داد، بنابراین منطق علمی-تخیلی فیلم با دنیای مدرن همخوانی ندارد و بهتر است در همان دوران نگاه داشته شود.
۲. فارست گامپ (Forrest Gump)
از آنجایی که تام هنکس بازیگری همه فن حریف است و همواره بازی بینظیری را از خود به یادگار میگذارد، بازسازی «فارست گامپ» هیچ دلیل قابل توجیهی ندارد و داستان آن را هم نمیتوان با فرهنگ مدرن تطبیق داد. این فیلم محصول سال ۱۹۹۴ چندین دهه از تاریخ آمریکا را از نگاه شخصیت اصلی فیلم که تام هنکس ایفای نقشش را بر عهده دارد روایت میکند و درسهایی را که او در طی این دوره آموخته به مخاطب نشان میدهد.
اما به جرات میتوان گفت که بازسازی فیلم «فارست گامپ» جز جنجال و هیاهو هیچ چیز دیگری را در پی نخواهد داشت. چشم انداز فرهنگی مدرن آنقدر تغییر کرده که قطعا فیلم نمیتواند بزرگترین رویدادهای تاریخی سالهای اخیر را در خود جای دهد و تنها به موضوعات پیش پا افتاده خواهد پرداخت و همین امر باعث خواهد شد که نسخهی بازسازی شده نتواند داستان فیلم کلاسیک نسبت های الیوت رابرت زمکیس را در خود جای دهد.
۳. هواپیما (Airplane)
بسیاری از کاربران وبسایت ردیت معتقد هستند که فیلم کمدی «هواپیما» محصول سال ۱۹۸۰ با بازی لزلی نیلسن فیلمی است که نباید دوباره بازسازی شود. در واقع این فیلم اصلا ارزش راه اندازی مجدد را ندارد. نیلسن سبک کمدی خاصی داشت که فقط در زمان خودش قابل قبول بود.
در واقع ممکن است هنوز مخاطبانی که فیلم اصلی محصول سال ۱۹۸۰ را دیدهاند کمدی نیلسون را دوست داشته باشند و آن را خنده دار بدانند اما اینگونه فیلمها نه تنها برای مخاطبین امروزی خنده دار نیست بلکه مضحک و بیمعنی هم به نظر میرسد بنابراین چنین فیلمهایی نمیتوانند مخاطبان زیادی برای خود دست و پا کنند.
۴. عروس شاهزاده (The Princess Bride)
بسیاری از کاربران ردیت معتقدند فیلم فانتزی کلاسیک «عروس شاهزاده» محصول سال ۱۹۸۷ نباید دوباره بازسازی شود. به عقیدهی بسیاری، این فیلم یکی از بهترین فیلمهای فانتزی دوران خود بود که توانسته بود جایگاهی ارزشمند را در قلب بسیاری از بینندگان به خود اختصاص دهد.
این فیلم داستانی بینظیر داشت که به زیبایی به پایان رسید و بنابراین دیگر نه به بازسازی نیاز دارد، نه راه اندازی مجدد و نه دنباله. زیرا داستان فیلم به هیچ گونه توضیح اضافی احتیاج ندارد. با این وجود، شایعات اخیر نشان میدهد که قرار است دنبالهای برای این فیلم کلاسیک ساخته شود و همین امر هم باعث شده بسیاری از طرفداران و بازیگران فیلم اصلی عصبانی شوند و نسبت به این موضوع اعتراض کنند.
۵. مانتی پایتون و جام مقدس (Monty Python And The Holy Grail)
بسیاری از کاربران وبسایت ردیت به این موضوع اشاره کردهاند که کمدی کلاسیک قرون وسطایی «مونتی پایتون و جام مقدس»، نیاز به هیچ دنبالهای ندارد و در واقع هالیوود میتواند هر چیزی جز مونتی پایتون را بازسازی کند. این فیلم طنز که با هزینهی بسیار پایینی ساخته شده به واسطهی طنز خشک و پوچ خود توانست طرفداران زیادی را به سمت خود جذب کند. طرفدارانی که دههها به این فیلم وفادار ماندند.
در واقع فیلم «مانتی پایتون و جام مقدس» اصلا قرار نبود طرفداران زیادی داشته باشد، اما زمان بندی خیره کننده، نقل قولهای عجیب و جوکهای توام با بیاحترامیاش آن را به یکی از بینظیرترین آثار کلاسیکی تبدیل کرد که تا به امروز ساخته شده و همین چیزها باعث شد که این فیلم بتواند به درون فرهنگ عامه نفوذ کند. در واقع نمیتوان جهانی به وسعت این فیلم را در یک بطری جای داد زیرا نه تنها امکان پذیر نیست بلکه احمقانه هم هست.
۶. داستان عامه پسند (Pulp Fiction)
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- بازیگران: جان تراولتا، ساموئل ال جکسون، کریستوفر واکن
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۴
- امتیازIMDbبه فیلم: ۸.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
به گفتهی بسیاری از کاربران ردیت فیلم «داستان عامه پسند» ساختهی کوئنتین تارانتینو آنقدر کامل و تمام عیار است که به هیچگونه بازسازیای نیاز ندارد. کوئنتین تارانتینو یکی از متمایزترین سبکهای کارگردانی هالیوود را داراست به نحوی که میتوان فیلمهای او را به راحتی تشخیص داد.
بنابراین فیلمهای او بدون هیچ چون و چرایی به او تعلق دارند و بازسازی هر یک از فیلمهایش به کارگردانی فرد دیگری تنها باعث میشود که داستان فیلم به داستانی پوچ و بیمعنی تبدیل شود که ارزش تماشا کردن را ندارد.
۷. سه گانه ارباب حلقهها (The Lord Of The Rings Trilogy)
وقتی از بسیاری از کاربران ردیت خواسته شد تا یک اثر هنری سینمایی را که نیازی به بازسازی مجدد ندارد انتخاب کنند بیشتر آنها تنها به «سه گانه ارباب حلقهها» اثر پیتر جکسون اشاره کردند. این اثر مدرن توانسته جوایز متعددی را از آن خود کند و در دهههای اخیر خوش بدرخشد. در حقیقت سهگانهی ارباب حلقههای جکسون به طرز غیرقابل باوری مملو از نقل قولهای نمادین، صحنههای اکشن و موضوعات جذاب است که بینندگان، آنها را هرگز فراموش نخواهند کرد.
این فیلمها نه تنها توانستند طرفداران سرزمین میانه را به وجد بیاورند، بلکه توانستند با اقتباس آزاد از کتابهای کلاسیک تالکین، برترین آثار داستانی تمام دوران را خلق نمایند. بنابراین راه اندازی مجدد و یا بازسازی آنها تنها میتواند به دستان یک احمق انجام شود. با همهی اینها، اسپینآفهایی مانند «حلقههای قدرت» شانس بیشتری برای جلب رضایت طرفداران خواهند داشت.
۸. کنار من بمان (Stand By Me)
یکی دیگر از کاربران ردیت در پاسخ به این سوال که کدام فیلمها نباید هرگز بازسازی شوند گفته فیلم «کنار من بمان» و در ادامه بیان داشته که بازیگر جوان فیلم، نقشش را آنقدر زیبا ایفا کرده که هیچ بازیگر مدرنی نمیتواند جایش را بگیرد. «کنار من بمان» که بر اساس رمان «پسر» استیون کینگ ساخته شده، داستانی عاطفی در رابطه با دوران بلوغ را روایت میکند که اگرچه در دههی ۸۰ اتفاق میافتد، اما تمامی نسلها میتوانند با آن همزاد پنداری کنند.
مضامین فیلم که حول محور دوستی در دوران کودکی، بلوغ و سرنوشت جریان دارند، همگی به زیبایی یکدیگر را تکمیل میکنند. بنابراین تماشای آن میتواند تصویر زیبایی را در ذهن مخاطب به یادگار بگذارد.
۹. روز گراند هاگ (Groundhog Day)
برخی کاربران ردیت معتقدند که بازی کمدی بیل مری در «روز گراند هاگ» هرگز نباید بازسازی شود، اما دیگر کاربران به شوخی گفتهاند: «این فیلم باید دوباره بازسازی شود اما طوری که گویا یک فیلم جدید است، بدون اینکه به فیلم قبلی هیچگونه اشارهای داشته باشد.»
در طول سالیان متمادی، این فیلم توانسته الهام بخش کارگردانهای زیادی باشد و باعث ساخت فیلمهایی مانند «لبه فردا» و «پالم اسپرینگز» شده هر چند هیچ کدام نتوانستهاند همانند فیلم اصلی خوش بدرخشند.
۱۰. مشکل بزرگ در چین کوچک (Big Trouble In Little China)
بسیاری از کاربران ردیت معتقدند که هیچ فیلمی نمیتواند دوباره خودروی کرت راسل در فیلم «مشکل بزرگ در چین کوچک» را در خود جای دهد و این فیلم تا ابد یونیک و منحصربهفرد خواهد بود. در واقع این فیلم در زمان خود آنقدر کامل و تمام عیار بود که نیازی به بازسازی ندارد.
به جرات میتوان گفت «مشکل بزرگ در چین کوچک» باید همانند الماسی در گنجهی جواهرات هالیوود دست نخورده بماند زیرا توانست در زمان خود به موفقیت بالایی دست پیدا کند و هر دنباله یا بازسازی مجددی قطعا با فیلم اصلی مقایسه خواهد شد. بنابراین حتی اگر بهترین فیلمسازان برای ساخت آن به کار گرفته شوند و بهترین فیلم را هم بسازند باز هم فیلمشان چندان به دل نخواهد نشست.
انواع استراتژیها در بازار سرمایه برای کسب سود
کارشناس بازار سرمایه گفت: مهمترین مسئله برای یک معاملهگر، تعیین استراتژی در بورس است، موفقیت بلندمدت در بازار، بدون استراتژی قوی، ممکن نخواهد بود.
به گزارش صدای بورس، عبدالله شیرمحمدپور گرجانی کارشناس بازار سرمایه، در پاسخ به این پرسش که، استراتژیهای سرمایه گذاری در بورس به لحاظ کوتاه مدت و بلند مدت به چند دسته تقسیم میشود؟،گفت: استراتژی سرمایه گذاری، مجموعهای از روشهاست که سرمایه گذار را در انتخاب سبد سرمایه گذاری در افقهای دور و نزدیک، رهنمون میکند. سرمایهگذار متناسب با پذیرش ریسک بازدهی مناسبی را انتظار دارد، اکثر سرمایهگذاران ریسک گریز هستند، بنابراین تابع هدف سرمایه گذار بیشینه کردن بازده و کمینه کردن ریسک خواهد بود.
وی در ادامه بیان کرد: سرمایه گذاری به دو بخش اصلی بلند مدت و کوتاه مدت تقسیم میشود. سرمایهگذاریهای بلندمدت معمولا تورم را پوشش میدهند. چنین سرمایهگذاریهایی از داراییهای سرمایه گذار در برابر تورم محافظت میکند و موجب حفظ قدرت خرید میشود.
کارشناس بازار سرمایه در خصوص انواع استراتژیهای بلند مدت اظهار کرد: استراتژی سرمایه گذاری رشدی، در این حالت سهام شرکتهایی خریداری میشود، که انتظار میرود در آینده رشد خوبی داشته باشند و در مقایسه با صنعت و همینطور بازار از نرخ میانگین بالاتری برخوردار باشند. در سرمایه گذاری رشدی، پنج عامل را باید در ارزیابی در نظر گرفت، تاریخچه قوی که نشاندهنده رشد درآمد است، روند رو به رشد قدرتمند در میزان درآمد، حاشیه سود قدرتمند، بازده سرمایه و مشاهده عملکرد مناسب سهام در گذشته را نشان میدهد.
این کارشناس بازار سرمایه گفت:یکی دیگر از انواع استراتژیهای بلند مدت، استراتژی سرمایه گذاری بر اساس سود تقسیمی است، این استراتژی شامل سرمایه گذاری در سهام یک شرکت بر اساس سود سهام تقسیمی پیش بینی شده در آینده است. شرکتهایی که سود ثابت و قابل پیش بینی پرداخت میکنند، قیمت سهامشان تغییر کمتری دارد، شرکتهای معتبر که سود سهام پرداخت میکنند، تلاش میکنند تا سالانه سود سهام پرداختی خود را افزایش دهند.
وی در ادامه بیان کرد: سرمایه گذاری خلاف گرا، یکی دیگر از استراتژی سرمایه گذاری بلند مدت است، این استراتژی، شامل انتخاب شرکتهای خوب هنگام، ارزان بودن بازار و خرید مقدار زیادی از سهام آن شرکت برای کسب سود بلند مدت است. هنگام رکود اقتصادی، فرصتهای خوبی برای خرید سهام خوب با قیمتی معقول وجود دارد؛ در این روش، شرکت مناسب، شرکتی است که مزیت رقابتی پایدار دارد؛ یعنی جایگاه بازار یا برندی دارد که رقبا به آسانی نمیتوانند به آن دست یابند یا اینکه منبع کمیابی را در اختیار دارند. از دیگر استراتژی سرمایه گذاری بلند مدت سرمایه گذاری کوتاه مدت است، این سرمایه گذاری برای کسب سود از یک بازار یا سهم در حد چند درصد است، این سرمایه گذاری نیاز به تخصص بالا در تحلیل تکنیکال دارد و باید نقاط ورود و خروج و مخصوصا حد ضرر کاملا مشخص باشد. از معروفترین استراتژیهای کوتاه مدت، میتوان به معامله بر اساس مومنتوم (Momentum trading)، معامله در دامنه (Range trading) و معاملات در خلاف جهت بازار (Reversal trading) اشاره نمود. یکی از معایب سرمایه گذاری با افق کوتاهمدت میتوان به هزینه کارمزد بالا اشاره کرد.
شیرمحمد پور گرجانی در خصوص طبقه بندی این استراتژیها بر اساس ریسک سرمایه گذاری گفت: ریسک را میتوان ترکیبی از احتمال وقوع یک واقعه و عواقب آن در صورت وقوع آن تعریف کرد. با توجه به نوسانات قیمتی در کوتاه مدت، ریسک سرمایه گذاری در استراتژیهای کوتاه مدت بیشتر از استراتژیهای بلند مدت خواهد بود، از طرفی در سرمایه گذاری بلند مدت نیز ریسکهایی وجود دارد که سرمایهگذار میبایست در سرمایه گذاری لحاظ کند.
وی در ادامه بیان کرد: در سرمایهگذاری بلندمدت و با استراتژی سهام رشدی، باید توجه داشت که این روش به نسبت های الیوت شدت متاثر از چرخههای اقتصادی خواهد بود؛ بنابراین سرمایه گذار میتواند متناسب با رونق و رکود اقتصادی اقدام نماید. در روش استراتژی سرمایه گذاری بر اساس سود تقسیمی نیز با توجه به این که در این استراتژی، معمولا عمر شرکت و صنعت بالا میباشد، سرمایهگذار باید احتمال افول صنعت را به درستی برآورد کند.
کارشناس بازار سرمایه در پاسخ به این پرسش که افراد در بازار سرمایه بیشتر به چه نحوی اقدام به خرید و فروش میکنند؟ تشریح کرد: مهمترین مسئله برای یک معاملهگر، تعیین استراتژی در بورس است. موفقیت بلندمدت در بازار، بدون استراتژی قوی، ممکن نخواهد بود. سرمایه گذار با توجه به موقعیت سیاسی و اقتصادی کشور و چشم انداز نسبت های الیوت اتفاقات جهانی میتواند به انتخاب استراتژی که سود بیشتری برای وی ایجاد میکند، بپردازد.
وی در ادامه اظهار کرد: تحلیل بنیادی، روشی برای تحلیل کردن سهام یا اوراق بهادار به واسطه محاسبه ارزش ذاتی آن است. این تحلیل، بامطالعه تمامی موارد تأثیرگذار بر ارزش، نظیر وضعیت مالی و مدیریت شرکت، صنعت و شرایط اقتصادی کلان انجام میشود. تحلیل بنیادی در واقع صرف زمان و مطالعه اعداد ترازنامه یک شرکت، وضعیت جریان نقدی، وضعیت درآمد و نحوه کنار هم قرار گرفتن آن هاست. اما فراتر از اعداد، یک تحلیلگر بنیادی اهمیت ویژهای به جنبههای نامشهود مانند کیفیت مدیریت و سهم بازار میدهد. تحلیل بنیادی روش پایهای برای برآورد ارزش یک شرکت هست و در واقع مبنایی برای سنجش گران بود یا ارزان بودن یک سهم خواهد بود.
شیرمحمد پور گرجانی در ادامه در خصوص یکی دیگر از روشهایی که افراد اقدام به خربد و فروش میکنند، گفت: تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار و اطلاعات مرتبط مانند قیمت و حجم، و همچنین تکنیکها و ابزارهای مختلف مانند، روند حرکتی قیمت سهم، اندیکاتورها، کندل شناسی، فیبوناچی و امواج الیوت به ارزیابی وضعیت کلی بازار و سهام مختلف میپردازد. در تحلیل تکنیکال با مطالعه قیمتها و حجم مبادلات سهم در گذشته، حرکتهای آینده قیمت سهام پیش بینی میشود.
وی گفت:با بررسی رفتار قیمت و تشخیص حمایتها و مقاومتها و الگوهایی که وجود دارند و ترکیب آنها با همدیگر، باعث میشود شناخت سرمایه گذاران نسبت به ساختار بازار و چگونگی معاملات در قیمتهای مختلف بیشتر شود. این روش تحلیل در بازههای زمانی مختلف کاربرد دارد. چه معامله گران روزانه چه معامله گران چند روزه و کوتاه مدت و چه خریداران میان مدت و چه افرادی که در بازههای زمانی طولانی مشغول به خرید و فروش میباشند، میتوانند از تحلیل تکنیکال بهره ببرند.
وی در ادامه در بیان کرد: تابلوخوانی یکی از روشهایی که افراد اقدام به خرید و فروش سهام میکنند، است، یعنی اینکه شما به عنوان یک فعال بازار سهام، از طریق بررسی تابلو یک نماد در بورس، تا حدی پی به معاملات سهامداران حقیقی و حقوقی برده و روندها و سوی معاملات و تغییر در سهامدار عمده را در کنار حجم معاملات، شناسایی و تحلیل کنید. تابلوخوانی، ابزار خلاق و نوآورانه برای تحلیل بنیادی یا تکنیکالی نیست و بیشتر جنبه روانشناسی بورس را در بر میگیرد.
وی افزود: چنانچه استراتژی سرمایه گذاران گرفتن نوسانات کوتاه مدت در بازار است، روش تابلو خوانی در کنار تکنیکال بیشتر مورد استفاده آنها است. در حال حاضر با توجه به غیرقابل پیش بینی بودن فاکتورهای مهم سیاسی پیش رو و وجود ریسک سرمایه گذاری زیاد بعد از افت چشمگیر شاخص، سرمایه گذاران ترجیح میدهند سود کمتر در مدت زمان کمتری کسب کنند که بیشتر از روش تابلو خوانی و تکنیکال جهت کسب سود بهره میبرند.
کارشناس بازار سرمایه در پاسخ به این پرسش که، در حال حاضر بهترین استراتژی برای مردم با توجه به شرایط نوسانی بازار چیست؟ تشریح کرد: با توجه به این که بازار سرمایه با ریسک و نوسان همراه است، لازم است نکات ذیل در نظر گرفته شود، با عنایت به نکات پیشگفته سرمایهگذار باید نگاه بلند مدت به بازار داشته باشد، با نگاهی به دادههای تاریخی در بازارهای کشور (ارز، طلا و مسکن) بازار سرمایه در بلند مدت بالاترین بازدهی را داشته و در آینده نیز بالاترین بازدهی را خواهد داشت، دلیل این امر نیز ارزش افزودهای است که توسط شرکتها در طول زمان خلق و انباشته میشود.
شیرمحمد پور گرجانی به بهترین استراتژیها در مقابل نوسان بازار اشاره کرد و گفت: عدم تاثیر پذیری از هیجانات در خرید و فروش سهام، انتخاب صنایع برتر به لحاظ ارزندگی، از جمله صنایع فلزات و پتروشیمی با افق سرمایهگذاری بلند مدت، استفاده از مشاوره افراد متخصص و متعهد در بازار سرمایه، تشکیل سبد سرمایه گذاری و پرهیز از تک سهم شدن.
وی افزود: برای مدیریت ریسک، ترکیبی از سهام بنیادی و تکنیکی انتخاب گردد، از پس انداز مازاد بر نیاز خود جهت سرمایه گذاری در بازار سرمایه استفاده شود. همچنین پیشنهاد میگردد از صندوقهای سرمایهگذاری در سهام به جای سرمایهگذاری مستقیم استفاده گردد، برای استراتژیهای بلندمدت، فضای سیاسی کشور و جهان نیز در نظر گرفته شود.
دیدگاه شما