سقف ها و کف های دوقلو
یکی از الگوهایی که زیاد شکل می گیرد الگویی کف ها و سقف های دوقلو می باشد. این الگو تقریبا بعد از الگوی سر و شانه بیشترین تکرار را در نمودارها دارد و تشخیص آن معمولا ساده است ( شکل های ۵-۵-الف الگوی سقف و کف های دوقلو تا ۵-۵-ه) را مشاهده کنید. شکل های ۵-۵-الف و ۵-۵-ب، هر دو حالت این الگو را نشان می دهد. برای بهتر به خاطر سپردن حالت این دو الگو اغلب گفته می شود الگوی دوقلو های سقف به صورت حرف M و الگوی دو قلو های کف به صورت حرف W می باشد. خصوصیات کلی دو قلو ها بسیار شبیه به الگوی سر و شانه ها می باشد با این تفاوت که در اینجا ما دو قله در ازای سه قله مشاهده می کنیم. نحوه محاسبه کردن قیمت هدف و بررسی ترند یا روند حجم نیز مانند الگوی سر و شانه ها می باشد.
در یک ترند یا روند صعودی ( همانطور که در شکل ۵-۵-الف، نشان داده شده در نقطه A قیمت بالایی جدیدی تشکیل می شود که معمولا با افزایش حجم در این نقطه همراه است و سپس به نقطه B کاهش می یابد و حجم معامله نیز کمتر می شود. بنابراین همه چیز همانطور که در یک ترند یا روند صعودی انتظار می رفت پیش می رود. در رالی بعدی به سمت نقطه C قیمت موفق نمی شود که از قیمت در قله قبلی یعنی نقطه A عبور کند و بلافاصله بعد از آن شروع به کاهش می کند. پتانسیل ایجاد سقف دو قلو در اینجا ایجاد می شود. از کلمه پتانسیل به عمده استفاده کردیم زیرا در این الگو مانند هر الگوی بازگشتی دیگری تا زمانی که مقاومت نقطه B شکسته نشود الگو کامل نمی شود. تا وقتی که این شکست رخ نداده باشد و قیمت پایین تر از این خط نیامده باشد الگوی ما کماکان یک ترند یا روند ثابت و فاز تثبیت یا تحکیم محسوب می شود که مشغول تجدید قوا برای ترند یا روند صعودی اصلی می باشد.
نسخه آنلاین شامل شکل ها، نمودارها و همچنین «فصل ۱۷-پیوند بین معاملات آتی و سهام: تحلیل بینبازاری» نمی باشد. برای دانلود نسخه کامل با فرمت pdf روی این لینک کلیک کنید.
الگوی ایده آل دو قلوهای سقف معمولا دو قله هم تراز دارد. ترند یا روند حجم معاملات در قله اول به مراتب سنگین تر از قله دوم میباشد. بسته شدن قطعی قیمت در زیر خط حمایت در نقطه B که با حجم معاملات سنگینی همراه است نشانه کامل شدن الگو می باشد و در مورد شروع ترند یا روند نزولی اخطار می دهد. حرکت برگشتی به سطوح شکست قبل از شروع ترند یا روند نزولی دور از انتظار نمی باشد.
آموزش الگوهای کاربردی در بورس
برای ورود به بازار سرمایه، آشنایی با دو مفهوم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی باعث افزایش شناخت ما از وضعیت بازار میشود. این دو تحلیل به نوعی یکدیگر را تکمیل میکنند و از زاویههای متفاوت به تحلیل بازار میپردازند. برای استفاده از تحلیل تکنیکال شناخت تعدادی از الگوهای کاربردی لازم است که میتواند سبب انتخاب درست سهم و در نتیجه سودآوری بیشتر شود.
تعدادی از این الگوها در بازار بورس شناخته شده هستند و از اعتبار بالایی برخوردارند و به راحتی قابل تشخیص هستند. باید بتوانید این الگوهای کاربردی را در زمانهای مختلف به درستی تشخیص دهید و از آنها به خوبی استفاده کنید. در ادامه مطلب به معرفی مهمترین الگوها در این بازار سرمایه میپردازیم.
خط روند در تحلیل تکنیکال چیست؟
قبل از این که به الگوهای کاربردی در بورس بپردازیم، ابتدا درباره خط روند صحبت میکنیم، زیرا این خطوط در شناسایی الگوهای قیمتی بسیار تاثیرگذارند.
خطوط روند روی نمودارهای تحلیلی میتوانند محدوده حمایت و مقاومت را تعیین کنند، این خطوط خطهای مستقیمی هستند که روی نمودار با اتصال سقفها و کفها به یکدیگر تشکیل میشوند.
خط روندی که شیب آن به سمت بالا است، یک خط صعودی است و زمانی شکل میگیرد که کفها و سقفهای بالاتر تشکیل شده باشد و برعکس آن، خط روندی که شیب آن به سمت پایین باشد، یک خط نزولی است و نشان میدهد که قیمت سقفها و کفهای پایینتری را تجربه میکند.
برای رسم خط روند، نقاط سایه کندل را در نظر نگیرید و فقط از بدنه برای اتصال نقاط به یکدیگر استفاده کنید، زیرا بخش بزرگی از تغییرات قیمت در همان محدوده بدنه کندل رخ میدهد.
هر چه تعداد نقاط اتصال بیشتر باشد، خط روند از اعتبار بیشتری برخوردار است و میتوان بیشتر به آن اعتماد کرد و حداقل خط روند باید دارای سه نقطه اتصال باشد.
الگوی سرشانه
این الگو یک الگوی برگشتی محسوب میشود، به این معنی که اگر نمودار در روند صعودی باشد و این الگو تشکیل شود بازار ریزش میکند و روند نمودار نزولی خواهد بود.
در مقابل آن اگر یک سهم در روند نزولی باشد و سپس الگوی سرشانه تشکیل شود، نمودار تغییر جهت میدهد و روند صعودی خود را آغاز میکند.
طبق اطلاعات کسبشده از تریدرهای بازار بورس، این الگو یکی از قابل اعتمادترین الگوهای برگشتی است.
چینش کندلها برای این الگو به این صورت است که سه کندل در کنار یکدیگر قرار میگیرند و کندل وسط نسبت به دوتای دیگر ارتفاع بیشتری دارد.
دو نوع الگوی سرشانه داریم، الگوی سرشانه سقف و الگوی سرشانه کف که الگوی اول در انتهای روند صعودی و دیگری در انتهای روند نزولی شکل میگیرد.
در الگوی سرشانه سقف انتظار ریزش قیمت و در الگوی سرشانه کف انتظار داریم قیمت رشد کند.
هنگامی که این الگو روی نمودار نمایان شد، منتظر بمانید تا خط گردن (خطی که دو نقطه حاصل از به هم پیوستن یک سر و یک شانه را به یکدیگر میرساند) شکسته شود و شرایط مناسب برای ورود به سهم شکل گیرد.
اگر خط گردن به سرعت شکسته شد و از بازار جا ماندید، بهتر است منتظر حرکت برگشتی به خط گردن الگو بمانید و سپس برای خرید نماد اقدام کنید.
الگوی دوقلو
این الگو یک الگوی برگشتی بسیار قوی در بازار سرمایه میباشد که دو نوع دارد، الگوی سقف دوقلو و دیگری الگوی کف دوقلو. اجازه دهید هر کدام را بررسی کنیم.
الگوی سقف دوقلو
الگوی سقف دوقلو در انتهای روند صعودی شکل میگیرد و ریزش بازار و شروع روند نزولی را نشان میدهد.
قیمت در یک روند صعودی سقف را تشکیل میدهد و کمی اصلاح انجام میدهد و دوباره روند صعودی خود را تشکیل میدهد، اما نمیتواند به سقف صعود قبلی برسد و ریزش میکند.
برای فروش سهم با تشکیل این الگو منتظر بمانید هنگامی که خط گردن شکسته شد برای فروش اقدام کنید.
حتما به این موضوع دقت کنید که باید خط گردن شکسته شود، گاهی پیش میآید که نمودار قیمت در یک حالت رفت و برگشتی پیدا میکند و دوباره روند صعودی به خود میگیرد که اگر عجله کرده باشید و سهم خود را فروخته باشید، ضرر میکنید.
الگوی کف دوقلو
الگوی کف دوقلو در انتهای یک روند نزولی تشکیل میشود که جهت نمودار را از حالت نزولی به صعودی تغییر میدهد.
در واقع در این الگو، قیمت در حالش کاهش است و پس از کمی اصلاح و افزایش قیمت، فروشندگان بنا به اصل عرضه و تقاضا وارد بازار میشوند و قیمت خرید را پایین میآورند تا کف قبلی را بشکنند.
آنها میخواهند قیمت را باز هم پایینتر بیاورند، اما در انجام این کار موفق نمیشوند و نمودار صعود میکند و قیمت افزایش مییابد.
الگوی سهقلو
این نوع کمی به ندرت در نمودارها تشکیل میشود و دو نوع دارد که اولی، الگوی سقف سهقلو و دیگری الگوی کف سهقلو است.
الگوی سقف سهقلو در انتهای یک روند صعودی تشکیل میشود و پایان روند را نشان میدهد. الگوی سقف نسبت به کف کمتر روی چارت نمایان میشود.
الگوی مثلث
این الگو یکی الگوهای پرکاربرد در بورس میباشد. این الگو در واقع مشخص میکند که بازار در حال تصمیمگیری است تا جهت روند را تعیین کند، به همین دلیل این الگو میتواند در دو نقش ظاهر شود یکی ادامهدهنده و دیگری بازگشتی.
زمانی که این الگو را مشاهده کردید، کمی صبر کنید تا تکلیف این الگو مشخص شود سپس ورود کنید، زیرا گاهی توسط نمادهای قدرتمند بازار و افراد حقوقی به سادگی کلک میخورید.
الگوی مثلث شامل حداقل دو سقف پایینتر و دو کف بالاتر است، وقتی که این نقاط به یکدیگر متصل میشوند یک مثلث شکل میگیرد.
زمانی این الگو از اعتبار خوبی برخوردار میشود که شکست قابل توجهی در آن رخ دهد، یعنی ضلع بالایی یا پایینی آن شکسته شود تنها در این صورت اجازه دارید که معامله را باز کنید.
جهت شکست جهت بازار را در آینده نشان میدهد، به عنوان مثال اگر ضلع بالایی شکسته شود، بازار صعود میکند و قیمت افزایش مییابد و در صورتی که ضلع پایین شکسته شود، بازار نزول میکند و قیمت پایین میآید.
برای تعیین هدف قیمتی، قاعده مثلث را اندازه بگیرید و از نقطهای که شکست اتفاق میافتد، به اندازه قاعده مثلث در جهت شکست روی چارت اعمال کنید تا قیمت را تعیین کنید.
بهتر است در هنگام معامله همیشه این نکته را در نظر داشته باشید که شاید الگوی مثلث حرکتش از نوع ادامهدهنده نباشد و بازار برگردد و این الگو حالت بازگشتی به خود بگیرد.
الگوی پرچم
الگوی پرچم جزو الگوهای ادامهدهنده است و پس از تشکیل این الگو، انتظار داریم که نمودار در جهت قبلی خودش به حرکت ادامه دهد. الگوی پرچم دو نوع دارد، الگوی پرچم ساده و الگوی پرچم سه گوش.
این الگو از دو قسمت تشکیل شده است، قسمت اول میله نام دارد که منظور همان حرکت قبل از شرکتگیری ناحیه پرچم است و قسمت دوم این الگو، پرچم نام دارد که منظور همان محدودهای است که قیمت حرکت اصلاحی انجام میدهد.
پرچم ساده
این الگو شکلی شبیه به کانال دارد و این کانال در خلاف جهت اصلی روند تشکیل میشود. معمولا زمانی که افراد در سود معاملات خود را میبندند این الگو در چارت دیده میشود.
فقط به این نکته توجه کنید که این الگو زمانی تشکیل میشود که قیمت ناحیه، موافق حرکت اصلی روند باشد، به عنوان مثال اگر کانال پرچم به سمت بالا باشد، باید ضلع پایین شکسته شود، زیرا حرکت نزولی است و اگر پرچم به سمت پایین باشد، باید ضلع بالایی الگو شکسته شود چون حرکت صعودی است.
برای تعیین هدف الگوی پرچم، ابتدا میله پرچم را اندازه بگیرید، سپس از نقطهای که شکست انجام شده است به اندازه میله پرچم در جهت روند هدفگذاری کنید.
پرچم سه گوش
این الگو شباهت بسیار زیادی با الگوی مثلث متقارن دارد که در مطالب فوق به طور مفصل به آن پرداختیم، به همین دلیل برای تعیین هدف قیمتی میتوانید از همان اساس الگوی مثلث کمک بگیرید.
در روش بعدی برای تعیین هدف قیمتی، اندازهگیری میله پرچم است که در الگوی پرچم ساده آن را بیان کردیم.
الگوی الماس
این الگو به الگوی لوزی نیز شناخته میشود و در واقع تغییر جهت در روند را تایید میکند و معمولا در روند صعودی تشکیل میشود.
الگوی الماس یا لوزی از دو خط حمایت در پایین که نمایانگر کف قیمت و دو خط مقاومت در بالا که سقف قیمت را نشان میدهد، تشکیل میشود.
هنگامی که خط حمایت در سمت راست الگو شکسته شد، میتوانید انتظار ریزش قیمت و شروع روند نزولی را داشته باشید و معامله را در جهت فروش آغاز کنید.
الگوی مستطیل
الگوی مستطیلی شکل، نمایانگر یک بازار ثابت است و قیمتها بین دو سقف و کف در حال نوسان هستند.
برای تشخیص این الگو روی چارت بایستی حداقل دو سقف و کف قیمتی تشکیل شود و مدام بازار در حال رفت و برگشت باشد.
اگر الگو در انتهای روند نزولی شکل بگیرد، الگوی کف مستطیلی نام میگیرد و در صورتی که خط را بشکند و به سمت بالا صعود کند، این الگو نیز ادامه روند را نشان خواهد داد.الگوی سقف و کف های دوقلو
در مقابل آن اگر این الگو در انتهای روند صعودی شکل بگیرد الگوی سقف مستطیلی نام میگیرد و درصورتی که نتواند خط را بشکند، بازار ریزش میکند و الگوی مستطیل، حالت الگوی بازگشتی را به خود میگیرد.
معامله در این نمودار کمی با ریسک همراه است اما اگر حرفهای هستید و ارتفاع کندلها نیز در این بازه نسبتا زیاد است، میتوانید در درون این الگو وارد معامله شوید.
بهتر است از سقف الگوی مستطیلی معامله فروش را باز کنید و از کف قیمتی در این الگو، وارد معامله خرید شوید.
درست است که معامله در این الگو کمی ریسک دارد، اما کار با الگوی مستطیلی ساده است. هنگامی که سقف و کف قیمتی را مشخص کردید منتظر شکست خط بمانید.
با اولین نشانه در شکست الگو، ارتفاع را محاسبه کنید و هدف قیمتی خود را تعیین کنید. فقط مطمئن شوید که شکست، جعلی و ضعیف نیست سپس معامله خود را باز کنید.
الگوی کنج
این الگو نیز دو نوع الگوی کنج صعودی و کنج نزولی دارد و آن را میتوان در دسته ادامههنده و همچنین بازگشتی قرار دارد.
الگوی کنج صعودی
اگر در چارت دو خط روند رسم کنید که در جهت صعودی همگرا شوند و در یک نقطه یکدیگر را قطع کنند، الگوی کنج صعودی تشکیل میشود.
اگر الگوی کنج صعودی را به طور صحیح و دقیق شناسایی کنید میتوانید منتظر نزول قیمت باشید و برای این که این الگو معتبر باشد باید حداقل دو برخورد قیمت به هر دو خط روند داشته باشیم.
از طرفی، هر اندازه تعداد این برخوردها بیشتر شود، اعتبار الگو نیز افزایش مییابد.
برای این که الگو تکمیل شود باید شکست ضلع پایینی مثلث رخ دهد و تا زمانی که این شکست رخ ندهد نمیتوان از تکمیل بودن الگو، مطمئن بود.
زمانی که ضلع پایین شکسته شد میتوان نسبت به باز کردن معامله فروش اقدام کرد.
الگوی کنج نزولی
هنگامی که دو خط روند در جهت نزولی همگرا میشوند، سقفها و کفهای این الگو را تشکیل میدهند و برای این که الگو معتبر باشد باید به هر دو خط روند حداقل دو برخورد داشته باشیم.
هنگامی که ضلع بالایی شکسته شود الگو تکمیل میشود و میتوان معامله خرید را باز کرد و دقت کنید تا زمانی که شکست ضلع بالایی اتفاق نیفتد ورودی نیز نخواهیم داشت.
اگر شکست بسیار پرقدرت باشد و از نقطه ورود خیلی فاصله داشته باشد بهتر است صبر کنیم تا برگشت احتمالی رخ دهد و بازار برای ورود محیا شود.
جمع بندی
اگر در بازار سرمایه و بورس فعالیت کرده باشید قطعا شناسایی رفتار قیمتی نماد و تشخیص ادامهدار بودن روند یا ریزش آن یکی از مهمترین دغدغههای شما است.
در این مطلب سعی کردیم الگوهای کاربردی و مهم موجود در یک نمودار تحلیلی را بیان کنیم، ولی لازمه یادگیری این الگوها و شناسایی سریع و به موقع آن، تمرین است.
هر اندازه تجربهتان در این بازار بیشتر شود قطعا میتوانید به معاملات بهتری ورود کنید و در نتیجه به سودآوری بیشتری برسید.
در بین فعالان بازار سرمایه یک حرف معروف وجود دارد: تاریخ در روند تکرار میشود و با نگاه کردن به گذشته نمودار میتوانید به خوبی نحوه رفتار نمودار را پیشبینی کنید.
فقط به خاطر داشته باشید که برای استفاده صحیح از این الگوها باید منتظر بمانید که الگو تکمیل شود و با سنجیدن شرایط به معامله کردن بپردازید تا متضرر نشوید.
الگوهای سقف دوقلو و کف دوقلو
الگوی سقف دوقلو یک الگوی بازگشتی نزولی یا Bearish Reversal است. این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل شده و میتواند باعث منفی شدن بازار بشود. نامهای متنوعی برای این الگو وجود دارد که بعنوان مثال میتوان به نامهایی مانند سقف دوقلو، سقف دوگانه، سقف مضاعف، دوقلوی سقف، الگوی M، دوگانهی سقف و غیره اشاره کرد.
الگوی سقف دوقلو از دو قله همسطح، مشابه، متوالی، هماندازه و مجاور بهم تشکیل میشود. این قلههای همسطح درواقع اصابت قیمت را به یک سطح مقاومت مستحکم نشان میدهند. قلهها باید هردو ماژور و اصلی بوده و نوک آنها تقریبا با یکدیگر هم ارتفاع باشد. اندازه قلهها چه به لحاظ ارتفاع عمودی و چه به لحاظ تعداد کندل، نباید بایکدیگر تفاوت خیلی زیادی داشته باشد.
در یک بازار صعودی انتظار داریم سقفها و کفها مرتبا بالاتر بیایند. بنابراین اولین باری که معاملهگران دچار شک و تردید میشوند هنگامی است که ناتوانی قیمت را برای تولید سقف بالاتر مشاهده میکنند. سپس هنگامیکه بازار در آخرین نزول، کف قبلیاش را از دست میدهد، شک معاملهگران تبدیل به یقین گشته و از به پایان رسیدن روند صعودی مطمئن میشوند. فروش جمعی معاملهگران در این شرایط منجر به افزایش فشار نزولی سنگینی میشود که روند نزولی جدید و قدرتمندی را آغاز میکند.
معمولا به قله ها در این الگو Head یا «سر» میگویند. به همین دلیل یکی دیگر از نامهای متنوع این الگو «الگوی دو سر» یا Double Heads است. به درهای که در وسط الگو جای دارد اصطلاحا خط گردن یا Neck Line میگوییم. این خط در واقع آخرین سطح حمایت و آخرین کفِ دست نخوردهی بازار را نشان میدهد. سیگنال فروش دقیقا پس از شکسته شدن خط گردن به وقوع خواهد پیوست. در تصویر زیر میتوانید تشکیل الگوی سقف دوقلو را بر روی نمودار زوج ارز یورودلار در تایم فریم پنج دقیقه مشاهده نمایید.
پس از شکسته شدن خط گردن معمولا شاهد ریزش قیمت خواهیم بود. این نزول ممکن است بلافاصله ویا متعاقب بوسه وداع به خط گردن، رخ بدهد. شکسته شدن خط گردن در بازارهای دوطرفه، معمولا با افزایش حجم معاملاتی همراه میشود. سرعت گامهای حرکت قیمت نیز هنگام شکسته شدن خط گردن تندتر خواهد شد. همین امر موجب میشود شیب نزولی نمودار در آخرین حمله به سمت خط گردن بیشتر از شیب آخرین صعود باشد. اغلب بازیگران اصلی در همان قله نخست از بازار خارج شده اند بنابراین حجم معاملاتی در قله دوم به مراتب کمتر از قله اول است.
ممکن است قله ها دقیقا با همدیگر همسطح نباشند و معمولا تفاوت جزیی بین ارتفاع قلهها توسط تحلیلگران مورد اغماض قرار میگیرد. در بازار بورس که عموم معاملهگران اغلب از تایمفریم روزانه در معاملات خود استفاده میکنند، فاصله زمانی بین قلهها معمولا دو الی شش هفته به طول میانجامد. اختلاف ارتفاع عمودی قلهها نیز اگر بین ۲ تا ۵ درصد باشد مورد پذیرش تحلیلگران قرار میگیرد.
الگوی دوقله قرار است روند صعودی را بطور کامل معکوس نماید بنابراین بین اندازه این الگو با اندازه روندصعودی، باید یک تناسب معقول وجود داشته باشد، به اینصورت است که اندازه الگوی دوقله باید حدودا ۲۰ الی ۲۵ درصد اندازه روند صعودی قبلی باشد. بنابراین از الگوهای دوقله که بیش از حد کوچک ویا بیش از حد بزرگ باشند نمیتوان انتظار داشت که نقش بازگشتی خود را به خوبی ایفا نمایند.
قانون الگوی سقف دوقلو
هنگامیکه خط گردن به سمت پایین شکسته شود، روند صعودی کاملا معکوس گشته و تبدیل به روند نزولی خواهد شد. در اینصورت انتظار داریم قیمت حداقل به اندازه فاصله قله ها تا خط گردن، به نزول خودش به سمت پایین ادامه دهد. هرچند که این صرفا کمترین تارگت مورد انتظار است و معمولا حرکت نزولی قیمت بسیار بیشتر از این نیز ادامه خواهد یافت.
نقض شدن الگوی سقف دوقلو
همانطور که قبلا گفته شد کلیه قواعد و قوانین تحلیل تکنیکال صرفا جنبه آماری داشته و هیچ قانون کاملا ایده آل و صددرصد در مارکت وجود ندارد. الگوی دوقله نیز از این قاعده مستثنی نیست و ممکن است در برخی مواقع نقض گشته و نتواند عملکرد مورد انتظار را به درستی انجام دهد. نقطه نقض شدن الگوی سقف دوقلو اندکی بالاتر از سطح «سر ها» قرار دارد. اگر قیمت پس از شکستن خط گردن، ویا حتی قبل از آن، به جای آنکه نزول کند، شروع به صعود نموده و سطح مقاومت متشکل از قلهها را به سمت بالا بشکند، در اینصورت الگوی سقف دوقلو بطور کامل نقض یا اصطلاحا Fail خواهد شد.
نکته مهم این است که الگوی سقف دوقلو ذاتا یک الگوی بازگشتی نزولی است اما درصورتیکه این الگو Fail بشود نقش آن کاملا معکوس گشته و تبدیل به یک الگوی ادامه دهندهی صعودی بسیار قدرتمند خواهد شد، به حدی قدرتمند که حتی یک سیگنال خرید اندکی بالاتر از سطح قلهها صادر خواهد شد. در بازارهای دوطرفه نیز باید حدضرر معامله Sell را اندکی بالاتر از سطح قلهها قرار بدهید
الگوی کف دوقلو
الگوی کف دوقلو یا الگوی «دو دره» یک الگوی بازگشتی صعودی یا Bullish Reversal است که در انتهای روند نزولی تشکیل گشته و میتواند باعث مثبت شدن بازار بشود. تمام نکاتی که درخصوص الگوی سقف دوقلو بیان کردیم عینا درباره الگوی کف دوقلو نیز صادق هستند با این تفاوت که الگوی کف دوقلو میتواند در بازارهای یکطرفه مانند بورس ایران برای ورود به بازار نیز مورد استفاده قرار گیرد و جذابیت آن برای بورسبازان ایرانی به مراتب بیشتر از الگوی دوقله است. در تصویر زیر میتوانید تشکیل الگوی کف دوقلو را بر روی نمودار ین ژاپن(usdjpy) مشاهده نمایید
الگوی کف دوقلو را با اسامی دیگری نیز مانند کف دوگانه، الگوی دو دره، دوگانهی کف، الگوی W و غیره میخوانند. به لحاظ روانشناسیِ بازار، الگوی کف دوقلو هنگامی به وقوع میپیوندد که فروشندهها پس از یک دوره تسلط کامل بر بازار، سرانجام به محدودهای میرسند که علیرغم تمام تلاششان نمیتوانند آخرین کف را بسمت پایین بشکنند. از سوی دیگر خریداران تازهنفس موفق به شکستن آخرین سقف بسمت بالا میشوند و این موجب تقویت اعتماد به نفس خریداران و آغاز فاز تازهای از حرکات صعودی خواهد شد. در الگوی کف دوقلو نیز مانند الگوی سقف دوقلو، انتظار داریم پس از شکسته شدن خط گردن، قیمت بتواند حداقل به اندازه فاصله درهها از خط گردن، به صعود خود به سمت بالا ادامه دهد.
در بازار بورس ایران باید فاصله عمودی درهها از خط گردن حداقل به اندازه ده درصد باشد. ممکن است کف اول و دوم با یکدیگر اختلاف ارتفاع جزیی، حداکثر به اندازه ۲ الی ۵ درصد، داشته باشند و این تفاوت اندک از دید اکثر تحلیلگران قابل قبول تلقی میشود. دره ها به لحاظ زمانی میتوانند فاصلهای بین ۲ تا ۶ هفته از یکدیگر داشته باشند. شیب آخرین صعود بیشتر از آخرین نزول است. همچنین حجم معاملاتی در دره دوم قاعدتا کمتر از دره نخست است که به معنی کاهش قدرت روند نزولی و خروج اکثر فروشندگان و بازیگران اصلی در همان دره نخست میباشد. این نکته را اندیکاتورها نیز بصورت وقوع دیورژانس بر روی درهها نمایش میدهند.
پس از شکسته شدن خط گردن میتوانید اقدام به خرید کنید اما عجله نکنید و ابتدا منتظر بمانید تا از معتبر بودن شکست مطمئن شوید. به این منظور باید قیمت بتواند حداقل به اندازه ۳ الی ۴ درصد از خط گردن عبور نموده و دست کم برای یک روز معاملاتی مثبت در بالای خط گردن، تثبیت بشود. برای انتخاب حدضرر از درهها بعنوان یک سطح حمایت مطمئن استفاده کنید. بسیاری از نوآموزان به اشتباه حدضرر خود را بر روی خط گردن انتخاب میکنند، درست است که قاعدتا انتظار شکست مجدد خط گردن را نداریم اما این کار توصیه نمیشود زیرا احتمال اینکه حدضرر در این حالت به اشتباه زده شود بسیار زیاد است. انتخاب حدضرر اندکی پایینتر از سطح درهها گزینه به مراتب کمریسکتری خواهد بود. برای انتخاب حد سود نیز کافی است فاصله درهها از خط گردن را اندازهگیری نمایید و قرینه آنرا نسبت به خط گردن، بعنوان تارگت الگو در نظر بگیرید. در صورتیکه قیمت به زیر سطح درهها نزول نماید، الگوی کف دوقلو بطور کامل Fail میگردد و یک سیگنال فروش صادر خواهد شد. در تصویر زیر مثال دیگری از تشکیل الگوی کف دوقلو را بر روی نمودار قیمت جهانی طلا در تایمفریم پانزده دقیقه مشاهده میکنید.
در تحقیقاتی که اخیرا توسط توماس بولکوفسکی انجام شده مشخص گردید که برخلاف آنچه قبلا تصور میشد، بهتر است تارگت الگوهای سقف و کف دوقلو را اندکی کوچکتر از آنچه در تحلیل تکنیکال کلاسیک توصیه میشد، انتخاب نماییم، در اینصورت میزان موفقیت آماری این الگوها به بیشترین حد ممکن خواهد رسید. این تارگتها که برمبنای آنالیزهای کامپیوتری بدست آمدهاند به ترتیب برای سقف دوقلو برابر ۷۲ درصد و برای کف دوقلو برابر ۶۶ درصدِ تارگت کلاسیک هستند. نکته جالب این است که برطبق تحقیقات بولکوفسکی، تارگت ایدهآل برای الگوی سقف دوقلو اندکی بلندتر از تارگت کف دوقلو است، احتمالا به این دلیل که مردم به هنگام سقوط بازار، شتابزدهتر عمل میکنند.
الگوی کف دوقلو
الگوی کف دوقلو، یک الگوی بازگشتی صعودی است. این الگو در انتهای روند نزولی شکل میگیرد و از دو کف قیمتی هم سطح و یک اوج قیمتی تشکیل شده است. شکل ظاهری الگو، شبیه حرف W است. با وجود اینکه الگوی بسیار سادهای است، اما الگوی قوی محسوب میشود.
الگوی کف دو قلو
الگوی کف دوقلو
در اینجا بایستی توجه کرد که کفهای قیمتی تشکیل شده میتوانند در دو سطح متفاوت باشند و لزوماً نباید در یک سطح قیمتی قرار گیرند. یک محدوده تقریبی هم میتواند نشانگر تشکیل الگوی کف دوقلو باشد. اگر قیمت پس از تشکیل کف دوم نتواند به بالای اوج قیمتی دامنه محدود نوسانی صعود کند، الگو باطل خواهد شد.
برای برآورد هدف قیمتی، ابتدا منتظر عبور قیمت به بالای سقف الگو بمانید، سپس ارتفاع الگو را محاسبه کنید و به سطح شکست (در اینجا اوج قیمتی الگو) اضافه کنید. ارتفاع الگو همواره از سقف الگو تا پایینترین کف قیمتی تشکیل شده محاسبه میشود.
کفهای قیمتی تشکیل شده میتوانند از یک یا چندین کندل هم سطح تشکیل شده باشند.
مثال اول
در نمودار یکساعته NZDUSD شاهد تشکیل کف دوقلو در بازار هستیم. پسازاینکه قیمت تا محدوده ۰٫۶۹۶۳۳ سقوط کرده، دوباره به سمت بالا بازگشته و اوج قیمتی را در ۰٫۷۰۹۳۱ تشکیل داده است. با بازگشت قیمت از این محدوده، کاملاً مشخص است که فروشندگان دوباره وارد بازار شدهاند. اما با رسیدن مجدد قیمت به محدوده کف قبلی، خریداران وارد بازار شدهاند. این وضعیت، نشانگر بازار خنثی و نوسانی است. هیچکدام از طرفین بازار، توان غلبه بر دیگری را ندارند.
برای اینکه قدرت خریداران ثابت شود، قیمت بایستی به بالای اوج قیمتی بین دو کف صعود کند. چنین حرکتی نشاندهنده برتری خریداران بر فروشندگان است. همانطور که اشارهشده، سقف الگو معمولاً نقش مقاومت را دارد، برای اینکه شکست مقاومت یا سقف الگو تائید شود، بایستی قیمت در بالای مقاومت بسته شود و در ادامه در قالب حمایت به این سطح برخورد کند. هرچند شکست قطعی الگو، لازمه تائید شکست نیست، اما شکستهای قطعی، فرصت بهتری برای ورود به معامله هستند، چونکه حد ضرر در چنین شکستهایی کوتاهتر است.
در اینجا دو کف قیمتی تشکیل شده، تقریباً هم سطح هستند. این نکته را به یاد داشته باشید، که کفهای تشکیل شده بایستی فاصله کوتاهی از یکدیگر داشته باشند. برای برآورد هدف قیمتی، ارتفاع الگو را محاسبه کنید. برای محاسبه ارتفاع الگو، سقف قیمتی (۰٫۷۰۹۳۱) را با پایینترین کف قیمتی الگو (۰٫۶۹۶۳۳) تفریق میکنیم. عدد بهدستآمده، ارتفاع الگو است (در نمودار، ارتفاع الگو با خط عمودی سبزرنگ مشخصشده است).
در الگوی دو کف بازگشتی هم میتوان ارتفاع الگو را تقسیم بر دو کرد. اگر نصف ارتفاع الگو را به سقف الگو اضافه کنید، هدف قیمتی اول به دست خواهد آمد.
مثال دوم
در الگوی بالایی که در نمودار نیمساعته EURJPY تشکیل شده، کفهای قیمتی به جای اینکه یک دنباله کندلی باشند، از دو کندل قیمتی تشکیل شدهاند. در مواردی به جای دو کندل شاید سه تا چهار کندل قیمتی هم سطح هم مشاهده شود. شاید یکی از کفهای قیمتی تنها یک کندل باشد و کف قیمتی دیگر از چندین کندل قیمتی تشکیل شده باشد. همه این ساختارها میتوانند نشانگر الگوی کف دوقلو باشند. به شرطی که الگو در انتهای حرکت نزولی تشکیل شده باشد و بین دو کف قیمتی، یک اوج قیمتی هم تشکیل شده باشد.
حرکت قیمت به بالای اوج قیمتی، نشانگر شکست صعودی الگو است. درواقع برای تائید تشکیل الگو، این شکست بایستی روی دهد. همانطور که مشاهده میشود، پس از شکست صعودی سقف الگو، کندل اول در بالای سقف الگو بستهشده، اما کندل بعدی در زیر سقف بستهشده است. در ادامه بازار صعود کرده و به هدف قیمتی برخورد کرده است. وضعیت این سه کندل نشانگر شکست قطعی سقف الگو است. اگر دقت کنید، محل شکست الگو، نشانگر یک الگوی اینسایدبار است.
مثال سوم
در مثال بالایی، دو دنباله کندلی هم سطح به فاصله یک اوج قیمتی تشکیل شدهاند. الگو پس از حرکت نزولی شدید و بزرگی تشکیل شده است. دامنه نوسانی کندل های قیمتی الگو نسبتاً زیاد است. اگر دنبالههای کندلی را نادیده میگرفتیم، هر دو کف از دو کندل قیمتی تشکیل میشدند.
در اینجا شکست الگو بدون برخورد مجدد بوده است. این مثال نشان میدهد که ضرورتی برای برخورد مجدد قیمت به سقف الگو و تبدیل سقف به حمایت بازار وجود ندارد. درواقع شکستهای قطعی که همراه با برخورد مجدد و تبدیل مقاومت به حمایت هستند، فرصت بهتری برای ورود به بازار ایجاد میکنند. در اینجا منظور از فرصت، تعیین محل مناسب برای حد ضرر است. بهطور مثال اگر با کندل صعودی که سقف الگو را شکسته وارد معامله شوید، حد ضرر بایستی در زیر کندل قبلی و یا در زیر کف الگو قرار داده شود. که چنین حد ضرری، منطقی نیست.
اما در شکستهای قطعی که با برخورد مجدد همراه هستند، معمولاً شاهد تشکیل الگوی اینساید بار هستیم. معامله با الگوی اینساید بار، همراه با سیگنال قوی و حد ضرر کوتاه است.
آشنایی با الگوهای نموداری سقف و کف دوقلو در تحلیل تکنیکال
تا به اینجا برای نبرد در بازار، سلاحهای زیادی به دست آوردهاید. در این درس یک سلاح دیگر هم به دست میاورید:
الگوهای نموداری
چرا الگوهای نموداری اهمیت دارند؟
الگوهای نمودار را یک ردیاب معادن زمینی در نظر بگیرید چون وقتی درس را تمام کردید، میتوانید قبل از وقوع انفجار، آنها را پیدا کنید و این به شما قدرت کسب پول میدهد.
در این درس الگوهای نمودار پایه و آرایشهای آنها را به شما میآموزیم.
در صورت کشف درست معمولاً منجر به یک انفجار ناگهانی میشود،
پس مواظب باشید!
به یاد داشته باشید، هدف ما این است که حرکتهای بزرگ را قبل از روی دادن پیدا کنیم تا بتوانیم از پس آنها بربیاییم و سود کنیم.
به هر حال چه کسی دوست ندارد مثل ریچی ریچ در استخری از پول شنا کند؟
آرایش نمودار به ما کمک زیادی در پیدا کردن شرایطی میکند که بازار آمادهی اتفاقات ناگهانی است.
همچنین میتواند نشان دهد که آیا قیمت در جهت فعلی ادامه مییابد یا معکوس میشود تا بتوانیم راهبردهای معاملهی زیرکانهای برای این الگوها ترتیب دهیم.
نگران نباشید. یک برگهی تقلب کوچک به شما میدهیم تا این الگوها و راهبردهای جالب را فراموش نکنید!
فهرستی از الگوهایی که در موردشان صحبت خواهیم کرد:
- سقف و کف دوقلو
- سر و شانهها و سر و شانههای معکوس.
- شکاف های صعودی و نزولی
- مستطیلهای ترقی و افول
- پرچمهای ترقی و افول
- مثلثها (متقارن، صعودی و نزولی)
الگوی سقف دوقلو (Double Top)
“سقف دوقلو” یک الگوی معکوس است که بعد از این که حرکت گستردهای رو به بالا انجام الگوی سقف و کف های دوقلو گرفت شکل میگیرد. «قلهها» اوجهایی هستند که وقتی قیمت به سطح معینی میرسد که نمیتواند شکسته شود شکل میگیرند.
قیمت بعد از رسیدن به این سطح کمی از آن بر میگردد، اما سپس دوباره برمی گردد تا همان سطح را بیازماید. اگر قیمت دوباره از آن سطح برگردد “سقف دوقلو” دارید!
دیدگاه شما